ashkezar
عضو جدید
3ماه و اندی از تشریف فرمایی اینجانب به دانشگاه می گذشت
ما فهمیدیم دانشگاه جایی است که در آن به اصطلاح درس میخوانند
ما فهمیدیم دانشگاه جایی است که در جای جای آن بدون علت تجمع میکنند راه به راه بلوتوث میفرستند و فرت فرت جسم باریک اندام نازک سفیدی به نام سیگار یا سیگاری را میکشند
ما فهمیدیم سلف دانشگاه جایی است که وقتی غذای مرغ در ان سرو میشود احساس میکنی در حال جنگیدن و سرو کله زدن برای برداشتن تکه ای گوشت بوسیله ی قاشق و چنگال از بدن مرغی زنده در ظرف غذای خود هستی
ما هم چنان فهمیدیم سلف دانشگاه جایی است که عده ای گرسنه ی مغز هنگ کرده از برای تقویت روح و جسم؟؟؟؟؟؟!!!! در آن به جای برنج دانه های سفید رنگ 5 سانتی ای را میخورندو هوش هم نیستند.
ما فهمیدیم دانشگاه جایی است شبیه پارک منتهی با آدم های بیشتر(اسباب خنده و شادی زیاد است به همه میرسد..
)
ما فهمیدیم دانشگاه جایی است که در آن واژه های نا مانوس توسط عده ای از ریش سفیدان به نام اساتید به حالت مانوس بازگردانده میشوند مانند:
فقط=فخط ثانی=ثامنی کشف=کفش مقاله =مخاله
و و و
ما فهمیدیم دانشگاه جایی است با پسرکان و دخترکانی که از خروس خوان تا نیمه شب با یکدیگر روی نیمکت های محوطه میخکوب شده اند و بحث های علمی میکنند!!!؟؟؟(اون وقت تو کافی نت همین دانشگاه چت حرومه
)یه استغفرالله بگو
ما فهمیدیم دانشجو یعنی کسی که اگر در منزل خود وقتی جورابش خطی نا قابل بر میداشت که چشم مورچه هم در آن جا نمیشد آن را می انداخت حالا تا تمام جورابش وصله پینه نشود دست از سر مبارکش بر نمیدارد
ما فهمیدیم دانشجو یعنی کسی که 2 روز پشت هم ساقه طلایی را به عنوان نهار نوش جان کند
ما فهمیدیم دانشجو یعنی کسی که در عین حال خیلی طفلکی و قلدر باشد
ما فهمیدیم دانشجو یعنی کسی که نام دیگرش چرکولک باشد
ما فهمیدیم دانشگاه جایی است که در آن افراد دو اسمه اند: خسرو دمپایی فرزاد خانوم جواتی آرنولد ریش ستاری شرک4 جوکل سید مین جانگو سیگنال گجت هری پاتر و و و
ما فهمیدیم دانشگاه جایی است که استاد به هر دری میزند درسش را به خوردتان دهد نمیتواند و میگوید من نمیدونم دیگه چه جوری بهتون بگم و وقتی شما از او میپرسید که استاد شما خودتون چه جوری متوجه شدین ؟ میخندد و میگوید پدرم در اومد تا فهمیدم
ما چیزهای زیادی از دانشگاه فهمیدیم اما از مجال ما و حوصله ی شما خارج است.
وحالا آن روزها...