سوال

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
اولا کسی شما رو مجبور نکرده که اینها رو بپذیرید

بله . درست میگی. کسی مجبورم نکرده. یه بنده خدایی محترمانه ازم درخواست کرده بود. منم جوابش رو دادم!!

ثانیا دایناسور و قول چراغ جادو مسلمه که وجود ندارند

خسته نشدی این قد بی دلیل حرف زدی؟ :Dثابت کن

یا اینکه حالت منفعل بگیرید

والا خودت منو به فعالیت وا میداری. اگر نه من عاشق تنبلیم.


رابعا شما اینقدر منطقت بالاست که فکر کنم تو وجود خدا هم موندی پس همه اینارو قصه بدون

عاشقتم وقتی فکر میکنی :)

========================


الان استارتر میاد شاکی میشه. من دیگه اینجا جوابت رو نمیدم.


شاد باشی
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
بله . درست میگی. کسی مجبورم نکرده. یه بنده خدایی محترمانه ازم درخواست کرده بود. منم جوابش رو دادم!!
خسته نشدی این قد بی دلیل حرف زدی؟ :Dثابت کن
والا خودت منو به فعالیت وا میداری. اگر نه من عاشق تنبلیم.
عاشقتم وقتی فکر میکنی :)
=======================

الان استارتر میاد شاکی میشه. من دیگه اینجا جوابت رو نمیدم.
شاد باشی
پس پسر خوب تا چیزی رو مطمئن نشدی دربارش نظر نده:دی
 

major7

عضو جدید
:surprised:
به نظر من معاد جسمانی برای اینه که اگه پاداش یا عذابی قراره به طرف داده بشه، با تمام ابعاد وجودیش اونو درک کنه. مثلا لذت خوردن و آشامیدن یا احساس سوختن رو فقط در صورت داشتن جسم میتونه درک کنه. اون جسم دنیوی، مشتی عنصر بوده که در طول زندگی بارها نوسازی شده و فقط وسیله ای برای تکامل روح (چه منفی و چه مثبت ) بوده.
اصل، روحه که در اتصال با جسمی که بهش داده میشه، تمام احساس ها رو پیدا میکنه. پس لزومی نداره که واسه جسم اخروی دوباره همون اجزا رو برداری بیاری.
داستان حضرت ابراهیم رو همه ما میدونیم(به فرمان خدا در جواب سوالش، چهار پرنده رو کشت و اجزای بدنشونو با هم آمخیت... ) به نظر من دوباره زنده شدن میتونه غیر از اینصورت هم انجام بشه؛
همونطور که توی قرآن در جواب اونایی که این موضوع رو زیر سوال میبردن بیان شد که:«آیا یکبار ما شما رو از خاک نیافریدیم؟ پس دوباره...».
میبینیم که هیچ اشاره و تاکیدی بر اینکه حتما همون اجزا بدنی شبیه به بدن دنیوی رو میسازن نشده. البته تا جایی که من میدونم.

با تشكر از پاسختون...يعني شما ميگي يه جسم ديگه خلق ميشه براي همين روحمون؟ منم آيه اي يادم نيست كه اينو رد كنه اما بايد بيشتر تو قرآن دنبال باشم ببينم اين نظر رد ميشه يا خير...مرسي از شركتتون تو اين تاپيك.... در ادامه هم خوشحال ميشم نظرتونو راجع به پست هاي دوستان بدونم.

همچنين بقيه دوستان نظري راجع به اين پست ندارن؟ آيا تو قرآن اشاره نشده كه حتما همون اجزا زندگي دنيوي جمع ميشه؟
 

major7

عضو جدید
منظور من از وجود داشتن در دو بدن این نیست که مثلا من بایستم و آن شخص هم که ذره ای از من به او منتقل شده بوده نیر بیاید و کنار من بایستد و آن ذره در بدن جفتمان وجود داشته باشد بلکه آن ذره است که مهم است وبدلیل شعوری که دارد تا آنجایی که به آن مربوط می شود قادر به یاد آوری تمام لحظات زندگی این دو نفر است و همین در آن دنیا یعنی وجود داشتن در بدن دو نفر.
تمام این ابهامات به ماهیت آن دنیا مربوط می شود که بدیهی است بنا به دلایل زیادی ما نمتوانیم این نوع از وجود داشتن را با وجود داشتن در این دنیا مقایسه ودرک کنیم چون اگر می توانستیم نیازی نبود که برای انتقال از این دنیا به آن دنیا بمیریم.

اگه قراره كه اون دنيا معاد جسماني بر اساس ذرات موجود ما تو اين دنيا باشه خب لازمه كه تو هر دوتا بدن باشه اون ذره ديگه ....يعني فقط كار اون ذره شهادت دادن كه نيست بايد تو جسم هر دوتا انسان باشه ...اينو چطوري توضيح ميدين؟
 

major7

عضو جدید
این یه شبهه قدیمیه که معروف به آکل وماکوله اما جواب:
1-بدن ما در طول عمر تغییر میکنه طوری که میگند هر 7 سال بدن کاملا جدید میشه که البته این قضیه خود برای اثبات روح هم به کار میره
2-با اینکه بدن تغییر میکنه اما صفات مثل رنگ پوست و چشم و...ثابته یعنی بدن آخر عمر صفات بدنهای قبلی رو داراست
3-طبق آیات قرآن چیزی که برمیگرده همون بدن آخریست
4-حالا سوالی که پیش میاد اینه آیا دو بدن میشه متحد شوند یعنی ممکن است تمام بدن یک نفر به بدن دیگری تبدیل شود؟!!
جواب واضحه که خیر چون شخص تغذیه کننده قبل از تغذیه هم وجودی داشته کامل و تغذیه او جزء رو تشکیل میده نه کل
البته اگه انسان 7 سال هیچ چیزی مصرف نکنه میشه:دی
5-صفات و ویژگیهای هر انسانی تو ژنهای او نهفته اند همانند تشکیل جنین که در ابتدا تک سلولی بیش نبوده یعنی برای تشکیل کل بدن همون چرخه کروموزومی کافیه!
6-با کم و زیاد شدن وکوچک و بزرگ شدن جسم شخصیت ما تغییر نمیکنه

با توجه به مقدمه معلوم میشه که این قضیه مشکلی ایجاد نمیکنه چون به هنگام رستاخیز اجزای بیگانه به جای خود برمیگردند چون جزء او گشته اند نه کل او و همانطور که قبل از جزء شدن شخص وجودی داشته بعد از جدا شدن هم همون وجود رو خواهد داشت ضمن اینکه با یک سلول هم بدن میتونه شکل قبلی خودش رو پیدا کنه

سلام....
3- از كجاي آيات قرآن ثابت ميشه كه بدن همون بدن آخريست؟ منبع؟
3*- پس چرا ميگن حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشتن ؟ حداقل امام حسين رو ميدونم به سن پيري رسيده آخرش كدوم درسته؟

4-من نگفتم تمام بدن يك نفر به بدن ديگري تبديل بشه ...گفتم بعضي از بدن يه نفر به بعضي بدن يه نفر ديگه تبديل بشه...اين غير ممكنه؟

باور كنين من متوجه نشدم چطوري معلوم!!! شد كه مشكلي بوجود نمياد!!!!! سوال خيلي ساده هست شما هم يه جوري جواب بدين كه منم بفهمم.
اجزا مشترك هستند بحث من اينه....من ميگم جسم يكي تبديل به انرژي ميشه و بعد اون انرژي تبديل به جسم براي شخص آكل ميشه( حالا با واسطه يا بي واسطه)
شما از يه طرف ميگي كه بدن تو رستاخيز همون بدن آخريه زمان مرگه از يه طرف ميگي صفات و ويژگيها تو كروموزوم نهفته هست و با همون انسان كامل شكل ميگيره و ازين صحبت اين برداشت ميشه كه بدن شخص دوم جدا از بدن شخص اوله چون هنگام تولد هنوزچيزي نخورده كه بخواد مشكلي پيش بياد و در ادامه اين استنباط ميشه كه بدن به حالت نوزادي بر ميگرده يا لا اقل در آخرت كوچيكتر ميشه... اين دوتا توضيحتون برام دركش سخته....لطفابيشتر توضيح بدين
 

major7

عضو جدید
این یه شبهه قدیمیه که معروف به آکل وماکوله اما جواب:
1-بدن ما در طول عمر تغییر میکنه طوری که میگند هر 7 سال بدن کاملا جدید میشه که البته این قضیه خود برای اثبات روح هم به کار میره
2-با اینکه بدن تغییر میکنه اما صفات مثل رنگ پوست و چشم و...ثابته یعنی بدن آخر عمر صفات بدنهای قبلی رو داراست
3-طبق آیات قرآن چیزی که برمیگرده همون بدن آخریست
4-حالا سوالی که پیش میاد اینه آیا دو بدن میشه متحد شوند یعنی ممکن است تمام بدن یک نفر به بدن دیگری تبدیل شود؟!!
جواب واضحه که خیر چون شخص تغذیه کننده قبل از تغذیه هم وجودی داشته کامل و تغذیه او جزء رو تشکیل میده نه کل
البته اگه انسان 7 سال هیچ چیزی مصرف نکنه میشه:دی
5-صفات و ویژگیهای هر انسانی تو ژنهای او نهفته اند همانند تشکیل جنین که در ابتدا تک سلولی بیش نبوده یعنی برای تشکیل کل بدن همون چرخه کروموزومی کافیه!
6-با کم و زیاد شدن وکوچک و بزرگ شدن جسم شخصیت ما تغییر نمیکنه

با توجه به مقدمه معلوم میشه که این قضیه مشکلی ایجاد نمیکنه چون به هنگام رستاخیز اجزای بیگانه به جای خود برمیگردند چون جزء او گشته اند نه کل او و همانطور که قبل از جزء شدن شخص وجودی داشته بعد از جدا شدن هم همون وجود رو خواهد داشت ضمن اینکه با یک سلول هم بدن میتونه شکل قبلی خودش رو پیدا کنه


سلام....
3- از كجاي آيات قرآن ثابت ميشه كه بدن همون بدن آخريست؟ منبع؟
3*- پس چرا ميگن حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشتن ؟ حداقل امام حسين رو ميدونم به سن پيري رسيده آخرش كدوم درسته؟

4-من نگفتم تمام بدن يك نفر به بدن ديگري تبديل بشه ...گفتم بعضي از بدن يه نفر به بعضي بدن يه نفر ديگه تبديل بشه...اين غير ممكنه؟

باور كنين من متوجه نشدم چطوري معلوم!!! شد كه مشكلي بوجود نمياد!!!!! سوال خيلي ساده هست شما هم يه جوري جواب بدين كه منم بفهمم.
اجزا مشترك هستند بحث من اينه....من ميگم جسم يكي تبديل به انرژي ميشه و بعد اون انرژي تبديل به جسم براي شخص آكل ميشه( حالا با واسطه يا بي واسطه)
شما از يه طرف ميگي كه بدن تو رستاخيز همون بدن آخريه زمان مرگه از يه طرف ميگي صفات و ويژگيها تو كروموزوم نهفته هست و با همون انسان كامل شكل ميگيره و ازين صحبت اين برداشت ميشه كه بدن شخص دوم جدا از بدن شخص اوله چون هنگام تولد هنوزچيزي نخورده كه بخواد مشكلي پيش بياد و در ادامه اين استنباط ميشه كه بدن به حالت نوزادي بر ميگرده يا لا اقل در آخرت كوچيكتر ميشه... اين دوتا توضيحتون برام دركش سخته....لطفابيشتر توضيح بدين
 

WOMIS

عضو جدید
من نمیفهمم چرا شما گیر دادی به عضو بدن؟! آخه مگه عضوهامهم ان؟! اصل انسانه!
به نظرمنمvivianدرست میگه درآخرت مابه صورت اصل ودست نخورده هستیم(یعنی جسمه که قلبه یه نفر دیگه رو تواین دنیا بااهداعضو گرقته اون دنیا قلب خودشو داره)
 

Green Head

عضو جدید
اگه قراره كه اون دنيا معاد جسماني بر اساس ذرات موجود ما تو اين دنيا باشه خب لازمه كه تو هر دوتا بدن باشه اون ذره ديگه ....يعني فقط كار اون ذره شهادت دادن كه نيست بايد تو جسم هر دوتا انسان باشه ...اينو چطوري توضيح ميدين؟

اشتیاق شما برای عینیت بخشیدن به این مساله ستودنیست. آخرین احتمالی که من در مورد این قضیه می دهم به این شکل است:

شما در کامپیوتر خود نقش خدا را بازی می کنید و قادرید از هر فایلی و به هر اندازه که مایلید کپی بگیرید طوری که تمام ویژگی های فایل مرجع را داشته باشند و یکسان باشند.
خدا نیز قادر است از کوچکترین ذرات ماده حتی از کوچکترین واحد های انرژی کپی بگیرد طوری که از یک ذره می تواند دو عدد یا بیشتر وجود داشته باشد طوریکه تمام گذشته و خاطراتشان نیز یکسان باشد. در نتیجه این ذره می تواند در دو بدن وجود داشته باشد.

این عمل کپی گرفتن ( از نظر من ) خیلی چیز عجیب و جدیدی نیست زیرا مشابه بوجود آمدن ماده و انژی از صفر است یعنی چیزی که اکنون هم اتفاق افتاده.
 

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا اصلا چه اهمیتی داره ذرات جسم آدم چجوری باشه...
مهم وضعیتیه که بعد از مرگ داریم
فکر کنم سوال های خیلی اساسی تر و مهم تری هم وجود داشته باشن
 

Green Head

عضو جدید
حالا اصلا چه اهمیتی داره ذرات جسم آدم چجوری باشه...
مهم وضعیتیه که بعد از مرگ داریم
فکر کنم سوال های خیلی اساسی تر و مهم تری هم وجود داشته باشن

اگر شما سوالات اساسی تری دارید خوشحال می شویم مطرحشان کنید تا روی آن فکر و بحث کنیم.
 

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر شما سوالات اساسی تری دارید خوشحال می شویم مطرحشان کنید تا روی آن فکر و بحث کنیم.
سوال که زیاده....ولی خب بهتره آدم با مطالعه به سوالات جواب بده نه اینکه هرکسی بیاد برداشت و احساس شخصی خودش رو بگه
 

Green Head

عضو جدید
سوال که زیاده....ولی خب بهتره آدم با مطالعه به سوالات جواب بده نه اینکه هرکسی بیاد برداشت و احساس شخصی خودش رو بگه

اگر شما مطالعاتتان بیشتر است شما هم نظرتان را راجع به سوال بگویید یا سوال بهتری طرح کنید.

اگر هم اینطور نیست برای کسانی که حداقل سعی می کنند خود را در گیر تاپیک های بی حتوا و زننده نکنند و سطح فکرشان رابالا تر ببرند , احترام قائل شوید.
 
آخرین ویرایش:

major7

عضو جدید
اشتیاق شما برای عینیت بخشیدن به این مساله ستودنیست. آخرین احتمالی که من در مورد این قضیه می دهم به این شکل است:

شما در کامپیوتر خود نقش خدا را بازی می کنید و قادرید از هر فایلی و به هر اندازه که مایلید کپی بگیرید طوری که تمام ویژگی های فایل مرجع را داشته باشند و یکسان باشند.
خدا نیز قادر است از کوچکترین ذرات ماده حتی از کوچکترین واحد های انرژی کپی بگیرد طوری که از یک ذره می تواند دو عدد یا بیشتر وجود داشته باشد طوریکه تمام گذشته و خاطراتشان نیز یکسان باشد. در نتیجه این ذره می تواند در دو بدن وجود داشته باشد.

این عمل کپی گرفتن ( از نظر من ) خیلی چیز عجیب و جدیدی نیست زیرا مشابه بوجود آمدن ماده و انژی از صفر است یعنی چیزی که اکنون هم اتفاق افتاده.

1-با صداقت بگم حرف شما رو درك نكردم همونطور كه تثليث رو درك نكردم!

در مورد مثال شما در رابطه با كپي گرفتن...من فكر ميكنم مثالتون مشكل داره....چون وقتي در مورد ذره صحبت ميكنيم اين ذره واقعا وجود خارجي داره اما در مورد كپي گرفتن يك فايل تو كامپيوتر نه...... مگه اينكه بگين از يك فايل چند پرينت ميگيريم و اينا دقيقا مثل همن؛كه در اونصورت پاسخ اينه كه اونا دقيقا يكي نيستن بلكه چنتا هستن و باهم اختلاف دارن برگه هايي كه روشون پرينت گرفته شده باهم فرق ميكنن.....

2-و يه بحث ديگه كه باز ميشه اينه كه شما تو پست هاتون اعتقاد به اين دارين كه ذرات داراي شعور هستن و ميان شهادت ميدن و ... خب اين ذرات باشعور كه يكي هستند! چرا يكيشون بايد تو بدن يه گناهكار جهنمي باشه يكيشون تو بدن يه بهشتي ؟اوني كه تو بدن جهنميه شاكي نميشه كه؛ چرا من؟
 

Green Head

عضو جدید
در مورد مثال شما در رابطه با كپي گرفتن...من فكر ميكنم مثالتون مشكل داره....

قبول دارم مثالی که زدم ضعف داشت ولی فرآیند غیر قابل درک بوجود آمدن ماده و انرژی از صفر را نمی توان انکار کرد پس اگر قبول داریم که بوجود آمدن ماده و انرژی از صفر فرآیندی امکان پذیر و غیر قابل درک است پس می توان ادعا کرد وجود یک عضو در دو بدن نیز با وجود غیر قابل درک بودن می تواند امکان پذیر باشد. (اثباتی تقریبا استقرایی)



خب اين ذرات باشعور كه يكي هستند! چرا يكيشون بايد تو بدن يه گناهكار جهنمي باشه يكيشون تو بدن يه بهشتي ؟اوني كه تو بدن جهنميه شاكي نميشه كه؛ چرا من؟

همانطور که قبلا هم گفتم چون بدن انسان بهشتی و همینطور بدن انسان جهنمی متعلق به خودشان نیست پس آن ماده مشترک برایش فرقی نمی کند که در کدامیک قرار داشته وفقط به آنچه که گذشته شهادت می دهد چه خوب , چه بد یعنی چون آن ذره متعلق به آنها نیست و مسئولیتی ندارد, نمی تواند به اعمال نیک صاحبان موقتی اش افتخار کند یا از اعمال بد آنها شرمنده باشد.

 
آخرین ویرایش:

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنان كه محيط فضل و آداب شدند
در جمع كمال شمع اصحاب شدند

ره زين شب تاريك نبردند به روز
گفتند فسانه اي و در خواب شدند
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من//وین حلّ معمّا نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو//چون پرده بر اُفتد نه تو مانیّ و نه من
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فقط به خاطر اظهار فضلت آقا سعید....
 

mahdi akbary

عضو جدید
بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

شما جسم را بدونه روح چطور میبینید؟؟؟؟؟؟
شما وقتی به بررسی ساختار ذره میپردازی میبینی بدن ما تشکیل شده از مولکول هایی ،مولکولی که داخلش اتمهایی هستن با مقداری فضای خالی سپس اتم هارا مورد بررسی قرار میدهی ومیبینی آنها نیز تشکیل شده از نوترون وپروتون ها والکترون ها وباز چیزی که این جا هست وجود مقدار زیادی فضای خالیست سپس به ساختار ریزتری که هسته اتم هست میرسی وباز اونجا نوترون وپروتون وباز هم فضای خالی است و به همین منوال هرچه بیشتر جلو میرویم به چیزی جز ذرات در فضاهای خالی نمیرسیم ....
فضاهای خالیی که در اصل این فضاها مهم بوده و اون ذرات به اعتبار این فضاها مورد بررسی قرار میگیرن ...
بزار یه مثال بزنم:
شما وقتی نفس میکشی اون چیزی که وارد بدن شما میشه ونیاز بدن شما هست اکسیزن است نه گرد و غبار داخل هوا و اون چیزی که ما هوا میخونیم و مد نظرمون هست اکسیزن خالصه نه گرد وغبار معلق در فضا....
حالا برگردیم به سوال :
وقتی عضوی پیوند میخوره و روکش،روحی دیگر می شود ویا بهتر بگویم در خدمت روحی دیگر در می اید مانند این است که شما غباری را در یکفضا پراکنده کنی و سپس همین غبار را در فضای دیگری نیز بپراکنی واین در واقع بازی بیش نیست و در اصل این دو هوا هستند .وموقعی که غبار بنشیند (یاجسم از بین برود)چیزی که مد نظر است همان هوا میباشد ومدت زمانی که ما این ذرات را در اختیار هوا گذاشتیم را میتوانیم به گونه ایی به دوره زندگی مادی انسان تشبیه کنیم یعنی در اصل مثل این است که ما بخواهیم هوا را به همه نشان بدهیم و مقداری خاک برداریم ودر فضا بپاشیم سپس به بقیه بگوییم که فضای خالی میات این ذرات هوا است ....
نمیدونم چقدر تونستم منظورمو برسونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
يك سوال برام پيش اومده كه هرچند قبلا شنيدم اما جوابشو نشنيدم واين سوال الان ذهنمو قلقلك ميده...

فرض كنيد يك انسان خوب (يا بد) ميميره.{خوب يا بد به معناي بهشتي يا جهنمي(كافر) بودن فرد هست}.

اين انسان پس از مرگ دفن (يا سوزانده )ميشه.

پس از مراحلي تبديل به مواد معدني و سپس از ريشه درخت تبديل به ميوه ميشه جسمش و اين ميوه رو يه آدم بد(يا خوب)‌ميخوره.

حالا توآخرت اون ذره كه ثابت بوده در بدن كدوم موجود هست ؟ آدم خوبه يا آدم بده؟


براي واضحتر بيان كردن منظورم فرض كنين يك آدم اعضاي بدن خودش رو ميبخشه تكليف اون عضو چيه تو اون دنيا ؟ تو بدن اهدا كننده هست يا دريافت كننده ؟ شما فرض كنين يكيشون جهنمي و اونيكي ديگه بهشتيه.

جواب دقیق سوالتون رو نمیدونم اما یک جوابی را با توجه به صحبتهای یکی از اساتید اخلاق میتونم بدم که دعا میکردند ذرات بدنشون بعد ازتبدیل شدن به خاک توی یک جای خوبی ساکن بشه
مثلا بدن یک آدم مومن یا آجرهای یک مسجد .
شاید اصلا هیچ وقت این اتفاقی که شما میگی نیفته یعنی نظام عالم طوری باشه که اجزای بدن یک انسان خوب بره یک جای خوب و اختلاطی بین بهشتی و جهنمی بوجود نیاد.

اما حتی اگر این جواب باشه هنوز هم جای سوال هست که بین چند تا آدم خوب که اجزای بدنشون یکی بوده و در قرنهای مختلفی زندگی کردن اجزا چطوری تقسیم میشه؟

البته کلا خنده داره اگر این چیزها را برای خدا مساله بدانیم
این چطوریها برای ما آدمای محدوده اما میتونیم بپرسیم به چه کیفیتی ؟
 

علّامه

عضو جدید
يك سوال برام پيش اومده كه هرچند قبلا شنيدم اما جوابشو نشنيدم واين سوال الان ذهنمو قلقلك ميده...

فرض كنيد يك انسان خوب (يا بد) ميميره.{خوب يا بد به معناي بهشتي يا جهنمي(كافر) بودن فرد هست}.

اين انسان پس از مرگ دفن (يا سوزانده )ميشه.

پس از مراحلي تبديل به مواد معدني و سپس از ريشه درخت تبديل به ميوه ميشه جسمش و اين ميوه رو يه آدم بد(يا خوب)‌ميخوره.

حالا توآخرت اون ذره كه ثابت بوده در بدن كدوم موجود هست ؟ آدم خوبه يا آدم بده؟


براي واضحتر بيان كردن منظورم فرض كنين يك آدم اعضاي بدن خودش رو ميبخشه تكليف اون عضو چيه تو اون دنيا ؟ تو بدن اهدا كننده هست يا دريافت كننده ؟ شما فرض كنين يكيشون جهنمي و اونيكي ديگه بهشتيه.
سلام این شبهه از شبهات معروف بحث معاد است که معروف به شبهه آکل و ماکول است.

همین سوال از پیامبر پرسیده شد و خداوند به آن جواب داد.

در سوره یس آیات 78و 79 اومده که:

وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسىِ‏َ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ(78)

قُلْ يحُْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكلُ‏ِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ(79

یکی از اعراب صحرا نشین یه استخوان پوسیده ای رو خدمت پیامبر صلی الله آور و گفت که چه کسی می خواد این استخوانها رو که

از بین رفته دوباره زنده کنه؟ و استخوان رو با دستش خورد کرد و به باد داد که در جواب این آیه اومد قل یحیها الذی ... یعنی بگو که

همون کسی که اول بار اینها رو خلق کرد و بدون هیچ پیشینه ای اینها رو به دنیا آورد. مسلما خلق اولیه سخت تر است تا چیزی که

خلق شده دوباره بخواد برگردد(البته برای خدا سختی معنی نداره)

ولی خب بحث دیگه اینه که در علم امروز هم ثابت شده که بعضی اجزاء انسان اصلا از بین نمیرن و در جسم دیگران هم نمیرن مثلا

الان دی ان ای اومده و میان مشخصات انسانهای چندین هزار سال قبل رو میگن که چیه.

تازه از این هم که بگذریم در مورد اینکه فرمودین که چرا مثلا تو اهدا عضو بدن مومن عذاب بشه و... باید خدمتتون عرض کنم که

اساس انسان به روح اونه و روح هست که درد لذت و... میکشه و بدن هیچ دردی نمیکشه تازه بعضیا گفتن که چه اشکالی داره خدا

یه بدن دیگه مثل همین بدن ما ایجاد کنه؟ مثل همین بدن تو دنیا و ... خیلی نظرات مختلفه

هر چند بحث خیلی طولانیه اما باز اگه قانع نشدین یه کلامی از استاد مطهری براتون میارم که حرف قشنگیه در این مورد:

مده مطلب اين است كه مسأله معاد فى‏حدّ ذاته در واقعيتِ خودش مسأله‏اى بوده كه نمى‏توانسته به آن سادگى بيان شود. اين مسأله

به تعبيرى (البته تشبيه است) نظير اين است كه براى بچه‏اى كه در رحم است و با نظام خاص زندگىِ رحمى زندگى مى‏كند (نه

چشمش باز است جايى را ببيند، نه با گوشش چيزى را مى‏شنود، نه از راه دهان تغذى مى‏كند و نه تنفس مى‏كند) بخواهند درباره

زندگى بعد از تولد صحبت كنند. با آن معلوماتى كه او در زندگى جنينى دارد، امكان ندارد بتواند آنچه را كه در زندگى بعد از تولد است

به حقيقت دريافت كند. پس ناچار با او يك مقدار هم با زبان خودش صحبت شده است. از كجا مى‏گوييم با زبان خودش صحبت شده؟

به قرينه بعضى حرفهاى ديگرى كه هست.

اين چيزها بوده كه تصورها را درباره معاد متفاوت كرده و هر كسى در حد خودش [تصورى از اين مسأله دارد.] مثل خود مسأله

خداست. همه معتقد به خدا هستند ولى اگر كسى محتواهاى اين افكار را بيرون بريزد، مى‏بيند از زمين تا آسمان متفاوت است. همه

مى‏گويند خدا، به حسب ذوق و غريزه فطرى هم خدا را عبادت مى‏كنند و در عمق دلشان هم خدا را عبادت مى‏كنند، ولى او خدا را يك

شكل داده و از او يك تصوير دارد، آن يكى تصوير ديگرى و ... به طورى كه او خداى اين را قبول ندارد و اين خداى او را قبول ندارد. درباره

قيامت هم همين‏طور است.
آنچه كه من به عنوان مسلّمات عرض كردم، مقصودم همين بود. شما گفتيد «آنچه كه ما بايد معتقد باشيم چقدر است؟» به عقيده

من آن مقدارى كه بايد معتقد باشيم همانهايى است كه من اول گفتم از مسلّمات است. ما بايد معتقد باشيم حيات ديگرى غير از

اين حيات هست؛ لزومى ندارد ما بفهميم اعاده معدوم مى‏شود يا نمى‏شود. ما بايد بفهميم كه آن حياتْ جاودانى است و پايان

نمى‏پذيرد؛ لزومى ندارد كه ما بفهميم چرا پايان نمى‏پذيرد و چرا در اينجا مرگْ حتمى است (از ضروريات خلقت است) و در آنجا نيست.

رابطه اينجا با آنجا رابطه مقدمه و نتيجه است؛ هر چه در اينجا كشت كنيم، آنجا برمى‏داريم؛ عالم پاداش و كيفر است. اما آيا آنجا اعاده معدوم مى‏شود يا نه؟

البته این سخن استاد این نیست که ما در عقل رو ببندیم بلکه این است که ما اصول رو با عقل اثبات میکنیم بعد هر جا رو که متوجه

نشدیم میگیم ما اصول رو اثبات کردیم و مطمئنیم که این هم درست است حال کیفیتش برای ما معلوم نیست.
ببخشین طولانی شد
یا علی
 

major7

عضو جدید
مرسي از تمام دوستاني كه شركت كردند... كسي نتونست اين مشكلي روكه مطرح كردم از نظرمن جواب قانع كننده بهش بده.....تنها جوابي كه كمي قانع كننده بود اما باز هم خ سست بود اينبود كه خدا يك جسم ديگه به انسانها ميده زمان قيامت....يعني از گور يك انسانهاي ديگه اي برخواهند خواست.پس اينكه گفته ميشه ما حتي سر انگشتان طرف رو دوباره جمع ميكنيم با مشكل روبرو ميشه چون كلا يك جسم ديگه هست و يه خلقت جديد ديگه........
اينكه بگيم ما خدارو ثابت كرديم پس بقيش ثابت ميشه منرو قانع نميكنه...ببينيد آقاي علامه اونفرد اصلا به پيغمبر به قول شما شبهه آكل و ماكول رو مطرح نكرد اون گفت اين جسم انسان پودر ميشه و به باد ميره حالا چطوري خدا ميخواد جمعش كنه دوباره؟ خب ندا اومد! اوني كه همون اول درستش كرده خب اين قابل رد نيست ..... اما اين مسئله اي كه من مطرح كردم اصلا در اون سطح نيست.....

بهنظر من پاسخي براي اين مسئله پيدا نشده و منهنوز دلم آروم نشده!!( داستان ابراهيم(ع) )

ختم تاپيك رو اعلام ميكنم..مگه اينكه كسي پاسخ قابل پذيرشتري از پستاي قبلي داسته باشه.....
 

میهن دار

عضو جدید
پس اينكه گفته ميشه ما حتي سر انگشتان طرف رو دوباره جمع ميكنيم با مشكل روبرو ميشه چون كلا يك جسم ديگه هست و يه خلقت جديد ديگه........

بهنظر من پاسخي براي اين مسئله پيدا نشده و منهنوز دلم آروم نشده!!( داستان ابراهيم(ع) )
سلام
من الان حضور ذهن ندارم که آیا این موضوع رو جایی خونده یا شنیده باشم. میشه بگید شما از کجا میگید که گفته میشه؟ و اگه صحت و منبع درستی داره، آیا میتونیم استنباط کنیم که منظور این بوده که به جمع اوری بدن اصلی تاکید بشه؟
راستی مبنای نظرمن همین آیه ای بود که علامه بیان کرد. توی قرآن هم داستان ابراهیم هست و هم همین آیه، که اگه قرار باشه ایات قرآن متناقض نباشن، باید قبول کنیم که دو جور میشه مخلوقات دوباره زنده بشن. بر این اساس روی این قضیه تاکید کردم که« خدا میتونست توی این آیه هم یه جوری به داستان حضرت ابراهیم اشاره کنه، چون دقیقا به سوال مرد عرب مربوط میشه، اما میبینیم که جواب اصلا طور دیگه ای داده شده».
 
آخرین ویرایش:

major7

عضو جدید
سلام
من الان حضور ذهن ندارم که آیا این موضوع رو جایی خونده یا شنیده باشم. میشه بگید شما از کجا میگید که گفته میشه؟ و اگه صحت و منبع درستی داره، آیا میتونیم استنباط کنیم که منظور این بوده که به جمع اوری بدن اصلی تاکید بشه؟
راستی مبنای نظرمن همین آیه ای بود که علامه بیان کرد. توی قرآن هم داستان ابراهیم هست و هم همین آیه، که اگه قرار باشه ایات قرآن متناقض نباشن، باید قبول کنیم که دو جور میشه مخلوقات دوباره زنده بشن. بر این اساس روی این قضیه تاکید کردم که« خدا میتونست توی این آیه هم یه جوری به داستان حضرت ابراهیم اشاره کنه، چون دقیقا به سوال مرد عرب مربوط میشه، اما میبینیم که جواب اصلا طور دیگه ای داده شده».


سـرانـگـشـتـان​


« ایا ادمی پندارد که ما دیگر ابدا استخوانهای او را جمع نمی کنیم؟ بلی ما قادريم سرانگشتان او را هم درست گردانیم »!​



http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineArticleID=48200&MagazineNumberID=5257
http://akshayemazhabi.blogfa.com/post-38.aspx

ازين آيه اين استنباط ميشه كه بدن همون بدن دنيوي هستش چون ميگه جمع ميكنيم و نميگه مثلا دوباره خلق ميكنيم(در جواب برخي كه گفتن ممكنه يه بدن مادي ديگه واسه روح خلق بشه) .... من سوالم كاملا مشخص هست...لطفا پستهاي بنده رو بخونيد...من ميگم يه ذره از بدن يه انسان كه در بدن يه انسان ديگه هم هست تكليفش در روز قيامت چيه.....
بدن اصلي ديگه چيه عزيزم...مگه اون انساني كه گوشت يه انسان ديگه رو ميخوره ذراتي غير اصلي در بدنش بوجود مياد؟ اين كه ميگين: ذرات اصلي ؛ دوباره بوجود مياد روقبول ندارم چون همونطور كه بازهم در پستهاي قبلي گفتم اومديم و به بچه 3 ساله گوشت انسان دادن و طرف تا 100 سالگي زنده ميمونه اون دنيا نوزاد برانگيخته ميشه؟.....توجيه نه بلكه اثبات ميخوام.... با تشكر
 
آخرین ویرایش:

میهن دار

عضو جدید
سلام
شرمنده دیر جواب میدم. منظورم از بدن اصلی همونیه که باهاش زندگی میکنی. ولی اصل موضوع این نیست:
رفتم و منابع رو خوندم. چند تا ترجمه مختلف قرآن رو هم از این آیه خوندم، اون آدرس اولی رو که دادی، توش یه مقدار قضیه رو بیشتر توضیح داده که منظور آیه این بوده که: به دقت دوباره بدن انسان مرتب میشه. نص صریح آیه داره تفکر انسان رو بیان میکنه«آیا انسان میپندارد که ما دیگر ابدا استخوان های او را جمع نخواهیم کرد؟» نه اینکه روش کار رو بگه بلکه با توجه به جواب تو آیه بعد هم به این نتیجه میرسیم که قصد خدا از کلامش توی این آیه بیان دقت کار به عنوان برهان قویتر برای اثبات رستاخیزه، نمیشه استنباط کرد که منظور از آیه همون جسم دنیوی هست، دوست عزیز تفسیر آیه های قرآن با توجه به کل آیات میسر هست نه اینکه در برداشتمون صرفا" به ظاهر آیه توجه کنیم.
نمیدونم شما تا حالا بودی جایی که قبری رو باز کنن؟!!(من بودم! توضیحشم اگه خواستی بعدا بهت میگم ) توی این قبر که بعد حدود 40 سال باز شد فقط استخونای اصلی( منظور قطعات بزرگتر مثل جمجمه و قفسه سینه و...) پیدا میشد و بقیه توسط موجودات زنده توی خاک از بین رفته بود و اثری ازشون نبود.
اینو گفتم. چون فکر میکنم توی آیه ذهنیت انسان رو نسبت به یه همچی چیزی در نظر گرفته. چون از استخوان اسم برده و نه از گوشت و پوست ولی تو آیه بعدش از گوشت و پوست یاد کرده ولی گفته مرتبش میکنبم مثل همونی که بوده، اصلا نه از جمع آوری یاد کرده و نه از خلق مجدد ولی تو آیه 79 سوره یس از خلق کردن یاد کرده؛ حالا اگه این دوتا رو کنار هم بگذاریم، میشه استنباط کرد که منظور خدا اینه که «بک بار بدون داشتن الگوی بدن فرد اونو خلق کردم، چطور قادر به خلق دوباره اش نباشم وقتی که این الگو موجوده؟ کدوم سخت تره؟ ». بحث اینه دوست عزیز (توانایی یا عدم توانایی خدا برای برانگیختن دوباره انسانها به صورت موجود زنده)، نه اونی که شما مطرح میکنی. البته به نظر من.
من تمام پستاتونو خوندم، و از همون اول هم منظورتونو گرفتم .به نظر من شما دارین روی مساله ای بحث میکنین که اصلا صورتش درست نیست و توی پستهام دنبال اثبات این قضیه برای شما بودم. به نظر من لزومی نداره بدن شما توی قیامت همون بدن باشه. که حالا ما دنبال جواب این مساله بریم که اگه کسی انسانی رو خورد تکلیف خورنده و خورده شونده چی میشه.
اصلا فرض بر درستی این موضوع باعث میشه ما عناصر موجود در جهان رو به نوعی دارای شعور انسانی فرض کنیم که به خاطر همراهی با روح انسانی که مرتکب گناه میشه، مستحق دیدن عذابه!( بازم یادآوری میکنم که رستاخیز جسمانی فقط برای اینه که روح فرد تاوان پس بده ویا پاداش بگیره؛ اونم به خاطر ماهیت ما انسانها).
من به نظر خودم نادرستی صورت مساله رو توی این سه تا پستی که زدم اثبات کردم. اگه اشتباه میکنم خوشحال میشم پستامو بخونید و اشباهم رو برام اثبات کنید.
 

baby face nice

عضو جدید

به نظر من همه چی به حالت اول بر میگرده اون موقع...
یعنی اون عضو اهدا شده به صاحب اصلیش بر میگرده و اون عضو فرد که از کار افتاده هم دوباره به اراده ی خداوند به کار میفته...
ذرات بدن هم همین طور...
یعنی ذره ی هر کس به بدن خودش بر میگرده...
منم موافقم
 

baby face nice

عضو جدید
1-يعني اگه يك كافر كه طبق قرآن در جهنم جاودانه هست اگه عضوشو اهدا كنه و يه انسان بهشتي رو از مرگ نجات بده و اون كلي كار خوب انجام بده اون باز هم جهنمي خواهد بود ؟ اون عضو چه گناهي كرده كه بايد همراه جهنميه بسوزه ؟

2-برگشتن به حالت اول يعني چي؟
انسان هر روز در حال تغيير هست از نظر جسمي..هر روز سلول هايي ميميرن و زاده ميشن و اين سلول ها با سلول هاي قبل و بعدش فرق ميكنن ..معاد جسماني تو اون دنيا با كدوم جسم هست؟ باجسم چه روزي از زندگي آدمي در آخرت زنده ميشه؟

3- سوال مهمتري كه منظور من از شروع كردن تاپيك اين هست يه چيز ديگس. شما يك آدم خوار رو در نظر بگيريد . اين يك انسان شريف رو ميخوره !!! حالا يه جسمي اون انسان قبليه كه خوب هم بوده داشته؛ كه تبديل ميشه به جسم انسان بده..... در آخرت اون جسم انسان خوبه اگه قرار باشه بره بهشت ؛جسم انسان بده كه مقداريش از جسم انسان خوبه هست وجود نخواهد داشت ؟ يا جور ديگه اي اتفاق ميوفته
.
به نظر من سوزوندن و اینا به معنای جیزغاله کردن بدن نیست فشاری است روی روح دقیقا مثل زمانی که آدم خواب میبینه و تمام فشار را روی جسمش حس میکنه ولی در اصل این روح هست که داره عذاب میبینه نه جسم .اصلا سوزوندن جسم چه تاثیری داره؟
 
بالا