سالهایی تو زندگی خیلی از ما هست که تحویل سال اون رنگ بوی همیشگی رو نداشته این دو تا خاطره رو برای این می نویسم که کمی هم به یاد اون ادمها باشیم ...
سال اول خدمت
سال اول خدمت از شانس بد مون اموزشی افتادیم تک اوری ارتش نیروزمینی مزداوند شهری نزدیکی سرخ شمال خراسان یادش بخیر هر چقد پشتک وارو پیش این اون زدیم که عید خونه باشیم نشد حالا اینش بماند بدتر از اون اینجا بود که لحظه تحویل سال سر پست بودم تک تنها و بیکس ..
و اون سال بد
و یکی از سالهای بد زندگیم هم سالی بود که مادرم رفت ...اون موقع خیلی دلم برای برای تبریک گفتنش بعد از لحظه تحویل سال تنگ شده بود ...
هر بار سال جدید رو به همه به خصوص اونهایی که دوستشان داریم جدید تر تبریک بگیم ..
سال اول خدمت
سال اول خدمت از شانس بد مون اموزشی افتادیم تک اوری ارتش نیروزمینی مزداوند شهری نزدیکی سرخ شمال خراسان یادش بخیر هر چقد پشتک وارو پیش این اون زدیم که عید خونه باشیم نشد حالا اینش بماند بدتر از اون اینجا بود که لحظه تحویل سال سر پست بودم تک تنها و بیکس ..
و اون سال بد
و یکی از سالهای بد زندگیم هم سالی بود که مادرم رفت ...اون موقع خیلی دلم برای برای تبریک گفتنش بعد از لحظه تحویل سال تنگ شده بود ...
هر بار سال جدید رو به همه به خصوص اونهایی که دوستشان داریم جدید تر تبریک بگیم ..