با تشکر از توضیحات کامل نغمه عزیز، و تایید فرمایشات ایشون در مورد تفسیر شعر...
خواستم یه نکته ای و هم یادآوری کنم!
اگر در زبان فارسی حرف - قید - شرط محسوب میشه، در حالی که
باید-ی- فعل کمکی - کلمه استلزام - بحساب میاد.
یه مثالی میزنم در مورد فرق شرط و استلزام شاید در نگاه اول کمی بی ربط به نظر بیاد. ( مثال بهتری این وقت شب پیدا نکردم! )
واجب عینی و کفایی:
واجب عینی، واجبی است که همه مکلفین باید انجام دهند، مانند نمازهای یومیه، روزه و ...
واجب کفایی آن است که با عمل عده ای از عهده دیگران ساقط است، مانند تطهیر مسجد، تدفین میت و ...
شاید این شعر زنده یاد قیصر امین پور کمکی کنه به درک مفهومی شعر - مورد نظر - خودشون.
در عصر پیش بینی وضع هوا...
از هر طرف که باد بیاید...
در عصر قاطعیت تردید...
عصر جدید...
عصری که هیچ اصلی جز اصل احتمال، یقینی نیست...
اما من بی نام تو...
حتی یک لحظه احتمال ندارم...
چشمان تو عین الیقین من...قطعیت نگاه تو ...
دین من است....
من از تو ناگزیرم...
من بی نام ناگزیر تو می میرم.
موفق باشید.