سلامسلام خانم آتیش پاره!!!!
سلام فائزه جونم...سلام آتیش!
خوبی؟
مرسی گلم...
تو چطوری؟؟؟
سلامسلام خانم آتیش پاره!!!!
سلام فائزه جونم...سلام آتیش!
خوبی؟
کم میای بچه ها رو نمیشناسی گردن من نندازسلام امین هستم
همگی خوبن ؟ ( همگی = همه -----> افسون خانم تذکر دادن همه هستن )
سلام گلی...کم سعادتم
نمیدونم کی بود میگفت من دیگه بعد 1بیدار نمیمونم...من بودم؟؟؟
من بودم.... الان هم میگم
سلام مریمی...چه عجب...دیدمت...
سلام...خوش اومدین ...سلام امین هستم
همگی خوبن ؟ ( همگی = همه -----> افسون خانم تذکر دادن همه هستن )
چقد قدیمییییییییییبه به امین عزیز
خوش اومدی
بچه ها معرفی میکنم امین رفیعی عضو قدیمی تالارمون
از منم قدیمی تره
امیننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
حقته دعوات بکنم که این همه کم میای
تازه از منم قدیمی ترهبه به امین عزیز
خوش اومدی
بچه ها معرفی میکنم امین رفیعی عضو قدیمی تالارمون
از منم قدیمی تره
امیننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
حقته دعوات بکنم که این همه کم میای
من بودم.... الان هم میگم
من تورو نمیگم که خانومی...
این افشین چندشب پیش تا 2:30بیدار بود...هی به جون من غر میزد...می گفت من دیگه بعد 1بیدار نمیمونم...
می بینی چقد اذیتم می کنه؟؟؟
سلام گلی...کم سعادتم
خوبی تو؟
هر چی بگی حقم به خدا وقت نمیکنم؛به به امین عزیز
خوش اومدی
بچه ها معرفی میکنم امین رفیعی عضو قدیمی تالارمون
از منم قدیمی تره
امیننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
حقته دعوات بکنم که این همه کم میای
من که اومدم امین تو باشگاه بود.
چقد قدیمیییییییییی
منم کم میام...مگه نه؟؟؟
باشه گناه داری دیگه دعوات نمیکنمهر چی بگی حقم به خدا وقت نمیکنم؛
من این باشگاه رو خیلی دوست دارم
خاطرات قدیم خیلی قشنگ
سلام قربونت برم ، با شما خوبا مگه میشه خوب نبودسلام گلی...کم سعادتم
خوبی تو؟
سلام اقا امین..خوب هستین؟
خب آخه نمیشه که حالشو نپرسم...من که اومدم امین تو باشگاه بود
بعد دیگه نمیدونم کجا گرفتار شد که دیگه نیومد
تو والا چه عرض کنم میای حال آقاتونو میپرسی و میری
فعالیت علمی هم هیشی
سلام عزیزم. تو خوبی؟ کی اومدی؟سلام
فایزه جون
خوبی؟
سلام شبنمی...
خوبی از خودتونه....لطف دارید شماسلام قربونت برم ، با شما خوبا مگه میشه خوب نبود
امشب خیلی خلوته...هر یه ساعت یه بار یه نفر یه پست میده میره!!!
سلام...
سلام...
بازم سلام مریمی...سلام...
سلاااااااااااااااااااااااااااامممم شبنمی...سلاااااااااااااااااام
شبنمی کاش این مطلبتو میذاشتی تو پست اول دفتر یادگاریسلام
اینو تو یه فرمی دیدم یجورایی با حال ما جور در میاد
گفتم می خوام ترکت کنم
گفت چرا ؟
گفتم واسه اینکه حس میکنم مثل سابق بهت وابستگی ندارم و تو یه جورایی شدی ، دیگه زیاد باهات حال نمی کنم .
گفت میدونی چرا ؟
گفتم نه واسه چی ؟
گفت چون یه زمانی داشتی اینجا زندگی می کردی ، با عشق و احساست پست می زدی ، برات خیلی مهم بود کی خوشحاله کی ناراحته ، یادته چقدر خواهر و برادر خوب پیدا کردی ؟یادته چند بار از ته دل خندیدی جوری که بیرون نخندیده بودی و چند بارم چشات خیس شد .... یه زمانی برای اینکه خودتو برسونی اینجا تاب و قرار نداشتی ، اینجا لحظه هاتو می ساختند ،اما حالا هر وقت وقت داشتی می یای و دیگه مثل سابق مهم نیست برات
با خودم کمی فکر کردم ، چیزی برای گفتن نداشتم حرفش حساب بود...
یه لبخندی زد و گفت :
اصراری ندارم که بمونی ، چون اینجور بودنت رو دوست ندارم ، من همون نوشته های یکسال پیشتو واسه خودم نگهش میدارم و هرگز پاکشون نمیکنم مگر اینکه تو بخوای تا بدونی که چقدر بهت وفادارم و هیچ وقت اثرت از روی قلبم بیرون نمیره . تا اگر یه روز منو یادت رفت بدونی تو بی معرفت شدی نه من ...
خداحافظ