زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سحرتون بخیر//
اینجا ساری//شهر عشق//
از غروب تا حالا داره بکوب بارون میاد//
چقدر صداشو دوس دارم//
سرد شده//وای
مرسی خداجونم//
اینم واسه نفسم//


 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام محمدرضا
خوبی؟
فتیله پنج شنبه تعطیله :دی
راستی محمدرضا در مورد اون لیست فکر نکنی یادم رفته هااااا اما ذنبال یکی هستک که بروز از منابع اطلاع داشته باشه
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
سلام
دیشب یه ذره اینجا هم بارون اومد... فقط در حدی که ماشینها رو کثیف کنه!
اما همونم خیلی خوب بود، خدایا شکرت ...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سلام
دیشب یه ذره اینجا هم بارون اومد... فقط در حدی که ماشینها رو کثیف کنه!
اما همونم خیلی خوب بود، خدایا شکرت ...

تهران؟
اینجا تا صبح سیل زد//حال داد//
الانم گرفته آسمون//
خدا رو شاکرم//
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سحر خانم//الان تو اوج غش و ضعف گرسنگی//
خیلی بدی//
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نکاتی که دختر خانم های دم بخت باید بدانند!


چیزی متشکل از 12 مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. به عبارت دیگر، شما دختر خانم های خوب و خوشبخت باید برای انتخاب شوهر مناسب از این ۱۲ خطایی که در زیر خواهید خواند کاملا دوری کنید:

۱. تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاری ها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.

۲. اگر تا یک سنی ازدواج نکرده اید و حالا فکر می کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره بین قرار داده اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می گویید، بسیار اشتباه می کنید.

۳. مقایسه همیشه کار را خراب می کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته اند، مقایسه کنید، مطمئنا نمی توانید تصمیم درستی بگیرید.

۴. اگر از آن دسته آدم هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده اید، اشتباه می کنید. اگر به هر دلیل موقعیت هایی را در گذشته از دست داده اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.

۵. بعضی ها به خودشان اجازه نمی دهند کسی را دوست داشته باشند و این مسئله برایشان مشکل ایجاد می کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث بی منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده اید.

۶. گاهی بعضی دختر خانم ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می کنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلی ها بهتر به نظر می رسند.

۷. در مواردی، دختر خانم ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی افتد، فورا دلسرد شده، عقب می کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته اید. با این کار واقع بینی را کنار گذاشته اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.

۸. مرد ایده آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده آل فیلم ها کاملا فرق می کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم ها تعلق دارند.

۹. گاهی دخترها سراغ فردی می روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی توان زندگی کرد.

۱۰. تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.

۱۱. بعضی دختر خانم ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می کنند به دلیل رفع نیاز مالی می توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می کنند و نمی توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می رنجانند.

۱۲. ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می شوند. اگر به هر دلیل بار مسوولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی تان فکر کنید و موقعیت ها را از دست ندهید.

اهداف تــو منهای تردیدهای تــو مساویست با موفقیت تــو

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
پائولو مالديني

يكي از جانبازان جنگ تحميلي، سالها پس از مجروح شدن به علت وضع وخيمش
به ايتاليا اعزام و در يكي از بيمارستانهاي شهر رم بستري شده بود
از قضا چند روزي بعد از بستري شدن اين جانباز جنگ تحميلي متوجه مي شود خانم پرستاري كه از او مراقبت مي كند نام خانوادگي اش مالديني است. اين جانباز ابتدا تصور مي كند تشابه اسمي است، اما در نهايت نمي تواند جلوي كنجكاوي اش را بگيرد و از خانم پرستار مي پرسد: آيا با پائولو مالديني ستاره شهر تيم آ.ث. ميلان نسبتي داري؟ و خانم پرستار در پاسخ مي گويد: پائولو برادر من است! جانباز ايراني در حالي كه بسيار خوشحال شده بود، از خانم پرستار خواهش مي كند كه اگر ممكن است عكسي به يادگار بياورد و خانم پرستار هم قول مي دهد تا برايش تهيه كند، اما جالب ترين بخش داستان صبح روز بعد اتفاق مي افتد. هنگامي كه جانباز هموطن ما از خواب بيدار مي شود، كنار تخت بيمارستان خود پائولو مالديني بزرگ را مي بيند كه با يك دسته گل به انتظار بيدار شدن او نشسته است و ...
باقي اش را ديگر حدس بزنيد!

راستي هيچ مي دانيد پائولو مالديني اسطوره ميلان از شهر ميلان واقع در شمال غربي ايتاليا، به شهر رم واقع در مركز كشور ايتاليا كه فاصله اي حدود ششصد كيلومتر دارد رفت، تا از يك جانباز جنگي ايراني كه خواستار عكس يادگاري اوست، عيادت كند؟ آيا فوتباليست ايراني را سراغ داريد كه چنين مسافتي را براي به دست آوردن دل يك جانباز، معلول، بچه يتيم، بيمار و ... بپيمايد؟

 

eliot -esf

کاربر فعال مهندسی کشاورزی , گیاهپزشکی
کاربر ممتاز
تهران؟
اینجا تا صبح سیل زد//حال داد//
الانم گرفته آسمون//
خدا رو شاکرم//
اه !! خوش به حالتون !! این جا آسمون دلش گرفته بود همش میخواست یک چیزی بگه ولی روووش نمی شد
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
قصه های دلتنگیم را می نویسم و لایک می کنند ! دنیای غریبیست مردم دلتنگی دیگران را دوست دارند
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزهای بودنش همه با او بیگانه بودند. کسی نه شاخه گلی می آورد نه برایش می خندیدند و نه می گریستند. وقتی رفت همه آمدند برایش دسته گل آوردند سیاه پوشیدند و برای رفتنش گریستند شاید تنها جرمش نفس کشیدن بود
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم به خدا خیانت کرد!
خدا درد آفرید! غم آفرید! تنهایی آفرید! بغض آفرید! ...
اما راضی نشد!
کمی فکر کرد! و آنگاه عشق آفرید!!!
نفس راحتی کشید!
انتقامش را از آدم گرفته بود.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام سهم زیبای من از تو عطری بود كه تو داشتي ...
كه فقط بويش را به خاطر سپردم
اين روزا هيچ بويي شبيه آن نيست
نميدانم سهم من به پايان رسيده يا عطرتو عوض شده؟؟؟
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
امواج زندگی را بپذیر حتی اگر گاهی تو را به قعر دریا برد.
آن ماهی آسوده که همیشه بر سطح آب میبینی مرده است...!!!!!
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادش بخیر زمون جوونیمون میومدیم اینجا!!

اینقد هرکی هرکی بود که نگو.... دقیقه ای 2 صفحه میرفت جلو!! دنیایی بود...

الان دیگه سوت کوره....


زمونی که هنوز رضا هم عضو باشگاه نبود!

1 سال بعدش اومد!
:D
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما یادتون نمیاد ...( حتما بخونید یاد بچگیتون میافتید کلی ذوق میکنید )
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم
شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم
شما یادتون نمیاد، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره !
شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ…
شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو
شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم
..
شما یادتون نمیاد، عیدا میرفتیم خرید عید، میگفتن کدوم کفشو میخوای چه ذوقی میکردیم که قراره کفشمونو انتخاب کنیم))) کفش تق تقی هم فقط واسه عیدا بود
شما یادتون نمیاد: خانوم اجازهههههههه سعیدی جیش کرددددددد
شما یادتون نمیاد، مقنعه چونه دار میکردن سر کوچولومون که هی کلمون بِخاره، بعد پشتشم کش داشت که چونش نچرخه بیاد رو گوشمون ))
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم
شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.
شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده
شما یادتون نمیاد: از جلو نظااااااااااااااااام …
شما یادتون نمیاد، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه… احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه
شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم
شما یادتون نمیاد: آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی
شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن
شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی...
دلتنگ تو میشوم...

وقتی...
عطر تنت را می خواهم...
...
من به باد هم...
التماس میکنم...

خدا که جای خود دارد...
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
به شقايق سوگند که تو برخواهی گشت / من به اين معجزه ايمان دارم / منتظر باید بو د تا زمستان برود / غنچه ها گل بکنند
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به یک احساس خالی دلخوشم
من به گل های خیالی دلخوشم
در کنار سفره اسطوره ها
من به یک ظرف سفالی دلخوشم
مثل اندوه کویر و بغض خاک
...با خیال آبسالی دلخوشم
سر نهم بر بالش اندوه خویش
با همین افسرده حالی دل خوشم
در هجوم رنگ در فصل صدا
با بهار نقش قالی دلخوشم
آسمانم: حجم سرد یک قفس
با غم آسوده بالی دلخوشم
گرچه اهل این خیابان نیستم
با هوای این حوالی دلخوشم
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزار همه بدونند که من این دیونه حالم/بزار همه بفهمند که شکسته پرو بالم /بزار همه بدونند که دلم دنیای درده/عشقم ازم جدا شده دیگه بر نمیگرده/اشکای چشمم و دید رو به غریبه ها رفت /عقده رو روی قلبم گذاشتو از دلم رفت/با خوش خیالی رفتو نگفت که من چی میشم/نگفت که من میمیرم/بازم دیونه میشم/اشکای چشم من خوشکید و دل نایی نداره/خدا کنه که تا اومدنش دووم بیاره/صدای خنده هاش هنوز میپیچه توی گوشم /حالا به عشق اون تا اخر دنیا خموشم
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی" سکوت "علامت رضایت نیست
شـاید کسی دارد
خفه می شود
پـشت سنگینی یـک درد ..!
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما عاشق ترید یا او؟





احتمالاً با چنین احساسی آشنایی دارید. شما عاشق هستید ولی به احساس همسر یا نامزدتان اطمینانی ندارید. مطمئنید که زوج مناسبی هستید ولی او احساس هیجان نمی کند. زمانی که نزد شما حضور ندارد پیوسته به او می اندیشید. اما به نظر می رسد او بدون حضور شما مشکلی ندارد. اینها چه مفهومی دارد؟ اینکه شما رابطه ای نا موفق دارید.



در یک رابطه سالم اینکه احساسات یکی از طرفین قویتر از دیگری باشد در هردو طرف رابطه به چشم می خورد. به گونه ای که زمانی یک طرف به دنبال دیگری است و زمانی دیگری او را دنبال می کند.

اگر در رابطه ای تنها یک طرف از نظر عاطفی تعقیب کننده و طرف دیگر تنها تعقیب شونده باشد این رابطه سالم نیست. تعادل ندارد و محکوم به شکست است.





اما چگونه متوجه شوید که به شما عشق می ورزند یا نه؟

در زیر نشانه های هشدار دهنده ای را مشاهده می کنید که حاکی از اینست که در رابطه ای به سر می برید که بیشتر از آنچه به شما عشق بورزند عشق می ورزید. برای عباراتی که اغلب احساسات و رفتارهایتان را توصیف می کنند یک امتیاز در نظر بگیرید و بکوشید حتی اگر ماجرا ناخوشایند است با خود صادق باشید.



1- معمولاً شما از نظر فیزیکی به ابراز محبت اقدام می کنید.

2- معمولاً شما می خواهید صمیمی و مهربان باشید در حالیکه محبوبتان تنها در اندیشه ایجاد ارتباط است.

3- معمولاً شما می کوشید همراه او باشید و کارهایش را انجام دهید در حالیکه او به ندرت چنین کارهایی می کند.

4- معمولاً شما نخست در ابتدای رابطه در مورد او با خانواده خود حرف می زنید.

5- معمولاً شما برنامه ریزی یک ملاقات را انجام می دهید و او بدون نشان دادن شور و هیجان تنها در آنها شرکت می کند.

6- معمولاً شما هیجان زیادی را برای تداوم رابطه نشان می دهید ولی او در این مورد بی تفاوت است.

7- معمولاً شما در برخی از مناسبت های خاص هدیه هایی به او می دهید که از پیش گزیده شده هستند اما او در آخرین لحظات به این فکر می افتد و هدایای او هم جنبه شخصی ندارند.

8- معمولاً شما بیشتر با او در تماس هستید.

9- معمولاً شما در هنگام بحث درباره رابطه آینده و احساسات ، متوجه می شوید که او یا سکوت می کند یا می کوشد بحث را عوض کند.

10- معمولاً شما خود را با روش زندگی و عادات و برنامه های او وفق می دهید در حالیکه او تلاشی برای وفق دادن خود با شما نمی کند.
 
بالا