دکترعلی شریعتی

zzahra

عضو جدید
دکتر شریعتی

دکتر شریعتی

-کسی می تواند برای نان و آسایش و لذت و برخورداری مادَی مردم تلاش کند که خود به نان و آسایش و لذت و زندگی مادَی نمی اندیشد
 

zzahra

عضو جدید
در مملکتي که فقط دولت حق حرف زدن دارد ، هيچ حرفي را باور نکنید (دکتر شریعتی)
 

Dandalion

عضو جدید
من با عشق آشنا شدم
و چه کسی این چنین آشنا شده است ؟
هنگامی دستم را دراز کردم ،که دستی نبود.
هنگامی لب به زمزمه گشودم ،که مخاطبی نداشتم.
و هنگامی تشنه ی آتش شدم ،که در برابرم دریا بود و دریا و دریا
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
وآن گاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم و مرا صدفی که مرواریدم تویی
و خود را اندامی که روحت منم و مرا سینه ای که دلم تویی
و خود را معبدی که راهبش منم و مرا قلبی که عشقش تویی
و خود را شبی که مهتابش منم و مرا قندی که شیرینی اش تویی
و خود را طفلی که پدرش منم و مرا شمعی که پروانه اش تویی
وخود را انتظاری که موعودش منم و مرا التهابی که آغوشش تویی
وخود را هراسی که پناهش منم و مراتنهایی که انیسش تویی
وناگهان سرت را تکان میدهی و می گویی: نه،هیچ کدام.
هیچ کدام این ها نیست،چیزدیگری است.یک حادثه ی دیگری و خلقت دیگری
و داستان دیگری استوخدا آن را تازه آفریده است.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر مرا بسیار دوست بداری ، شاید حس تو صادقانه نباشد کمتر دوستم بدار تا عشقت ناگهان به پایان نرسد . من به کم هم قانعم و اگر عشق تو اندک اما صادقانه باشد من راضی ام . "دوستی پایدار از هر چیزی بالاتر است "
 

zzahra

عضو جدید
من رقص دختران هندي را ازنماز خواندن پدر و مادرم بيشتر دوست دارم. چون دختران هندي باعشق اين کار را انجام مي دهند.ولي پدر و مادرمن از رويعادت.....
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
عده اي مثل قرص جوشانند در ليوان آب كه بياندازيشان طوري غليان كرده و كف مي كنند كه سر مي روند اما كافي است كمي صبر كني بعد مي بيني كه از نصف ليوان هم كمترند.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است می خواهم فریاد بزنم!اما اگر نتوانستم سکوت می کنمخاموش بودن بهتر از نالیدن است ...
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا : خودخواهی چندان در من بکش یا چندان بر کش تا خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم .
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
هم نشین نیک از تنهایی بهتر است و تنهایی از هم نشین بد بهتر ، مالی را به امانت بسپاری بهتر از آن است که مهر و موم کنی و مهر و موم کنی بهتر از آن است که کسی را متهم سازیم .
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش می فهمم .کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت.کودکی بی حاصل ، نوجوانی باطل وقت پیری غافل ، به زبانی دیگر کودکی در غفلت ، نوجوانی شهوت ، در کهولت حسرت
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساعت ها را بگذاريد بخوابند , بيهوده زيستن را نيازي به شمردن نيست ...!
.
روحش شاد , كاش بيشتر قدرشو مي دونستيم .:gol:
ممنون از تاپيك خوبتون . :gol:
 

مهرومهتاب

عضو جدید
خداوندا!
اگر روزي ‌ز عرش خود به زير آيي
لباس فقر پوشي
غرورت را براي ‌تکه ناني
‌به زير پاي‌ نامردان بياندازي‌
و شب آهسته و خسته
تهي‌ دست و زبان بسته
به سوي ‌خانه باز آيي
زمين و آسمان را کفر مي‌گويي
نمي‌گويي؟!

 

adel_salehi2000

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخنانی ارزنده و آموزنده از استاد دکتر علی شریعتی

سخنانی ارزنده و آموزنده از استاد دکتر علی شریعتی

نان

دموکراسی می گوید: رفیق، حرفت را خودت بزن،
نانت را من می خورم.

مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور،
حرفت را من می زنم.

فاشیسم می گوید: رفیق، نانت را من می خورم،
حرفت را هم من می زنم
و تو فقط برای من کف بزن ...

اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور،
حرفت را هم خودت بزن
و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.

اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده
و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم،
اما آن حرفی را که ما می گوییم بزن!



زن

زن عشق می كارد و كینه درو می كند ...

دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.

می تواند تنها یك همسر داشته باشد

و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی!

برای ازدواجش (در هر سنی) اجازه ولی لازم است

و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج كنی ...

در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو ...

او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی!

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی ...

او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد ...

او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ...

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟

و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد ...

و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند

چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،

زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛

گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛

سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ...

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد ...!

و این رنج است

 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای آزادی ، مرغک پر شکسته زیبای من ! کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر بی غبار بامدادی ، پروازت می دادم !
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ گاه تنهایی و کتاب و قلم ، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا کسی از من نخواهد گرفت ... دیگر چه می خواهم ؟ آزادی چهارمین بود که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند.
 

مهرومهتاب

عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آن را ببیند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خوبی ها همواره نگران که آن را بفهمد
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و زیبایی همواره تشنه دل است که به او عشق ورزد
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و غرور در جستجوی غروری است که آن را بشکند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اما کسی نداشت
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و خدا آفریدگار بود
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و چگونه می توانست نیافریند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زمین را گسترد
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و آسمان ها را بر کشید
[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کوهها برخواستند و رودها سرازیر شدند و دریاها آغوش گشودند و طوفان ها [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برخاست و صاعقه ها در گرفت و باران ها و بارانها و بارانها
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گیاهان رو ییدند و درختان سر به هم دادند و مراتع سرسبز پدیدار گشت و جنگلهای [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خرم سر برداشتند، حشرات بال گشودند و پرندگان ناله برداشتند و ماهیانخرد سینه [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دریاها را پر کردند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و قرن ها گذشت و می گذشت و درختان گونه گون ، گل های رنگارنگ و جانوران
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و با نبودن چگونه تونستن بود؟
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و خدا بود و با او عدم بود.

[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و عدم گوش نداشت
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حرف هایی هست برای گفتن
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که اگر گوشی نبود نمی گوییم
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و حرفهایی هست برای نگفتن، حرفهایی که هرگز سربه ابتذال گفتن فرود نمی آورد
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حرف های خوب و بزرگ و ماورایی همین هایند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و سرمایه هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حرفهای بی قرار و طاقت فرسا
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که همچون زبانه های بی تاب آتشند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کلماتش هر یک انفجاری را در دل به بند کشیده اند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اینان در جستجوی مخاطب خویشند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر یافتند آرام می گیرند
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و اگر نیافتند روح را از درون به آتش می کشند و هر لحظه حریق های دهشتناک و [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سوزنده ای دردرون می افروزند.
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]درونش از آنها سرشار بود
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟

[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و خدا بود و عدم
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جز خدا هیچ نبود
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در نبودن نتوانستن بود ، با بودن نتوان بودن
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و خدا تنها بود،
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هر کسی گمشده ای دارد و خدا گمشده ای داشت.[/FONT]
دکتر شریعتی
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایمان چه قدر لغت قشنگ است! آن چیزی است که به روح آواره و متشتت و پریشان و تجزیه شده ، تکیه گاه می بخشد.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزرگ ترین رنج این است که آدم باشد، بدون این که بداند برای چه هست؟شیطان یکه از ابعاد خود ماست ؛ چنان که روح خدا یکی از ابعاد دیگر خود ماست.
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا میدانم که اسلام پیامبر تو با نه آغاز شد
«لا اله الا الله»
مرا ای فرستاده محمد
به اسلام آری بی ایمان گردان
 
بالا