دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو که بارون و ندیدی


گل ابرا رو نچیدی


گله از خیسی جاده های غربت میکنی


تو که خوابی تو که بیدار


تو که مستی تو که هشیار


لحظه های شب و


با ستاره قسمت میکنی


منو بشناس که همیشه


نقش غصه ام روی شیشه


منه خشکیده درخته


توی بطن باغ و بیشه


جاده های بی سوار و


سالهخشک و بی بها رو


تو ندیدی به پشیزی


نگرفتی دل ما رو
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
غیبت نکنین
سرعتم پایینه اومدم
من تاپیک کوروشو فراموش نکردم :w05:
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها همتون یا بیاین تو صفحه پیام های بازدید کنندگان من
یا اینکه بیاین تو تاپیک کوروش
می خوام good by party بگیرم
هر جا خواستین بیاین همگی اعلام کنین :w16:
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میزنه

داره بارون میزنه... بارون میزنه...
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیاین تو صفحه پیام های بازدیدکنندگانم بهتره راحت تره همتون بیاین خونه من دعوتین
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها همتون یا بیاین تو صفحه پیام های بازدید کنندگان من
یا اینکه بیاین تو تاپیک کوروش
می خوام good by party بگیرم
هر جا خواستین بیاین همگی اعلام کنین :w16:


یااااااااااااااااااسی
good bye party واسه چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:cry:
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
خبرت هست که از خوبی خود بی خبری؟
به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری


:w40::w14::w40:
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا حافظ بچه ها :w17:
من که از دستش خیلی ناراحتم
عصبانی عصبانی
نفهمیدیم کی بود از کجا اومد کجا رفت
کجایی بود کجا قبول شد.
مثلا بهاره گفت تهرانیم ، نگین گفت اراکم
چه تاجی روسر اینا کذاشتیم ، یا چه مزاحمتی براشئم ایجاد کردم ، خودمو میگم
از اینکه بهم بی احترامی بشه احساس خوبی ندارم .
فکر نکنید اینجا دارم میگم ، به خودش تو صفحه پروفایلش نوشتم .
وقتی توی یه جمعی پا میزاری باید به همه احترام بزاری .
من خودم هر کی هرچی پرسید گفتم.
دخترید قبول .. دیگه کجا قبول شدی کدوم شهر که دیگه مرموز بازی نداره
یکی یه چیز بگه من آروم بشم.
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچکسی نيز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از آمدنم نبود گردون را سود


وز رفتن من جاه و جلالش نفزود


وز هیچکسی نيز دو گوشم نشنود


کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]...
[/FONT]

[FONT=&quot]هوا داره سرد میشه..دیگه کم کم پاییز داره باز میاد تو خونه هامون ..آخ جونم..[/FONT]

[FONT=&quot]من عاشق پاییزم ..عاشق اینکه از رو برگای مغرور بلند ترین درختا که حالا افتادن رو زمینا راه برم و خش خش اونا قلب منو تا اوج کوچولوییام شاد کنه ..عاشق اینکه برم تو پارک و مثل بچه ها بمونم تو صف تاب و از اون طرفم مدام سر به سر این بچه های تخس دورو برم بزارم و یواشکی دو سه تا پس گردنی بزنم تو سرشون ..[/FONT]
[FONT=&quot]اوخ که چقدر بچه های این دهه تخس و پر رواند!!!!!![/FONT]
[FONT=&quot]..امروز تموم مسیر کلاس و بی هدف قدم زدم ...اول مستقیم بعد دست راست ..بعدش یه تاکسی ...دوباره مستقیم پیاده ..[/FONT]
[FONT=&quot]قدمام منو یه ور می برند ..فکرام یه ور دیگه!![/FONT]
[FONT=&quot]...[/FONT]
[FONT=&quot]دیشب مامی می گفت تا کی می خوای تا صبح بیدار باشی ..همش برق اتاقت روشنه ..دیگه باید به زندگیت سرو سامون بدی..بعدشم نمی دونم تو دلش به چی فکر میکرد که اونجوری با عشق و لبخند منو نگاه میکرد ..[/FONT]
[FONT=&quot]!!![/FONT]
[FONT=&quot]خدایا ای کاش الان زیر پام یه دنیا برگ پاییزی بود ..من قدم می زنم اما فکرم به هر جایی می کشه ..[/FONT]
[FONT=&quot]من عاشق برگ ریزونم...اونا یه رازند ..اونا یه عشقند ..[/FONT]
[FONT=&quot]اونا برام آرامشند!!همین کافیه دیگه!![/FONT]
[FONT=&quot]..تو راه گاهی برمیگردم ..به ادمای دوروبرم نگاه می کنم ..نمی دونم اونام مثل من دغدغه دارند[/FONT][FONT=&quot]؟ [/FONT][FONT=&quot] یاد حرف مامی می افتم ..گفت باید بشینم زندگیم و سرو سامان بدم؟!![/FONT]
[FONT=&quot]..بعد مدت ها دوباره یاد "او" می کنم ..مگه نه اینکه سروسامان دادن یعنی یه برگ ریزون پاییز "او" بیاد و بگه به من چشات و ببند ..منم چشام رو ببندم و اون پیشونیم و ببوسه و من بخندم و بخندم و بخند م ..و "او" بگه ...همه دنیا یه ور ..تو و خنده های شکریت و اون نگاه نمکیت یه ور دیگه .. و من بخند م و مغرور بشم و بخندم و بخندم و بخندم..[/FONT]
[FONT=&quot]!!![/FONT]

[FONT=&quot]یکهو از تو این فکرا یاد حرف مامی می کنم ...از دید مامان دختر نباید فقط بخنده ..باید بتونه 100 نوع غذا بپزه و بتونه...وااااااااااای..من طاقتم می بره ..من آدم نوع مامی پسند نیستم ..
[/FONT]
[FONT=&quot]من می خوام گاهی تو اتاقم با خودم بلند بلند بخندم ..می خوام تو خیابون هر جا یه بچه ناز دیدم لپش و بکشم .می خوام تو این هوا تو خیابون تو این سیل عظیم آروم قدم بزنم ..گاهی به حرفاشون گوش کنم ..گاهی برا حماقتشون بلند بلند بخندم ...[/FONT]
[FONT=&quot]می خوام وقتی میرم کافی شاپ واسه اون دختره مو بلوند با اون آرایش کذایی تا اوج دنیا بی کلاس باشم ..و وقتی اون پسر پارادیزوییه میاد بالاسرمون و ما رو بیشتر تحویل می گیره از اون.. حرص خوردنش رونیگاه کنم!![/FONT]
[FONT=&quot]می خوام وقتی میریم دریای ساحلی اونجا تو صف تابش منتظر بمونم..دلم می خواد از رو برگای پاییزی تالاپ تالاپ راه برم ..حتی اگه یکی تو پارک داد بزنه که اااااوی!!سرم رفت ..مگه مجبوری از تو برگا راه بری.."دیوونه"..[/FONT]
[FONT=&quot]منم تو دلم بگم دیوونه تویی که اومدی تو پارک نشستی اونوقت سکوت اتاق خواب و می خوای ..!!![/FONT]
[FONT=&quot]حالا گاهی هم ماکارونی می پزم ..همین و بلدم ...بسه دیگه!!![/FONT]
[FONT=&quot]ای خدا ..می خوام زندگی کنم به سبک خودم ..بدون محدودیت ..بدون اما..بدون شاید ... و حتی بدون "او"[/FONT]
[FONT=&quot]و شاید بدون پاییز..یعنی می تونم؟[/FONT]
"خودم"
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] یکهو این جمله یادم میاد از شاملو ..دیروز خوندمش یه جایی اما برام نا مفهوم معنیش"که شب را تحمل کرده ام بی آنکه به انتظار صبح مسلح بوده باشم..و بکارتی سر بلند را از روسپی خانه های داد وستد سر به مهر باز آورده ام"[/FONT]
[FONT=&quot]!![/FONT]
[FONT=&quot]دیشب بارون از آسمونا میومد...من رو تختم یکی از کتابای جدیدم و می خوندم یکهو برق قطع شد ..نمی دونم چرا اونقد ترسیدم ..خیلی ترسیدم ..خرسی و بغل کردم ..اون و تو بغلم محکم فشارش دادم ..نمی دونم چرا یکهو چشام خیس شد ..[/FONT]

[FONT=&quot]بد خیس شد ..حس کردم خرسی هم داره گریه می کنه ..اشکام می ریخت رو صورتش..نمی دونم چرا اشکام می ریخت ..شاید خرسی هم نمی دونست چرا اشکام میریزه رو صورتش..اما شاید اونم به حال تنهاییش این اشکا رو ازم قبول کرد ..[/FONT]
[FONT=&quot]...[/FONT]
[FONT=&quot]من امروز تو تموم مسیر به سرو سامون دادن فکر کردم ..به نتیجه ای نرسیدم ..!!و دیگه هم بهش فکر نمی کنم ..!!!!![/FONT]
[FONT=&quot]وقتی رسیدم خونه..یه راست مثل همیشه چپیدم تو اتاقم..کامپیوتر و روشن کردم ..در و پشت سرم کوبیدم..یعنی اینکه لطفا کسی نیاد تو اتاقم..میشه؟!..[/FONT][FONT=&quot]..[/FONT]
[FONT=&quot]و تنها شدم مثل هر لحظه..مامان مثل همیشه میاد در و باز می کنه میگه اومدی؟منم می شینم پشت کامی و میگم گشنمه..شام چی داریم؟!.اونم مثل همیشه حرفای تکراری..[/FONT]
[FONT=&quot]مامان دست از سرم وردار..مگه نمی بینی "ناز"تو داره خل میشه..یعنی از چشام نمی خونه چه مرگمه؟!![/FONT]

[FONT=&quot]یه نگاه به میز شلوغم می کنم ..همش دو سه تایی کتاب روش هست ..
از اینجا که نشستم یه نگاه به خودم تو آیینه میندازم ..اااااااااااااااااخ خدا..
چقدر خسته ام..
میرم جلوتر..چشامم خسته شده..یه دستی تو موهام می کشم..عینکم و پرت می کنم رو میزم..یه نگاه به چشام می کنم ..اون برق همیشگی و نداره ..با انگشت سبابم رو صورتم..طراحی میکنم.....وانگشت شستم رو..رو لباااااام نگهش میدارم....
بی تفاوت برمیگردم..حتی توجه هم نمی کنم به کسی که تو آیینه می بینمش...مثل اینکه تو این اتاق در و پشت سرم به روی همه حتی جناب خدا جوونم بستم .
سالنامم رو ورمیدارم ..ولو میشم رو تختم..آهنگ گوش می کنم..و گوشم و می بندم به روی هر چیزی که نمی خوام بشنوم...
دستام دوباره می غلته تو موهام..بغض سنگینی گلوم و می گیره.."من ادم غصه خوردن نبودم"..اما حالا..آره خیلی حالا شده که "من آدم غصه خوردن شدم"...
"خودم"
[/FONT]
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]پنجره اتاقم رو وا می کنم ..یه نگاه به حیاط میندازم ..یه نگاه به آسمون ..مثل اینکه امشبم بارون میاد..یه ستاره هم پیدا نمی کنم !!
[/FONT]
[FONT=&quot]سالنامم و ورق میزنم ..تو روزای گذشته دنبال یه جمله قشنگ می گردم..ناخواداگاه 30 اردیبهشت وا میشه ...یه دایره بنفش دورش کشیدم ..بالاش نوشتم پاییز..بارون دریا...[/FONT]
[FONT=&quot]"خدایا همش میگم من نا امید نیستم ..بلکه خسته ام"[/FONT]
[FONT=&quot]چه جمله عمیقی...باورم نمیشه اینا و من خودم نوشته باشم..[/FONT]
[FONT=&quot]میام جلوتر...تو تاریخ امروز ..جدا از همه فکرا ..[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تو سالنامم می نویسم"من به این جمله ایمان دارم ..هیچ عشقی در زمین نیست که به زمینت نزند..آسمان را دریاب"[/FONT]
[FONT=&quot]"آسمان رابنگر! و به سکوت پر رمز و رازش بیاندیش..ستاره ی خود را در آسمان زندگیت پیدا کن و به سمت آن ستاره حرکت کن..نگران راه مباش..آن که ستاره را برای تو آفرید راه رسیدن به آن را نیز نشانت خواهد داد"[/FONT]
"خودم"
[FONT=&quot][/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا