دل دیگران رو شاد کنیم حتی با یه حرف ساده ... !

آقا سید

مدیر بازنشسته
فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود ، روی نیمکتی چوبی درون پارک ، روبروی یک آبنمای سنگی
صدای گریه دخترک پیرمرد را متوجه خود کرد
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی ؟
- نه
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن
- چرا ؟
- چون قشنگ نیستم
- قبلاٌ اینو به تو گفتن ؟
- نه
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم
- راست می گی ؟
- آره از ته قلبم می گم
دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید ، شاد شاد .
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد ، کیفش رو باز کرد ، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت ...
به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یه حرف ساده .
 

Similar threads

بالا