دست‌نوشته‌ها

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خردسالی بی ادعا بودم ، اما همیشه بلند پرواز .........آرزوهای بزرگ مرا به تبعید برد... گاهی انقدر غرق آرزوهایم بودم که کودکی هایم را از یاد بردم .وقتی که یزرگ شدم ، آرزوهای کودکی ام را مرور کردم و دیدم که چقدر با دنیا اکنونم فاصله داشتم ..... گاهی به کودکیهایم میگفتم کاش هیچ گاه آرزوی بزرگ شدن نمیکردی ؟؟؟!!! کاش هیچ وقت در این دنیای فریبنده غرق رویای جوانی نمی شدی ؟؟؟ کاش خودت را نقدر آسان به کودکیهای بی دغدغه ات نمی فروختی ؟؟؟ کاش برای کودکیهات خطی میکشیدی با همان گچ سفید بازی کودکیهات ، که حد و مرز آرزوهایت را انقدر گسترده نمیکردی ؟؟
کاش میدانستی زمان انقدر سریع میگذرد که حتی فرصت مرور کودکیهات را هم نمیکنی ؟؟!!! من هنوز حسرت روزهای کودکیم را دارم که ساده بر باد داده ام حال به جرم اشتباهم ، جوانی ام را سفت در مشتم گرفته ام که این را هم به سادگی از دست ندهم ...
 
آخرین ویرایش:

bahram_first007

عضو جدید
میدونم تکراریه، حتماً همتون شنیدین ، ولی دلم میخواد بنویسم...

فردا روز تولد عشقش بود . بعد از کلی حرفای قشنگ، قرار میذارن که فردا ساعت 10 صبح ببینن همو، تا فرهاد کادوی شیرین رو بده بهش.

بالاخره صبح شد. فرهاد خیلی استرس داشت . دلش شور میزد . تو دلش آشوب بود . سعی کرد خودشو آروم کنه . با همون احساس پاکی که تو دلش حس میکرد، یه ربع زودتر رفت سر قرار.

به ساعتش نگاه کرد . 9:45 بود . این 15 دیقه براش مثل 15 سال گذشت تا عشقشو ببینه . از شیرین خبری نبود . ساعت 10 شد . شیرین نیومد .

فرهاد نگران شد . پیش خودش فکر میکرد حتما اتفاقی براش افتاده ، بازم منتظر موند .

از دور دید که شیرین داره میاد . نزدیکتر که شد، قیافه پر از لبخند شیرین رو دید . اعصابش خُرد شد .

فرهاد رفت . شیرین بهش نزدیک میشد و فرهاد دور میشد .

شیرین صدا میزد : فرهااااد ... فرهاااااااد وایسا اومدم .

ولی فرهاد به راهش ادامه می داد . فرهاد از عرض خیابون رد شد که یهو صدای تصادف وحشتناکی شنید .

آره شیرین بود. ماشین زد به شیرین . فرهاد برگشت . دید شیرینه . دوید طرفش . بغلش کرد . ولی شیرین آروم خوابیده بود . شیرین رفته بود. شیرین مُرده بود.

نگاه به ساعت شیرین کرد . ساعت 10 بود . به ساعت خودش نگاه کرد . ساعت 10:15 بود . به ساعت داخل ماشین نگاه کرد . ساعت 10 بود .

فقط ساعت فرهاد 15 دیقه جلو بود . همین...
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آهای با توام

همونی که زمانی عشقم بود با تو آره با شما خانم...................

گوش کن:

آرزو نمی کنم خوشبخت شی

آرزو می کنم شوهرت دومت زودتر بیاد تا قدر منو بدونی تا بفهمی من چی بدوم


میاد روزی که بگی اشتباه کردم محمد حقش این نبود . خدا خوب جایی نشسته تو رو واگذار کردم به خدا خودش ظلمی رو که در حق من کردی جوابشو بهت بده و همون بلا رو سرت بیاره

دشمنی من و پدرت هم زمانی تموم میشه که ...........................................................


خدا خوب جایی نشسته
 

فرزانه رفیعی

عضو جدید
آهای با توام

همونی که زمانی عشقم بود با تو آره با شما خانم...................

گوش کن:

آرزو نمی کنم خوشبخت شی

آرزو می کنم شوهرت دومت زودتر بیاد تا قدر منو بدونی تا بفهمی من چی بدوم


میاد روزی که بگی اشتباه کردم محمد حقش این نبود . خدا خوب جایی نشسته تو رو واگذار کردم به خدا خودش ظلمی رو که در حق من کردی جوابشو بهت بده و همون بلا رو سرت بیاره

دشمنی من و پدرت هم زمانی تموم میشه که ...........................................................


خدا خوب جایی نشسته
کاش ما هم قد خدا صبور بودیم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گاهي احساس مي کني با وجود همه چيز،
هيچ چيز نداري، گاهي ميان آشناهاي قديمي
نشسته‌اي،‌ اما باز هم غريبه اي.


بعضي وقت‌ها مي دانـــــــــي دلت پر است،
اما جايي را سراغ نداري که غصـــــــــه‌هـايت را
بازگو کني.
گـــــــاهي وقت‌ها حتي ديوارهاي اتاقت هم
از دست تو خسته شده اند و ديـــــــــــگر طاقت
شنيدن حرفهــــــــــاي پراز اندوه تو را ندارند.
آن
وقت است که چشــــــــم‌هايت به يکباره هواي
باريدن مي کند.

امشب براي من از آن گاهي وقت‌ها بود...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گاهی اوقات پیش میاد تو دلبسته میشی وابسته میشی
فرقی هم نداره چه سنی داری
پیش میاد
هی میخوای جلوش و بگیری چون طعم دل کندن و چشیدی ولی طرف به زور میخواد بیاد بشینه روی یکی از صندلیهایی که همیشه توی دلت وااسه این جور آدما آماده ست...
میاد و تعارفش میکنی اون بالا بشینه
رسم مهمون نوازی رو به جا میاری
سرخوش میشه از این که جا تو قلبت پیدا کرده
شروع میکنه به ورجه وورجه ...
بازی میکنه
این جا اون جای دلت سرک میشه ببینه چه خبره
تو هم میذاری بره ببینه
مهمونه
نمیشه بهش چیزی گفت


امااااا

امان از اون روزی که آهنگ رفتن میکنه
تازه میفهمی ای بابا طرف پرستو بوده
اون روزایی که اومد تو قلبت روزای زمستونیش بود سردش بود احتیاج به یه جای گرم و نرم داشت اما دیگه بهارش رسیده و باید بره


سخته خیلی سخت...

 

asaly

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکل از چیه که اینقدر دلا باید بشکنه؟؟
از این دنیا؟؟
از این کشور؟؟
از چی؟؟
آماره همه ی بیماریا رو در میارن ولی دل شکستن چی؟؟
میدونی روزی چند نفر دلاشون خاکشیر میشه؟؟نابود میشه؟؟
میدونی شبا چند نفر بالشتشون خیس خیس میشه؟؟
شاید ندونی ولی نبودن یه نفر توی زندگی آدم شاید بدتر از نبود همه ی افرادی باشه که توی زندگیش بودن.چ
خیلی وقتا شده دلم میخواد یه کارایی بکنم ولی فقط واسه آینده اون کارارو نکردم.این زندگی نیس اره زندگی ای زندگیه که حالتو واسه آینده سانسور نکنی و تازه میدونی بدیش کجاس؟؟ اینه که وقتی رسیدی به آینده میبینی وقت اون کاری که تا حالا انتظارشو میکشیدی گذشته.میبینی کلا زندگی دیگه این کارو نمیپسنده و اونوقته که چقدر افسوووووووووس میخوری.
اصلا شب خوبی نبود.
اصلا.
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکل از چیه که اینقدر دلا باید بشکنه؟؟
از این دنیا؟؟
از این کشور؟؟
از چی؟؟
آماره همه ی بیماریا رو در میارن ولی دل شکستن چی؟؟
میدونی روزی چند نفر دلاشون خاکشیر میشه؟؟نابود میشه؟؟
میدونی شبا چند نفر بالشتشون خیس خیس میشه؟؟
شاید ندونی ولی نبودن یه نفر توی زندگی آدم شاید بدتر از نبود همه ی افرادی باشه که توی زندگیش بودن.چ
خیلی وقتا شده دلم میخواد یه کارایی بکنم ولی فقط واسه آینده اون کارارو نکردم.این زندگی نیس اره زندگی ای زندگیه که حالتو واسه آینده سانسور نکنی و تازه میدونی بدیش کجاس؟؟ اینه که وقتی رسیدی به آینده میبینی وقت اون کاری که تا حالا انتظارشو میکشیدی گذشته.میبینی کلا زندگی دیگه این کارو نمیپسنده و اونوقته که چقدر افسوووووووووس میخوری.
اصلا شب خوبی نبود.
اصلا.
روزی.....نفر
قابل شمارش نیست
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست .
چند روزیست که این دل میشکند.
اه....
تو همیشه میشکنی و من همیشه فراموش میکنم مگر تو انها را زنده کنی.
اما نمیدانم چرا این دفعه نمیتوان فراموش کنم.
شاید دگر از قلبـــــــــــــــــــم،تکیه نباشد برای محبت و فراموشی آن...............



 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نمی بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی كه از صورتم گرفتی .... بخاطر تمام غمهایی كه بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی كه برایم شكستی .... .. بخاطر احساسی كه برایم پرپر كردی ..... نمی بخشمت .... بخاطر زخمی كه بر وجودم نشاندی ..... بخاطر نمكی كه بر زخمم گذاردی .... نمیبخشمـــــــــــــــــــــــــت
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تازگیا خوابای وحشتناک زیاد میبینم

فرار...جنگ...مرگ...!

یه جورایی سعی میکنم زیاد نخوابم!

یه شب ساعت 11 خوابیدم...ساعت 12 از خواب پریدم

داشتم از ترس میمردم...یه کابوس بود همش....!

بهش میگم دوس ندااااااااااااارم بخوابم!میترسم بخدا!

میگه بخواب عزیزم خواب ترسناک نمیبینی!

ساعت 3 دوباره از خواب پریدم...!

دوس داشتم کنارم بود و بیدارش میکردم و تو گوشش جیغ میزدم!


روز بعدش ، بهم میگه دیشب خواب دیدم مردم!

بفرما!میخواست یه کاری کنه من خواب بد نبینم ، خودش بدتر دید!

ولی باز خوبه!تعبیر خوابش اینه که عمرش طولانیه!شکر!
 

www.iran_eng.com

عضو جدید
از اون شبایی که دلم گرفته ، نه از این شهر نه از مردمش نه از دنیا نه از دوز و کلک و تقلب و هر جور تقلای آدما برای رسیدن به یه چیزای مسخره دیگه ی توی این دنیای کثیف که هر چی بهت میده عوضش داره ازت یه چیز دیگه می گیره
دلم گرفته از خودم از سکوتم از سنگینی ابهامی که تو وجودم موج میزنه از سبز شدن دردهای جدید تو وجودم از بی ثباتیم از بی منطقیم از هیچ و پوچ شدن همه چیز جلوی روم بدون اینکه بتونم کاری بکنم
خدایا کمک
خدایا کمک
خدایا کمک
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
وکیل باشی و جوون باشی و دختر باشی و . . .
باید خیلی محکم باشی وسط راه کم نیاری
باید خیلی محکم باشی ارباب رجوع که پاشو میزاره بیرون نزنی زیر گریه
باید خیلی محکم باشی که اس ام اس ها ی تهدید آمیزو که دیدی شونه تو بندازی بالا و پوزخند بزنی
باید خیلی محکم باشی که یهو طرف داد میزنه و تو رو به فحش میکشه:یه لبخند بزنی و بگی:توی زندون میگم برات آب سیب بیارن
باید خیلی محکم باشی و که وقتی ببینی:موکلات خصوصا زنا. . .تا مرحله ی آخر میرن و بعد یهو پشتتو خالی میکنن و میگن:رضایت میدیم و تو بگی:باشه فقط مواظب خودت باش حرص نخوری
باید خیلی محکم باشی:تویی که از حق 100 تا مرد دفاع میکنی و محکم ایستادی یهو بت بگن:خواهر طرز لباست برجستگی های. . .مردم به گناه میفتن
سخته که نتونی منشی دفتر مرد داشته باشی و اسپری فلفلت همیشه دستت باشه. . .حتی وقتی توی دفترت هستی
سخته عشقت پرونده های جزایی باشه ولی به خاطر خونوادت و حواشی مجبور باشی بری توی کار وکالت زمین و ارث و طلاق و مهریه
سخته وقتی یه عوضی 45 ساله با هم کلاسی دخترش ازدواج کرده و حالا اومده میگه:خانوم میخوام اموالمو کاری کنم که به همسر اولم چیزی نرسه تف نکنی تو صورتش
سخته. . .سخته. . .4 سال تجربی بخونی ولی به عشق وکالت امتحان انسانی بدی و بعد بیای تو رشته ای که به امید عدالت اومدی و بعد 6 ماه افسردگی بگیری:که پس حق من ازین هوا و زندگی چیه. . .
سخته. . .ولی شدنیه. . .
لذت بخشه. . .پر از عشقه. . .می ارزه همش به اون لبخندی که یه زن وقتی حضانت بچه شو بهش میدن رو لبش میشینه. . .
همه ی خستگیا و در موندگیات تموم میشه وقتی:مجبور میکنی دستبند بزنن به دستایی که روی یه زن و بچه با بی رحمی بلند شده. . .
شیرینه وقتی قاضی بت میگه:نمیگم مثل مرد میمونی ولی شیرزنی هستی واسه خودت
 

shanli

مدیر بازنشسته
و در چنين شبي بود كه ما ام پي تري مان را طبق معمول هميشگي اش بالا پايين كرديم اما چيزي من باب ِ خواب عايدمان نشد! هر چند چيز جديد نيست اما گفتيم در جريان باشيد! انسان تكرار مكرارت است به هر حال! مثل هر شب..مثل هر روز ! هر لحظه هر ثانيه و.. اين چيزهاي كليشه اي! مثل تمام ملودي هاي توي گوشي !
دست نوشته هاي اينجا هم ديگر بوي خستگي گرفته ست..بوي پيري.. بوي ورق كهنه ي نم زده.. ميفهميد؟ بوي تكرار.. مثل من..مثل تو ِ قديمي..مثل تمام خوشامدهايي كه بعد از هربار سر زدن با ادب و كمال تحويلتان ميدهد..
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دونستن بعضی چیزا خیلی درد داره، خیلی! اینکه بدونی تو این دنیا مردمانی هستن که صادقانه بهت دروغ میگن. اینکه بدونی تو این دنیا مردمانی هستن که خالصانه بهت خیانت میکنن. اینکه بدونی تو این دنیا مردمانی هستن که عاشقانه بهت بی وفایی میکنن. اینکه بدونی تو این دنیا هرچی تنهاتر باشی ... پیروزتری.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدایا اجازه هست؟
یه کم کارت دارم...

خوب سکوت علامت رضاست
مث این که اجازه هست یا لااقل من این طوری برداشت میکنم

میگما این راننده تاکسیه همونی که زنش مریض بود خط تیرانداز- امام حسین کار میکنه چه جوری خرج درمان زنش و جور کنه؟
شوخی که نیست
سرطان سینه!!!
میگه تخمین زده هیچی هیچی واسش آب نخوره 100 چوق آب میخوره
میگم اگه فکر نمیکنی دارم تو کارت دخالت میکنم میشه وقتی درد میدی درمونم بدی یا لااقل مایه تیله هم بدی که طرف خجالت زنشو نکشه که نداره اون قدر خرجش کنه
دیدی چقدر آقا بودددد؟
گفت با هر بدبختی جور میکنم
داشت توی اون حال غصه ی یه دختر 18 ساله رو میخورد که همراه زنش تو بیمارستان بستریه انقدراهم نداره که درمون شه بیاد بیرون!
چرا خودت پول و واسه اون دختر جور نمیکنی؟
چرا میذاری بره زیر منت این بنده ی خوب و اون بنده ی خیر و ...؟؟؟
من همینجور از عصر تا حالا دارم حساب کتاب میکنم عقلم به جایی قد نمیده
میشه کمکم کنی یا کمکش کنی؟؟

جان عزیز جونیات ناراحت نشیااااا
نری به ملایک درد و دل کنی فلانی هم واسه ما ادم شده هی زبون دراودره و ...
نری بعد این پست چوب و ورداری بزنی پس کله م
حوصله ندارمااااااا
بی زحمت این و اونم به خصوص پدر محترم رو نفرست تو خواااابم که شماتتم کنند
یه ذرره تو خواب کوفتیمون بی خیال دنیاییم شما هم که هی این و اون و میفرستی همون یه ذره خوابم بهمون حروم میشه
داریم با هم حرف میزنیم
من و تو
نه من و بابام
سوال داشتم از خودش میپرسم
الان دارم از شما میپرسم
چرا انقدر درد تو جامعه مون هست؟
خسته شدم
تو چهره ی مردم خیره میشم
همه درد دارند!
همه گرفتاری دارند!
البته یه عده که خیلی سرخوشند ولی غالب مردم سختی زندگی بهشون فشار اوره
بی زحمت نگو اون دنیا جبران میکنم
اگه میخوای اون دنیا جبران کنی چرا به این دنیا اوردی ما روووو؟
بابا ما هم بنده هاتیم
خوب بریدیـــــــــــم
درک کن
خواهشا جون انبیا و اولیا درک کن...
بریـــــــدم...
بریــــــــده...
بریـــــــدیم...
بریدنــــــــد...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
میدونی خدا ؟؟ نمیدونم دردم چیه و از چی می نالم ؟؟ اما می نالم !!! دارم فقط با تو حرف میزنم به آدمها هیچ اعتباری نیست همه به فکر خودشونن و وقتی هم به یه مشکلی بر میخوردن میان طرفت !!! درست مثه من متاسفانه ... خنده داره نههههه!!!!
آره تو هم بخند !!!! تو منو خلق کردی میدونی من چیم و کی هستم ...............
وقتی باهات حرف میزنم خیلی آروم میشم .......... چقدر تو خوبی !! این همه بدی میکنیم و باز ما رو می بخشی ؟؟
اما خیلی صبوری ......... خیلییییییییییییییی
خدایا میدونم تو این دنیا غریبی با این آدمهای الکی ...... میدونم تو هم دوست داری بنده ات بیاد و فقط و فقط با تو حرف بزنه
اما خوب ..........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این دلتنگی هایم مال توووووووووووووووو ناچیزه اما خیلی با ارزشه چون همشه حرف از تو هست
 

nemikhambeduni

عضو جدید
گاهی آدما اینقدر لجباز میشن که بااینکه میبینن بازی رو باختن و هیچی برای ادامه دادن وجود نداره بازم بازی روادامه میدن آخه یکی نیس بهشون بگه شاید بهتر باشه یک بازی جدید رو از دوباره شروع کنی شاید بهتر باشه اصلا دیگه این بازی رو کنار بذاری شاید استعدادت تو بازی دیگه ایه که قواعدش یه جور دیگست ، چرا میخوای مهره هات بازیچه حریف بشن ؟ درسته که باید تا جاییکه امکان داره تلاش کرد ولی بعضی وقتا دیگه همه چیز واضحه
مسخرست ولی خودمون هم تو زندگیمون بااین همه راه مختلف برای ادامه ، بازهم بازیایی رو که بازندس ادامه میدیم و میخایم به هر قیمتی بازی رو برگردونیم
 
آخرین ویرایش:

nemikhambeduni

عضو جدید
هوس کردم یه روز صبح تا شب شطرنج بازی کنم تا بتونم خودم راحت جای مهره ها بذارم و ببینم که چقدر سخته مثله یک مهره بودن (یعنی دقیقا همون حرکتی رو که بهت میگن بکنی حتی اگه لازم باشه جونت رو برای این حرکت بدی ) تا شاید بفهمم که تو زندگی نباید با بقیه بازی کنم و یاد بگیرم چطور نذارم دیگران با من بازی کنن
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وقتی دل گیری نمیدونی باید چیکار کنی که آروم بشی میشینی یه گوشه یه جایی که برات دنج باشه و بعد نگاه میکنی به خودت

دلگگگگگگگگگگگیرم از اینکه یه روز ، یه جایی ، یه جوری اون کنارته اما بعد یه روزی ، یه جایی ، یه جوری که بخوای باشه دیگه نیست
دلگیرم از اینکه یه روزی کسی رو ببینی برات بشه یه الگو اما فردای زندگیت دیگه نباشه
خیلی سخته
سسسسسسسخت
نمیدونم خودم تو کار این دنیا موندم وقتی امروز خبر دادن که ............... داغون شدم
بهت بد کردم ، منو ببخش
نمیدونم چه جوری بهت بگم اما ............
اما نمیدونم چرا حرفم میخورم
؟؟
منو ببخش ای پاک من
برات دعا میکنم که شفا پیدا کنی
تو فقط منو ببخش
 

samineh.s

عضو جدید
آدم ها ریسمان های پوسیده ای هستن،وقتی برای صعود بهشون چنگ میزنی،چیزی جز سقوط نصیبت نمیشه.
 

samineh.s

عضو جدید
از پنجره رفتنت رو نگاه میکنم،
من میخواستم باهم بریم تا ته ته دنیا،تا خود خود خدا،
حالا،میذارم بری،خودت،تنهای تنها.
خواست من و تو یه کلمه فرق داشت،جمله تو خدا نداشت.
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعد از چند وقت اومدم دلم واستون تنگ شده بود خصوصا ادبیا و تاپیک دست نوشته

دیروز ( 12/12/1390) به آخرین آرزوم هم رسیدم و دیگه آرزویی ندارم

و هر لحظه آماده پذیرفتن دعوت حق برای دیدارش هستم
 
بالا