در ادامه ي نظر دوستان درمورد تاپيك هاي مربوط به حجاب

fannavari

عضو جدید
[FONT=&quot]با سلام به همه ي دوستان گل:gol: [/FONT]
[FONT=&quot]در رابطه با مسايل ديني دو رويكرد وجود داره يكي نگاه كردن از روي تعصب و عناد و ديگري نگاه كردن از روي [/FONT]
[FONT=&quot]حق طلبي و يافتن راه درست . اگر از گروه دوم هستيد، خوشحال مي شم نظراتتون رو در مورد مطالبي كه مي خوام [/FONT]
[FONT=&quot]بگم بدونم.[/FONT]
[FONT=&quot]راستش در ادامه ي مباحث و مطالبي كه دوستان گفتند مي خواستم به مطالبي اشاره كنم[/FONT]
[FONT=&quot]اول اين كه 17 آيه ي قرآن و شايد بيشتر به مساله ي حجاب اشاره مي كنه از جمله آيه 59 احزاب وآيه 31 نور[/FONT]
[FONT=&quot]و احاديث بسيا ر در مورد حيا و حجاب وجود داره كه به راحتي مي شه در اينترنت پيدا كرد از جمله:[/FONT]
[FONT=&quot]حكمت 474 نهج البلاغه كه حضرت مي فرمايند: پاداش مجاهد شهيد در راه خدا ،بزرگتر از پاداش عفيف پاكدامني نيست كه قدرت برگناه دارد وآلوده نمي گردد.همانا عفيف پاكدامن ، فرشته اي از فرشته هاست.[/FONT]
[FONT=&quot]و اما اعتقادات خودم بر اساس مطالعات و شنيده هام اينه كه جاذبه هاو عواطف زن مثل عطر مي مونه ،اگر درش باز باشه ديگه اثري از آن باقي نخواهد ماند.آيا تا به حال فكر كردين كه چرا خدا در قرآن هرگاه مي خواد از حوريه هاي بهشتي صحبت كنه بيشتر اشاره به پاك بودن ودر حريم بودن آنها مي كنه تعبيراتي همچون صدف در مرواريد .( كه محفوظه وپنهان)[/FONT]
[FONT=&quot] به راستي كه حكمت هاي خدا بسيا رپيچيده وهماهنگه ،به راحتي و يك جانبه نميشه در مورد احكام خدا قضاوت كرد.[/FONT]
[FONT=&quot]البته اين جاذبه ها چيزي فراتر از زيبايي هاي ظاهري وچيزهايي از اين قبيله ، من خودم احساس مي كنم همان هاله هاي انر‍‍ژيه كه در اطراف انسان وجود داره و چيزهايي از اين قبيل.( و علت اين فكرم هم هاله هاي بوجود آمده در اطراف دست يك تازه مسلمانه كه با دستگاه مشاهده شده بود –خبري كه سالها قبل شنيدم.) و به اعتقاد خودم چون خدا منشا نور و عاطفه ي خالصه با نماز و عبادت مي شه دوباره اين جاذبه ها و انرژيها روتا حدودي دوباره بدست آوورد .اما كسي كه از ابتدا اين جاذبه ها رو حفظ كرده كجا و كسي كه با در معرض ديد قرار دادن خودش اين جاذبه ها در وجوش كمرنگ شده كجا. به همين علت هم عقيده دارم مهم تر از هر چيزي نمازه ، و تمام كساني كه نماز رو به طور مرتب و با توجه و حضور قلب (حتي نسبي) اون رو اقامه ميكنند، حيا در وجودشون نهادينه مي شه و اين حيا از هر چيزي مهمتر چه در مرد و چه در زن.[/FONT]
[FONT=&quot]و اما در مورد تحريك شدنها و مسايلي از اين قبيل كه درباره اش در اين تالار بحث شده مي خواستم بگم كه به طور غريزي جاذبه بين زن و مرد وجود داره و اگر هم اين تحريكها هم كمرنگ شده به دليل فاصله گرفتن انسانها از طبيعتشونه .[/FONT]
[FONT=&quot]هيچ فكر كردين كه چرا در جوامع امروزي و حتي جامعه خودمون كه زن و مرد (بدون حفظ حرمت ها و حريم ها) در جامعه حضور پيدا مي كنند ،آمار طلاق و ناتوانيهاي جنسي و سن ازدواج وحتي عدم تمايل به ازدواج به طور صعودي در حال افزايشه؟ [/FONT]
[FONT=&quot]اين مطلب دوباره به همان حكمتهاي خدا و نظام پيچيده و به هم مرتبط جهان برميگرده.[/FONT]
[FONT=&quot]ويك مطلب جالب كه از يك سخنراني شنيدم اين بود كه غربيها جديدا به اين نتيجه رسيدند كه اگر مدتي خودشون رو از برخي لذات دور كنن و بعد از مدتي دوباره به اين مسايل رو بيارن خيلي بيشر لذت خواهند برد تا زماني كه پيوسته در اين لذات غوطه ور باشند.آنها با تجربه به اين نتيجه رسيدند ،اما خداوند كه از ابتدا براي ما محدوده هايي رو مشخص كرده حقيقتا براي اين بوده كه لذتها در محيط زناشويي بيشتر و مستحكمتر باشه .مردي كه به راحتي به چهره ي زنان نامحرم نگاه مي كنه پس از مدتي كاملا اين امر برايش عادي خواهد شد و حتي بين نگاه كردن به همسرش و زنان ديگه نمي تونه فرقي قايل بشه .و در واقع خودش رو از لذت نگاه كردن به چهره ي همسر ش محروم كرده ، بنابراين هر چقدر زن و مرد ايمان و تقواي بيشتري داشته باشند لذتشون درباره ي آنچه خدا برايشان حلال كرده بيشتر و پايدارتر خواهد بود.[/FONT]

[FONT=&quot]ومطلب آخر اينكه اين قدر مردان وپسران ايروني رو متهم نكنيد ،در مورد اونها چند تا مطلب مي خواستم بگم :[/FONT]
[FONT=&quot]اول اينكه حالات انسان در مواقع مختلف متفاوته گاهي براي يك شخص در يك حالت روحي يه چيز بسيا ر ساده كاملا محركه ، اما همين چيز براي همين فرد در يك حالت روحي ديگه اصلا تحريك كننده نيست وبه راحتي از كنارش مي گذره .پس نميشه به راحتي در مورد يه برخورد در يه زمان خاص ويا امثال اين در مورد همه حكم كلي داد .[/FONT]
[FONT=&quot]دوم اينكه همانطور كه گفتم جاذبه هاي زن مثل عطر مي مونه و اگر درش باز بمونه كاملا مي پره وزنان غربي هم دقيقا همين حالت رو دارن و به تعبير يه محقق و روانشناسي كه در مورد غرب تحليل ميكرد آنها (زن مرد شده) هستند .وچنين زني ديگر محرك نيست و اصلا زن مسلمان (مسلمان واقعي ) را نمي توان با زن كافر مقايسه كرد مگر اينكه مسيحي معتقد و پرهيزكاري باشد زيرا در تمام اديان تمام حريمها ي بين زن و مرد با كمي تفاوت و كمي وزيادي وجود داشته هر چند كه دين و احكام آنها مورد تحريم سودجويان قرارگرفته كه بحث ديگري مي طلبه. بنابراين مردان غربي هم آنچنان كاردرست نيستند كه شما مي گوييد.[/FONT]
[FONT=&quot]اگر ميخوايد در مورد فلسفه ي حجاب چيزهاي بيشتري بدونيد پيشنهاد مي كنم كتاب "فلسفه حجاب " استاد مطهري رو بخونيد بخصوص آنجايي كه به اين مطلب اشاره مي كند كه [/FONT]
[FONT=&quot]"غريزه جنسی دو جنبه دارد : جنبه جسمانی و جنبه روحی . از جنبه جسمی‏[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]محدود است[/FONT][FONT=&quot] . [/FONT][FONT=&quot]از اين نظر يك زن يا دو زن برای اشباع مرد كافی است ، ولی‏[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]از نظر تنوع طلبی[/FONT][FONT=&quot]و عطش روحی‏ای كه در اين ناحيه ممكن است به وجود آيد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شكل ديگری دارد[/FONT][FONT=&quot] . [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قبلا[/FONT][FONT=&quot]اشاره كرديم كه حالت روحی مربوط به اين موضوع دو نوع است : يكی‏[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آن است كه به[/FONT][FONT=&quot]اصطلاح " عشق " ناميده می‏شود ، و همان چيزی است كه در[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ميان فلاسفه و مخصوصا[/FONT][FONT=&quot]فلاسفه الهی مطرح است كه آيا ريشه و هدف عشق واقعی‏[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]، جسمی و جنسی است و يا[/FONT][FONT=&quot]ريشه و هدف ديگری دارد كه صددرصد روحی است و[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]يا شق سومی در كار است و آن اينكه[/FONT][FONT=&quot]از لحاظ ريشه ، جنسی است ولی بعد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]حالت معنوی پيدا می‏كند[/FONT][FONT=&quot]..."[/FONT]
[FONT=&quot]اگه تونستم كتابش رو براتون ميذارم*******[/FONT]
[FONT=&quot]به اميد موفقيت و خوشبختي تمام دخترها وپسرهاي ايروني:gol:[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

com-eng

عضو جدید
تشکر
فوق العاده و بی نظیر بود...
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
 

گلبرگ نقره ای

کاربر فعال تالار زبان انگلیسی ,
کاربر ممتاز
ممنونم مطلبتون خیلی قشنگ بود
و خوشحالم که کسی رو ÷یدا کردم که در این باره تحقیق کرده
من یه سوال داشت
من خودم سه بار قرآن رو از روی معنی خوندم اما هیچ آیه ای مربوط به حجاب "مو" ندیدم
انگار عفیف بودن چیزی جدا از حجاب مو و این چیزاست
می شه در این باره کمکم کنید؟
خیلی دوست دارم نظر مستندی از قرآن بدونم چون به نظرم تنها کتاب تحریف نشده است
 

fannavari

عضو جدید
سلام عزیزم
حتما این کار رو میکنم ، این چند روزه فرصت نکردم به سایت سر بزنم ، ببخشید اگه ÷یغامتو دیر دیدم
 

fannavari

عضو جدید
[FONT=&quot]سلام دوست خوبم:gol:[/FONT]
[FONT=&quot]حتما اين حديث معروف از پيامبر رو شنيدين كه مي فرمايند:من درميان شما دو گوهر گرانبها بجا گذاشته ام كتاب خدا و عترتم و اين دو هيچ وقت از هم جدا نمي شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.

[/FONT]
[FONT=&quot]به راحتي از اين حديث ميشه استنباط كرد كه فهم قرآن و دستوراتش زماني ميسر ميشه كه از سخنان اهل بيت هم كمك گرفته بشه .تمام مراجع ما هم سالها بر روي كتب حديث مختلف و قرآن مطالعه كردند تا بتونند تخصصي براي فهم دستورات و خواسته هاي مندرج در قرآن به دست بيارن . پس نمي شه به راحتي احكام رو زير سوال برد ، مثلا بگيم من مي خوام نماز صبح رو 4 ركعت بخونم ، چون خدا صريحتا در قرآن نگفته كه نماز صبح 2 ركعته .[/FONT]
[FONT=&quot]يا مثل اين مي مونه كه ما كتابهاي پزشكي رو چند بار مطالعه كنيم و بخواهيم براي كسي نسخه بنويسيم.درباره ي آيات مربوط به حجاب هم همين طور .در اينجا آيات مربوط به پوشش (مو و...)، رو كه از كتاب شهيد مطهري بدست آوردم رو براتون گذاشتم .بازم پيشنهاد مي كنم اين كتاب رو بخونيد . [/FONT]
[FONT=&quot]"[/FONT][FONT=&quot]اين بحث را از قرآن شروع می‏كنيم . آيات مربوط بدين موضوع در دو سوره‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از قرآن[/FONT][FONT=&quot]آمده است : يكی سوره " نور " و ديگر سوره " احزاب " . ما[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تفسير آيات را بيان[/FONT][FONT=&quot]می‏كنيم و سپس به مسائل فقهی و بحث روايات و نقل‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]فتوای فقهاء می‏پردازيم . در[/FONT][FONT=&quot]سوره نور آيه‏ای كه مربوط به مطلب است آيه‏[/FONT][FONT=&quot]
31 [/FONT]
[FONT=&quot]می‏باشد . چند آيه قبل از آن آيه[/FONT][FONT=&quot]متعرض وظيفه اذن گرفتن برای ورود در[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]منازل است و در حكم مقدمه اين آيه می‏باشد[/FONT]
[FONT=&quot]« [/FONT][FONT=&quot]يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوتا غير بيوتكم حتی تستانسوا و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تسلموا علی[/FONT][FONT=&quot]اهلها ذلكم خير لكم لعلكم تذكرون ( 27 ) فان لم تجدوا فيها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]احدا فلا تدخلوها[/FONT][FONT=&quot]حتی يؤذن لكم و ان قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو ازكی لكم و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]الله بما تعملون عليم[/FONT][FONT=&quot] ( 28 ) [/FONT][FONT=&quot]ليس عليكم جناح ان تدخلوا بيوتا غير مسكونة[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]فيها متاع لكم و الله يعلم[/FONT][FONT=&quot]ما تبدون و ما تكتمون ( 29 ) قل للمؤمنين‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم[/FONT][FONT=&quot]ذلك ازكی لهم ان الله خبير بما يصنعون‏[/FONT][FONT=&quot]
( 30 ) [/FONT]
[FONT=&quot]و قل للمؤمنات يغضضن من[/FONT][FONT=&quot]²[/FONT][FONT=&quot]ابصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن‏[/FONT][FONT=&quot]علی جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نسائهن او ما ملكت ايمانهن او التابعين غير اولی الاربة من الرجال او[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]الطفل[/FONT][FONT=&quot]الذين لم يظهروا علی عورات النساء ، و لا يضربن بارجلهن ليعلم ما[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]يخفين من[/FONT][FONT=&quot]زينتهن و توبوا الی الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون[/FONT][FONT=&quot]
(31) .[/FONT]

[FONT=&quot]در جمله بعد می‏فرمايد : " « و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها[/FONT][FONT=&quot] »" .
[/FONT]
[FONT=&quot]كلمه[/FONT][FONT=&quot] " [/FONT][FONT=&quot]زينت " در عربی از كلمه " زيور " فارسی اعم است . زيرا زيور[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]به زينتهائی گفته[/FONT][FONT=&quot]می‏شود كه از بدن جدا می‏باشد مانند طلا آلات و جواهرات ،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ولی كلمه زينت هم به[/FONT][FONT=&quot]اين دسته گفته می‏شود و هم به آرايشهائی كه به بدن‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]متصل است نظير سرمه و خضاب[/FONT][FONT=&quot] .
[/FONT]
[FONT=&quot]مفاد اين دستور اينست كه زنان نبايد آرايش و زيور خود را آشكار سازند....."[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اما [/FONT][FONT=&quot]علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان[/FONT][FONT=&quot]يافته است اين‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است[/FONT][FONT=&quot] . از نظر[/FONT][FONT=&quot]تصاحب‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تن ، زن شكار است و مرد شكارچی . ميل زن به خودآرائی از اين نوع حس‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شكارچيگری او ناشی می‏شود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهای‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكم‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]طبيعت[/FONT][FONT=&quot]خاص خود می‏خواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خود اسير سازد[/FONT][FONT=&quot] . [/FONT][FONT=&quot]لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]است و دستور پوشش هم[/FONT][FONT=&quot]برای آنان مقرر گرديده است[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][FONT=&quot](صفحه 87)[/FONT]

[FONT=&quot]در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه مورد بحث می‏گويد[/FONT][FONT=&quot] :
" [/FONT]
[FONT=&quot]زنان مأمور شده‏اند كه[/FONT][FONT=&quot]روسريهای خود را بر روی سينه خود بيفكنند تا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]دور گردن آنان پوشيده شود . گفته[/FONT][FONT=&quot]شده است كه قبلا دامنه روسريها را به‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پشت سر می‏افكندند و سينه‏هايشان پيدا[/FONT][FONT=&quot]بود . كلمه " جيوب " ( گريبانها[/FONT][FONT=&quot]
) [/FONT]
[FONT=&quot]كنايه است از سينه‏ها ، زيرا گريبانها است كه[/FONT][FONT=&quot]روی سينه‏ها را می‏پوشاند[/FONT][FONT=&quot]
. [/FONT]
[FONT=&quot]و گفته شده است كه از آن جهت اين دستور رسيده است[/FONT][FONT=&quot]كه زنان موها و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گوشواره‏ها و گردنهای خويش را بپوشانند . ابن عباس در ذيل اين[/FONT][FONT=&quot]آيه گفته‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]است : زن بايد موی و سينه و دور گردن و زير گلوی خويش را بپوشاند[/FONT][FONT=&quot] " .
[/FONT]
[FONT=&quot]تفسير صافی نيز بعد از ذكر جمله " « و ليضربن بخمرهن علی جيوبهن[/FONT][FONT=&quot] » "
[/FONT]
[FONT=&quot]می‏گويد[/FONT][FONT=&quot] :
" [/FONT]
[FONT=&quot]برای اينكه گردنها پوشيده شود[/FONT]
[FONT=&quot]بعد از اين استثناء اين جمله آمده است : " « و ليضربن بخمرهن علی‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]جيوبهن[/FONT][FONT=&quot] »" [/FONT][FONT=&quot]يعنی می‏بايد روسری خود را بر روی سينه و گريبان خويش قرار[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]دهند . البته روسری[/FONT][FONT=&quot]خصوصيتی ندارد ، مقصود پوشيدن سر و گردن و گريبان‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]است . همانطور كه قبلا از[/FONT][FONT=&quot]تفسير كشاف نقل كرديم - ديگران نيز همانطور[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گفته‏اند - زنان عرب معمولا[/FONT][FONT=&quot]پيراهنهائی می‏پوشيدند كه گريبانهايشان باز بود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]، دور گردن و سينه را[/FONT][FONT=&quot]نمی‏پوشانيد . روسريهائی هم كه روی سر خود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]می‏انداختند از پشت سر می‏آويختند[/FONT][FONT=&quot] - [/FONT][FONT=&quot]همانطوری كه الان بين مردان عرب‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]متداول است - قهرا گوشها و بناگوشها و[/FONT][FONT=&quot]گوشواره‏ها و جلوی سينه و گردن‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نمايان می‏شد . اين آيه دستور می‏دهد كه بايد[/FONT][FONT=&quot]قسمت آويخته همان روسريها را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از دو طرف روی سينه و گريبان خود بيفكنند تا[/FONT][FONT=&quot]قسمتهای ياد شده پوشيده‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گردد[/FONT][FONT=&quot] .
[/FONT]
[FONT=&quot]ابن عباس در تفسير اين جمله گفته است[/FONT][FONT=&quot] :
" [/FONT]
[FONT=&quot]تغطی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها [/FONT][FONT=&quot]" يعنی زن مو و سينه و دور[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گردن[/FONT][FONT=&quot]و زير گلوی خود را بپوشاند ( 1[/FONT][FONT=&quot] ) .
[/FONT]

[FONT=&quot]راوی كه يك شيعه است [/FONT][FONT=&quot]می‏گويد از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]كه برای مرد[/FONT][FONT=&quot]نگاه كردن به چه قسمت از بدن زن جايز است در صورتی كه محرم‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]او نباشد ؟ فرمود[/FONT][FONT=&quot]چهره و دو كف دست و دو قدم[/FONT][FONT=&quot] .
[/FONT]
[FONT=&quot]اين روايت متضمن حكم جواز نظر بر وجه و كفين است[/FONT][FONT=&quot]نه حكم عدم وجوب‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پوشيدن آنها و اينها دو مسأله جداگانه می‏باشند ولی بعدا[/FONT][FONT=&quot]خواهيم گفت‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اشكال بيشتر در جواز نظر است نه در عدم وجوب پوشيدن . اگر نظر جائز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]باشد به طريق اولی پوشيدن واجب نيست . بعدا در اين باره بحث خواهيم‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]كرد[/FONT][FONT=&quot] .
- " [/FONT]
[FONT=&quot]اسماء " دختر ابوبكر - كه خواهر عايشه بود - به خانه پيغمبر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اكرم آمد[/FONT][FONT=&quot]در حالی كه جامه‏های نازك و بدن نما پوشيده بود . رسول اكرم روی‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خويش را از او[/FONT][FONT=&quot]برگرداند و فرمود[/FONT][FONT=&quot] :
« [/FONT]
[FONT=&quot]يا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحيض لم تصلح ان يری منها[/FONT][FONT=&quot]الا هذا و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]هذا - و اشار الی كفه و وجهه[/FONT][FONT=&quot] » .
[/FONT]
[FONT=&quot]يعنی ای اسماء ! همينكه زن به[/FONT][FONT=&quot]حد بلوغ رسيد سزاوار نيست چيزی از بدن‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]او ديده شود مگر اين و اين - اشاره[/FONT][FONT=&quot]فرمود به چهره و قسمت مچ به پائين‏[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]دست خودش[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
[FONT=&quot]ادامه ي آيات و مباحث هم به طوركامل دراين كتاب وجود داره[/FONT]
[FONT=&quot]موفق باشيد دوستان عزيزم [/FONT]
 

fannavari

عضو جدید
[FONT=&quot]با سلام خدمت دوستان [/FONT]
[FONT=&quot]يه مطلبي رو براي تكميل بحثهاي گذشته بايد بگم ،يه مطلبي كه وقتي با يه شخص اهل مطالعه اي پيرامون مطالب بالا صحبت مي كردم به من گفت و جاي تامل داشت و اون اينكه هيچ وقت نمي شه گفت تحريك كمرنگ تر از قبل شده ، چيزي كه الان تغيير كرده اينه كه راههاي تا مين نيازهاي زن و مرد در دنياي امروز بيشتر شده ، دوم اينكه منظور من از تفا وتهاي ميان زن با اعتقاد و بي اعتقاد اين نيست كه تحريك پذيري آنها كمتره ، بلكه منظورم اينه كه در اين تحريكها و ارضا شدنها حالت روحي و رواني درنظر گرفته نمي شه ، و بيشتر به جنبه ي مادي مساله توجه مي شه و به همين دليل هست كه وفاداري كمتري ديده مي شه .[/FONT]
[FONT=&quot] همچنين كه در اخبار اخير شنيده شده كه در يكي از شهرهاي غربي بعد از گذشت ساعاتي قطعي برق در سطح شهر چقدر جنايات در اين زمينه صورت گرفته و يا در يه شهر ديگه به خاطر نظارت بر شهروندان ميليونها دوربين سالانه بروز مي شه ،در شهري كه وسعتش به اندازه ي يكي از استانهاي متوسط ماست .[/FONT]
 
بالا