درهم

[elahe .]

For you♥ my love ♥
يه پسرايي هستن که...

صدای خنده هاشون تو خیابون نمیپیچه...

همونایی که نه لكسوز دارن نه كمِري

اما مـرام دارن

چشمشون همه جا کار نمی کنه

دنبال موی بلوند و چشم آبي نیستن

پسرایی که موزیکـ های خارجي رو بدون معنی کردن

حفظ نمیکنن

پُــــز نمیـــــــدن ...

پاتوقشون مهموني و شيشه و انواع "مشروبي جات" نیست

آره......

اونایی که تکیه کلامشون معرفتـــــــه!!!

بی ریا، باخدا، مهربون و با مسئوليتن.....

کنارشـون آرامش داری...

کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست!!!!!

این جور پسرا خيــــــــلي مردن ...

خيلي تـــكن ، خيلي خاصــن ...

به جاش , خیلی شوخن و جنگولك بازي در میـارن...

ولی احساسشون قويه ..

 

[elahe .]

ﺁﻗﺎﺍﺍﺍﺍ میگن دخترا خنگن قبوووووول ....
همیشه روی مخ هستن قبووووووول ....
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺭﺍﯾﺶ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﻗﺒﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻝ .....
ﺿﻌﯿﻔﻪ ﻫﺴﺘﻦ ﻗﺒﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻝ .....
ﻻﺟﻮﻥ ﻫﺴﺘﻦ ﻭ ﺗﺮﺳﻮ ﻗﺒﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻝ
ﺍﺯ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﯿﺘﺮﺳﻦ ﻗﺒﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻝ
ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻭ ﺭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺑﻦ ﻗﺒﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻝ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮐﻼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺩﺍﺭﻥ ﻗﺒﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻝ
ﻧﺎﻗﺺ ﻫﺴﺘﻦ ﻗﺒﻮﻭﻭﻭﻭﻭوووووﻭﻭﻭﻭﻭﻝ
.
.
.
.
.
.
.
ﺣﺎﻻ ﺑﺒﯿﻦ ﭘﺴﺮﺍ دیگه ﭼﻪ موجوداتی هستن که ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﺸﻪ...??????
اقایون روزتون پیشاپیش مبارک??????????????????????????????????????????

 

[elahe .]

همه ميپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به ديوار خانه ام آويخته ام!
اما نميدانند
که ديوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکيه داده ام....

با آرزوي سلامتي همه پدرها و شادی روح پدرهایی که

دیگه بین ما نیستند

 

[elahe .]

خدایا...

از تنهاییت در آسمان برایم بگو...

تنهایی در زمین اصلا خوب نیست...

 

[elahe .]

ﺧـــــــــﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺁﺳﻤـــــــــــــــﺎﻥ !!
"ﺑﻐﻀﺖ " ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ! ﺑﻌﻀـــــــــــﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣـــــــــــﺎ !
ﻣﻮﻗﻌــــــﯽ ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺸﮑﻨﺪ،ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﻋﺠﯿﺐ
ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ :
" ﭼﺘــــــــــــــــــــــﻪ ﺑﺎﺯ؟؟ ."

 

[elahe .]

بابام داشت نماز میخوند

یهو داد زد :

الله اکبر !
الله اکبر؟
دویدم گفتم:
- چیه بابا در میزنن؟
- الله اکبر !
_ گوشیت زنگ خورد؟
- الله اکبر !
-شام واست نگه داریم؟
-الله اکبر !
_ مُهرت گم شده ؟
-الله اکبر !
_ کسی طوریش شده ؟
- الله اکبر!
- بو سوختگی میاد؟
- الله اکبر؟
- جک و جونور دیدی ؟
- الله اکبر !
گفتم بابا خوب یکم راهنمایی کن !!
با عصبانیت داد زد :
- الله اکبر ! ( دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد !)
نمازش تموم شده میگه

یه ساعت دارم میگم بزن اونور فاطماگل شروع شد...

 

[دالان بهشت]

خنك آن قمار بازي ...كه بباخت هر چه بودش بنماند هيچش الا... هوس قمار ديگر

 

[elahe .]

مشهد یعنی آقارضامون...

مشهدیعنی راسته وکیل اباد...

مشهدیعنی طرقبه آش رشته دوغ آبعلی...

مشهدیعنی سجادشاش استریت...

مشهدیعنی قرارهای پارک ملت جلودکه...

مشهدیعنی شب های هاشمیه پارک خورشید...

مشهدیعنی آزادشهرامامت معلم هفت تیردانش آموزدانشجو قاسم آباد...

مشهدیعنی ازساقیای پایین شهرتابچه پولدارای بالاشهر...

مشهدیعنی موبایل فروشی های احمداباد...

مشهدیعنی شله مشدی...

مشهدیعنی کوهسنگی...

مشهدیعنی زندگی...

مهم نیس کجای مشهدباشی مهم اینه که مشهدی هستی...

سلامتی مشدیا...

 

[omran1]

بهشت اگر که نصیبم نشد جهـــنم هست فرشته گر نشود قســـمتم که آدم هست
میان این همه تفســـــیر آیه های شــریف
هزار جمله ی بی انتـــــها و مبهم هست
چگونه من بـــــــپذیزم گــــــــریز یوسف را
که شعله های هوس دروجود من هم هست
اگر مسیح از آن نطـــــــــــفه ی الهی بود
بگو چه رابــــطه ای بین او و مریـم هست
اگر برای پسر راه چــــــــاره نوح نــــیافت
بگو امید نجاتی برای عـــــــــــالم هست؟
ز روز حشر مــــــــترسان مرا که آنجا هم
برای عافیـتم صد دلیل مـــــــــحکم هست
به نص قاطـــــــــع قـــــــرآن مبشر و نذیر
بگویمت که بدانی چرا امیـــــــــدم هست
اگر که رحمت قطــعی میـــــــسرم نشود
ولی امـید به آن وعده های کم کم هست
ز بعد موسی و عیسی و نـــوح و ابراهـیم
برای کسب شــــفاعت رسول خاتم هست
برای امر به معـــــــــــروف و نهی از منکر
همیشه و همه جا فرصتی فراهم هست
دوصد سوال از این گــونه با شک و تــردید
درون ذهـــــــــــن و یا بر زبان عالم هست

 

[omran1]

به یاد مهر تو با ماه گفتـــــــگو کردم
شبی که عشق تو را در دل آرزو کردم
سری که پیش فلک هم فـرو نیاوردم
به پای بوسی آن یار فتـــــــنه جو کردم
به یاد چشم تو و ان خیال سبز تو باز
زهی به شوکت دریا که در ســبو کردم
هزار غنــچه نو رسته را به شوق بهار
ســــــــحر به بوی پیام تو غرق بو کردم
کــــبوتر غــزلم را به قله های خیـــال
میان گیســـــــــوی دلدار جستجو کردم
به یاد حافــظ شــیراز بودم و غــــزلش
به آب روشن می گر ســحر وضو کردم
به خواب بود زمانه شبی که از سر ناز
به یـاد مهر تو با ماه گفــــــــتگو کردم

 

[omran1]

​

ﺩﯾﺸﺐ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺷﺪ​

ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍ ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩﯼ؟​

ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺑﺪﻡ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﻡ ﻧﺸﺪ




​

پشت سر یه مرد موفق یه زن خوشکل هست،​

پشت سر زن خوشکل یه مرد توانمنده، ​

پشت سر مرد توانمند یه زن سن بالا ​

و پشت سر زن سن بالا یه دختر زیبا روی هست، ​

پشت سر دختر زیبا روی من هستم، ​

پشت سر من هم یکی زنبیل گذاشته رفته…​

.​

.​

.​

ببخشید تو صف نون سنگکی ام حوصله ام سر رفته بود ​

گفتم دوستان رو معرفی کنم خدمتتون.


​

بابای ﻣﻦ ﺁﺧﺮ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯿﻪ!​

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ؛​

ﻣﺜﻼ ﻣﯿﮕﻪ:​

.​

.​

.​

.​

میخوای فحشت بدم؟​

ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﻧﻔﻬﻢ؟؟​

ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭ؟؟؟​

ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺍﺣﻤﻖ؟؟؟؟​

توهین نمیکنه ها حق انتخاب بهم میده

ﭼﯽ ﺗﻨﺘﻪ ؟ ﭼﯿﺴﺖ؟​

.​

.​

ﺭﺍﯾﺞ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﺴﺮﺍ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﮕﻮﯼ ﺗﻠﻔﻨﯽ ​

ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮﯼ.ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ​

ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺑﮕﯿﺪ ﺑﻠﻮﺯ ﭘﺸﻤﯽ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﻧﻨﺠﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎﺑﺎﻡ!​

ﺧﯿﺎﻟﺘﻮﻥ ﺭﺍﺣﺖ ..ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻧﯿﺪ





​

​

 

[omran1]

ﻓـــﮏ ﮐﻨﻢ ﺧــــﺪﺍ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸـــﺪﻩ ﯼ ﻣﻨﻮ ​

ﺑﯿـــﻦ ﻫﻤـــﻪ ﺗﻘﺴﯿـــﻢ ﮐـــﺮﺩﻩ ​

ﻻﻣﺼـــﺐ ﺑﻪ ﻫــــﺮﮐــﯽ ﻣﯿﺮﺳـــﻢ ﯾــﻪ ﺣﺴـــﯽ ﺑﻬــﺶ ﺩﺍﺭﻡ



نامه اعتراض آمیز جمعی از پزشکان به رییس صدا و سیما​

در اعتراض به سریال در حاشیه​

.​

.​

.​

ﮦℓﮧﮩﮨℓﮦℓﮧﮨℓﮧﮨℓﮦﮧﮨℓﮦ​

ﮦℓﮧﮩﮨ ℓﮦℓﮧﮨℓﮧﮨℓﮦﮧﮩﮨℓﮧﮩﮨℓﮦℓﮧﮨℓﮦ ﮧﮨℓ​

ﮦℓﮧﮩﮨ ℓﮦℓﮧﮨℓﮧﮨℓﮦ​

ﮧﮩﮨℓﮧﮩﮨℓﮦℓﮧﮨℓﮦ ﮧﮨℓﮦℓﮧﮩﮨ ℓﮦℓﮧﮨℓﮧﮨℓﮦ​

ﮦℓﮧﮩﮨℓﮦℓﮧﮨℓﮧﮨℓﮦﮦℓﮧﮩﮨ ℓﮦℓﮧﮨℓﮧﮨℓﮦﮦℓﮧﮩﮨ ℓﮦℓﮧ


تو مترو نشسته بودم یهووو یه دختره اومد نشست کنارم ​

خودشو چسبوند بهم​

.​

.​

تا اومدم حرف بزنم یه اخونده اومد جلو ​

گفت ایشون چه نسبتی باهاتون دارن ​

تا اومدم بگم هیچی دختره گفت نامزدمه داریم میریم عقد کنیم ​

اخونده گفت نمیخواد برید همینجا عقدتون میکنم ​

هیچی دفترو در اورد خوند و کل واگن دست زدن​

کثافتا همه فامیل بودن …. کلک جدید دخترا​

مراقب باشید تو رو خدا


عینک آفتابی رو چشمم بود…​

حواسم پرت شد به ساپورت دختره، ​

با صورت رفتم توی بغلش…​

.​

.​

.​

بیچاره تا اومد سرو صدا کنه، ​

گفتم: ببخشید نابینام!​

بیچاره بغض کرد، بعد بوسم کرد، ​

دستمو گرفت از خیابون ردم کرد!!!​

نخند یاد بگیر…!​

​

 

[omran1]

یه سوال فقهی،​

ﺍﯾﻦ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻧﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﻋﻠﯿﻪﻣﻮﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺪﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ،​

ﺍﮔﻪ ﺍﻫﺪﺍشون ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺗﮑﻠﯿﻒ ﭼﯿﻪ؟؟!!​

ﻫﯿﺴﺘﻮﺭیش ﻣﯽﻣﻮﻧﻪ؟؟! ﯾﺎ ﻓﻘﻂ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﺭﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻩ؟؟!!​

 

[ایشن36]

یادت باشه اونی که دوستت داره همونیه که تو سخت ترین شرایط واس ترمیم زخمات با تموم عشقش مرهمت میشه با تموم صبر و وجودش.

 

[AUTUMN LEAVE]

 

[omran1]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خیال روی تو را گرم خواب می دیــــدم شبی که خواب هزار آفتـــــاب می دیدم[/FONT] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شمـــــیم موی تو را آفتاب می بوییــــد و من که وصل تو با ماهــــتاب می دیدم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به باغ آینه عکـــــــس بهار جــــاری بود دمی که چشم تو را وقت خواب می دیدم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]میان قاب نگاهت نشـــسته بودم چون پرنده ای که گـــــــلی را در آب می دیدم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چنان اسیر خط ساغرت شدم که همه بقای عمر خودم در شــــــراب می دیدم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ز بال سوخته ی عندلیب دانـــــــستم عقوبتی که به روز حــــــساب می دیدم[/FONT]

 

[omran1]

و باز سالی از این روزگار بی تو گذشت به نیک نامی و با افتخار بی تو گذشت
صفای انجمن آشفته کار بی تو گذش « سفر بخیر که ما را بهار بی تو گذشت

دل از گل و چمن و لاله زار بی تو گذشت»​

ز بعد تو کسی این باغ و بوستان ننواخت و یا به ساز دل ما بجز فغان ننواخت
به یاد پیر کسی نغمه ی جوان ننواخت « بنفشه دل نربود و شکوفه جان ننواخت

کرشمه های طلوع بهار بی تو گذشت»​

نه ابر و بارش باران نه چتری و شنلی نه شور سازی و نه بانگ بربطی نه کلی
نه جلوه ی گلی از روح خاک و آب و گلی «نه محفلی نه سرودی نه طاقتی نه دلی

چه گویمت که چه سان روزگار بی تو گذشت»​

شمیم روح فزا و نسیم عطر انگیز شط شراب و شکوه می گلاب آمیز
و نخل باسق گفتار یار شکر ریز « به نوبهار دریغا زمان عمر عزیز

که بی تفاوت لیل و نهار بی تو گذشت»​

تو و شکوه غزل های انجمن ای دوست من و روایت رویای نسترن ای دوست
غرور باغچه و شوکت چمن ای دوست «میان عشق دل و آرزوی من ای دوست

امید و وعده و قول و قرار بی تو گذشت»​

دقیقه های خودم لحظه های بندگیم شب و ستاره و یک آسمان پرندگیم
فراق منزل و یک کاروان دوندگیم « چراغ چشم صفا دیده ام چو زندگیم

به کور سویی شمع مزار بی تو گذشت»​

مدار غم که که بریزد خمیر مایه شمع به دامن گل و در پیش یار و پایه شمع
مقیم خانه ی دل شو که پیش دایه شمع « دگر نه خنده ی جام و دگر نه گریه شمع

شراب عیش و طرب ناگوار بی تو گذشت»​

چقدر حافظ و سعدی چقدر مولانا چقدر تا که شود شعر لایقی پیدا
بریز در دری را به ساحلت دریا «تمام روشنی خاطرم ز تست بیا

که قدر آینه ام در غبار بی تو گذشت»​

اگر چه سر خوشی ما ز بی خیالی بود و لحظه های شما بسط لم یزالی بود
تمام ذوق شما چون بهار عالی بود «فغان ز عشق که ساعت نبود سالی بود

هر آن دقیقه که در انتظار بی تو گذشت»​

چه خوشه خوشه غزل ها درودی آشفته به برگ سبز هنر ها نمودی آشفته
به ترجمان غزل گل سرودی آشفته « چو در میانه ی گل ها نبودی آشفته

نداشت میل نبید و خمار بی تو گذشت​

 

[omran1]

آرام در تــــــــــــــــراس اتاقش نشست مرد با چشم کم فـــــــــــروغ به باغش نـــگاه کرد
بادی وزید و شاخه خــشکی شکست و رفت یعنی که می رسد پی این فصل فصل ســـرد
آری بهـــــــــار بود ولی برگ های بــــــــــــاغ مانند چــــــــــــهره اش شـــده بودند زرد زرد
یک فـــــــرد هم ز کوچه گذشت و سلام کرد فردی که زوج می شد و زوجی که گشت فرد
دیگر نبود خانه ی او غـــــــــــرق های وهو دیگر نمی گذشت از آن کوچــــــــــه دوره گرد
دیگر حیــــــــــــــــــاط او نشود صحنه جدال دیگـــــــــــــر تراس او نبود میـــــــز تخته نرد
تنگ غــــــــــــروب بود که وقتش رسیده بود قلبش تنش سرش هــــــمه گشته دچار درد
یک قـــــرص هم زجیب در آورد و خورد و بعد دیدم که سربه روی عصـــــــــا درگذشت مرد

 

[omran1]

این زخم های کهنه فـــــقط مال من نبود این یک دو خنده جیره امسال من نبود
در زیر ســــــقف تیره این آســـــــمان اگر
پـــــرواز بود زیر پرو بـــــــــال من نبود
ای آسمان قسم به تو در این فضای سرد
حال تو مه گرفـته تر از حال مـــــن نبود
از صد هزار قصه شیرین یکـــی شبــــــیه
با قصه های حسرت آمـال مـــــن نبود
بخت سعیـــد و یار موافـــق در این زمـــان
با هر که بود با من و امثــــــال من نبود
آباد باد باغ خــدا گر چه ایــــــــــــن بـــهار
فصل رسیــــــــدن هوس کال من نبود
دیشب به شعر حافــظ شیراز با وضـــــــو
صد فال هم گرفتـــم و یک فال من نبود
امسال حرفهای من همه اش درد می کند
چون گوش کس به قیل تو وقال من نبود
سالی دگـــر گذشت ولی بی بهـــــــار بود
اما اگــــر گذشت بدان ســــال من نبود

 

[AUTUMN LEAVE]

 

[omran1]

گرچه دلگیرم ولی اهل شکایت نیستم همچو نی در قید و بند این حکایت نیستم
خویشتن دارم اگر حرف تو آید در میان عاشق سعیم ولی اهل سعایت نیستم
چشم انداز دل و اندیشه ام روی تو باد شاعرم آری ولی شعر روایت نیستم
جام احساس من از عطر شما خالی نبود گر چه در شعر شما بیت بدایت نیستم
گر تمام شهر دل از عشق حوبان بر کند مطمئن باشید من اهل جسارت نیستم
در دیار دوستی در کوچه نامردمی پیش بدگویان بدان مرد حمایت نیستم
صحبت از چشم تو و روی تو باشد در میان شعر آغازم ولی بیت نهایت نیستم

 

[ایشن36]

عشقت اگه عاشقت باشه...........!
لازم نیست تو دورش رو از این و اون خلوت کنی.....
خودش واس بودن تو همه رو کنار میزنه............!
لازم نیست واسش همه دنیا رو بخری تا بمونه.....
خودش قدر یه شاخه گلتو میدونه.....!
لازم نیست هرکسی رو توجیه کنی و سرش رقابت کنی که عشق منه......
خودش تورو به همه دنیا نشون میده....!
لازم نیست که نگران باشی که اگه بره.....
خودش بهت ثابت میکنه اومده که بمونه

 

[reza-tak]

 

[reza-tak]

یوسف

یوسف

برادران یوسف وقتی می‌خواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد

یهودا پرسید: چرا خندیدی ؟ این جا که جای خنده نیست

یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی می‌تواند به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم ؟

اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست …

" ای دل پاره پاره ام , دیدن اوست چاره ام "
" اوست پناه و پشت من , تکیه بر این جهان مکن "​

 

[reza-tak]

مردی در حال ور رفتن با ماشین جدیدش بود.​

دختر 4 ساله اش سنگی برداشته بود و بدنه ماشین را خراش می داد.​

وقتی مرد متوجه شد با عصبانیت دست دخترک را گرفت و از روی خشم چند ضربه محکم به دستش زد ​

غافل از اینکه با آچار در دستش این ضربات را وارد می کرد.​

در بیمارستان، دخترک بیچاره به خاطر شکستگی های متعدد، انگشتانش را از دست داد.​

وقتی دختر پدرش را دید، با چشمانی دردناک از او پرسید: «پدر انگشتانم کی رشد می کنند؟»​

پدر خیلی ناراحت شده بود و حرفی نمی زد.​

وقتی از بیمارستان خارج شد، رفت به سمت ماشین و چندین بار به آن لگد زد.​

حالش خیلی بد بود. نشست و به خراش های روی ماشین نگاه کرد.​

دختر نوشته بود: «دوستت دارم بابا.»​

<<به خاطر داشته باشید که عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارند>>​

همیشه به خاطر داشته باشید که وسایل زندگی را باید استفاده کرد و ​

مردم را باید دوست داشت و به آنان عشق ورزید. ​

اما مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده می شوند و وسایل و چیزها دوست داشته می شوند.​

 

[reza-tak]

ﭘﺴﺮ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯾﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺰ ﻧﺸﺴﺖ . ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﻓﺖ . ﭘﺴﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺷﮑﻼﺗﯽ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ؟ ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﮔﻔﺖ 50 ﺳﻨﺖ . ﭘﺴﺮﮎ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﻤﺮﺩ ﺑﻌﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺑﺴﺘﯽ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ؟ ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﺰﻫﺎ ﭘﺮﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮔﻔﺖ 35 : ﺳﻨﺖ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ . ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﯾﮏ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩﻭ ﺭﻓﺖ . ﭘﺴﺮ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ .. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﯿﺰ ﺭﻓﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﮔﺮﻓﺖ !!!! ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﺧﺎﻟﯽ 15 ﺳﻨﺖ ﺍﻧﻌﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺷﮑﻼﺗﯽ ﺑﺨﺮﺩ . ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺑﻌﻀﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺯﺍﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺮﺧﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ

 

[reza-tak]

تلنگر​

سال ۱۴۵۰ شمسی!!!​

تا حالا به لحظه تحویل بهار ۱۴۵۰ فکر کردید!!​

همه بلند میشن روی همدیگر رو می بوسن ، شادی می کنن ​

و اون وسط یک مهربون از جمع جدا میشه و با یک دستش قاب عکسی را می بوسه ​

و روش دست می کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ روحت شاد پدر بزرگ !​

میدونید اون عکس کیه ؟​

اون عکس منو شماست ! ​

تبدیل شدیم به یک خاطره خوش اگر خیلی خوش شانس باشیم.​

اره این واقعیت روزگار من و شماست . ۵۰ سال دیگر فقط یک خاطره ایم ​

تو یک قاب عکس خاک گرفته ، همین واقعا همین. ​

چرا حرص چرا دلشکوندن ، چرا تظاهر چرا چاپلوسی و دروغ … بیاید مهربون باشیم ، ​

شاد باشیم ، به دوستامون بیشتر برسیم ، ​

کینه ها دور بریزیم ، همین الان دلی بدست بیاوریم،​

اون هر سالی چه بخواهیم چه نخواهیم میرسه ، ​

پس بهتره خاطره ای خوش باشیم.​

چشم به هم بزنید امسال هم تموم میشه ​

دو ماهش گذشت ​

چیکار کردی برای خودت؟!!!​

 

[AUTUMN LEAVE]

 

[AUTUMN LEAVE]

 

[AUTUMN LEAVE]