یا صاحب الزمان ! دلم گرفته از خودم و گناهام ، از مردم و چند رنگي آنها ، از زمان وگذر سريع آن و از فراق ، كه چه جانكاه و طاقت فرسا و دنيا كه چه مفتون كننده است و مايه فراق .
آقا جون من به چه عملم بنازم ؟! به نمازهام که بوئی از خشوع نداره ! به عبادتم که ناقصه ! به قرآن خوندنم که روی کسالته یا به عمل خیری که توی زندگیم نیست و اگه هست بوی ریا میده !!!
اللهم نشکوا الیک فقد نبینا و غیبة امامنا و کثرة عدونا و قلة عددنا .
آقا جون رو سیاهم رو سیاه اما سلام من رو بپذیر، خطا کارم ، گناهکارم ، اماتو کمک کن که دیگه خطا نکنم.
آخه من کی آدم میشم . از اینکه هستم و تو رو ندارم ، از اینکه یاد میگیرم و فراموش میکنم ، از اینکه توبه میکنم و میشکنم . از اینکه وعده میکنم و عمل نمیکنم ، آقا جون باید اینبار خودت یه کاری بکنی ، یه کاری کن اینبار دیگه توبه ام توبه نصوح باشه . آقا جون کمکم کن ، که بدون تو نمیشه ، در همه حال یاد تو اگه نباشه ما رو غفلت میگیره .
آقا جون من هموني ام كه وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم چقدر ازت دورم و وقتی به تو فکر میکنم میبینم چقدر به من نزدیکی ، من هموني ام كه دستش رو گرفتي و از خواب غفلت بيدارش كردي هموني ام كه نمک میخوره و نمكدونو میشکنه همونی ام که با يك لحظه غرور و غفلت دستش از دستت جدا میشه ، هموني ام كه فكر میكردم فقط منم كه به تو دل داده ، اما وقتی تو اين راه قدم گذاشتم فهمیدم ای بابا چقدر عقبم .
دیدم که همه جلو زدن ،ديدم خيلي دور شدم ، بله من همونم آقا ، رو سياهم آقا رو سياه ، چه كنم ، سعي میكنم گمراه نشم ، اما من كه راه رو بلد نيستم . اگر عمرم سر بیاد و فرصت هم از دست بره . چه كنم؟ من با این اعمال زشت خود نمک به زخم تو می پاشم اما امیدم به کرم توست و خودت فرمودی که شیعیان خود را یک دم تنها نمی گذارم ، البته اگر ما شیعه شما باشیم .
اما آقا جان با همه اینها خدا را شکر که اجازه دادی اسمتو ببرم .
در سینـه دلم گم شده تهمت به که بندم ؟
غیر از تو در این خانه کسی راه ندارد !
[h=2]یا امام زمان شرمنده ام....[/h]