قانون این نظام بر اساس اسلام هست.غیر از اینهع به نظر شما.؟؟؟؟
پس قانونی که باعث خوردن حق یک نفر بشه.دچار اشکال هست.
ارث بعد از وصيت و دين است:
«
مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ»: قرآن مى گويد:
وارثان هنگامى مى توانند مال را در ميان خود تقسيم كنند كه شخص ميت وصيتى نكرده باشد، و يا بدهى بر عهده او نباشد، بنا بر اين اگر وصيتى كرده يا ديونى دارد بايد نخست به آنها عمل كرد (البته همانطور كه در باب وصيت گفته شده
انسان فقط مى تواند در باره يك سوم از مال خود وصيت كند و اگر بيش از آن وصيت كند صحيح نيست مگر اينكه ورثه اجازه دهند).«
آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً»:در اين جمله مى فرمايد" شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كداميك بيشتر به نفع شما هستند" يعنى قانون ارث بر اساس مصالح واقعى بشر استوار شده، و تشخيص اين مصالح به دست خداست، زيرا انسان آنچه را مربوط به خير و صلاح اوست در همه جا نمى تواند تشخيص دهد، ممكن است بعضى گمان كنند پدران و مادران بيشتر به نيازمندى هاى او پاسخ مى گويند، و بنا بر اين بايد در ارث بر فرزندان مقدم باشند، و ممكن است جمعى عكس اين را فكر كنند و اگر قانون ارث بدست مردم مى بود هزار گونه هرج و مرج و نزاع و اختلاف در آن واقع ميشد، اما خدا كه حقايق امور را آن چنان كه هست مى داند قانون ارث را بر نظام ثابتى كه خير بشر در آن است قرار داده.«
فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً»:اين قانونى است كه از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حكيم است" اين جمله براى تاكيد مطالب گذشته است، تا جاى هيچ گونه چانه زدن براى مردم در باره قوانين مربوط به سهام ارث باقى نماند. می فرماید:«
وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ»:آيه مى گويد:
اگر مردى از دنيا برود و برادران و خواهران از او ارث ببرند، يا زنى از دنيا برود و برادر و يا خواهرى داشته باشد هر يك از آنها يك ششم مال را به ارث مى برند.
اين در صورت است كه از شخص متوفى يك برادر و يك خواهر باقى بماند اما اگر بيش از يكى باشند مجموعا يك ثلث ميبرند يعنى بايد ثلث مال را در ميان خودشان تقسيم كنند (
فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ). سپس اضافه مى كند«
مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ»: اين در صورتى است كه وصيت قبلا انجام گيرد و ديون از آن خارج شود" غير مضار" در حالى كه وصيت و همچنين دين
جنبه زيان رسانيدن به ورثه نداشته باشد به اين معنى كه بيش از ثلث وصيت نكند، زيرا طبق رواياتى كه از
پيغمبر اكرم ص و ائمه اهل بيت ع وارد شده وصيت بيش از ثلث"
اضرار" به ورثه است و نفوذ آن مشروط به رضايت آنها ميباشد، و يا اينكه
براى محروم ساختن ورثه و زيان رسانيدن به آنها اعتراف به- ديون و بدهى هايى كند در حالى كه بدهكار نباشد.
در پايان براى تاكيد مى فرمايد«
وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ» اين توصيه اى است الهى كه بايد محترم شمرده شود، زيرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است كه اين احكام را مقرر داشته و نيز از نيات وصيت كنندگان آگاه مى باشد، در عين حال" حليم" است و
كسانى را كه بر خلاف فرمان او رفتار مى كنند فورا مجازات نمى نمايد.از آيه فوق به خوبى استفاده مى شود كه انسان حق ندارد از طريق
وصيت يا اعتراف به بدهى كه بر ذمه او نيست صحنه سازى بر ضد وارثان كند و حقوق آنها را تضييع نمايد، او تنها موظف است ديون واقعى خود را در آخرين فرصت گوشزد نمايد و حق دارد وصيتى عادلانه كه در اخبار حد آن مقدار ثلث تعبير شده بنمايد.در روايات پيشوايان اسلام در اين زمينه تعبيرات شديدى ديده مى شود از جمله در حديثى مى خوانيم :«
ان الضرار فى الوصية من الكبائر»:زيان رسانيدن به ورثه و محروم ساختن آنها از حق مشروعشان بوسيله وصيت هاى نابجا از گناهان كبيره است" « مجمع البيان ».اسلام در حقيقت با اين دستور مى خواهد
هم شخص را از قسمتى از اموال خود حتى بعد از وفات بهره مند سازد، و هم وارثان را، مبادا
كينه و عقده اى در دل آنها بوجود بيايد و پيوند محبت كه بايد بعد از مرگ هم باقى باشد سست گردد.