حسینیه باشگاه مهندسان ایران

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دل بى‏سوز و گداز از غم زهرا دل نيست
دل اگر نشكند از ماتم او، جز ِگل نيست

خون و اشك از دل و از ديده ما مى‏جوشد
فاطمه صورت خود را ز على مى‏پوشد

عمر كوتاه تو، اى فاطمه فهرست غم است
قبر پنهان تو روشنگر اوج ستم است

رفتى، اما ز تو منظومه غم بر جا ماند
با دل خسته و بشكسته على تنها ماند

اثر دست‏ستم از رخ نيلى نرود
هرگز از ياد على، ضربت‏ سيلى نرود

با على راز نگفتى تو زبازوى كبود
با پدر گوى كه بعد از تو چه بود و چه نبود

شهر اگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا
مرگ جانسوز چرا؟ دفن غريبانه چرا؟

داغ ما آتش و ميخ در و سينه است هنوز
مدفن گمشده در شهر مدينه است هنوز
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
به دلم افتاده مادر دردتو دوا می گیره

خوب می شی مادر دوباره خونمون صفا می گیره

به دلم افتاده مادر دوری از اجل می گیری

زخم پهلوت می شه درمون باز منو بغل می گیری

باغبون رحمی به ما کن چشماتو دوباره وا کن

جون زینب تو برای خوب شدن فقط دعا کن

به دلم افتاده مادر ای که چشمات مهربونه

خوب می شه دست شکسته می زنی موهامو شونه

به دلم افتاده مادر بابای ما که امیره

از غریبی در میادو ذوالفقار به کف می گیره

به دلم افتاده مادر مثل دوره پیمبر

به زبونا باز می افته اسم باصفای حیدر

بعضی وقتا هم می ترسم سراغ از اجل بگیری

پیش چشمای تر ما تو نفس نفس بمیری

الهی زنده نباشم تا برات ماتم بگیرم

یا می شد به جای محسن من به پای تو بمیرم

ای عزیز آسمونی تو بمون قد کمونی

بابامون علی جوونه خودتم هنوز جوونی

یه نگاهی به حسن کن مادرا رحمی به من کن

لااقل برا حسینت ،مهربون فکر کفن کن

به دلم افتاده مادر می رسه جمعه موعود

پسرت مهدی می آد و می شه دشمن تو نابود

او میاد با تیغ حیدر روی لب می گه مکرر

مادرم که بی گناه بود چرا شد زکینه پرپر
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
منكه از عشق علي چون شمع شيدا سوختم

صاحب جنت منم، اما در اينجا سوختم


سوختم تا يك سر مويي نسوزد از علي

تا بماند رهبرم من بي مهابا سوختم


بي گنه بودم ولي در آتشم انداختند

محسنم شد كشته، ناليدم كه بابا سوختم


زينبم مي ديد آتش زائر رويم شده

از پريشاني او در بين اعدا سوختم


صورت آتش گرفته تا زسيلي شد كبود

شكر كردم، بهر حفظ جان مولاسوختم


مثل چشم مجتبي مسمار يارب سرخ بود

من نمي گويم چه شد تنهاي تنها سوختم


هركه نان از سفره ي ما برده بود استاده بود

بسكه نامردي بود در اين تماشا سوختم


سوختم تا شعله ي عشقت بماند جاودان

پاي تا سر يا علي با اين تمنا سوختم
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم شهادت بانوی دو عالم ، مادر تمام هستی رو تسلیت میگم

آقا محسن دستت درد نکنه واقعا گل کاشتی انشاالله اجرش رو از خود خانم بگیری...
 

Clemenza

عضو جدید
زیر باران، دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد



وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد



***


سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار



قبلا این صحنه را ... نمی دانم
در من انگار می شود تکرار



***


آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه



و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه



***


گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...



دست من را بگیر، گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم



***

چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد



پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد



***


صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضه ی کیست



طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی است



***

با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ی ما چقدر تاریک است


گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...


 

مریم راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیر باران، دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد



وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد



***


سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار



قبلا این صحنه را ... نمی دانم
در من انگار می شود تکرار



***


آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه



و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه



***


گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...



دست من را بگیر، گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم



***

چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد



پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد



***


صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضه ی کیست



طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی است



***

با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ی ما چقدر تاریک است


گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است



از متن قشنگت ممنون.امضات معرکه ست:gol::gol::gol::gol:!

 

آقا سید

مدیر بازنشسته
بهار
ای بهارم مرا خزان کردی
همچو خود قامتم کمان کردی
هر چه با این دلِ علی کردی
با دلِ کودکان همان کردی
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بُرد در شب تا نبیند بی‌نقاب
ماه نورانی تر از خود، آفتاب


بُرد در شب پیکری همرنگ شب
بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب


شسته دست از جان، تن جانانه شست
شمع شد، خاکستر پروانه شست

روشنانش را فلک خاموش کرد
ابرها را پنبه‌های گوش کرد


تا نبیند چشم گردون، پیکرش
نشنود تا ضجّه‌های همسرش


هم مدینه سینه‌ای بی‌غم نداشت
هم دلی بی‌اشک و خون، عالم نداشت


نیست در کس طاقت بشنیدنش
با علی یا رب چه شد؟ با دیدنش
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آه آه ای همرهان، آهسته‌تر
می‌برید اسرار را، سر بسته‌تر

این تنِ آزرده باشد جان من

جان فدایش، او شده قربان من

همرهان، این لیله‌ی قدر من است

من هلال از داغ و این بدر من است

اشک من زین گل، شده گلفام‌تر

هستی‌ام را می‌برید، آرام‌تر

وسعت اشکم به چشم ابر نیست

چاره‌ای غیر از نماز صبر نیست

چشم من از چرخ، پُر کوکب‌ترست

بعد از امشب روزم از شب، شب‌ترست

زین گل من باغ رضوان نفحه داشت

مصحف من بود و هجده صفحه داشت

مرهمی خرج دل چاکم کنید

همرهان، همراه او خاکم کنید
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است
فاطمه (س) حلال صدها مشکل است
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نیمه شب تابوت را برداشتند
بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند


هفت تن، دنبال یک پیکر، روان
وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان

این طرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طرف احمد به استقبال او

ظاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی

امشب ای مَه، مهر ورزو، خوش بتاب
تا ببیند پیش پایش آفتاب

دو عزیز فاطمه همراه‌شان
مشعل سوزان‌شان از آه‌شان

ابرها گریند بر حال علی
می‌رود در خاک آمال علی
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد

آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد

زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر

نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی

گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت

گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل

از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر

بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیر

مــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت
یــاس دادی، می دهد نیلوفــرت
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به دوستان ....:gol:

منم شهادت خانوم فاطمه زهرا (س) رو به پیشگاه امام زمان تسلیت عرض می کنم...

و به دوستای خوبم تو این باشگاه....

امیدوارم که عزاداری ها مورد قبول واقع بشه....:gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


ای مضمون آب وآینه ،

ای نجابت سبز،

ای رایحه صبح ،

خورشید رو به تو نماز می گذارد

ومهتاب بر بوریای ساده تو به تمنا می نشیند.

ای بلندای قامت سپیده !

ای مفهوم سبز ولایت !

ای زهره !

ای زهرا!

ای صداقت محمد

ای زبان علی

ای اسطوره مهر



سلام بر صورت نیلی

سلام بر پهلوی شکسته

وسلام بر خسوف غمگینانه تو !
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فاطمه ای که غمت داغ تو سر می شکند
زیر بار غم تو کوه کمر می شکند
جبریل است که از داغ تو پر میشکند
فاطمه حبیبم بی تو من غریبم
فاطمه حبیبم بی تو من غریبم
چه گمان داشت که در طی جوانی زهرا
نازنین نازنین پهلویش از ضربت دست می شکند
زین مصیبت به خدا پشت پدر می شکند
از برم رفتی و از پیش مکردی مرا
بعد از فقدان نبی رکن دگر می شکند
جان به قربان تو و سینه سپر گردن تو
صبر کردی و نگفتی که سپر می شکند
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ساقی بسوخت و در میخانه نیز هم
کوثر بسوخت ساقر و پیما نه نیز هم


شمعی نبود شمع علی بود گل که بود؟
بال و پری بسوخت و پروانه نیز هم


زهرا نسوخت شعله اتش در ان میان
قران بسوخت دختر دردانه نیز هم


تدفین و هفت هیچ ، مراسم تشییع هم نداشت
آمد بماند، رفت غریبانه نیز هم


ای مسلمین خانه ی رب دارد احترام
ای مسلمین سر در این خانه نیز هم


تابوت را بدید نه تنها حزین نشد

زد برروی اجل، خنده ی مستانه نیزهم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


در حريم فاطميّه مرغ دل پر مي زند

ناله از مظلومي زهراي اطهر مي زند



دل از غم فاطمه توان دارد، نه

و ز تربتِ او كسي نشان دارد، نه


آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاري

جز مهدي صاحب الزمان دارد، نه




اي كاش فدك اين همه اسرار نداشت

اي كاش مدينه در و ديوار نداشت


فرياد دل محسن زهرا اين بود

اي كاش در سوخته مسمار نداشت
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدايا فاطميه شد دوباره كه زهرا مى‏كند بر ما نظاره
دهد ما را به درگاهش پناهى الهى يا الهى يا الهى
دل ما چون در آن خانه سوزد به حال ساقى ميخانه سوزد
كه دائم مى‏كند بر ما نگاهى الهى يا الهى يا الهى
سلام ما به زهرا اُمّ زينب كه باشد نام او عنوان مكتب
ببخش ما را به زهرا يا الهى الهى يا الهى يا الهى
به حق ناله آهسته او بحقّ بازوى بشكسته او
بده ما را به درگاهت تو راهى الهى يا الهى يا الهى
دلم خواهد براى او بميرم ميان همرهانم جا بگيرم
تو بر اين حاجتم يارب گواهى الهى يا الهى يا الهى
 
بالا