تجاوز به دو خواهر توسط خواستگار بی رحم

ses

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

پرونده مردي كه متهم است با ربودن دو خواهر به آنها تعرض كرده است بعد از اتمام تحقيقات مقدماتي در اختيار قضات دادگاه كيفري استان البرز قرار گرفت.


پرونده مردي كه متهم است با ربودن دو خواهر به آنها تعرض كرده است بعد از اتمام تحقيقات مقدماتي در اختيار قضات دادگاه كيفري استان البرز قرار گرفت.

اين دو خواهر 22 و 23ساله كه «سارا» و «سميه» نام دارند، دي سال گذشته مورد تجاوز قرار گرفتند و همان زمان به پليس اعلام شكايت كردند. سارا – خواهر كوچكتر- چندي قبل از اين واقعه با پسري به نام «حميد» به طور اتفاقي آشنا شده و با او رابطه دوستانه برقرار كرده بود.

سارا كه تصور مي‌كرد اين دوستي به ازدواج منتهي خواهد شد در دام پسر متجاوز گرفتار شد و خواهر او نيز مورد آزار جنسي قرار گرفت. اين دو، روز هشت دي سال گذشته وقتي به پليس كرج رفتند، ضمن شكايت از حميد خواستار دستگيري و مجازات او شدند.

سارا در اين‌باره به پليس گفت: «دوستي من و حميد اتفاقي بود. اما بعد از مدتي به او علاقه‌مند شدم. حميد هم مي‌گفت مرا دوست دارد و هدفش ازدواج است. مدتي از شروع دوستي ما گذشته بود كه حميد گفت موضوع را با مادرش مطرح كرده و به زودي به خواستگاري‌ام مي‌آيد.

من هم از اين موضوع خوشحال و راضي بودم و خانواده‌ام را از اين ماجرا مطلع كرده بودم.»دختر جوان ادامه داد: «در حالي كه دوستي ما ادامه داشت، يك روز كه من و خواهرم سوار بر خودروي من بيرون رفته بوديم به‌طور اتفاقي حميد را ديديم.

من كنار خيابان پارك كرده بودم كه او جلو آمد و بعد از سلام و احوال‌پرسي سوار خودرو شد و بار ديگر بحث ازدواج را پيش كشيد. او براي اينكه من را خاطرجمع كند با موبايلش به فردي تلفن زد و ادعا كرد با مادرش صحبت مي‌كند، بعد به شخصي كه پشت تلفن بود گفت بايد هرچه زودتر قرار خواستگاري را بگذاريم.

حميد بعد از قطع‌كردن تلفن گفت مادرش مي‌خواهد با من آشنا شود براي همين الان مي‌توانيم به خانه آنها برويم. من به اين پيشنهاد حميد مشكوك شدم و بهانه آوردم و گفتم فعلا وقت مناسبي نيست.»سارا در ادامه اظهاراتش گفت: «حميد وقتي اين حرف من را شنيد، ناگهان از جورابش يك چاقو بيرون كشيد و آن را روي پهلوي خواهرم فشار داد و از من خواست بدون راه انداختن سر و صدا و جلب توجه حركت كنم وگرنه سميه را مي‌كشد.

ما هر دويمان خيلي ترسيده بوديم و مرگ را در برابرمان ديديم براي همين به خواسته حميد عمل كردم و با راهنمايي او به سمت خانه‌اي راه افتادم. وقتي به مقصد رسيديم آن پسر ما را داخل آپارتمان برد. در آنجا غير از ما هيچ‌كس حضور نداشت.

او درها را قفل كرد و سپس من و سميه را مورد تجاوز قرار داد و حميد از اين صحنه‌ها فيلمبرداري نيز كرد.»سميه-خواهر بزرگتر- نيز در بازجويي‌ها همين حرف‌ها را تكرار كرد و گفت:

«حميد ما را تا نيمه‌شب در خانه زنداني كرد و بعد گفت اگر بخواهيم شكايت كنيم فيلم را پخش مي‌كند. او همچنين تهديد كرد براي اينكه فيلم را منتشر نكند بايد به او چند ميليون تومان بدهيم و در نهايت حميد گفت، مي‌خواهد به خارج از كشور برود و به همين دليل به اين مبلغ نياز دارد، ولي ما تصميم گرفتيم از او شكايت كنيم.»

ماموران بعد از شنيدن اظهارات دو خواهر به محل سكونت متهم رفتند و او را بازداشت كردند. حميد در بازجويي‌ها به جرمش اعتراف كرد و سرانجام پرونده مراحل مقدماتي را پشت‌سر گذاشت و وي به زودي در دادگاه كيفري استان البرز محاكمه خواهد شد
 

3erERFAN

عضو جدید
با احترام ی که واسه کرجی ها قائلم ولی یکی دو ساله از این شهر چیزایی میشنویم که دلمونو آتیش میزنه... از روح الله داداشی...تا....

:evil:
 

Troll war

اخراجی موقت
خب الان ما دقیقا باید چیکار کنیم ؟ :surprised:

چرا از هر 10 تا تاپیک 9 تاش در مورد این مسایل هست ؟
 
ای کاش بشه این آدم ها رو نکشن در عوضش یه اجاق گازی زیر پاهاشون روشن کنن تا سوختن رو از اعماق وجود درک کنن تا قبل از مرگ بفهمن سوزندن و از بین بردن عزیزای مردم چه دردی داره :
 

esmikhani.m

عضو جدید
با احترام ی که واسه کرجی ها قائلم ولی یکی دو ساله از این شهر چیزایی میشنویم که دلمونو آتیش میزنه... از روح الله داداشی...تا....

:evil:
شهر 72 ملت همین میشه دیگه از هر جا که یگی آدم ریخته توش....اونم از بی فرهنگترین و آشغالتریناش
 

maryam_a

عضو جدید
واقعا حالم بد شد..
امیدوارم به روزگار سیاه بشینه
خیلی کثیف بوده...
آهای دخترا حواستون باشه گرگ زیاده، اینقد راحت گول نخورین...(به خودمم میگم)
خیلی بد بودش
 

arash_441

متخصص انرژی های نو
حالا خوبه البرز از تهران جدا کردن اینطوری یکمی تو آمار پایتخت امن تر به حساب میاد ! البته رو کاغذ!!:D
 

بیتا24

عضو جدید
پدر و مادر «سارا» و «سميه».....هم این وسط نقش دوتا شلغم رو داشتند

«سارا» و «سميه»........ساده لوح ترین و احمق ترین و خنده دار ترین نقش های این داستان بودند

راجع مکان هم اینکه، دوستان بدوننجرم چیزی نیست ک مختص یه شهر خاص باشه.......هرجایی ممکنه اتفاق بیفته
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
پدر و مادر «سارا» و «سميه».....هم این وسط نقش دوتا شلغم رو داشتند

«سارا» و «سميه»........ساده لوح ترین و احمق ترین و خنده دار ترین نقش های این داستان بودند

راجع مکان هم اینکه، دوستان بدوننجرم چیزی نیست ک مختص یه شهر خاص باشه.......هرجایی ممکنه اتفاق بیفته

كاملا با حرفاتون موافقم .ولي مرداي بدي هستن كه انسانيت سرشون نميشه و بي فرهنگن مثل حيوون كه فرهنگ و احترام سرش نميشه .به نظر من به جاي اين داستان ها بايد ما به تمام بي سواد هاي جامعه فرهنگ احترام به خانم هارو جا بندازيم.بايد رسانه هاي گروهي اين كارو بكنن.
 

Similar threads

بالا