آره....وجود نداره.....
شاید بچه ها تجربیاتشونو گفتن
اما کی میدونه اگه این رابطه طولانی مدت میشد
اگه به وصال تبدیل میشد
آیا هنوزم عشق بود ؟
پری به نظرم اونی که تو حس کردی دوست داشتنه زیاده
فکر می کنم با عشق فرق داره
خودمم بارها این سوال رو از خودم پرسیدم که اگه اون تصادف پیش نمیومد و ما به هم میرسیدیم چی میشد ؟؟؟؟ ایا با گذشت زمان احساس ما نسبت بهم عوض میشد ؟؟؟؟؟ ایا زندگی و روز مرگی باعث مرگ اون همه حس لطیف میشد ؟؟؟؟؟؟؟ خب من در اوج اونو از دست دادم اگه بیشتر طول می کشید و در نشیب اونو از دست می دادم چی ؟؟؟؟؟ ایا بازم همین حسو بهش داشتم و با این همه وابستگی یادشو عزیز میدونستم ؟؟؟؟
بابام بارها ازم پرسیده فرض کن تو رفته بودی فکر میکنی اون این همه مدت به تو و عشقت احترام میذاشت ؟؟؟؟ خودمم جواب این سوالاتو نمیدونم . اینا سوالاتی هستن که زمان باید بهشون جواب بده . ولی یک چیزو خوب میدونم این که اون هنوز مالک و صاحب قلب منه . هیچکس نتونست جای اونو در قلب و مغز من پر کنه . هنوزم وقتی میرم سر قبرش به اون تیکه خاک حس عاشقونه دارم فکر می کنم در تموم دنیا فقط اون تیکه خاک و اون سنگه که واقعا مال منه . هیچ چیز دیگه تو دنیا نیست که واقعا با تمام وجود بخوام داشته باشم جز همون تیکه خاک و یاد کسی که اونجاست .
زینب جان چه فرقی داره اسمش چیه عشق یا دوست داشتن زیاد ؟؟؟؟؟؟؟ از نظر من دوست داشتن مرحله تکامل یافته عشق هست . وقتی تب و تاب اولیه عشق کم کم سرد میشه دوست داشتن بوجود میاد . کسی هست که هماندازه خودت و شاید بیشتر از خودت برات عزیزه . هر چی هست همیشه گفتم خدا واقعا منو دوست داشت که بهم فرصت داد این حسو تجربه کنم . هر چند حالا کار برام خیلی سخته . الان تو برزخی هستم که خودمم ازش سر در نمیارم . مشکل اینجاست که قلبم به کل به هر ادمی دیگه ای میگه ورود ممنوع !!!!
خودمم بارها این سوال رو از خودم پرسیدم که اگه اون تصادف پیش نمیومد و ما به هم میرسیدیم چی میشد ؟؟؟؟ ایا با گذشت زمان احساس ما نسبت بهم عوض میشد ؟؟؟؟؟ ایا زندگی و روز مرگی باعث مرگ اون همه حس لطیف میشد ؟؟؟؟؟؟؟ خب من در اوج اونو از دست دادم اگه بیشتر طول می کشید و در نشیب اونو از دست می دادم چی ؟؟؟؟؟ ایا بازم همین حسو بهش داشتم و با این همه وابستگی یادشو عزیز میدونستم ؟؟؟؟
بابام بارها ازم پرسیده فرض کن تو رفته بودی فکر میکنی اون این همه مدت به تو و عشقت احترام میذاشت ؟؟؟؟ خودمم جواب این سوالاتو نمیدونم . اینا سوالاتی هستن که زمان باید بهشون جواب بده . ولی یک چیزو خوب میدونم این که اون هنوز مالک و صاحب قلب منه . هیچکس نتونست جای اونو در قلب و مغز من پر کنه . هنوزم وقتی میرم سر قبرش به اون تیکه خاک حس عاشقونه دارم فکر می کنم در تموم دنیا فقط اون تیکه خاک و اون سنگه که واقعا مال منه . هیچ چیز دیگه تو دنیا نیست که واقعا با تمام وجود بخوام داشته باشم جز همون تیکه خاک و یاد کسی که اونجاست .
زینب جان چه فرقی داره اسمش چیه عشق یا دوست داشتن زیاد ؟؟؟؟؟؟؟ از نظر من دوست داشتن مرحله تکامل یافته عشق هست . وقتی تب و تاب اولیه عشق کم کم سرد میشه دوست داشتن بوجود میاد . کسی هست که هماندازه خودت و شاید بیشتر از خودت برات عزیزه . هر چی هست همیشه گفتم خدا واقعا منو دوست داشت که بهم فرصت داد این حسو تجربه کنم . هر چند حالا کار برام خیلی سخته . الان تو برزخی هستم که خودمم ازش سر در نمیارم . مشکل اینجاست که قلبم به کل به هر ادمی دیگه ای میگه ورود ممنوع !!!!
من این حسه قشنگتو ستایش می کنم
فرق عشقی که ماها بهش میگیم عشق و عشق واقعی در اینه که
این عشقایی که الان هست بعد از سردی به جدایی ختم میشه
اما عشق واقعی به دوست داشتن تبدیل میشه ( چیزی که شاید تبو تاب نداشته باشه اما لذت بخش تر از شورو هیجانه عشقه )
میدونم پری ولی تو باید بتونی کس دیگه ای رو هم دوست داشته باشی
در قلبتو روی دیگران هم باز کنی
تو انسانی و باید زندگی کنی
میتونی دعا کنی که اون دنیا با اون زندگی کنی اما این دنیا چی ؟
حیفه تو نیست پری
حیف نیست جوونیتو بذاری به یاده کسی ؟
مثه زن هایی عمل نکن که شوهرشون میمیره و تو جوونی ازدواج نمی کنن
یه کم که پیر میشن پشیمون میشن
تا وقتی خودت نخوای برات پیش نمیاد
همه چی دست خودمونه
خوب یا بدو خودت تعیین میکنی
پس بیاید شکست خوردن در یه رابطه رو تعمیم ندیم به همه روابط
چی باعث میشه که بگی عشق وجود نداره؟عزیزم کسی قرار نیست رابطشو تعمیم بده.
همه دارن نظر شخصیشونو مینویسن فقط همین.
خدا تورو دوسداره که در اوج کسیو از دست دادی.
با چشمای خودت ندیدی که بگذاره و بره.اگه این اتفاق میوفتاد اونوقت میخواستی چیکار کنی؟
اتفاق بدتر اینه که یه نفر که ادعای عشق وعلاقه میکنه امروز ازت خداحافظی کنه وبعد از 2ماه کارت عروسیش بیاد در خونت.
خدارو شکر کن که هنوز احساستو داری.
میدونم چی میگی . همین فکر که ممکنه این بار شکست بخورم خیلی منو میترسونه . مخصوصا که بار اول تجربه خیلی خوبی داشتم حالا اگه خدای نکرده شکست بخورم برام خیلی سخت میشه . این فکر باعث شده یک قفل بزرگ رو قلبم زدم
میدونم چی میگی . همین فکر که ممکنه این بار شکست بخورم خیلی منو میترسونه . مخصوصا که بار اول تجربه خیلی خوبی داشتم حالا اگه خدای نکرده شکست بخورم برام خیلی سخت میشه . این فکر باعث شده یک قفل بزرگ رو قلبم زدم
آبجی جون با توکل به خدا برو جلو
انشا الله که زندگی پایدار و مناسب خودت رو بدست میاری
اصلا اینطوری فکر نکن .
تو یه بار تجربه خوب داشتی پس دوباره هم میتونی یه انتخاب خوب داشته باشی.
تازه روح اون کسی که الانم دوسش داری کمکت میکنه.
بزارید ما هم بگوووووووووییییم
البته تعریف بنده از عشق کمی متفاوته و من اون عشق رو عشق واقعی می بینم
البته نه اون عشق نصیبم شد و نه این عشقی که داریم درموردش صحبت می کنیم
چه کنیم مردیم از تنهایی
آیا کسی هست منو به عشق خودم برسونه ومن نیز اونو به عشق واقعی برسونم
مگه شما مهندس نیستید دیگه با احتمالات سر و کار نداشته باشیداحتمالا منظور شما عشق اسمانی هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یک جور حرف بزنید بتونیم رمز گشایی کنیم .
بزارید ما هم بگوووووووووییییم
البته تعریف بنده از عشق کمی متفاوته و من اون عشق رو عشق واقعی می بینم
البته نه اون عشق نصیبم شد و نه این عشقی که داریم درموردش صحبت می کنیم
چه کنیم مردیم از تنهایی
آیا کسی هست منو به عشق خودم برسونه ومن نیز اونو به عشق واقعی برسونم
مگه شما مهندس نیستید دیگه با احتمالات سر و کار نداشته باشید
گزاره های درست و غلط
شوخی کردم
رمز گشایی نیاز نداره
یکی پیدا بشه که من اونو به عشقش برسونم و اون منو به عشقم برسونه
کسی است
خیر مهندس نیستم . رشته ام زبانشناسی انگلیسیه .
خالا فهمیدم منظورتون چیه .
گشتیم نبود
نگرد نیست
حالا میخواهید تا مدیرا نیستن خودتون یک تاپیک بزنید و شرایط دلخواهتون بگید بلکه خدا کمک کنه و کسی پیدا بشه
البته به محض پیدا شدن باید بهم مژدگونی بدهید
سلام
می خوام بدونم تا حالا کسی تجربه ی عشق واقعی داشته ؟
حد اقل کسی بوده که نسبت بهتون عشقه واقعی داشته و یا خودتون درگیره یه عشقه واقعی شدین ؟
ویژگی های عشقه واقعی چیه ؟
کیا تجربه داشتن بگن چطور بوده ؟
از خصوصیات و برخورد ها بگین
اینم بگین که اگه عشقی بوده تهش چی شده ؟
عشق
از اول دوران جوانی شروع میکنم
همیشه دوست داشتم تو زندگیم یه عاشق واقعی بشم و با کسی که دوست دارم و دوستم داره ازدواج کنم
همیشه فکر میکردم عشق با یک نگاه شروع میشه و همیشه دنبال این نگاه بودم
ولی اینطور نشد و عشقه من با پیشنهاد یه دختر شروع شد و الان عشقی رو دارم تجربه میکنم که بدونه هم نمیتونیم زندگی کنیم
ولی اگه یکبار دیگه بدنیا بیام اصلا دوست ندارم عشق رو تجربه کنم
نمیدونم میشه به این گفت عشق یا .... نمیدونم فقط اینکه دیگه اصلا دوست ندارم کسی عشق رو تجربه کنه
متاسفانه نداشتم تا حالا و نمی دونم کسی عاشق من بوده یا نه؟ ولی فکر کنم عشق واقعی وجود نداره چون عاشق واقعی فرق نمی کنه زن یا مرد کسیه که برای عشقش جونش رو فدا کنه و فکر نمی کنم در زمانه ما اصلا چنین چیزی مفهوم داشته باشه چون عشق در زمان ما بیشتر مثل یه جور تجارت شده تا عشق واقعی.
مردها به خاطر منافع خودشون و زن ها هم به خاطر منافع خودشون عاشق می شن. شاید حرف من به مزاج خیلی ها خوش نیاد ولی واقعیت همینه. برای اکثر مردها زیبایی ظاهری و فیزیکی و برای زن ها هم فقط ثروت و جایگاه اجتماعی و عناوین مهمه. به خاطر ایناس که به هم عشق می ورزند و از خود محبت بروز می دهند نه چیز دیگه.
الان هم عاشقی هم از عشق متنفری؟! عجب پارادوکسی هستی شما. یه تجدید نظری بکن چون اگه اینکارو نکنی بیر زمانی می فهمی که عشق برات هیچ مفهومی نداره و به پوچی زودهنگام می رسی!
هیچ عشقی به سرانجام خوب نمیرسه من که تا حالا ندیدم
و نخواهم دید
و برا همین میگم کشکه نه عشق
لیلی و مجنون -- شیرین و فرهادو...........
اینا هم اگه به هم می رسیدن عشق هیچوقت معنی نمیگرفت چون از بین می رفت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
F | کسی تا حالا ترم تابستونی تو دانشگا شهید بهشتی برداشته؟به جز درس عمومی | تالار مشاوره | 0 | |
N | تا حالا شده... | تالار مشاوره | 3 | |
N | نشانه های عشق بیمارگونه را بشناسید | تالار مشاوره | 1 | |
آیا می دانید گوش چپ گوش عشق است ؟ | تالار مشاوره | 0 | ||
چرا عشق ما روز به روز كم رنگتر ميشويم | تالار مشاوره | 0 |