حمید چه موقع اومدن
سلام حميدخان
حميد آواتارت كيه؟
نه به جان خودم اصلا راه نداره!!!!حالا بيا اين يه رفه رو امضا كن!!
حمید اینجا یکی داره با احساساته من بازی میکنه میگه گلشیفته شوهر داره بگو امار گلشیفته رو چطور من دارم
حمید اگه جزوه تحلیل رو بهت دادم
نگار جان قصش تخيلي بود؟؟؟؟؟؟ !!!!!!خر دردمند و گرگ نعلبند
يك روز يك مرد روستايي يك كوله بار روي خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود. خر پير و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پاي خر به سوراخي رفت و به زمين غلطيد. بعد از اينكه روستايي به زور خر را از زمين بلند كرد معلوم شد پاي خر شكسته و ديگر نمي تواند راه برود.
روستايي كوله بار را به دوش گرفت و خر پا شكسته را در بيابان ول كرد و رفت. خر بدبخت در صحرا مانده بود و با خود فكر مي كرد كه «يك عمر براي اين بي انصاف ها بار كشيدم و حالا كه پير و دردمند شده ام مرا به گرگ بيابان مي سپارند و مي روند.»
خر با حسرت به هر طرف نگاه مي كرد و يك وقت ديد كه راستي راستي از دور يك گرگ را مي بيند. گرگ درنده همينكه خر را در صحرا افتاده ديد خوشحال شد و فريادي از شادي كشيد و شروع كرد به پيش آمدن تا خر را از هم بدرد و بخورد. خر فكر كرد«اگر مي توانستم راه بروم، دست و پايي مي كردم و كوششي به كار مي بردم و شايد زورم به گرگ مي رسيد ولي حالا هم نبايد نااميد باشم و تسليم گرگ شوم. پاي شكسته مهم نيست. تا وقتي مغز كار مي كند براي هر گرفتاري چاره اي پيدا مي شود.»
سلام كوچولوي خبيث خودمون..چطوريسلام سلام صد تا سلام خوبین؟؟؟
امضاء نمیدم دفتراتونو جم کنین.
مگه قرآنم بلتي؟ يدونه بخون بينيمحمید من میرم بخوابم 1 ساعت هست اینجام فردا باید 8 صبح برم تو صف قران بخونم بین زنگ تفریح میبینمت راستی صبح بیام یا نوچ
خودتي؟؟؟سلام چطوری حاج خانم ملودی؟
حدس بزن کی میتونه باشه؟
نه جون آبجی الان حسش نیست امضاءبدم.
چرا اینقدر خلوته اینجا؟
خوب منم میگم اون ازدواج کرده
نگار جان قصش تخيلي بود؟؟؟؟؟؟ !!!!!!
سلام كوچولوي خبيث خودمون..چطوري
ديشب نبودي
پودر شده بودي؟
حمید من میرم بخوابم 1 ساعت هست اینجام فردا باید 8 صبح برم تو صف قران بخونم بین زنگ تفریح میبینمت راستی صبح بیام یا نوچ
مگه قرآنم بلتي؟ يدونه بخون بينيم
خودتي؟؟؟
آره خلوته...اما نه!!ديگه خلوت نيست..نسيم اومد..مگه ميشه با وجود شما دو تا خلوت باشه؟!!الان ميره رو هوا
احسان خواجه امیری رو میگی
يه چيزو واسه من روشن كنيد
وحيد دوست محمدحسين ميباشه....بعد شمادوتا تو يه دانشگاهيد!!اونوقت با محمدحسين ايناهم هم دانشگاهي هستيد؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام سوگل جانسلام دوستان.....ميهمان نمي خواين؟ خب چه خبره اين جا؟ قضيه چيه؟ كسي نيست خوش آمد بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما اينجا حميد جون نداريم...اگه منظورت كوچولوي خبيثه برم بيارمچطوری مامان بزرگ خودم خوبی؟؟
نخیر پودری در کار نیست الان مثه یه مرد واستادن
در ضمن امضاء نمیدم ها باز کاغذ آوردی با خودت.
حالا پاشو واسه حمید جون یه چای بریز.
سلام سوگول خانومسلام دوستان.....ميهمان نمي خواين؟ خب چه خبره اين جا؟ قضيه چيه؟ كسي نيست خوش آمد بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه وحيد دوست محمد حسين نيستيه چيزو واسه من روشن كنيد
وحيد دوست محمدحسين ميباشه....بعد شمادوتا تو يه دانشگاهيد!!اونوقت با محمدحسين ايناهم هم دانشگاهي هستيد؟؟؟؟؟؟؟؟
شريك چي؟ شريك جرم؟ملودی جان نشد دیگه اون عکس دختره اگه دقت کنی اسم من حمید جونه او کی.
همش تقصیر نسیم وقتی میاد گرد و خاک بلند میکنه منکه مظلومم.
عکس بچگی شریکمه
برووووووووووووو..برووووووووووووووووملودی جان نشد دیگه اون عکس دختره اگه دقت کنی اسم من حمید جونه او کی.
همش تقصیر نسیم وقتی میاد گرد و خاک بلند میکنه منکه مظلومم.
عکس بچگی شریکمه
نه بابا انگار بلدين تحويل بگيرين.... چه ذوقي كردم من.... الان دير وقته... ايشالله يه وقت ديگه مزاحم ميشم.... شب خوش....سلام سوگل جان
خوبي خانومي؟
اينجا داستان ميگيم نگار يكي دو صفحه قبل گفته
خوش اومدي
صفا آوردي
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | ||
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | ||
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |