دعاي روز بيست و سوم: توبه از گناهان, پاكي از رذايل اخلاقي, ريشه درونيِ تقوا.
دعاي روز بيست و سوم: توبه از گناهان, پاكي از رذايل اخلاقي, ريشه درونيِ تقوا.
باورت میشد که توفیق سه «قدر» را داشته باشى؟
از او كه لغزشهاى گنهكاران را نادیده مى گیرد تمنا كن تا تو را نیز در این ماه از گناهان شستشو دهد و از عیبها پاكت گرداند.
_______________________________
اللَّهُمَّ اغْسِلْني فيهِ مِنَ الذُّنُوبِ ، وَ طَهِّرْني فيهِ مِنَ العُيُوبِ ، وَ امْتَحِنْ قَلبي فيهِ بِتَقْوَى القُلُوبِ ، يامُقيلَ عَثَراتِ المُذنِبين .
خداوندا! در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان و از هر عیب و نقصي پاک ساز و دلم را در آزمایش، رتبه دلهای اهل تقوی بخش، ای پذیرنده عذر لغزشهای گناهکاران!
_______________________________
برخی از امتحانات
1 - ترس
2 - گرسنگی
3 - ضرر مالی
4 - ضرر جانی
5 - آفات زراعت
6 - خیر و شر
«و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات؛البته شما را به سختیهایی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم.» (1)
هدف از امتحان الهی
1 - تصفیه قلوب:
«و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم؛ تا خدا آنچه در سینه پنهان دارید بیازماید و هرچه در دل دارید پاک و خالص گرداند.» (2)
2 - تصفیه نفوس:
«ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب؛ خداوند هرگز مؤمنان را بدین حال کنونی وانگذارد تا آنکه بدسرشت را از پاک گوهر جدا کند.» (3)
3 - شناخت مجاهدین:
«و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین؛ شما را امتحان میکنیم تا مجاهدین شناخته شوند.» (4)
4 - نیکوکاران:
«الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا؛ خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید تا شما بندگان را بیازماید که کدامیک از شما نیکوکارتر است.» (5)
نخست شرط ولی ابتلای او به بلایاست بلا همیشه بدو مایل است و او متمایل
_______________________________
در چشمه طهارتِ توبه
دلپر از گناه است و از یاد خدا غافل ...
پس بیا که توبه کنیم ...
از خدا بخواهيم كه باران رحمتش و نظر عنايتش را متوجّهمان كند و گناهانمان را كه چهره دل و سيماى جانمان را آلوده است، با توبه پذيرى، پاك كند:
إنَّهُ هُوَ التَّوابُ الرَّحيم.
و بخواهيم كه از عيب ها پاكمان كند،پيش از آنكه با مرگ، خاكمان كند.
نه طاعت ما خدا را سودى مى بخشد و نه معصيتمان، به دامن كبريايى و گردى مى نشاند. سود برنده و زيانكار خودمانيم. كشتى اگر در دريا غرق شود، از دريا چيزى كم نمى گردد.
پس بايد عيب خويش را بشناسيم و در رفع آن بكوشيم.
مگر مى توان بى «
راهنما» به بهشت رفت؟
مگر مى توان بدون «
بصيرت»، عيوب را ديد؟
و مگر مى توان بدون «آينه»، عيوب چهره را مشاهده كرد؟
اگر ديده بصيرت كور باشد، ديده صورت، بى فايده است.
قرآن مى گويد:
«
ديده ها كور نمى شود، بلكه قلب هايى كه در سينه هاست، كور مى شود.[6]
و اين كورى دل، همان فقدان بصيرت است. و كورترين كس آن است كه عيوب خويش را نبيند.
بينا، كسى است كه پيش از ديگران و بيش از ديگران، به عيوب خود واقف شود و در مسير اصلاح، گام بردارد.
پرواى دل و تقواى قلب
عيساى مسيح گفته است:
«
اگر بر مركبى مدّتى سوار نشوند، بدخلق مى شود و ديگر سوارى نمى دهد. دلها نيز چنين است:
اگر قلوب، با ياد مرگ، رام نشود و با عبادت به كار گرفته نشود، به «قساوت» و «خشونت» مبتلا مى شود.
چه سود؟ اگر بر پشت يك بام، چراغ برافروزيد، درحالى كه درون اتاق، تاريك باشد؟ همچنين، چه سود، اگر نور دانش بر زبانتان باشد ولى قلبتان از روشنايى علم، خالى شده و به وحشت گرفتار شود!
پس... بشتابيد و در دلهاى تاريكتان، چراغ حكمت برافروزيد...»[7]
تقوا، نوعى خويشتن دارى و مالك نفس بودن است. «خويشتن بانى»! رعايت حدّ و مرزها، پا را از محدوده مجاز، فراتر نگذاشتن، بر «خود» مسلّط بودن، چشم و گوش و دست و زبان و قلب را در «
اختيار» داشتن!
تقواى هريك از اعضا، به گونه خاصّى است.
ولى...تقواى دل، از همه مشكلتر و مهمتر است.
زيرا، در تقواى قلوب، مسأله نگهدارى دل از وسوسه هاى شيطانى، از ريا و تظاهر، از انگيزه هاى غيرالهى، از شهرت طلبى است، حفظ قلب، از «كينه»، «حسد»، «خودپسندى» و «غرور» است.
تقواى قلب، خضوع و فروتنى است، خدا را ديدن و قيامت را به ياد داشتن و به فكر حساب و كتاب رستاخيز بودن، خانه دل را از غير خدا خالى كردن، حرص به مال و ثروت نداشتن، محبّت دنيا را در دل نداشتن، اسير و دلبسته مظاهر فريبنده دنيا نبودن است. تقواى دل، پاكى دل است، صفاى قلب و روشنايى ضمير و بصيرت درون است.
خدايا... قلبمان را با «
تقواى قلوب» بيازماى.
آزمايش، براى بروز جوهره هر چيز، و آشكار شدن خالص از ناخالصى هاست. وقتى طلا را به محك بزنند، عيارش معلوم مى شود.
و روز مشكل، روز امتحان و آزمايش است.
(
عِندَ الإمتِحانِ يُكرَمُ الرَّجُلُ أو يُهان)
اينكه از خدا، آزمايش قلبمان را خواسته ايم، براى آن است كه عيار خود را، خودمان بدانيم، و گرنه براى پروردگار، معلوم است. زيرا خداوند، داناى آشكار و نهان است، «عالِمُ السِّرِّ وَ الخَفِيّات» است، و «
عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» است، هيچ چيزى از خدا پنهان نيست.
امّا...گاهى خودمان، براى خودمان مجهوليم.
گاهى خود را نمى شناسيم. ـ در خويشتن گميم ـ!!
اگر خداوند، آزمايشمان كند و صحنه امتحان نسبت به تقواى دل و پرواى درون و پرهيزكارى قلبى و باطنى را پيش آورد، در شناخت و ارزيابى خود اشتباه نخواهيم كرد و دچار غرور نخواهيم شد.
خواجه عبداللّه انصارى، چه خوب خود را شناخته است و دنياى درون و عالم قلب را... در «مناجات»ش مى گويد:
«الهى...اگر مجرمم، مسلمانم، اگر گنهكارم، پشيمانم!
اگر عقابم خواهى، مطيع فرمانم،... و اگر رحمت فرمايى مستحقّ آنم.
الهى... من غلام آن معصيتم كه مرا به «عذر» آورد،
و از آن طاعت بيزارم كه مرا به «عُجب» آورد.[8]
الهى... چون توانستم، ندانستم
و...چون دانستم، نتوانستم.»
خدا خطاپوش و عذرپذير است.
لغزش هاى گنهكاران را مى بخشد، و «
مُقيلُ عَثَراتِ المُذنِبين» است.
_______________________________
فایل صوتی دعا
فایل صوتی معنای فارسی دعا
فایل صوتی شرح دعا از آیت الله مجتهدی تهرانی :
قسمت اول
قسمت دوم
تصویر زمینه روز بیست و سوم ماه رمضان
_____________________________
پی نوشتها:
1- بقره/ 155.
2- آل عمران/ 154.
3- آل عمران/ 179.
4- محمد/ 31.
5- ملک/ 2.
6 ـ سوره حج، آيه 46 (انّها لاتعمى الأبصار ولكن تَعمى القلوبُ الّتى فى الصّدور).
7 ـ تحف العقول، ص 382.
8 ـ اين مضمون كلام علوى است كه فرمود: «سَيّئةٌ تَسُوؤكَ خَيرٌ عنِداللّه ِ مِن حَسنةٍ تُعْجِبُكَ نهج البلاغه، حكمت 46.
منابع :
مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
روزنامه راه نجات
گل لیلا
تبیان
آوینی
رشد
گفتگوی دینی
کتابخانه احادیث شیعه
التماس دعا