به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

ghisoo_tala

عضو جدید
دستي حباب پنجره ام را خراب كرد
بادي وزيد و قاصدكم را جواب كرد
تقصير ما نبود چرا گريه مي كني ؟
اين روزگار بود كه قدري شتاب كرد
اي كاش در سقاوت يك عصر بشكند
دستي كه آرزوي مرا زير آب كرد
در ازدحام حادثه محتاج مستيم
بايد تمام خاطره ها را شراب كرد
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی که ترانه های تو
از مرز هزار مضمون تازه گذشت
خراب و خسته در خواهی یافت
چه بیهوده بوده این همه هیاهو
که تو بازشان سروده ای

<<چارلز بوکوفسکی>>
 

saloma eng

عضو جدید
دچار یعنی عاشق....
وفکرکن که چه تنهاست اگرکه ماهی کوچک دچار دریای بیکران شود....!؟:gol::D
 

دختر معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به دریا بنگرم دریا تو بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا تو بینم
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
درختان سرو زیبایند
اما
زمانی که
به آخرین ایستگاه می رسیم
ترجیح می دهم
رودخانه باشم تا سرو.
<<اورهان ولی>>
 

ghisoo_tala

عضو جدید
رد پای خدا

با كوله باري از غم كه بر دوش او سنگيني مي كرد،به لب ساحل رفت تا با خود خلوت كند.ديگر واقعاً خسته شده بود

با اشكي كه از چشمش سرازير مي شد خدا را از ته دل فرياد زد و در روبه روي عظمت دريا به زانو درآمد و همچنان در سكوت خود غرق بود كه صدايي گوش نواز به او گفت:برخيز و به پشت سر خود نگاه كن جاده زندگي توست از كودكي تا الان.بلند شد و به پشت سر خود نگاه كرد

رد پايي بود نوراني در كنار رد پاي خودش كه در جاهايي با رد پاي خودش يكي شده است.پرسيد:اين رد پا از آن كيست؟

آن صداي آسماني گفت:آن رد پاي خداست كه در كنار تو مي آمده است و در هنگام سختيها و گرفتاريها با تو يكي شده است
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساعت سه و نیم بامداد است.
باورش دشوار است
اوایل شب هم
باز ساعت سه و نیم بامداد بود.
دیروز صلواه ظهر هم سه و نیم بامداد بود.
<<س.ع.صالحی>>
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
احرام چه بنديم چو آن قبله نه اين جاست
در سعی چه کوشيم چو از مروه صفا رفت

دی گفت طبيب از سر حسرت چو مرا ديد

هيهات که رنج تو ز قانون شفا رفت

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
ســــــلطان جهانـــــم به چنین روز غلام است


در مذهب ما باده حــــــــلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است


می‌خواره و ســـــرگشته و رندیـــــــم و نظـــــرباز
وانکس که چو ما نیست در این شهر کدام ‌است


از ننگ چه گویـی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است


تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کنج خرابات مُقــــام است


"حافظ" منشین بی می و معشوق زمـانی
کایّام گل و یاســــــــــمن و عید صیام است
 

azad_sh

عضو جدید
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا

مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
 

elhamanwar

عضو جدید
بعزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن میرسد چه چاره کنم
سخن درست بکویم نمیتوانم دید
که می خورند حریفان و من نظاره کنم
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب نظری به روی ساقی دارم

ای صبح مدم که عیش باقی دارم

شاید که زنم خیمه بر افلاک از آنک

با همدم همروح وثاقی دارم
 

چاووش

عضو جدید
سلام به عزیزان

یک دفعه یاد عزیزانی افتادم که به هر دلیلی از گرمی اغوش مادر بی نصیبند
یه رباعی دارم تقدیم ایشان میکنم

شب باغم تو ابهتی داشت عجیب
در پیش تو سرو قامتی داشت عجیب
رویای نبودنت مرا ازرده است
دیشب دل من چه حالتی داشت عجیب
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز


ما به امید عطای تو چنین بیکاریم
کار ما را به امید دگران مگذاری
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب از آسمان دیده تو
روی شعرم ستاره میبارد
در سكوت سپید كاغذها
پنجه هایم جرقه میكارد

 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیا سر در گریبان هم از دنیا بیاساییم
مگر ما را خدا <با هم> در آن دنیا برانگیزد
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
با توام دیگر ز دردی بیم نیست

هست اگر جز درد خوشبختیم نیست
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر زان که نه‌ای طالب جوینده شوی با ما

ور زان که نه‌ای مطرب گوینده شوی با ما

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
در روزی فراموش ناشدنی، در سرای مهربانیت، دلم را به یاد مهربانیت به پرواز در آورده،
آسمانی ترین دعاها را نثارت کرده و بسان یک پرواز بخاطر خواهمت داشت....
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیش از من و تو بسیار
بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را
زین گونه یادگاران


وین نغمه‌ی محبت
بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی‌ست
آواز باد و باران:gol:
 

eng_hajhashemi

عضو جدید
این دود سیه فام که از بام وطن خاست، از ماست که بر ماست
وین شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست، از ماست که بر ماست
جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم، با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخت این جاست، از ماست که بر ماست
ما کهنه چناریم که از باد ننالیم، بر خاک ببالیم
لیکن چه کنیم آتش ما در شکم ماست، از ماست که بر ماست
اسلام گر امروز چنین زار و ضعیف است، زین قوم شریف است
نه جرم زعیسی نه تعدی ز کلیساست، از ماست که بر ماست
گوییم که بیدار شدیم! این چه خیالی ست، بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است که محتاج به لالاست، از ماست که بر ماست:gol:
 

Similar threads

بالا