** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

@spacechild@

عضو جدید
سیگارهایت را با پرگار باد خاموش کن...
به نسیم موهای من چه کار داری؟!
می خواهند نفسشان را بکشند.
در چهار دیواریت صدای قناری خفه می شود...
بگذار من هم خاموش بمانم.
 

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
سیگارهایت را با پرگار باد خاموش کن...
به نسیم موهای من چه کار داری؟!
می خواهند نفسشان را بکشند.
در چهار دیواریت صدای قناری خفه می شود...
بگذار من هم خاموش بمانم.
خاموشی مهر فرشتگان است اما تو
به آخرین وسوسه ی مسیح دل خوش کرده ای.
صندل هایت را جفت کرده ام به راه،
عاادت کرده ای که پرندگان را به نام کوچک صدا کنی،
مگر قانون رفتن با ماندن سازگار نیست ؟
خشت های گلین را بر هم بنشان
صدا ها را دریاب
جن و پری روضه خوانی دارند
خبر نگاران پشت هم صف بسته اند
و کلاه شاپوی پدرم
در باد میچرخد.

دیدار های امروزت را
یادگاری به فردا ببر.
چشم بر هم مگذار
درد کهنه ی دستان پیر مرد را
به بی سوادی کوچه ها ببخش.
مرا هم ببخش!!!
 

@spacechild@

عضو جدید
خاموشی مهر فرشتگان است اما تو
به آخرین وسوسه ی مسیح دل خوش کرده ای.
صندل هایت را جفت کرده ام به راه،
عاادت کرده ای که پرندگان را به نام کوچک صدا کنی،
مگر قانون رفتن با ماندن سازگار نیست ؟
خشت های گلین را بر هم بنشان
صدا ها را دریاب
جن و پری روضه خوانی دارند
خبر نگاران پشت هم صف بسته اند
و کلاه شاپوی پدرم
در باد میچرخد.

دیدار های امروزت را
یادگاری به فردا ببر.
چشم بر هم مگذار
درد کهنه ی دستان پیر مرد را
به بی سوادی کوچه ها ببخش.
مرا هم ببخش!!!
قسمت آیا می شود...
که دیوانه شوم
مثل دودسیگارهات!
و خدایی آیا هست...
که مرا نوازش کند در بی تو
نه سرزنش از با تو!
 

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر ماسه ها نوشتم دریای هستی من
از عشق توست سرشار
این را به یاد بسپار.........
بر ماسه ها نوشتی
ای همصدای دیرین
این ارزوی پاکی است
اما به باد بسپار...........
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرام آرام دور میشوم از این تنگی
از این تنگی دل
آرام آرام دور میشوم از این دل
از این پریشانی نافرجام
از این فاجعه ای که دیگر هیچ مجالم برای گریستن هم نمیدهد

دیگر دلم برای خودم هم تنگ نمیشود
 

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
آرام آرام دور میشوم از این تنگی
از این تنگی دل
آرام آرام دور میشوم از این دل
از این پریشانی نافرجام
از این فاجعه ای که دیگر هیچ مجالم برای گریستن هم نمیدهد

دیگر دلم برای خودم هم تنگ نمیشود
دلتنگی هایت را نگهدار،بماند برای بعد.
پریشانی هایت را نگهدار، آنهم بماند برای بعد!
اشکهایت را هم!


خودت را اما، بمن بسپار
تورا می برم تا فرجام
تا بوسه ی سپید برف
تا نیکی بی توقع ستاره، آن هنگام که بر برکه ای می گذرد.

تورا می برم به قرمزی قلب شقایق
به رقص سایه ی انعکاس آب ،روی پیشانی دیوار
تا مردانگی سرو ، که ایستاده میمیرد ، و نمی گوید.

دلتنگ شدی؟دلتنگ خودت؟
دنبالم بیا،
اشکهایت را هم بیاور، فرصت زیاد است
میبرم تورا به دست خودت بدهم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلتنگی هایت را نگهدار،بماند برای بعد.
پریشانی هایت را نگهدار، آنهم بماند برای بعد!
اشکهایت را هم!


خودت را اما، بمن بسپار
تورا می برم تا فرجام
تا بوسه ی سپید برف
تا نیکی بی توقع ستاره، آن هنگام که بر برکه ای می گذرد.

تورا می برم به قرمزی قلب شقایق
به رقص سایه ی انعکاس آب ،روی پیشانی دیوار
تا مردانگی سرو ، که ایستاده میمیرد ، و نمی گوید.

دلتنگ شدی؟دلتنگ خودت؟
دنبالم بیا،
اشکهایت را هم بیاور، فرصت زیاد است
میبرم تورا به دست خودت بدهم


[FONT=&quot]گره دلم را كه به ضريح چشمانت دخيل بسته بودم...باز ميكنم[/FONT]..
[FONT=&quot]ميدانم ديگر حاجتم روا نخواهد شد

[/FONT]
[FONT=&quot]سايه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]گره دلم را كه به ضريح چشمانت دخيل بسته بودم...باز ميكنم[/FONT]..

[FONT=&quot]ميدانم ديگر حاجتم روا نخواهد شد[/FONT]
نگرفتی باز هم...

من درد می کشم،چون میخواهمت،
به انتظار مینشینم ،..چون می جویمت.
گره میزنم ، چون در خاطرمی!

چه بیایی چه نه،
چه بدانی چه نه،
من می بافم گلیمم را.
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
نگرفتی باز هم...

من درد می کشم،چون میخواهمت،
به انتظار مینشینم ،..چون می جویمت.
گره میزنم ، چون در خاطرمی!

چه بیایی چه نه،
چه بدانی چه نه،
من می بافم گلیمم را.

وقتي تار و پود قاليت...همه سكوت است و سكوت
وقتي ناي دلت همه بي نوايي و است سكوت
وقتي شانه بر شانه ميكوبي..اين قلب من است كه
زير شانه هايت در هم ميرود

وقتي چشمانت همه غبار است و اندوه و سكوت
وقتي لبانت تشنه ميان آب و اندوه است و سكوت
وقتي گره در گره مي اندازي اين روياهاي من است
كه بر هم كور ميشوند.

وقتي قلبت بي طپش است و وامانده در سكوت
وقتي نميخواني از پريشانيم و اينهمه سكوت
وقتي رج به رج برهم ميبافي اين نقش من است
كه در خاطرت كمرنگ ميشود.


تنها آواز بته گلابي است كه بر دار قاليت با
بغض تو و نگاه نمناك من بار ميدهد.

سايه
 
آخرین ویرایش:

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
وقتي تار و پود قاليت...همه سكوت است و سكوت
وقتي ناي دلت همه بي نوايي و است سكوت
وقتي شانه بر شانه ميكوبي..اين قلب من است كه
زير شانه هايت در هم ميرود

وقتي چشمانت همه غبار است و اندوه و سكوت
وقتي لبانت تشنه ميان آب و اندوه است و سكوت
وقتي گره در گره مي اندازي اين روياهاي من است
كه بر هم كور ميشوند.

وقتي قلبت بي طپش است و وامانده در سكوت
وقتي نميخواني از پريشانيم و اينهمه سكوت
وقتي رج به رج برهم ميبافي اين نقش من است
كه در خاطرت كمرنگ ميشود.


تنها آواز بته گلابي است كه بر دار قاليت با
بغض تو و نگاه نمناك من بار ميدهد.
wow!!
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
ميان لحظه هاي رفته و مانده و نيامده
فاصله ها را كه جمع بزني
ميشود تكرار سكوت..
سكوتي كه وهم آن تمام زندگي را
به چنگ ميگيرد..ميفشرد..زخم ميزند
نمك ميپاشد..ميسوزاند..
ميسوزاند
دل را
ميسوزاند
نفس را
ميسوزاند
جان را
..
..
و همچنان در تكرار اين لحظات
بايد صبور باشيم و
خاموش
خاموش
و در اين خاموشي و تاريكي
تنها فانوسي
راه را برما
مينماياند
راهي كه همچنان در
امتداد شبهاي سكوت زده
بايد رفت و رفت و رفت

سايه
 
آخرین ویرایش:

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز

تنها سكوت است و سكوت مهيب مي ماند
برگشته ام و به ساحل حيراني نشسته ام؛
صبح است و باد ميوزد
گيسوان من در باد به ناكجاترين شهر مي روند
گفتي به من خاموش باش كه صبح درخشيدن من است.
گويم تو را،آرام باش
كه لحظه چرخيدن من است.
دف ميزنم،تنبور ميزنم
با ضربان قلبم
نوبت رقصيدن من است.
روياي زندگي به حقيقت رسيده است
خورشيد را ببين كه گرم ديدن من است
برخيز پرنده بيا با من
در آسمان برقص:gol:
...
 

لاوي

عضو جدید
آي آدمها خسته ام
خسته از اين همه تنهايي و بي همنفسي
خسته از اينهمه كلاغ قصه..
خسته از نرسيدن به خونه
خسته از قصه حوا...قصه سيب
خسته از تكرار قصه ..قصه همهمه تنهايي
خسته از بغل بغل دلتنگي
خسته از وهم و سكوت و سايه
خسته از بودن بي تو
خسته از بودن بي تو ..توي قصه آخر
قصه من ..قصه تو
آي عشق پس كجايي ؟
قصه تمام شد

سايه
قصه من قصه تو
خسته...
تکرار...
دوباره آخر قصه همیشه
تو رفتی..ومن.. نه راهی پشت سر مونده برام
نه راهی پیش رومه
و اینجا..
نه آغاز برای من..
ونه راهم تمامه
از تکرارخسته ام...
راهی نیست..هیچ
سیاوش
 

لاوي

عضو جدید
ميان لحظه هاي رفته و مانده و نيامده
فاصله ها را كه جمع بزني
ميشود تكرار سكوت..
سكوتي كه وهم آن تمام زندگي را
به چنگ ميگيرد..ميفشرد..زخم ميزند
نمك ميپاشد..ميسوزاند..
ميسوزاند
دل را
ميسوزاند
نفس را
ميسوزاند
جان را
..
..
و همچنان در تكرار اين لحظات
بايد صبور باشيم و
خاموش
خاموش
و در اين خاموشي و تاريكي
تنها فانوسي
راه را برما
مينماياند
راهي كه همچنان در
امتداد شبهاي سكوت زده
بايد رفت و رفت و رفت
اسرار سکوت ناگفتنیست
سکوت سرشار از ناگفته هاست:gol:
 

engineer saba

عضو جدید
کاربر ممتاز
قصه من قصه تو
خسته...
تکرار...
دوباره آخر قصه همیشه
تو رفتی..ومن.. نه راهی پشت سر مونده برام
نه راهی پیش رومه
و اینجا..
نه آغاز برای من..
ونه راهم تمامه
از تکرارخسته ام...
راهی نیست..هیچ
سیاوش

[FONT=&quot]خسته ام از هجر،عذابم مده[/FONT]
[FONT=&quot]عاشقم ، از عشق نشانم مده[/FONT]
[FONT=&quot]خاک طرب ریخته شد بر سرم[/FONT]
[FONT=&quot]ای ملک الموت امانم مده[/FONT]
[FONT=&quot]بی تو عزیزا چه کنم جان من[/FONT]
[FONT=&quot]جان بستان راحت جانم مده[/FONT]
[FONT=&quot]مست می و در به در کوچه ها [/FONT]
[FONT=&quot]این دو سه پیمانه مدامم مده[/FONT]
[FONT=&quot]بر سر کوی تو چو راهم فتد[/FONT]
[FONT=&quot]چهره ی زیبا تو نشانم مده[/FONT]
[FONT=&quot]شیوه چشمت بشد افسونگری [/FONT]
[FONT=&quot]خواب ندارم تو خمارم مده[/FONT]
[FONT=&quot]تا به کی این دل بخورد خون دل[/FONT]
[FONT=&quot]تشنه ی وصلم تو فراقم مده[/FONT]
[FONT=&quot]صاحب این دل نه منم جان دل[/FONT]
[FONT=&quot]این بگرفتی و تو آنم مده[/FONT]
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
اسرار سکوت ناگفتنیست
سکوت سرشار از ناگفته هاست:gol:

تاكي ميتوان بر اين سكوت پافشرد...
تا كي ميتوان ناگفته ها را بر زبان ساييد
تا كي ميتوان اين طعم تلخ را مزه مزه كرد
تا كي ميتوان شاهرگ حقيقت را تيغ بزني
تا كي ميتوان صدا را در گلو خفه كني
تا كي ميتوان برخواسته هاي دلت مهر كتمان بزني
تا كي ميتوان خود را بر هفت كوچه بي خيالي بزني
تا كي ميتوان نمايشنامه خوشبختي را از بر كني
تا كي ميتوان خود را غرق ظلمت كرد و دم از صبح دل انگيز زد
تا كي ميتوان.........
تا كي ميتوان ..........شاه پر آرزوهايت را يكي يكي بسوزاني
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
تاكي ميتوان بر اين سكوت پافشرد...
تا كي ميتوان ناگفته ها را بر زبان ساييد
تا كي ميتوان اين طعم تلخ را مزه مزه كرد
تا كي ميتوان شاهرگ حقيقت را تيغ بزني
تا كي ميتوان صدا را در گلو خفه كني
تا كي ميتوان برخواسته هاي دلت مهر كتمان بزني
تا كي ميتوان خود را بر هفت كوچه بي خيالي بزني
تا كي ميتوان نمايشنامه خوشبختي را از بر كني
تا كي ميتوان خود را غرق ظلمت كرد و دم از صبح دل انگيز زد
تا كي ميتوان.........
تا كي ميتوان ..........شاه پر آرزوهايت را يكي يكي بسوزاني
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


از میان قاب عکس های قدیمی
که سالهاست بر دیوار است
و رنگ قدیمی چوب هاش
خاطره تو را با عکس من دوره می کند،
بوی راش می آید
و عطر تو.
چشمکی که از پس چهار دیواری قاب
قاپ هر رهگذری را میدزدد.

ناگفته می خواند
نا خوانده می آید
و نیامده می رود
تا پشت مرزهای شیشه ..

و از پشت نانی چشمانم که کنون
بی مدد شیشه ای قاب شده
نای تشخیص ندارد،
هنوز عطر راش و رویای تو
به مشام هر غریبی آشناست.

من دم از شب میزنم اما
به نور سحر می تپد دلم.
 

لاوي

عضو جدید
شبنم به جبين دارد و درياي يقين
كارش به صراط است ، اهل دل و دين
در كالبدش خون سياوش دارد
ثابت قدم است و بي باك و امين
در دل شرري دارد و در ديده غمي
بر رشك و دروغ و ظلم كرده است كمين
اين آه كه در جان و دلش جا دارد
گويد"به سرش سايه نمانده است بر روي زمين"
سياوش
 

گلابتون

مدیر بازنشسته

تو بی من تنگدل، من بی تو دل تنگ / جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ
فلک دوری به یاران می پذیرد / به خورشیدش بماند داغ این ننگ . .

سلام فرامرز جان
خرسنديم از حضور سبز و زيباتون
عزيزجان محبت كني و پست اول اين جستار رو بخونيد ممنونتان خواهيم شد
اينجا شما بايد با توجه به پستهاي قبلي دوستان شعري را از خودتان بسراييد...
بازم از حضور سبز و پر تلاشتان سپاسگزارم دوست خوبم.
 

فرشاد گوجه لو

عضو جدید
تنها سكوت است و سكوت مهيب مي ماند
برگشته ام و به ساحل حيراني نشسته ام؛
صبح است و باد ميوزد
گيسوان من در باد به ناكجاترين شهر مي روند
گفتي به من خاموش باش كه صبح درخشيدن من است.
گويم تو را،آرام باش
كه لحظه چرخيدن من است.
دف ميزنم،تنبور ميزنم
با ضربان قلبم
نوبت رقصيدن من است.
روياي زندگي به حقيقت رسيده است
خورشيد را ببين كه گرم ديدن من است
برخيز پرنده بيا با من
در آسمان برقص:gol:
...
اي گيسوان تو جلي
اي مطرب اهل علي
شوري نوا حيي بزن
در مدح مولايم علي
رقصان برو برآسمان
نام علي آر برزبان
ديوانه شو مستانه شو
درويش را ديوانه كن
چنگي بزن بر ساز دف
اي دل. دلاافسانه كن
هم ساغري هم دلبري
يار جهان منجلي
جانم علي شاهم علي

حيدر كرارم علي
 

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
اي گيسوان تو جلي
اي مطرب اهل علي
شوري نوا حيي بزن
در مدح مولايم علي
رقصان برو برآسمان
نام علي آر برزبان
ديوانه شو مستانه شو
درويش را ديوانه كن
چنگي بزن بر ساز دف
اي دل. دلاافسانه كن
هم ساغري هم دلبري
يار جهان منجلي
جانم علي شاهم علي
حيدر كرارم علي

سوز دلم تقدیم تو
لرزد دلم از بیم تو
بادا که بر ما بگذری
گویم ثنا،تکریم تو
..
مشی علی راه من است
آتش جانکاه منست
آینه را شاهد بگیر
هرلحظه ام تقویم تو.
..
عارف تویی،سالک تویی
بر جان من مالک تویی
خورشید هم قافل شده
از تابش زرسیم تو
...
من در عجب از خود شدم
با یاد او بی خود شدم
راه مخالف می زنی
ای ساز من تنظیم تو.http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/wink.gif
 

فرشاد گوجه لو

عضو جدید
سوز دلم تقدیم تو
لرزد دلم از بیم تو
بادا که بر ما بگذری
گویم ثنا،تکریم تو
..
مشی علی راه من است
آتش جانکاه منست
آینه را شاهد بگیر
هرلحظه ام تقویم تو.
..
عارف تویی،سالک تویی
بر جان من مالک تویی
خورشید هم قافل شده
از تابش زرسیم تو
...
من در عجب از خود شدم
با یاد او بی خود شدم
راه مخالف می زنی
ای ساز من تنظیم تو.http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/wink.gif
سوز دل لرزان تو
تقديم به بد خواهوان تو
راه علي راه خداست
ترسان و لرزانت چراست؟
گر با علي باشد تورا
قصد ان ولي باشد تورا
دل را بزن بر نام او اول خدا رب علي
دوم علي نور كران هم از علي
سوم به دينش راه باش
مسلم كند ياد علي
هو ياعلي
هو يا علي
 

فرشاد گوجه لو

عضو جدید
عشق است شب عيدو شكوه سبزه زاران را
يارب نظري بنما تو اين پيمانه دستان را
هر شب كافري باشم ساغر دو سه پيمانه
ليك از تو پناهم ده ني رو به مي خانه
ليل است و زنم توبه راهم به سراي دل
گر توبه شكستم باز در نيست كنم توبه
مي ريزم و تنهايي ديوانه همي گويم
بگشاي برويم باز تا بشكنم پيمانه
سال خوبي براي مديريت محترم تالار سركار خانوم گلابتون مدير لايق و مبتكر تالار ادبيات و مليناي عزيز
صد سال به اين سال ها عشقي همين باشد دم آيد و نگريزد دشوار چنين باشد
 
آخرین ویرایش:

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگه دوست داری با من ببین
یابذار باهات ببینم
با من بگو
یا بذار با تو بگم
سلامامونو ، عشقامونو ، دردامونو ، تنهاییامونو ، .... ها ؟
حسین پناهی
 

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
درکشورما وضع چنین است بدانید
آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود غازبه کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی وبا پول خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
برپست ریاست ابدالدهر بماند
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
اگه دوست داری با من ببین
یابذار باهات ببینم
با من بگو
یا بذار با تو بگم
سلامامونو ، عشقامونو ، دردامونو ، تنهاییامونو ، .... ها ؟
حسین پناهی

آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
درکشورما وضع چنین است بدانید
آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود غازبه کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی وبا پول خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
برپست ریاست ابدالدهر بماند


دوستاي گلم بايد اشعار از خودتون باشه...........ممنونم.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
براي تو مي نويسم
براي تو كه حضورت دلگرمي همه بود
براي تو سنگ صبور همه بودي ولي بي سنگ صبور
براي تو كه نبودنت را خيلي احساس ميكنيم
يكسال بدون حضور تو سخت است
يكسال بي خبري سخت است
يكسال نبودن
يكسال چشم انتظاري
يكسال ياد تو
سخت بود و سخت است
 
بالا