قضیه بر میگرده به شب گذشته حدود ساعت1 بامداد.....
خیره شده بودم به صفحه تلوزیون...زیر لب صلوات میترسم یه جاهایی چشامو میبستم چون طاقت دیدن نداشتم تا اینکه غفور کارو تموم کرد ایران3 ایتالیا1
وقتی خواستم بخوابم یه فکری اومد توی سرم
همین 6 ماه پیش بود که داشتم باصدای بلند میگفتم من هیچگونه حس وطن پرستی ندارم. داشتم با صدای بلندبحث میکردم که هیچ علاقه ای به زندگی در ایران ندارم.اینکه کشورم سرزمین مادریمو دوست ندارم
...
ولی اخه مگه میشه یکی کشورشو دوس نداشته باشه بعد واسه رفتن به جام جهانی ذوق مرگ بشه.یا برای دیدن بازیهای والیبال تیم ملی تمام مدت ار جلوی تیوی کنار نره.وقتی تیم ملیش ببره
از خوشحالی قبض روح بشه و تو فضا محو شه
نه انگار نمیشه....
من به این حس جدید اعتراف میکنم.
من هنوز وطنمو دوست دارم
من هنوز ایران سرزمین مادریم
رو دوست دارم
خیره شده بودم به صفحه تلوزیون...زیر لب صلوات میترسم یه جاهایی چشامو میبستم چون طاقت دیدن نداشتم تا اینکه غفور کارو تموم کرد ایران3 ایتالیا1
وقتی خواستم بخوابم یه فکری اومد توی سرم
همین 6 ماه پیش بود که داشتم باصدای بلند میگفتم من هیچگونه حس وطن پرستی ندارم. داشتم با صدای بلندبحث میکردم که هیچ علاقه ای به زندگی در ایران ندارم.اینکه کشورم سرزمین مادریمو دوست ندارم
...
ولی اخه مگه میشه یکی کشورشو دوس نداشته باشه بعد واسه رفتن به جام جهانی ذوق مرگ بشه.یا برای دیدن بازیهای والیبال تیم ملی تمام مدت ار جلوی تیوی کنار نره.وقتی تیم ملیش ببره
از خوشحالی قبض روح بشه و تو فضا محو شه
نه انگار نمیشه....
من به این حس جدید اعتراف میکنم.
من هنوز وطنمو دوست دارم
من هنوز ایران سرزمین مادریم
رو دوست دارم