ایران در زمان باستان و حال...........چرا؟(وطن پرست ها به پاخیزید)

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید آن فرشته که با کورش همسفر بود .............
جبرائیل بود یا عزرائیل ......کدامیک ؟

لطفا اگر حرف مربوط به این تاپیک ندارین اسپم نکنید و برید بیرون ، جاهای دیگه ای برای نمایش وجود ... پراکنتون هست :redface:;):biggrin:
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمــــــاد فـــــــروهر

نمــــــاد فـــــــروهر

نمــــــاد فـــــــروهر
نياكان ما از چند هزار سال پيش دريافته بودند كه هر انسان زنده از تن، جان، روان، وجدان و فروهر (Fravahr) سرشته شده كه پويندگي و بالندگي انسان از كوشش و جوشش آن‌هاست.
فروهر از دو واژه‌ي “فره” به معني جلو، پيش و “وهر” يا ورتي به معني برنده و كشنده درست شده است و شايد بتوان گفت از نظر زندگي، فروهر بزرگترين و باارزش‌ترين جزء وجود انسان است ، چون پرتوي از هستي بي‌پايان اهورامزداست كه انسان را به‌سوي رسايي رهنما مي‌شود و وظيفه‌ي پيش‌بري و فرابري، براي انسان به برترين پايه‌ي هستي را داراست. و پس از مرگ با همان پاكي و درستي به اصل خود (اهورامزدا) مي‌پيوندد.
امروزه نگاره‌ي زير بين زرتشتيان نمايانگر شكل فروهر است و به‌عنوان نشانواره‌ي دين زرتشتي به‌كار مي‌رود. اين نگاره، گذشته‌ي چندين هزارساله داشته و شبيه آن در جاهاي ديگر و نزد قوم‌هاي ديگري ديده شده است ولي شكل كنوني آن در كتيبه‌هاي هخامنشي بالاي سر پادشاهان ديده مي‌شود.




تصوير فروهر

هر پاره‌اي از نگاره‌ي فروهر يادآور اهميت و مسوليت فروهر در زندگي است:
1- سر: سر فروهر به‌صورت مردي سالخورده است تا با ديدن آن به‌ياد آوريم كه فروهر مانند بزرگان و افراد مسن ما را راهنمايي مي‌كند.
2- دست‌ها: دست‌هاي فروهر به‌طرف بالاست به‌خاطر آنكه هميشه به اهورامزدا توجه داشته باشيم.
در دست فروهر حلقه‌اي وجود دارد كه آن‌را نشانه‌ي احترام به عهد و پيمان مي‌دانند.
3- بال‌ها: بال‌هاي فروهر باز است. چون با ديدن بال‌هاي باز، ذهن انسان متوجه پرواز و پيشرفت شده و از ديدن اين دو بال باز فورا به ياد مي‌آورد كه فروهر او را به‌سوي پيشرفت و سربلندي راهنمايي مي‌كند.
همچنين هر بال خود داراي سه بخش است كه نشانه‌ي انديشه‌نيك، گفتار نيك و كردار نيك بوده و با ديدن اين سه بخش آگاه مي‌شويم كه هرگونه پيشرفتي بايد از راه درست يعني به‌وسيله‌ي انديشه و گفتار و كردار نيك انجام شود.
4- دايره ميان شكل: دايره خطي‌ است منحني كه از هر نقطه‌ي آن شروع كنيم باز به همان نقطه خواهيم رسيد. منظور از اين دايره در ميان فروهر، نشان‌دادن روزگار بي‌پايان است. به اين معني كه هر عمل و كرداري كه در اين زندگي (روي دايره) صورت گيرد نتيجه‌ي آن در همين دنيا متوجه انسان است و اثر آن باقي خواهد ماند. (باز به همان نقطه از دايره خواهد رسيد). و در جهان ديگر روان از پاداش يا جزاي آن برخوردار خواهد شد.
5- دامن: دامن فروهر از سه قسمت به‌وجود آمده كه نشانه‌ي انديشه و گفتار و كردار بد است . از مشاهده‌ي اين سه بخش درمي‌يابيم كه همواره بايد انديشه و گفتار و كردار بد را به زير افكنده، پست و زبون سازيم. (همانطور كه دامن در زير قرار دارد)
6- دو رشته‌ي آويخته: اين دو رشته نشانه‌ي سپنتامينو (مينوي خوب) و انگره‌مينو (مينوي بد) است كه هميشه ممكن است در انديشه‌ي انسان ظاهر شوند . وظيفه‌ي هر زرتشتي اين است كه خوبي را در انديشه‌ي خود قرار داده و بدي را از آن دور كند (نيك بينديشد).
منابع:
1- منوچهرپور، منوجهر. بدانيم و سربلند باشيم: فشرده‌اي از آموزش‌هاي دين زرتشت. تهران: فروهر، 1377. ص. 54-50 .
2- در راه شناخت دين زرتشت. تهران: فروهر، 1380. ص. 28-27 .
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
نابودی تدریجی آتشکده تهران

آدریان تهران ساختمانی است که یادگاری از دوران شور مشروطه خواهی در ایران است.این ساختمان در فهرست سازمان میراث فرهنگی ثبت شده.با نهایت ناراحتی باید بگویم این ساختمان در حال نابودی است و هیچ نهادی حاضر به رسیدگی و ترمیم آن نیست؟!دیوارها و سر در آدریان واقع در خیابان میرزا کوچک خان بطور کامل نیاز به تعمیر و بازسازی دارد از آنجا که معماری آتشکده تهران بر مبنای معماری سنتی ایرانی شکل گرفته است نگهداری آن همتی بیشتر را میطلبد.
با ورود به صحن حیاط جلوئی آتشکده، ترک خوردگی حوض آدریان و شکستگی اکثریت سنگفرش های کف حیاط و ریزش قسمت عمده بند کشی سنگهای نما دیوار حس تاسف شدیدی را به انسان تحمیل میکند. چرا تنها آدریان بهدینان در تهران باید چنین وضعی داشته باشد؟؟
ساختمان اصلی آتشکده که در میان حیاط آدریان قرار گرفته است حال روز بهتری ندارد.بیشتر قسمت های حجاری شده نیاز به تجدید کنیتکس دارد و بند کشی ها ریخته و تعداد زیادی از سنگهای نما ترک خورده اند.با ورود به درون فضای آتشکده خرابی و نم دادن قسمت شرقی سقف آتشکده از داخل و پوسته شدن رنگهای آن که بصورت ممتد تا دیوار شرقی آتشکده ادامه دارد غم بزرگی را بر دل انسان مینشاند!چرا تنها مکان مذهبی زرتشتیان در تهران باید تا این حد رو به تخریب رود؟؟؟
سادگی و بی آلایشی فضای درونی آتشکده انسان را به یاد نکته مهمی می اندازد، با اندود زر و نقره و زیور آلات طلائی و آینه کای های آنچنانی و ساختمانهایسر بفلک کشیده نمیتوان دین باوری را در میان مردمان زنده کرد.
همتی بزرگ میطلبد زنده نگاه داشتن این ساختمان زیباو این مکان مذهبی ارجمند باید برای تعمیر و نگهداری آشکده تهران فکری اساسی بشود...
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من یکی از راه هایی که میتونیم فرهنگ ایرانی و با شکوه خودمون رو بشناسیم شناخت کامل و چند بعدی از گذشته است . شاید بعضی ها فکر کنند گذشته گذشته و باید به فکر حال بود . اما دوست عزیزم :heart: همین گذشته است که الان ما رو شکل میده ، اگر ما بدونیم نیاکان ما در چه جایگاهی بودند و دین بهی رو خوب بشناسیم خیلی توی رفتار و منش امروزمون کمکمون میکنه و باعث میشه برای خودمون جایگاه و منزلتی رو قایل بشیم تا به افتخار بیشتری دست پیدا کنیم
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
:heart:... می ستاییم مهر ِدارنده ی دشت های پهناور را،
او که به همه ی سرزمین های ایرانی،
خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد ...:heart:

«اوستا - مهریَشت»​
 

::arash::

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا نمیدونم چی بگم
ما خیلی بزرگ بودیم....خیلی با فرهنگ بودیم..تا چند سال پیش هم بودیم..ولی یه دفعه همه چیز خراب شد...
با احساس ما بازی کردن و همه چی و خراب کردن..
از دیروز از امروز بهتر نبود ولی بدتر هم نبود
نمیدونم چه آینده ای برای ایرانیان و ایران عزیز پیش روی ماست
فقط امیدوارم خودمون بتونیم تغییرش بدیم...
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا نمیدونم چی بگم
ما خیلی بزرگ بودیم....خیلی با فرهنگ بودیم..تا چند سال پیش هم بودیم..ولی یه دفعه همه چیز خراب شد...
با احساس ما بازی کردن و همه چی و خراب کردن..
از دیروز از امروز بهتر نبود ولی بدتر هم نبود
نمیدونم چه آینده ای برای ایرانیان و ایران عزیز پیش روی ماست
فقط امیدوارم خودمون بتونیم تغییرش بدیم...

میدونی چیه دوستم ما باید خیلی تلاش کنیم ، نسل ما نسلیه که خیلی راحت به اطلاعات دسترسی پیدا می کنه و نباید گول بخوریم ، باید تغییر کنیم تغییر:gol:
 

masood kavosh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خوب اين تعيير رو بايد از خودمون شروع كنيم.
شما تا حالا كاري كردي كه برازنده نام ايران باشه؟
نمي گم من تونستم تا حالا كاري بكنم.اما منظورم اينه كه ما چندي و چند ساله كه داريم شعار ميديم.
 

masood kavosh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خانواده دکتر رامین پوراندرزجانی اجازه کالبدشکافی پیدا نكردند

خانواده دکتر رامین پوراندرزجانی اجازه کالبدشکافی پیدا نكردند

شبکه جنبش راه سبز(جرس):پیکر رامین پوراندرزجانی، پزشک 26 ساله بازداشتگاه کهریزک در میان تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد و خانواده او اجازه کالبد شکافی جسد وی برای پی بردن به علت مرگ را نیافتند.
سایت نوروز گزارش داد که بعد از انتشار گزارش قتل یا خودکشی، رامین پوراندرزجانی، پزشک 26 ساله بازداشتگاه کهریزک که روز گذشته در سایت نوروز منتشر شد، خبرنگار ما به اطلاعات جدیدی در مورد این قربانی جدید تیم تهدید و ترور قوه قضائیه و نیروی انتظامی دست یافت."
بنابر این گزارش دکتر رامین پوراندرزجانی روز سه شنبه در استراحتگاه خود در ساختمان بهداری نیروی انتظامی تهران بزرگ درگذشت و علت مرگ وی توسط مقامات مسئول، سکته قلبی در خواب عنوان می شود.
این دکتر وظیفه تعدادی از قربانیان شکنجه در بازداشتگاه کهریزک را ویزیت کرده بود، از جمله این قربانیان شهید محسن روح الامینی است که دو روز قبل از شهادت توسط این پزشک وظیفه ویزیت شده و وی از ابعاد بلایایی که برسراین شهید جنبش سبز آمده بود، مطلع گشته بود.
به گزارش نوروز، او همچنین پس از شهادت روح الامینی، یک هفته بازداشت می شود تا اعلام کند که روح الامینی به علت ابتلا به مننژیت فوت کرده است؛ درحالیکه گزارش مستند پزشکی قانونی علت فوت را اصابت ضربه به سر این شهید جنبش سبز عنوان کرده بود.
پوراندرزجانی، بعد از انتشار گزارش پزشکی قانونی به قید ضمانت آزاد می شود، اما چندین بار توسط بازرسی کل ناجا، دادسرای نظامی و شورای انتظامی پزشکی قانونی کشور مورد بازجویی قرار می گیرد و به علت آگاهی کامل از جزئیات آنچه که در کهریزک اتفاق افتاده بود از طرف افراد ناشناس بارها برای عدم انتشار حقایق این بازداشتگاه تهدید می شود تا مبادا دخالت مستقیم سران نظامی و قضائی کشور را در این بازداشتگاه فاش کند.
پوراندرزجانی، اتفاقات کهریزک را قبل از مرگ، برای عده معدودی از دوستانش بیان و در عین حال نسبت به امنیت جانی خود نیز اظهار ترس می کند تا اینکه ناگهان خبر مرگ او منتشر می شود.
با اینکه علت مرگ پوراندرزجانی، سکته قلبی عنوان شده، با اینحال به خانواده او اجازه کالبدشکافی داده نشد و مراسم تشیع جنازه وی نیز تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد؛ به طوری که بسیاری از دوستان نزدیک این دکتر وظیفه اجازه حضور در مراسم تشیع جنازه او را پیدا نکردند.
سایت نوروز در این خصوص تاکید کرد که"اقدامات امنیتی صورت گرفته، این سئوال را ایجاد می کند که اگر واقعاً علت مرگ وی سکته قلبی بوده، چرا مراسم تشیع جنازه وی روز پنجشنبه در فضایی به شدت امنیتی در تبریز برگزار شد و چرا اجازه کالبدشکافی به خانواده وی داده نمی شود؟"
در ماجرای شهادت ندا آقاسلطان نیز مقام های مسئول درحالی این اتفاق را محصول کار خبری رسانه های خارجی و فعالیت منافقین در ایران اعلام کرده بودند که حتی حاضر نشدند اجازه برگزاری مراسمی برای وی در یکی از مساجد تهران را بدهند.
گفته می شود یکی از نمایندگاه تبریز در مجلس شورای اسلامی مجدانه پیگیر بررسی علت فوت این پزشک بازداشتگاه کهریزک است.
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب اين تعيير رو بايد از خودمون شروع كنيم.
شما تا حالا كاري كردي كه برازنده نام ايران باشه؟
نمي گم من تونستم تا حالا كاري بكنم.اما منظورم اينه كه ما چندي و چند ساله كه داريم شعار ميديم.
دوستم شما درست میگی ما هیچ کدوم کار بزرگی نکردیم ولی یادت باشه نا امیدی و استفاده از کلمه های کلیشه ای مثل شعار و ... فقط باعث میشه از جریان دور بشیم ، بهترین راه آگاه شدن و آگاهی دادن به مردم و دوستاته:heart::gol:
 

reza.izadi

عضو جدید
خوب اين تعيير رو بايد از خودمون شروع كنيم.
شما تا حالا كاري كردي كه برازنده نام ايران باشه؟
نمي گم من تونستم تا حالا كاري بكنم.اما منظورم اينه كه ما چندي و چند ساله كه داريم شعار ميديم.
اره داريم انجام ميديم.
داريم روي يك منبع بزرگ انرزي كار مي كنيم كه كلا رايگان بدست مي ايد و اين رو فقط براي پويايي بيشتر ايران انجام ميدهيم.
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
((سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند))


این جمله بسیار حکیمانه ارد بزرگ پاسخی است به آنانیکه اساطیر ایران را فراموش کرده اند :
* رستم را هرکول می خوانند!
* چشمان اسفندیار را پاشنه آشیل می گویند !
* رستم زاد را سزارین می گویند !
* به جای فردوسی از شکسپیر یاد می کنند !
*به جای آشنایی با عشاق ایرانی از رمئو و ژولیت یاد می کنند !
* جاده فرهنگها را جاده ابریشم می خوانند !
* دریای ایران را دریای عمان می نامند !
* جشن چهارشنبه سوری ما را آتش پرستی می خوانند !
* حجاب زنان ایرانی را که از دوران باستان بوده را به اعراب مربوط می دانند !
* هنر های نمایشی ( تاتر و ... ) را که از ده هزار سال پیش در ایران رواج داشته را به یونان 2700 سال پیش نسبت می دهند !
* گرد بودن زمین را که در خدای نامه و شاهنامه به آن اشاره شده را به گالیله نسبت می دهند .
* پدر شیمی را لاوازیه که 300 سال پیش می زیسته معرفی می کنند حال آنکه الکل را زکریای رازی در هزار سال پیش کشف نمود !
* به جای یاد کردن از فرزند رشید ایران نادر شاه افشار ، به ناپلئون شناسی خود می نازند .
*به جای آنکه متفقین را که در جنگ جهانی دوم ، ایران را تصرف و به جان و
ناموس ایرانی تجاوز نمودند را لعن کنند قوای محور را متجاوز و همپای چنگیز
خان ! می دانند !
* بجای ساختن فیلمهایی که غرور و عظمت ایران را نشان دهد قاجاریه ضعیف را به تصویر می کشند !
* میان رودان را بین النهرین می خوانند !

* واژه فرانسوی مینیاتور را صد در صد ایرانی می نامند و بر خودروی ساخت به اصطلاح ایران می گذارند !
* فرهنگستان ادب پارسی را از بزرگان ادبیات فارسی تهی کرده اند .
* حاضرند سریال های کره ایی و آمریکایی را هزاران بار پخش کنند اما حاضر نیستند روایت های باشکوه ایرانی را به تصویر بکشند .
* به جای استفاده از تاریخ شناسان ایرانی در نگارش های تاریخی از تاریخ کمبریج استفاده می کنند
 

reza.izadi

عضو جدید
((سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند))


این جمله بسیار حکیمانه ارد بزرگ پاسخی است به آنانیکه اساطیر ایران را فراموش کرده اند :
* رستم را هرکول می خوانند!
* چشمان اسفندیار را پاشنه آشیل می گویند !
* رستم زاد را سزارین می گویند !
* به جای فردوسی از شکسپیر یاد می کنند !
*به جای آشنایی با عشاق ایرانی از رمئو و ژولیت یاد می کنند !
* جاده فرهنگها را جاده ابریشم می خوانند !
* دریای ایران را دریای عمان می نامند !
* جشن چهارشنبه سوری ما را آتش پرستی می خوانند !
* حجاب زنان ایرانی را که از دوران باستان بوده را به اعراب مربوط می دانند !
* هنر های نمایشی ( تاتر و ... ) را که از ده هزار سال پیش در ایران رواج داشته را به یونان 2700 سال پیش نسبت می دهند !
* گرد بودن زمین را که در خدای نامه و شاهنامه به آن اشاره شده را به گالیله نسبت می دهند .
* پدر شیمی را لاوازیه که 300 سال پیش می زیسته معرفی می کنند حال آنکه الکل را زکریای رازی در هزار سال پیش کشف نمود !
* به جای یاد کردن از فرزند رشید ایران نادر شاه افشار ، به ناپلئون شناسی خود می نازند .
*به جای آنکه متفقین را که در جنگ جهانی دوم ، ایران را تصرف و به جان و
ناموس ایرانی تجاوز نمودند را لعن کنند قوای محور را متجاوز و همپای چنگیز
خان ! می دانند !
* بجای ساختن فیلمهایی که غرور و عظمت ایران را نشان دهد قاجاریه ضعیف را به تصویر می کشند !
* میان رودان را بین النهرین می خوانند !

* واژه فرانسوی مینیاتور را صد در صد ایرانی می نامند و بر خودروی ساخت به اصطلاح ایران می گذارند !
* فرهنگستان ادب پارسی را از بزرگان ادبیات فارسی تهی کرده اند .
* حاضرند سریال های کره ایی و آمریکایی را هزاران بار پخش کنند اما حاضر نیستند روایت های باشکوه ایرانی را به تصویر بکشند .
* به جای استفاده از تاریخ شناسان ایرانی در نگارش های تاریخی از تاریخ کمبریج استفاده می کنند

حلالت مهتاب جان.
نكات خيلي جالبي بود.
ياد اين ضرب المثل افتادم كه ميگه "مرغ همسايه غازه"
 

reza.izadi

عضو جدید
آنچه را گذشته است فراموش كن و بدانچه نرسيده است رنج و اندوه مبر

قبل از جواب دادن فكر كن

هيچكس را تمسخر مكن

نه به راست و نه به دروغ قسم مخور

خود براي خود، زن انتخاب كن

به شرر و دشمني كسي راضي مشو

تا حدي كه مي‌تواني، از مال خود داد و دهش نما

كسي را فريب مده تا دردمندنشوي

از هركس و هرچيز مطمئن مباش

فرمان خوب ده تا بهره خوب يابي

بيگناه باش تا بيم نداشته باشي

سپاس دار باش تا لايق نيكي باشي

با مردم يگانه باش تا محرم و مشهور شوي

راستگو باش تا استقامت داشته باشي

متواضع باش تا دوست بسيار داشته باشي

دوست بسيار داشته باش تا معروف باشي

معروف باش تا زندگاني به نيكي گذراني

دوستدار دين باش تا پاك و راست گردي

مطابق وجدان خود رفتار كن كه بهشتي شوي

سخي و جوانمرد باش تا آسماني باشي

روح خود را به خشم و كين آلوده مساز

هرگز ترشرو و بدخو مباش

در انجمن نزد مرد نادان منشين كه تو را نادان ندانند

اگر خواهي از كسي دشنام نشنوي كسي را دشنام مده

دورو و سخن چين مباش، نزديك انجمن دروغگو منشين

چالاك باش تا هوشيار باشي

سحر خيز باش تا كار خود را به نيكي به انجام رساني

اگرچه افسون مار خوب بداني ولي دست به مار مزن تا تو را نگزد و نميري

با هيچكس و هيچ آييني پيمان شكني مكن كه به تو آسيب نرسد


مغرور و خودپسند مباش، زيرا انسان چون مشك پرباد است و اگر باد آن خالي شود چيزي باقي نمي‌ماند







http://www.www.www.iran-eng.ir/images/statusicon/user_online.gif http://www.www.www.iran-eng.ir/images/buttons/reputation.gif http://www.www.www.iran-eng.ir/images/buttons/report.gif
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاینده باد سرزمین به یادگار مانده از نیاکان پاکمان

پاینده باد سرزمین به یادگار مانده از نیاکان پاکمان

در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فتد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد
ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من ، تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان

سبزی صد چمن ، سرخی خون من :heart:
سپیدی طلوع سحر ، به پرچمت نشسته
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
بمان که تا ابد هستیم ، به هستی تو بسته:heart:

ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان
در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فتد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد
(تورج نگهبان)
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه ایران و ایرانی فقط به دوران هخامنشی باید بنازد چون در دوزان بعد از اسلام هیچ وقت حکومت از لحاظ فرهنگی دست ایرانی نیافتاد چه زمانی که تحت سلطه اعراب بود چه زمانی که دست انگلیسی ها بود همین که این زبان گفتاری پارسی که الان شده فارسی برامون مونده باید خدا رو شکر کنیم...
من این سوال رو جاهای دیگه مطرح کردم ولی جواب نگرفتم کسی میدونه رسم الخطی که ما از آن برای نوشتن حروف و اعداد استفاده میکنیم ریشه اش مال عرب هاست یا ایرانی ها، نظر شخصی من با اطلاعاتی که دارم اینه که مال عرب هاست و به دست ما رسیده ولی باز خیلی ها زیر بار نمیروند..
 

masood kavosh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
((سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند))


این جمله بسیار حکیمانه ارد بزرگ پاسخی است به آنانیکه اساطیر ایران را فراموش کرده اند :
* رستم را هرکول می خوانند!
* چشمان اسفندیار را پاشنه آشیل می گویند !
* رستم زاد را سزارین می گویند !
* به جای فردوسی از شکسپیر یاد می کنند !
*به جای آشنایی با عشاق ایرانی از رمئو و ژولیت یاد می کنند !
* جاده فرهنگها را جاده ابریشم می خوانند !
* دریای ایران را دریای عمان می نامند !
* جشن چهارشنبه سوری ما را آتش پرستی می خوانند !
* حجاب زنان ایرانی را که از دوران باستان بوده را به اعراب مربوط می دانند !
* هنر های نمایشی ( تاتر و ... ) را که از ده هزار سال پیش در ایران رواج داشته را به یونان 2700 سال پیش نسبت می دهند !
* گرد بودن زمین را که در خدای نامه و شاهنامه به آن اشاره شده را به گالیله نسبت می دهند .
* پدر شیمی را لاوازیه که 300 سال پیش می زیسته معرفی می کنند حال آنکه الکل را زکریای رازی در هزار سال پیش کشف نمود !
* به جای یاد کردن از فرزند رشید ایران نادر شاه افشار ، به ناپلئون شناسی خود می نازند .
*به جای آنکه متفقین را که در جنگ جهانی دوم ، ایران را تصرف و به جان و
ناموس ایرانی تجاوز نمودند را لعن کنند قوای محور را متجاوز و همپای چنگیز
خان ! می دانند !
* بجای ساختن فیلمهایی که غرور و عظمت ایران را نشان دهد قاجاریه ضعیف را به تصویر می کشند !
* میان رودان را بین النهرین می خوانند !

* واژه فرانسوی مینیاتور را صد در صد ایرانی می نامند و بر خودروی ساخت به اصطلاح ایران می گذارند !
* فرهنگستان ادب پارسی را از بزرگان ادبیات فارسی تهی کرده اند .
* حاضرند سریال های کره ایی و آمریکایی را هزاران بار پخش کنند اما حاضر نیستند روایت های باشکوه ایرانی را به تصویر بکشند .
* به جای استفاده از تاریخ شناسان ایرانی در نگارش های تاریخی از تاریخ کمبریج استفاده می کنند
خيلي دردمندانه بود.
واقعا تاسف خوردم.
 

reza.izadi

عضو جدید
متاسفانه ایران و ایرانی فقط به دوران هخامنشی باید بنازد چون در دوزان بعد از اسلام هیچ وقت حکومت از لحاظ فرهنگی دست ایرانی نیافتاد چه زمانی که تحت سلطه اعراب بود چه زمانی که دست انگلیسی ها بود همین که این زبان گفتاری پارسی که الان شده فارسی برامون مونده باید خدا رو شکر کنیم...
من این سوال رو جاهای دیگه مطرح کردم ولی جواب نگرفتم کسی میدونه رسم الخطی که ما از آن برای نوشتن حروف و اعداد استفاده میکنیم ریشه اش مال عرب هاست یا ایرانی ها، نظر شخصی من با اطلاعاتی که دارم اینه که مال عرب هاست و به دست ما رسیده ولی باز خیلی ها زیر بار نمیروند..
سلام دوست عزيز.
ما نتونستيم يه حكومت خوب ايراني داشته باشيم چون خودمون نخواستيم. هر كي ميومد و مي گفت مي خوام كمكتون كنم مي گفتيم هستيم.ولي به اين نكته توجه نمي كرديم كه خود اون فرد ايراني نبوده و براي بهره برداري از ايران نقشه كشيده نه براي اباد كردن اون.اين وضع ادامه داشته تا رسيده به ايجا.دارن همه چيز ايرانو از بين مي برن.
ما اگر كشوري ايراني با هدفهاي ايراني مي خواهيم بايد خودمون دست بكار شويم و چشم اميد به دست ديگران نداشته باشيم.خودمون بايد بلند بشيم و بتوانيم كاري انجام دهيم.
خيلي از ايراني هاي خارج از كشور دوست داشتن و داست دارن برگردن اما به دلايلي نمي گذارن بر گردن؟چرا؟
چون از نبودن اونها دارن سود مي برن.
بايد بزرگ شد و ادم حسابي شد و ماند تا ايران را بسازيم.
به اميد ايراني باشكوه
 

mahtab.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه ایران و ایرانی فقط به دوران هخامنشی باید بنازد چون در دوزان بعد از اسلام هیچ وقت حکومت از لحاظ فرهنگی دست ایرانی نیافتاد چه زمانی که تحت سلطه اعراب بود چه زمانی که دست انگلیسی ها بود همین که این زبان گفتاری پارسی که الان شده فارسی برامون مونده باید خدا رو شکر کنیم...
من این سوال رو جاهای دیگه مطرح کردم ولی جواب نگرفتم کسی میدونه رسم الخطی که ما از آن برای نوشتن حروف و اعداد استفاده میکنیم ریشه اش مال عرب هاست یا ایرانی ها، نظر شخصی من با اطلاعاتی که دارم اینه که مال عرب هاست و به دست ما رسیده ولی باز خیلی ها زیر بار نمیروند..
من از اهل فن تحقیق میکنم و به شما جوابشو می دم دوست عزیز ، تو سایت http://www.yadeyar.ir میتونین کلی مطالب مستند و مستدل در مورد سرزمین پر گهر ایران:heart:;) پیدا کنید دوستان ، و هم چنین خط میخی رو دانلود کنید خیلی جالبه لطفا امتحان کنید
 

roshanfekrejavan

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه چیزی می گم امیدوارم بهتون بر نخوره ها!!
از ماست که بر ماست!
یعنی خودمون بی شعوریم که الان اینجایی هستیم که نباید باشیم!
چند رو پیش ملکه الیزابت رو نشون میداد(البته تو بی بی سی!) برای اولین بار کوه نور و تخت نادر شاهوو دیدم!:wallbash:
کوه نور تو تاجش بود و تخت نادرم زیرشون بود!
اگر اون تخت اینجا بود،آقایون به دلیل حرام بودم طلا برای مردان کل تختو به سکه بهار آزادی تبدیل می کردن.پس همون بهتر که اینجا نیست..
پریروز در پینوشت مقاله ای درباره آتش سوزی در بازار تبریز نوشته بود رییس میراث فرهنگی مراغه در پی سوختن درختی با قدمت 7میلون سال،اظهار داشت که این درخت ارزش مالی برای ما نداشت!!:eek:
خدا به اینا قدری عقل و به ما قدری شعور و پول بدهد!
 

reza.izadi

عضو جدید
یه چیزی می گم امیدوارم بهتون بر نخوره ها!!
از ماست که بر ماست!
یعنی خودمون بی شعوریم که الان اینجایی هستیم که نباید باشیم!
چند رو پیش ملکه الیزابت رو نشون میداد(البته تو بی بی سی!) برای اولین بار کوه نور و تخت نادر شاهوو دیدم!:wallbash:
کوه نور تو تاجش بود و تخت نادرم زیرشون بود!
اگر اون تخت اینجا بود،آقایون به دلیل حرام بودم طلا برای مردان کل تختو به سکه بهار آزادی تبدیل می کردن.پس همون بهتر که اینجا نیست..
پریروز در پینوشت مقاله ای درباره آتش سوزی در بازار تبریز نوشته بود رییس میراث فرهنگی مراغه در پی سوختن درختی با قدمت 7میلون سال،اظهار داشت که این درخت ارزش مالی برای ما نداشت!!:eek:
خدا به اینا قدری عقل و به ما قدری شعور و پول بدهد!
با شما بدجوري موافقم.
اينو منم همش ميگم كه تقصير خودمون الان به اين وضع افتاديم(منظورم تقصير پدران و متدران گذشته)ولي حالا كه اينجا هستيم بيام و همت كنيم و دوباره براي ساختن ايران با شكوه تلاش كنيم.
بايد خودمون ايرانمونو بسازيم. نبايد انتظار چشم به همكاري و ساختن كشورمون توسط بيگانگان باشيم.
اميدوارم روزي برسد كه همه ايراني ها براي ساختن وطنشان تلاش كنند.
تلاش براي ساختن ايراني با شكوه
 

reza.izadi

عضو جدید
خانواده ی کوروش بزرگ
کوروش بزرگ تنها یک بار ازدواج نمود و همسرش کاساندان نام داشت. کاساندان دختر فرناسب بود و اصالتا یک پارسی به حساب می آمد. کوروش علاقه ی بسیار زیادی به همسرش داشته چنان که پس از فوت او دیگر ازدواج ننمود. کوروش در زمان حیات همسرش نیز هرگز به سراغ زن دیگری نرفت. این گرایش شاه پارس به تک همسری را برخی به آموزه های زرتشت نسبت می دهند اما حتا با قبول این گفته باید دانست که کوروش حاکمی قدرتمند و محبوب بود و می توانست به راحتی همسران بسیاری داشته باشد اما هرگز چنین ننمود. پس از مرگ کاساندان مردم بابل که به کوروش علاقه ی مثال زدنی ای داشتند در سوگ ملکه ی پارس روزهای زیادی عزاداری نمودند. درباره ی علت علاقه ی کوروش به تنها همسرش نوشته اند که حکمت و درایت این بانوی پارسی نیز بی تاثیر نبوده است و کوروش در کارهای مملکت با او مشورت می نموده است. حاصل زندگی کوروش بزرگ و ملکه کاساندان پنج فرزند شد؛ دو پسر و سه دختر. کمبوجیه پسر بزرگ آنها بود که پس از پدر به تخت نشست و بردیا پسر کوچک تر. آتوسا ، آرتیستون و رکسانا دختران پایه گذار هخامنشیان هستند. بردیا توسط کوروش به حکومت شرق سرزمین پارس رسید ولی پس از مرگ پدر و هنگامی که کمبوجیه به مصر حمله می برد از ترس شورش احتمالی وی دستور داد تا برادر کوچک تر را به قتل برسانند. آرامگاه بردیا گویا در گوردخمه سرخ ده که در استان کرمانشاه، بين روستا شمس آباد و سرخه ده در كنار چپ رودخانه گاماسیاب واقع شده، قرار دارد. البته بسیاری این مکان را محل دفن بردیای دروغین می دانند. آتوسا خواهر خوانده ی کمبوجیه و همسر وی بود. پس از مرگ کمبوجیه با داریوش بزرگ ازدواج نمود که حاصلش تولد خشایارشاه بود. آتوسا همسر نخست داریوش نبود و فرزندانش بزرگ ترین فرزندان شاه پارس به شمار نمی رفتند اما او با درایت و نفوذی که روی شاه هخامنشی داشت توانست پسر بزرگش، خشایار را جانشین داریوش بزرگ نماید. آتوسا زنی قدرتمند و دانا به شمار می رفت به نحوی که شاهان زمان او برای به سرانجام رساندن کارها از او مشورت می گرفتند. برخی از موخان او را مهم ترین زن تاریخ ایران باستان و یا حتا بالاتر تاریخ دنیای باستان معرفی کرده اند. مرگ او را در زمان حکومت فرزندش نوشته اند و بسیاری معتقداند که آرامگاه وی در کنار آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم است. آرتیستون دیگر همسر داریوش بزرگ بوده که گویا شاه پارس به وی علاقه ی شدیدی داشته است و در تاریخ به سوگلی داریوش بزرگ شهرت دارد. دو پسر وی گئوبروه و ارشام نام داشته اند که هر دو از سرداران لشگر خشایارشاه به شمار می رفته اند. در تربیت درست فرزندان کوروش که به بخشی از تاثیرگذاریشان بر تاریخ اشاره شد شکی نیست و در این تربیت سهم کاساندان و کوروش برابر است.
 

reza.izadi

عضو جدید
آنکه فرهنگ و تاریخ گذشته و
گذشته گان خود را شناخت ،خود را شناخته است

شهر سوخته اما پیشرفته
شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است

این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده است
«کلنل بیت» یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است
شهر سوخته دارای نظام مرتب و منظم آب‌رسانی و تخلیه‌ی فاضلاب بوده است
اولین جراحی بروی مغز در این شهر و بروی سر یک دختر بچه انجام گردیده است
بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد
براي نخستين بار در شهر سوخته يك چشم مصنوعي متعلق به 4800 سال پيش كشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30 ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است.



کشف اولین خط کش جهان با قدمت بیش از پنج هزار سال
این خط کش به طول 10 سانتیمتر با دقت نیم میلیمتری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفت های زیادی در زمینه علم ریاضیات بوده اند
قدیمی ترین تخته نرد جهان

از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن ترین تخته نرد جهان به همراه 60 مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود.

مخترع انیمشین در جهان ما بوده ایم نه چینی ها

نخستین انیمیشن جهان

باستان شناسان هنگام کاوش در گوری 5 هزار ساله جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با یک درخت روی آن دیده می شود. آن ها پس از بررسي اين شي دريافتند نقش موجود بر آن برخلاف ديگر آثار به دست آمده از محوطه‌هاي تاريخي شهر سوخته، تکراري هدفمند دارد، به گونه‌اي که حرکت بز به سوي درخت را نشان مي دهد. هنرمندی که جام سفالين را بوم نقاشي خود قرار داده، توانسته‌ است در 5 حرکت، بزي را طراحي كند كه به سمت درخت حركت و از برگ آن تغذيه مي کند.



حاصل انیمیشن و باز سازی آن بروی کامپیوتر

به گفته اين باستان‌شناس، بز از جمله حيواناتي است كه در رسيدن به ارتفاعات تبحر داشته و مي‌تواند با يك حركت جهشي به سمت بالا حركت كند. هنرمند نقاش شهر سوخته‌اي، با دقت و زبردستي موفق به تصوير كردن جهش اين بز شده است.



از دیگر اشیای مهم از میان هزاران شی یافت شده، می‌توان از سفال با امضای سفال‌گر بر روی آن، چکش، سوزن، شهرک‌های مسکونی و ساختمان‌های همه‌گانی هم‌چون آپارتمان، بذر خربزه، حبوبات، ماهی خشک کرده، برنج، زیره، کوره‌های سفالگری، کوره‌های ذوب فلزات، دکمه، تبر، بندکفش، قلاب، شانه سر، طناب، سبد، گل مو، قاب‌های چوبی، کفش، کمربند و ... نام برد.


قدیمی ترین تاس جهان :







سرزمین های جدا شده از ایرا ن در طول 196 سال گذشته



آخرین نقشه بین المللی ایران پیش از جدا شدن سرزمینهای تاریخی آن ، انتشارات تامسون (1814)

با توجه به تهدید های مرزی موجود علیه تمامیت ارضی ایران بد نیست به این نکته اشاره کنیم که سرزمین کنونی ایران، تنها سی درصد از ناحیه‌ای وسیع است که در تاریخ با نام‌های‎ «ایران‌زمین»،«ایران‌بزرگ » یا «ایرانشهر» و در ‏جغرافیا با نام «فلات ایران» شناخته می شود. ترفند ها و دسیسه های بیگانگان و سستی پادشاهان بی کفایت گذشته بخش های زیادی ازاین سرزمین کهن را در طول فاصله کوتاه 196 ساله از ایران بزرگ جدا نمود که مروری بر چگونگی هر یک از این جدایی ها به رغم تلخی بسیار برای میهن گرایان ایرانی جهت الزام جدیت و حساسیت ما دست کم برای حفظ سرزمین های باقیمانده موجود بسیار آموزنده خواهد بود..

گستره سرزمین‌های جدا شده از ایران در قراردادهای ترکمانچای،گلستان،آخال،پار یس و... به قرار زیر است:

سرزمین های جدا شده قفقاز بر اساس قرارداد های گلستان و ترکمانچای با روسیه(1813 و 1828 م.)
آران و شروان: ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع؛
ارمنستان: ۲۹۸۰۰ ک .م؛
گرجستان: ۶۹۷۰۰ ک.م؛

اوستیای شمالی: ۸۰۰۰ ک.م؛
چچن: ۱۵۷۰۰ ک .م؛
اینگوش: ۳۶۰۰ ;ک.م‎
جمع ‏کل: ۲63700 کیلومتر مربع

سرزمین‌های جداشده ایران شرقی براساس پیمان پاریس و پیمان منطقه ای مستشاران انگلیسی

هرات وافغانستان: ۶۲۵۲۲۵ ک.م؛
بخش‌هایی از بلوچستان و مکران: 3۵۰۰۰۰ ک.م؛
جمع کل: ۹۷۵۲۲۵ کیلومتر مربع

سرزمین‌های جداشده ‏ورارود(ماوراءالنهر) بر اساس پیمان آخال با روسیه(1881 م.)

ترکمنستان: ۴۸۸۱۰۰ ک.م؛
ازبکستان: ۴۴۷۱۰۰ ک.م؛
تاجیکستان: ۱۴۱۳۰۰ ک.م؛

بخش‌های ضمیمه شده به ‎قرقیزستان: ۵۰۰۰۰ ک.م؛
جمع کل: 1226500 کیلومترمربع



امارات:83600ک.م:
بحرین:694 ک.م:
قطر:11493ک.م:
عمان:309500ک.م:
جمع کل: 405287کیلومتر مربع

مساحت سرزمین‌های جدا شده از ایران درونی به همراه دو سوم کردستانات (که در دوره صفویه به اشغال عثمانی در آمد و بعد ها در بین سه کشور ترکیه،عراق و سوریه تقسیم شد) به مساحت تقریبی 200000ک.م. و نیز عراق به مساحت 438317ک.م. در جمع حدود 3.5 میلیون کیلومتر مربع بالغ می شود که این مقدار تجزیه یک کشور در کل تاریخ ایران و دنیا بی سابقه است.
‎داغستان: ۵۰۳۰۰ ک.م؛ ‎بخش‌های ضمیمه شده ‏به قزاقستان: ۱۰۰۰۰۰ک.م؛ ‏‎ سرزمین های جداشده جنوب خلیج فارس بر اساس پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس‎​
 

reza.izadi

عضو جدید
سپندارمذ یا سپندارمذگان : در ایران باستان، از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 3 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز "سپندارمذگان" یا "اسفندارمذگان" نام داشته است. توضیح: "سپنته آرمئیتی" که چهارمین امشاسپند در دین زرتشت است، در پهلوی "سپندازمذ" گفته شده که به معنی فروتنی است.از طرفی چون این امشاسپند، سومین امشاسپند بانو ست و به دلیل مقام بزرگی که زن در کیش مهر دارد، این روز به نام و مخصوص زنان بوده است. جشنی که در این روز برگزار می‌شده به "سپندارمزگان" معروف است. نام‌های دیگر آن "مردگیران"، "مژدگیران" می باشد. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: "اسفندارمذ ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگهبان زنان پارسا و درستکار است. به همین مناسبت این روز عید زنان به شمار می‌رود." و در زمان ابوریحان این رسم وجود داشته است. در این روز مردان به جهت گرامی‌داشتِ مقام زن به آنها هدیه می‌دادند. این جشن تنها بخشش هدایا نبوده بلکه در این روزها زنان فرمانروایی می‌کردند و مردان از آنها اطاعت می‌کردند. به این دلیل به این روز مردگیران می‌گفتند که در این جشن زنها می‌توانستند با آزادی و اختیار خویش مرد زندگی خود را انتخاب کنند. هم‌چنین "سپندارمذ" در اوستا، "سپند آرمیتی" و در پهلوی، "سپندارمت" یا " سپندارمد" و در فارسی، "سپندارمذ" یا "اسفند"خوانده می‌شود که مرکب است از دو جزء "سپند" به معنی "ورجاوند" و "آرمیتی" که معنی اندیشه و فداکاری و بردباری و سازگاری و فروتنی می‌دهد. در پهلوی معنی این ترکیب را "خرد کامل" نوشته اند. در گاهان، غالبا جزء دوم آن ( آرمیتی ) به تنهایی آمده و یکی از فروزه‌های "مزدا اهوره" است. اما در اوستای نو، سپندارمذ نام یکی از امشاسپندان است که در گروه سه‌گانه امشاسپند بانوان – سپندار مذ، خرداد و امرداد – جای دارند و از نمادهای مادر خدایی اهوره‌مزدا به شمار می‌رود. این امشاسپند بانو در جهان مینوی نماد دوستداری و بردباری و فروتنی اهوره‌مزدا و در جهان استومند، نگهبان زمین و پاکی و باروری و سرسبزی آن است. او دختر اهوره‌مزدا است و ایزد بانوان آبان ( اردویسور آناهیتا ) و دین و از یاران و همکاران او هستند و "ترومیتی" – دیو ناخشنودی و خیره‌سری و یکی از بزرگان دیوان- دشمن اوست. در گاهان از "سپند آرمیتی" چون پرورش‌دهنده‌ی آفریدگان یاد می‌شود و از طریق اوست که مردم برکت می‌یابند. مزدا اهوره او را آفریده است تا رمه‌ها را مرغزارهای سرسبز ببخشد. در اوستای نو، او دارنده‌ی ده‌هزار داروی درمان‌بخش است. و نام او معمولا مترادف با زمین آمده است. دکتر بهار می‌نویسد: " در وندیداد آمده که بعضی آن را با زمین یکی دانسته اند. مولتن براین بر این گمان است که این نام در اصل "آراماتا" بوده است به معنی "مادر زمین". واژه‌ی "ساندارامت" در ارمنی ( به معنی اندرون زمین ) صورتی از "سپندارمذ" است. پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال به نام این امشاسپند بانو است که در فارسی اسفند گفته می‌شود. گل بیدمشک را نیز ویژه‌ی او دانسته اند. فلسفه‌ی بزرگ‌داشتن این روز به عنوان روز عشق به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌کردند و علاوه بر این‌که ماه‌ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به عنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه ) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی "بهترین راستی و پاکی" که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی "شاهی و فرمانروایی آرمانی" که خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پرمهر خود امان می‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را به عنوان نماد عشق می‌پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌شد، جشنی ترتیب می‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه، مهر نام داشت و در ماه مهر، مهرگان لقب می‌گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه "سپندارمذ" یا "اسفندارمذ" نام داشت و در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندارمذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می‌گرفتند.* سپندارمذگان جشن زمین و گرامی‌داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند. ملت ایران از جمله ملت‌هایی است که زندگی‌اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت‌های گوناگون جشن می‌گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می‌گذرانده اند. این جشن‌ها نشان‌دهنده‌ی فرهنگ، نحوه‌ی زندگی، خلق و خوی، فلسفه‌ی حیات و کلا جهان‌بینی ایرانیان باستان است. از آن‌جایی که ما با فرهنگ باستانی خود ناآشناییم، شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده است.
 
بالا