امامان ما ، انسان برتر یا برتر از انسان؟

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اون که حرف خداش رو بی کم و کاست و بی فکر می پذیره فرشتگانند که عقل محضند
این حرفها کم کردنه عناصر انسانیت(در مفهوم موجودش) از امامانه

راستی فکر ما بالاتر میره
ظرفیت انسان خدا شدنه ، این خواست خود خداست
به جایی برسه که تنها فرقش با خدا این باشه که اون خدا نیست

متوجه نمیشم...
من در مورد خودم گفتم. حالا اینکه فکر شما بالاتر میره و میتونید همه چیزو جدای از زمان و مکان هم تصور کنید دیگه قدرت شماست... پس حتما اونی که اول گفتم توی پستای قبلم هم میتونید تصور کنید . پس در این صورت مشکل حله...
منظورم بی کم کاست چشم گفتن نبود... اگرم اینو گفتم اشتباه کردم... منظور من این بود که اماما لازم نبوده لذت کناهو بچشن تا بفهمن نباید گناه کرد... اونا گناهو مرتکب نشدن چون خدا گفت نباید... غیر از اینه؟؟
 
در آيه۱۲۴ سوره بقره خداوند پس از يادآوری ابتلا و آزمايشهای دشوار حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) می‌فرمايد وقتی آن حضرت از اين آزمايشها سربلند بيرون آمد، او را به مقام «امامت» برگزیديم و به او خطاب شد: «انی جاعلک للناس اماما».



شکی نيست که اين جريان در دوران پيامبری حضرت ابراهيم اتفاق افتاده است. زيرا از طرفی می‌دانيم که بر اساس آيات قرآن، او تا دوران پيری فرزندی نداشته و از سوی ديگر يکی از آن آزمايشها، فرمان بريدن سر فرزند دلبندش اسماعيل بوده است. پس او در شرايطی که از سالها پيش به مقام نبوت رسيده بود، به خاطر موفقيت در امتحاناتی بزرگ به مقام امامت نيز می‌رسد. لذا نمی‌توان امامت مطرح شده در اين آيه را به معنی نبوت يا مقامی در حد آن دانست. اين چه مقامی است که به آسانی در اختيار پيامبران بزرگ خدا نيز قرار نمی‌گيرد و آنها هم برای رسيدن به آن بايد آزموده شوند؟



اگه کافی نیست باز هم بزارم
با عرض معذرت کاملا مخالفم
زرناز یه جورایی اگه بخوایم اینو قبول کنیم تفاسیر گروه فرقان که ادم میکشتن و دقیقا میتونم متن برخی تفاسیرشونو واست بزارم رو هم باید قبول کنیم
این یعنی تفسیر برای هدف

راستی این که تحت اللفظیش نیست
تحت اللفظیش یعنی برای مردم پیشوایی قرار دادیم تو را
 
متوجه نمیشم...
من در مورد خودم گفتم. حالا اینکه فکر شما بالاتر میره و میتونید همه چیزو جدای از زمان و مکان هم تصور کنید دیگه قدرت شماست... پس حتما اونی که اول گفتم توی پستای قبلم هم میتونید تصور کنید . پس در این صورت مشکل حله...
منظورم بی کم کاست چشم گفتن نبود... اگرم اینو گفتم اشتباه کردم... منظور من این بود که اماما لازم نبوده لذت کناهو بچشن تا بفهمن نباید گناه کرد... اونا گناهو مرتکب نشدن چون خدا گفت نباید... غیر از اینه؟؟
"اونا گناهو مرتکب نشدن چون خدا گفت نباید... غیر از اینه؟؟"
بالاخره امامان خودشون فهمیدن و تقوا داشتن که نکردن یا خدا گفت نباید؟!!
ایا برای امامان هم زمان معنی نداشت؟
 
متوجه نمیشم...
من در مورد خودم گفتم. حالا اینکه فکر شما بالاتر میره و میتونید همه چیزو جدای از زمان و مکان هم تصور کنید دیگه قدرت شماست... پس حتما اونی که اول گفتم توی پستای قبلم هم میتونید تصور کنید . پس در این صورت مشکل حله...
منظورم بی کم کاست چشم گفتن نبود... اگرم اینو گفتم اشتباه کردم... منظور من این بود که اماما لازم نبوده لذت کناهو بچشن تا بفهمن نباید گناه کرد... اونا گناهو مرتکب نشدن چون خدا گفت نباید... غیر از اینه؟؟
ایا مخالف اینی که ظرفیت انسان خدا شدنه؟
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با عرض معذرت کاملا مخالفم
زرناز یه جورایی اگه بخوایم اینو قبول کنیم تفاسیر گروه فرقان که ادم میکشتن و دقیقا میتونم متن برخی تفاسیرشونو واست بزارم رو هم باید قبول کنیم
این یعنی تفسیر برای هدف

راستی این که تحت اللفظیش نیست
تحت اللفظیش یعنی برای مردم پیشوایی قرار دادیم تو را
ببین منم یکی مثل شما... و خیلی سطح پایینتر از شمام.
من شاید خیلی چیزارو نتونم قبول کنم.چه توی تفاسیر چه حتی خود ایه...
یکیش یه آیه که توی سوره نسا گفته شده که حالا نمیخوام واردش بشم چون اضلا و ابدا به بحث ما ربط نداره...
اما خب تفسیراییه که هست و ایه هاییه که وجود داره... و من برای حرفم لازم بود اینارو بیارم... غیر از یانه که ما مسلمونا همه چیزو همه جا برای هدفمون تفسیر کردیم؟؟؟ واقعا فکر میکنی هر چیزی که االان ما میدونیم همونیه که خدا میخواسته بدونیم؟؟؟
شک نداشتهب اشید خیلی از ایه ها منظورشون غیر از اونیه که ما الان تصور میکنیم. پس نه میتونیم روی یه ایه یا تفسیر کاملا و صد در صد مطمئن باشیم نه اونو نقضش کنیم... متاسفانه
 

mehrzadmo

عضو جدید
منظورم بی کم کاست چشم گفتن نبود... اگرم اینو گفتم اشتباه کردم... منظور من این بود که اماما لازم نبوده لذت کناهو بچشن تا بفهمن نباید گناه کرد... اونا گناهو مرتکب نشدن چون خدا گفت نباید... غیر از اینه؟؟
به شخصه از امام خطاب كردن شخصي اينچنين مي پرهيزم . من دوست دارم امام من دقيقا مثل من گناه كنه . و اشتباه . تا من بتونم اونو درك كنم و اون منو .
زرناز یه جورایی اگه بخوایم اینو قبول کنیم تفاسیر گروه فرقان که ادم میکشتن و دقیقا میتونم متن برخی تفاسیرشونو واست بزارم رو هم باید قبول کنیم
این یعنی تفسیر برای هدف
مغلطه مي كنيد دوست عزيز . منم با اين تفسير مخالفم اما نسبت دادن و ربط دادن اين رو با فرقان رو هم بي دليل مي بينم .
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
"اونا گناهو مرتکب نشدن چون خدا گفت نباید... غیر از اینه؟؟"
بالاخره امامان خودشون فهمیدن و تقوا داشتن که نکردن یا خدا گفت نباید؟!!
ایا برای امامان هم زمان معنی نداشت؟

ایا مخالف اینی که ظرفیت انسان خدا شدنه؟
منظورتون از این دو پست اصلا متوجه نمیشم...
 

mehrzadmo

عضو جدید
ایا مخالف اینی که ظرفیت انسان خدا شدنه؟
اين يك معناي عرفاني است و با به اين شكل وارد بحث كردنش مخالفم ! از منظر ديني بله اين غلطه !
اما خب تفسیراییه که هست و ایه هاییه که وجود داره... و من برای حرفم لازم بود اینارو بیارم... غیر از یانه که ما مسلمونا همه چیزو همه جا برای هدفمون تفسیر کردیم؟؟؟ واقعا فکر میکنی هر چیزی که االان ما میدونیم همونیه که خدا میخواسته بدونیم؟؟؟
ما اونو براي هدفمون تفسير نكرديم . اونو براي ما تفسير كردن . توي طول تاريخ به شدت اين قران مورد تفسير نا اهلان قرار گرفته كه بعضا متاسفانه جزو منابع موثق ما هستند .
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به شخصه از امام خطاب كردن شخصي اينچنين مي پرهيزم . من دوست دارم امام من دقيقا مثل من گناه كنه . و اشتباه . تا من بتونم اونو درك كنم و اون منو .

.
دوست عزیز من دوست داشتن من یا شما فکر نکنم انقدرام مهم باشه... خدا برای کاراش از ما سوالی نمیکنه. میکنه؟
 
"اينها حرفهايي به شدت پا منبري هستند و ارزش تاريخي ندارند . اما از ديد روشنتون تشكر مي كنم ..."
مخالفم mehrzadmo
اولا این حرفا تنها جایی رو که یاده ادم نمیاره منبره
این حرفا به شدت پایه ی تاریخی دارند
قاعدتا از خودم در نیاوردم و از ندادن منابع عذر میخوام ولی مگر نه اینه که منابع ما هم نظر شخصیه یک محققه ؛ برای این موضوع اوردن سند ممکن نیست ولی چشم منبعی از یک محقق میارم

". و در تاريخ (تاريخ صحيح! ) تفكر و مطالعه كنند ."
هر چند انگار در این حرف روی سخنت من نبودم
ولی باید پذیرفت تاریخ الودست به نگاههای شخصی که تاریخ رو فاتحان مینویسند


داخل گیومه ها نقل قول بودند معذرت
 
اين يك معناي عرفاني است و با به اين شكل وارد بحث كردنش مخالفم ! از منظر ديني بله اين غلطه !

ما اونو براي هدفمون تفسير نكرديم . اونو براي ما تفسير كردن . توي طول تاريخ به شدت اين قران مورد تفسير نا اهلان قرار گرفته كه بعضا متاسفانه جزو منابع موثق ما هستند .
دین به هیچ وجه ناقض این مفهوم نیست
ایات و احادیث در اثباتش هست
نگین بیار
فردا میارم براتون
 
به شخصه از امام خطاب كردن شخصي اينچنين مي پرهيزم . من دوست دارم امام من دقيقا مثل من گناه كنه . و اشتباه . تا من بتونم اونو درك كنم و اون منو .

مغلطه مي كنيد دوست عزيز . منم با اين تفسير مخالفم اما نسبت دادن و ربط دادن اين رو با فرقان رو هم بي دليل مي بينم .
دوست من بهتر نیست به جای مغلطه که اصلا مفهومی مناسب منظورتون نداره بپذیرین که اون مثالی برای اون جمله ام بوده که گفتم این یعنی تفسیر برای هدف؟
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من گفته بودم اطلاعاتم زیاد نیست .. تا همین جا هم که تونستم از حرفام دفاع کنم خودم تعجب میکنم... امیدوارم اگه من اشتباه میکنم خیلی زود متوجه اشتباهم بشم...
و در آخر اینکه امامان ما انسانهایی هستند که به قول شما تقواشون خیلی بالاتر از ماست ولی انسانن با همین بدن و جسم... مواخذه های اونا مثل مواخذه های ما هز گز نخواهد بود...

شب خوش.
 
من اشتباه کردم

"شاید بار اول حدیثی از امام حسین بود که به ایرانیها توهین بدی کرده بود و البته منبعش کاملا موثق بود
این حرف رو هر کس دیگه ای در مورد پارسیان میگفت شاید برخورد دیگه ای داشت
ولی وقتی خوندم ، فقط گفتم، خب ، اشتباه کرده
و با امامی که واقعا عاشقش بودم قهر کردم
من یه بچه بودم دوستان من
اما ایمان داشتم همچنین توهینی نه تنها فقط در قبال ایرانیان
بلکه وقتی خود ما در قبال اعراب میگیم نشاندهنده ی عدم عصمت ماست"

این قسمت از مطلب اول کاملا غلط بود
نه که قصد سوء از من باشه
این قصد از کس دیگه ای بوده
بهتره این مطلب رو بخونین به عنوان ادامه ی توضیح من

http://www.almobin.ir/fa/content/view/87/1/

دوستان اگر ایرادی بر این اشتباه من میگیرین درست و به حقه
ولی من در کودکی این اشتباهم رو اغازی دونستم
پس این پاسخ پایان اشتباه و نه پایان آن اغاز میباشد
 

mehrzadmo

عضو جدید
دین به هیچ وجه ناقض این مفهوم نیست
همچنان معتقدم كه يك معناي عرفاني است و صوفيان آنرا وارد دين كرده اند . دوست دارم دلايلتان را بشنوم .
دوست من بهتر نیست به جای مغلطه که اصلا مفهومی مناسب منظورتون نداره بپذیرین که اون مثالی برای اون جمله ام بوده که گفتم این یعنی تفسیر برای هدف؟
من به شدت از جمله شما اينو برداشت مي كنم كه حرف زرناز به نحوي با برداشت و تفسير گروه فرقان ارتباط داره . و فكر مي كنم مغلطه همچنان اصطلاح درستيه ! ممنون ميشم اگر منو روشن كنيد .

دوست عزیز من دوست داشتن من یا شما فکر نکنم انقدرام مهم باشه... خدا برای کاراش از ما سوالی نمیکنه. میکنه؟
اتفاقا مهمه ! البته خدا براي كاراش از ما سوالي نمي پرسه اما مطمئنا خدا بهتر از من و تو به طبيعت انسان آشناست پس بهترين روش رو براي كارش انتخاب مي كنه . و مطمئنا انتخاب يك سوپر هيرو يا ابر مرد يا انساني با ويژگي هاي خداگونه به عنوان رهبر بهترين راه نيست . ايمان آوردن به اين گونه پيشواي بيشتر از ترس است . كه باز هم مطلوب ايزد نيست ! كه اگر ميخواست احتياجي به اين همه دردسر نبود ما رو مثل ربات ها با قوانين سه گانه مي نوشت و مي ساخت ! پس اين مورد هم از اهميت خاص خودش برخورداره .
"اينها حرفهايي به شدت پا منبري هستند و ارزش تاريخي ندارند . اما از ديد روشنتون تشكر مي كنم ..."
مخالفم mehrzadmo
اولا این حرفا تنها جایی رو که یاده ادم نمیاره منبره
این حرفا به شدت پایه ی تاریخی دارند
قاعدتا از خودم در نیاوردم و از ندادن منابع عذر میخوام ولی مگر نه اینه که منابع ما هم نظر شخصیه یک محققه ؛ برای این موضوع اوردن سند ممکن نیست ولی چشم منبعی از یک محقق میارم

". و در تاريخ (تاريخ صحيح! ) تفكر و مطالعه كنند ."
هر چند انگار در این حرف روی سخنت من نبودم
ولی باید پذیرفت تاریخ الودست به نگاههای شخصی که تاریخ رو فاتحان مینویسند
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=47208&#post339322
اشاره دوستمون به جمله من در اين پسته توي صفحه 2 . نمي دونم چرا اينجا در موردش مطلب ارسال كردند . شايد به خاطر زمان كم بين ارسال مطالب . اما در هر صورت .
چرا اعتقاد دارم اين حرفها پا منبري است . منظور من اينها حرفهايي احساس گونه است كه بدون مرجع علمي يا تاريخي و به منظور به هيجان آوردن ذكر ميشه مخصوصا در منابر وعاط محترم ! مثلا هر چند بي ربطه يه مثال رو ذكر مي كنم . نمي دونم كجا خوندم (احتمالا از آثار شريعتي ) حاج آقاي بر منبر مي گه يزيد چيزي حدود دو هزار نفر از سادات رو كشته ! خوب حالا يكي نمي گه اين سادات يعني خاندان علي و فاطمه . كه در زمان يزيد محدود ميشه به امام حسين و خانواده اش كه هر طور حساب كنيد به بيش از ده بيست نفر نمي رسه ... اينها حرفهايي پامنبري هستند . اونجا كسي از شما مرجع تاريخي نميخواد . يا اين حرف شما .ورود اسلام به ايران بر مي گرده به خليفه دوم عمر ! و اون زمان اصلا حرفي از تشيع و امامت نيست . چه طوري شما از دست عمر كه تنها مرجع اسلام هست در اون زمان پناه مي بريد به تشيع ؟
و حرف بعد . مهم نيست تاريخ رو چه كسي مي نويسه ! فاتح باشه يا مظلوم . اگر اين مهم بود حالا شما بايد امام حسين رو به جاي يزيد نفرين ميكرديد و يا تيمور لنگ يكي از خدايان و پادشاهان خوب ما بود . حقيقت شايد پنهان بشه اما هيچ گاه ماه براي هميشه پشت ابر نمي مونه . بلاخره ابرها رو باد كنار مي زنه .
----------------------------
دوست من از دقتي كه به حرفهاي من و ديگر دوستان داشتيد به شدت ممنونم . چرا كه دقت چون شمايي باعث ميشه من نوعي به شدت به حرفها و گفته هام دقت كنم و اونا رو مستدل بنويسم به طوري كه جاي خدشه اي بر اون نباشه . از اين لطف شما ممنونم . اما اجازه ميخوام امشب رو ديگه ادامه نديم ! ساعت سه و نيم صبحه و فردا هم روز خداست . پس تا فردا
 
در ابتدا باید در مقابل این جمله
".ورود اسلام به ايران بر مي گرده به خليفه دوم عمر ! و اون زمان اصلا حرفي از تشيع و امامت نيست . چه طوري شما از دست عمر كه تنها مرجع اسلام هست در اون زمان پناه مي بريد به تشيع ؟ "
بگم که به اعتقاد شیعه ، واژه ی شیعه و نسبت دادن اون برمیگرده به دوران پیامبر که منبع اون هم میتونین در کتاب پیش دانشگاهی معارف 2 پیدا کنید(نه که این کتاب ، منبع در اون ذکر شده)
ولی این قسمت جهت اطلاع بود و ربطی به بحث ما نداره
اگر شما هم نگاهی به مطلب نخست من بندازین متوجه میشین من ذره ای از ورود اسلام و گرایش به شیعه در اون زمان نگفتم
مقصود من دوره ی بنی عباس که سنی بودند بود و گوشه ایش هم صفویان
مطلب شما هم بوی سفسطه میده الان
ولی من برخوردی به اختصار فقط با گفتن اینکه این رنگ و بو رو داره نداشتم


گفتین :
"من به شدت از جمله شما اينو برداشت مي كنم كه حرف زرناز به نحوي با برداشت و تفسير گروه فرقان ارتباط داره . و فكر مي كنم مغلطه همچنان اصطلاح درستيه ! ممنون ميشم اگر منو روشن كنيد . "

شما رو دعوت میکنم یک بار دیگه مطالب گذشته ی منو بخونین

زرناز یه جورایی اگه بخوایم اینو قبول کنیم تفاسیر گروه فرقان که ادم میکشتن و دقیقا میتونم متن برخی تفاسیرشونو واست بزارم رو هم باید قبول کنیم
این یعنی تفسیر برای هدف

اگه به بیان یه جورایی بی نیاز بودم خب نمی اوردمش که با اون نمایش نسبی بودن منظورم و عدم ارتباط قاطع تفاسیر مختلف رو بدم
راستی من قبلا فکر میکردم عبارت " این یعنی" تفسیر جملات قبل و در واقع در متن من نمایش دهنده ی نقطه ی ارتباط اونهاست
 
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=47208&#post339322
اشاره دوستمون به جمله من در اين پسته توي صفحه 2 . نمي دونم چرا اينجا در موردش مطلب ارسال كردند . شايد به خاطر زمان كم بين ارسال مطالب . اما در هر صورت .
و اما دوست من شما که از واژگان عربی استقبال میکنید
فکر نمیکنید اینجور بیان، تقطعه ی شخص مقابله؟
بخصوص بیان" نمی دونم چرا" در حالی که میدونید و تمام کردن اون با یک "در هر صورت"؟
 

reza556182

عضو جدید
در هيچ كتاب معتبر و مربوط به صدر اسلامي كه از گزند تحريف به دور مانده باشد شما از اين حرف اثري پيدا نمي كنيد . امامان كه هيچ خود پيغمبر هم فرد معصومي نبوده . و خود آن حضرت در چندين محل به صراحت به اين قضيه اشاره مي كنند . فقط تنها معصوميتي كه براي شخص پيغمبر قائل هستيم معصوميت در وحي است . اين تنها مورد تصريح شده است ! موارد ديگر بعدا اضافه شده اند !

هيچ ضرورتي نيست . اگر در خاطر داشته باشيد يكي از دلايلي كه خدا چرا فرشتگانش را براي هدايت مردم نفرستاد ؟ در ابتدايي مورد بحث قرار مي گرفت اين بود كه انسانها مي گفتند شما فرشته ايد و معصوم و .... پس ولايت آنها مقبول نمي افتاد . اتفاقا طبق حكمت الهي اين كار توسط افراد عادي و عامي صورت پذيرفته است بدون هيچ برتريي ...

با سلام به همه دوستان
ابتدا كه اين تايپيك رو ديدم با خودم گفتم يه بحث جالب بايد باشه ولي با ديدن پست دوستان نظرم عوض شد. تا اونجايي كه بنده مي فهمم توي بحثهاي ديني بايد گفتمان بحث مشخص بشه كه آيا برون ديني يا درون دينيه؟
متاسفانه در اين بحث تمام مباحث با هم خلط شده و نميشه اون رو تو يه روند منطقي دنبال كرد.
عصمت پيامبر و امام نياز به كتابي غير از قرآن و ندارد. كساني كه با زبان عرب اندكي آشنايي داشته باشند مي دانند كه آيه تطهير جميع رجس و آلودگي رو از اهل بيت نفي كرده و طهارت تام رو با تاكيدهاي چندگانه براي ايشان اثبات كرده.
عصمت يك ملكه اخلاقي است كه با مجاهده اعلاي معصومين حاصل شده و ربطي به وحي و غير وحي ندارد و كسي كه داراي اين ملكه باشد در تمام حالات داراست چه وحي و چه غير آن. كسي كه همواره راستگوست در تمام حالات زندگي راست ميگه و اين يك امر خيلي بديهي است.
علت اينكه فرشته براي هدايت نازل نشد نه معصوم بودن او بلكه عدم سنخيت او با انسان است. براي بشر بايد موجودي از جنس خودش هادي و راهنما باشد و اين منافاتي با معصوم بودن هادي ندارد. در ثاني اگر قبول داريد كه ملائكه معصومند (كه هستند جبرا) و قبول داريد كه امر به سجده به انسان شدند و سجده كردند (به نص صريح قرآن)، با كمي تامل متوجه خواهيد شد كه سجده معصوم بر غير معصوم چقدر قبيح و زشت است. پس اگر فرشته معصوم است به طريق اولي انسان كامل عصمت دارد.
مقام امامت به نص خود قرآن بالاتر از نبوت و رسالت است زيرا حضرت ابراهيم(ع) پس از آنكه سالها به مقام نبوت برگزيده شده بودند پس از آزمايشات فراوان واجد مقام امامت كه همان مقام ولايت است نائل آمدند.
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تازه همين امروز اين تاپيك رو ديدم بحث بچه هارو هم نخوندم ولي تاپيك جالبيه ولي جوابش واضحه
امامان يهك انسان فوق العده هستند
مافوق انسان خداست چون انسان مسجود تمامي فرشتگانه و مقامش از همه موجودات عالم بالاتر و با ارزش تره ولي منظور از انسان در اين تحليل انسان كامله كه اگر ما بگيم امامان يك مافوق انسان هستند در واقع براي خدا شريك قائل شديم كه به اين شرك ميگويند و جز گناهان كبيرست
براي اينكهاطلاعات دوستان در اين زمينه بالا بره پيشنهاد ميكنم كتاب امت و امامت دكتر شريعتي رو مطالعه فرمايند;)
 

mehrzadmo

عضو جدید
بگم که به اعتقاد شیعه
در ابتدا به بي راهه رفتيد عزيز . ما كار را مبنا بر تفكر و تعقل گذاشتيم . دليل شيعه براي اين حرف چيست ؟ آيا منطقي است ؟ آيا پيغمبر از غيب اطلاع دارد ؟ رمال است جادوگر است ؟ اگر منظور حرف شما فقط اين است كه شيعه ريشه در اسلام دارد ! كه بديهي است ....
جالب است بدانيد مذهب تشيع به صورت رسمي و مدون و كامل در زمان امام صادق شكل گرفته نه در صدر اسلام و نه در زمان ديگه اي . اگر وقتي بود در مورد تاريخ شيعه صحبت خواهم كرد .
شما رو دعوت میکنم یک بار دیگه مطالب گذشته ی منو بخونین
همچنان در خم يك كوچه ام ! نمي فهمم !
مقصود من دوره ی بنی عباس که سنی بودند بود و گوشه ایش هم صفویان
در اون زمان هم براي فرار از دست بني عباس نيست كه به شيعه پناه مي بريم ! تاريخ شيعه را كه صحبت كرديم تاريخ ورود به ايرانش را هم مي گويم . و دلايل رويكرد ايرانيان را به اين مذهب خدمتتان عرض خواهم كرد .
و اما دوست من شما که از واژگان عربی استقبال میکنید
من اصراري به استفاده از واژگان عربي ندارم . در كل ميانه خوبي هم با اعراب ندارم! ;)

بخصوص بیان" نمی دونم چرا" در حالی که میدونید و تمام کردن اون با یک "در هر صورت"؟
من واقعا نمي دونستم چرا ! فقط حدس زدم ! و اميدوار بودم شما پست ها رو بخونيد و جواب بديد نه كه جواب بديد و بعدا پست ها رو مطالعه فرماييد
تا اونجايي كه بنده مي فهمم توي بحثهاي ديني بايد گفتمان بحث مشخص بشه كه آيا برون ديني يا درون دينيه؟
اولا ورود شما رو به بحث خوشامد مي گم دوست عزيز . دوما در اين بحث به هيچ وجه اين موضوع مطرح نيست . اين بحثي است بر مبناي تعقل و چندان هم تخصصي نيست چرا كه ما عالمان دين و صاحب نطران آن نيستيم و فقط بر بضاعت خويش قصد يادگيري داريم !
عصمت پيامبر و امام نياز به كتابي غير از قرآن و ندارد.
متاسفانه ما در عصري زندگي مي كنيم كه دارد . همين تفكر است كه از اسلام ديني متحجر و كهنه ساخته . ما بايد همه چيزي را با فرمول رياضي امروز اثبات كنيم !
عصمت يك ملكه اخلاقي است كه با مجاهده اعلاي معصومين حاصل شده و ربطي به وحي و غير وحي ندارد و كسي كه داراي اين ملكه باشد در تمام حالات داراست چه وحي و چه غير آن. كسي كه همواره راستگوست در تمام حالات زندگي راست ميگه و اين يك امر خيلي بديهي است.
ما مشكلي در زمينه سجاياي اخلاقي آن بزرگواران نداشته و نداريم . ما حرف ديگري داريم آيا آنها نميتوانسته اند خطا كنند ؟ يعني معصوم از خطا بوده اند . يا خود نخواسته اند كه خطا كنند . اين دو تفاوت زيادي دارند .
علت اينكه فرشته براي هدايت نازل نشد نه معصوم بودن او بلكه عدم سنخيت او با انسان است. براي بشر بايد موجودي از جنس خودش هادي و راهنما باشد و اين منافاتي با معصوم بودن هادي ندارد. در ثاني اگر قبول داريد كه ملائكه معصومند (كه هستند جبرا) و قبول داريد كه امر به سجده به انسان شدند و سجده كردند (به نص صريح قرآن)، با كمي تامل متوجه خواهيد شد كه سجده معصوم بر غير معصوم چقدر قبيح و زشت است. پس اگر فرشته معصوم است به طريق اولي انسان كامل عصمت دارد.
امامي كه نمي تواند خطا كند هم چندان سنخيتي با انسان گناه آلوده ندارد . سجده كردن انسان و خيلي از ديگر سخنان قرآن بيشتر تمثيل آميزند . چيزهاي زيايد در قرآن هست كه اگر به اينگونه نگريسته شود به شدت خطرناكند و چون ربطي به بحث ندارد حاشيه نمي روم . سجده معصوم بر غير معصوم هم چندان قبيح نيست . چرا كه فرشته توانايي تصيم گيري ندارد در حالي كه انسان به اختيار است . اين خود به نظر من برتري انسان را مي رساند و سجده را توجيه مي كند .
مقام امامت به نص خود قرآن بالاتر از نبوت و رسالت است زيرا حضرت ابراهيم(ع) پس از آنكه سالها به مقام نبوت برگزيده شده بودند پس از آزمايشات فراوان واجد مقام امامت كه همان مقام ولايت است نائل آمدند.
پست هاي قبل را مطالعه بفرماييد در اين مورد من و دوستان صحبت كرده ايم اگر باز شكي بود بفرماييد ...
جوابش واضحه
امامان يهك انسان فوق العده هستند
فكر كنم جواب شما را دادم . جواب اصلا واضح نيست . ما يك تعقل منطقي لازم داريم . چيزي كه براي يك غير مسلمان و نا آشنا به مباني اسلام هم قابل قبول باشد ...
چون انسان مسجود تمامي فرشتگانه و مقامش از همه موجودات عالم بالاتر و با ارزش تره
به دليل شما خوشبين نيستم . استدلال شما رو غلط مي بينم . اين استعاره است تكرار مي كنم ...
 
در هيچ كتاب معتبر و مربوط به صدر اسلامي كه از گزند تحريف به دور مانده باشد شما از اين حرف اثري پيدا نمي كنيد . امامان كه هيچ خود پيغمبر هم فرد معصومي نبوده . و خود آن حضرت در چندين محل به صراحت به اين قضيه اشاره مي كنند . فقط تنها معصوميتي كه براي شخص پيغمبر قائل هستيم معصوميت در وحي است . اين تنها مورد تصريح شده است ! موارد ديگر بعدا اضافه شده اند !

هيچ ضرورتي نيست . اگر در خاطر داشته باشيد يكي از دلايلي كه خدا چرا فرشتگانش را براي هدايت مردم نفرستاد ؟ در ابتدايي مورد بحث قرار مي گرفت اين بود كه انسانها مي گفتند شما فرشته ايد و معصوم و .... پس ولايت آنها مقبول نمي افتاد . اتفاقا طبق حكمت الهي اين كار توسط افراد عادي و عامي صورت پذيرفته است بدون هيچ برتريي ...

با سلام به همه دوستان
ابتدا كه اين تايپيك رو ديدم با خودم گفتم يه بحث جالب بايد باشه ولي با ديدن پست دوستان نظرم عوض شد. تا اونجايي كه بنده مي فهمم توي بحثهاي ديني بايد گفتمان بحث مشخص بشه كه آيا برون ديني يا درون دينيه؟
متاسفانه در اين بحث تمام مباحث با هم خلط شده و نميشه اون رو تو يه روند منطقي دنبال كرد.
عصمت پيامبر و امام نياز به كتابي غير از قرآن و ندارد. كساني كه با زبان عرب اندكي آشنايي داشته باشند مي دانند كه آيه تطهير جميع رجس و آلودگي رو از اهل بيت نفي كرده و طهارت تام رو با تاكيدهاي چندگانه براي ايشان اثبات كرده.
عصمت يك ملكه اخلاقي است كه با مجاهده اعلاي معصومين حاصل شده و ربطي به وحي و غير وحي ندارد و كسي كه داراي اين ملكه باشد در تمام حالات داراست چه وحي و چه غير آن. كسي كه همواره راستگوست در تمام حالات زندگي راست ميگه و اين يك امر خيلي بديهي است.
علت اينكه فرشته براي هدايت نازل نشد نه معصوم بودن او بلكه عدم سنخيت او با انسان است. براي بشر بايد موجودي از جنس خودش هادي و راهنما باشد و اين منافاتي با معصوم بودن هادي ندارد. در ثاني اگر قبول داريد كه ملائكه معصومند (كه هستند جبرا) و قبول داريد كه امر به سجده به انسان شدند و سجده كردند (به نص صريح قرآن)، با كمي تامل متوجه خواهيد شد كه سجده معصوم بر غير معصوم چقدر قبيح و زشت است. پس اگر فرشته معصوم است به طريق اولي انسان كامل عصمت دارد.
مقام امامت به نص خود قرآن بالاتر از نبوت و رسالت است زيرا حضرت ابراهيم(ع) پس از آنكه سالها به مقام نبوت برگزيده شده بودند پس از آزمايشات فراوان واجد مقام امامت كه همان مقام ولايت است نائل آمدند.
دوست من ، در مواردی با مهرزاد اختلاف نظراتی داشتم ، ولی این یک مورد که باید با مستندات تاریخی سخن گفت نکته ای بود که فکر نمی کنم مخالفی داشته باشه ؛
ایه ی تطهیر با شرایطی و با حدس و گمان از یکی از زنان پیامبر نقل شده که سندیت صحبتهای امامانمون و درستی یا در مواردی نادرستیهای اندک( اگر باشد) بسیار بالاتر از یک حدس هست
راستی شما که از نوع بحث ایراد میگیرین ناراحت نمیشین اگه از تعصب شما که ممکنه در بحث مشکل بوجود بیاره خرده ای اندک بگیرم؟
 
"ابتدا كه اين تايپيك رو ديدم با خودم گفتم يه بحث جالب بايد باشه ولي با ديدن پست دوستان نظرم عوض شد. "
راستی رضا ،ا دوست من
یک پرسش دارم
شما که پاسختون به پرسش این تاپیک توأم با اطمینان و بدون ذره ای ایست کردن بر سر نظرات دیگران بود چگونه انتظار بحث جالب داشتین؟
از منظر یک انسان همه چیز نسبی و دارای گنجایش بحث هست ، ما خدا نیستیم که قاطع سخن بگیم
پس شما چگونه انقدر قاطع شک ما رو نفی میکنید؟
راستی حرفهای شما جای بحث داره
اما لحن شما و عدم پاسخگویی شما در مقابل پاسخ مهرزاد حاکی از بی علاقگی شما نسبت به بحث و اگر ناراحت نمیشین بی احترامی شما به بحثه
پس یه جورایی رمق ادامه ی بحث با شما و ذره ای امید اندک برای قانع کردنتون رو از بین میبره

البته میبخشید دیر پاسخ گفتم من امروز نبودم و الان هم نخواستم بدون نظر دادن از کنار پستها بگذرم
اگر مهرزاد از دیر بودن این جواب گله نکنه;)
 
در ابتدا به بي راهه رفتيد عزيز . ما كار را مبنا بر تفكر و تعقل گذاشتيم . دليل شيعه براي اين حرف چيست ؟ آيا منطقي است ؟ آيا پيغمبر از غيب اطلاع دارد ؟ رمال است جادوگر است ؟ اگر منظور حرف شما فقط اين است كه شيعه ريشه در اسلام دارد ! كه بديهي است ....
جالب است بدانيد مذهب تشيع به صورت رسمي و مدون و كامل در زمان امام صادق شكل گرفته نه در صدر اسلام و نه در زمان ديگه اي . اگر وقتي بود در مورد تاريخ شيعه صحبت خواهم كرد .

همچنان در خم يك كوچه ام ! نمي فهمم !

در اون زمان هم براي فرار از دست بني عباس نيست كه به شيعه پناه مي بريم ! تاريخ شيعه را كه صحبت كرديم تاريخ ورود به ايرانش را هم مي گويم . و دلايل رويكرد ايرانيان را به اين مذهب خدمتتان عرض خواهم كرد .

من اصراري به استفاده از واژگان عربي ندارم . در كل ميانه خوبي هم با اعراب ندارم! ;)


من واقعا نمي دونستم چرا ! فقط حدس زدم ! و اميدوار بودم شما پست ها رو بخونيد و جواب بديد نه كه جواب بديد و بعدا پست ها رو مطالعه فرماييد

اولا ورود شما رو به بحث خوشامد مي گم دوست عزيز . دوما در اين بحث به هيچ وجه اين موضوع مطرح نيست . اين بحثي است بر مبناي تعقل و چندان هم تخصصي نيست چرا كه ما عالمان دين و صاحب نطران آن نيستيم و فقط بر بضاعت خويش قصد يادگيري داريم !

متاسفانه ما در عصري زندگي مي كنيم كه دارد . همين تفكر است كه از اسلام ديني متحجر و كهنه ساخته . ما بايد همه چيزي را با فرمول رياضي امروز اثبات كنيم !

ما مشكلي در زمينه سجاياي اخلاقي آن بزرگواران نداشته و نداريم . ما حرف ديگري داريم آيا آنها نميتوانسته اند خطا كنند ؟ يعني معصوم از خطا بوده اند . يا خود نخواسته اند كه خطا كنند . اين دو تفاوت زيادي دارند .

امامي كه نمي تواند خطا كند هم چندان سنخيتي با انسان گناه آلوده ندارد . سجده كردن انسان و خيلي از ديگر سخنان قرآن بيشتر تمثيل آميزند . چيزهاي زيايد در قرآن هست كه اگر به اينگونه نگريسته شود به شدت خطرناكند و چون ربطي به بحث ندارد حاشيه نمي روم . سجده معصوم بر غير معصوم هم چندان قبيح نيست . چرا كه فرشته توانايي تصيم گيري ندارد در حالي كه انسان به اختيار است . اين خود به نظر من برتري انسان را مي رساند و سجده را توجيه مي كند .

پست هاي قبل را مطالعه بفرماييد در اين مورد من و دوستان صحبت كرده ايم اگر باز شكي بود بفرماييد ...

فكر كنم جواب شما را دادم . جواب اصلا واضح نيست . ما يك تعقل منطقي لازم داريم . چيزي كه براي يك غير مسلمان و نا آشنا به مباني اسلام هم قابل قبول باشد ...

به دليل شما خوشبين نيستم . استدلال شما رو غلط مي بينم . اين استعاره است تكرار مي كنم ...
مهرزاد جان هدف من از اون قسمت که گفتم شیعه از زمان پیامبر بوده فقط ذکر ریشه و عقبه ی شیعه بود که به استناد اون منبع پیامبر گروه پیروان علی (ع) رو شیعیان مینامند و حدیثیم در مورد جایگاه اونها در بهشت ذکر میکنند(البته باز هم خواهش میکنم بپذیری که این عقیده ی من نیست و من عقیده ی گروه حاکم بر فضای شیعه رو میگم ، که بحث ما نیز هستن ، همانظور که احادیثی از پیامبر در رابطه با امام زمان ذکر میکنند)
وگرنه کیه که ندونه امام صادق موسس شیعه به حساب میاد و به همین دلیلم هست که اهل سنت شیعه رو بدعتی در دین میدونند


در رابطه با تاریخ شیعه هم و ورود اون به ایران بگو پس لطفا
چون من تاکنون ذره ای در صحت گفته هام شک نداشتم که انگار کم کم داره پیش میاد
البته هنوز هم میتونم با اطمینان از جنبه ی ملی شیعه برای مبارزه و به گونه ای دشمنی درونی با عرب سنی بگم که امیدوارم قانعم کنی ار اینگونه نبوده
ولی خواهش میکنم دلیلش رو امام زادگان فراری از دست حکومت
یا مظلومیت آل علی
و یا هر دلیلی در این ردیف نگو
 
راستی مهرزاد دلیل اینکه از اخرین پست شروع میکنم و دیرتر قدیمیارو جواب میدم اینه که از بحث جاری عقب نمونم
در هر حال ممنون از تذکرگونت!!!
 

reza556182

عضو جدید
"ابتدا كه اين تايپيك رو ديدم با خودم گفتم يه بحث جالب بايد باشه ولي با ديدن پست دوستان نظرم عوض شد. "
راستی رضا ،ا دوست من
یک پرسش دارم
شما که پاسختون به پرسش این تاپیک توأم با اطمینان و بدون ذره ای ایست کردن بر سر نظرات دیگران بود چگونه انتظار بحث جالب داشتین؟
از منظر یک انسان همه چیز نسبی و دارای گنجایش بحث هست ، ما خدا نیستیم که قاطع سخن بگیم
پس شما چگونه انقدر قاطع شک ما رو نفی میکنید؟
راستی حرفهای شما جای بحث داره
اما لحن شما و عدم پاسخگویی شما در مقابل پاسخ مهرزاد حاکی از بی علاقگی شما نسبت به بحث و اگر ناراحت نمیشین بی احترامی شما به بحثه
پس یه جورایی رمق ادامه ی بحث با شما و ذره ای امید اندک برای قانع کردنتون رو از بین میبره

البته میبخشید دیر پاسخ گفتم من امروز نبودم و الان هم نخواستم بدون نظر دادن از کنار پستها بگذرم
اگر مهرزاد از دیر بودن این جواب گله نکنه;)
سلام دوست عزیز
ببینید فرض کنین همین بحث در مورد یک مطلب علمی باشه. مثلا فرض کنین سر کلاس درس فیزیک روی یک موضوع علم فیزیک داره بحث میشه. اونجا باید تمام هم و غم استاد و دانشجو این باشه که جوانب اون مطلب روشن بشه و بعد از این مرحله بحث جدید و مطلب جدید ارائه بشه. حالا فرض کن در اون جلسه هر مطلب فیزیکی از هر جایی مطرح بشه. کسی به نتیجه ای می رسه؟
اینجا هم دقیقا همین طوره. وقتی بنده نمی دونم باید درون دینی بحث کنم یا برون دینی، مفروضات چیه، اصول مشترک مورد پذیرش طرفم چیه تا از اونجا بحث رو ادامه بدم، به عنوان متخصص این بحث چه کس یا چه چیز یا چه منبعی رو قبول داریم و هزار ؟؟؟ دیگه، جای بحثی باقی می مونه؟
توی این گونه بحثها قراره حق و حقیقت واسمون روشن بشه غیر از اینه؟ اما وقتی کسی حتی یک کتاب لغت عرب نخونده به راحتی آیات قرآن رو تاویل و تفسیر به رای می کنه یعنی داره و می خواد خودشو اثبات کنه نه حق رو. در این گونه موارد جای بحثی باقی می مونه؟
چرا به راحتی همه کتابهایی که طی دوران اسلام توسط علماء نوشته شده با انگ افراطی گری و صفوی بودن و امثال این انگهای کاملا غیر علمی و حتی گاهی ضد علمی بدون اینکه حتی کلمه ای از اون کتابها خونده شده باشه و منابع اون مورد بررسی قرار گرفته باشه به یک چوب نفی رونده میشن؟ آیا با این وضعیت جای بحثی باقی می مونه؟ و ....
با توجه به این موارد و مانند آن دیدم بحث به جایی که حق باشه منتهی نمیشه و به خاطر همین اون پست رو دادم.
بنده شخصا به تمام دوستان احترام میزارم و این نه منت که افتخار بنده است و امیدوارم مطالبی که میگم باعث رنجش کسی نشه.
موفق باشید.
 
سلام دوست من
در ابتدا اینجا بگم که اینجا کلاس نیست و جایگاه همه یکسانه
در واقع یک استاد نداریم که مطالعات بالاتری رو برای اون متصور شده باشیم
در ضمن من هم مطلبی رو عذر میخوام ولی اگر دقت کرده باشی من در محدوده ی درون دینی صحبت هام رو بیان کردم تا جایی که یک بار برای مهرزاد ظن این ایجاد شد که این نظر شخصیمه ، در حالی که من خودم منتقد اون نظر بودم
ولی در کل من یک پرسش دارم
اگر در اون کلاس فیزیک هم همگی در یک محدوده ی عقیدتی(نه موضوعی) سخن بگن ، ایا کار به جایی میرسه؟ مثلا دور هم میشینیم همگی میپذیریم که پاد ماده وجود داره ، اون وقت ایا ما در لزوم پذیرش هستی پادماده پیشرفتی میکنیم؟ مسلما نه ؛ هرچند با بنا نهادن فرض بر بودن ، در چگونگی پیشرفتهایی میکنیم ، ولی اگر نباشه؟
منظور اینکه بحث اگر به تنهایی درون دینی باشه ، و با پذیرش اصول اولیه پیش بریم قطعا فقط به کام افکار درون دینی هم خواهد بود
من فکر نمی کنم از این لحاظ بحث ما مشکلی داشته باشه
چون مثال کلاس فیزیک شما لزوم وجود موضوع بحث رو روشن میکنه
نه محدوده ی عقاید رو

اصول مشترک ما عقل ماست و مستندات تاریخی که اگر هم مستندات مخالفی داشته باشیم باز هم با بحث به نقاط اشتراک میرسیم
شما که انتظار ندارین مثلا ما بیایم در اون کلاس تعدادی کتاب معرفی کنیم و نظرات خارج کتب رو فاقد ارزش مطرح شدن بدونیم؟

اما وقتی کسی حتی یک کتاب لغت عرب نخونده به راحتی آیات قرآن رو تاویل و تفسیر به رای می کنه یعنی داره و می خواد خودشو اثبات کنه نه حق رو.

دوست من به شما اطمینان میدم در این زمینه اطلاعات من ، چون فقط در این رابطه حق نظر دادن در مورد خود رو دارم ، از شخص شما بیشتره
این اجازه ی گستاخی رو به این دلیل به خودم دادم که شما آداب گفتگوی دوستانه رو رعایت نکردین و در عین ایمان به احترام متقابل ، اون رو زیر پا گذاشته ، دانسته های ما رو بدون اگاهی در رابطه با ما زیر سوال بردین
چرا به راحتی همه کتابهایی که طی دوران اسلام توسط علماء نوشته شده با انگ افراطی گری و صفوی بودن و امثال این انگهای کاملا غیر علمی و حتی گاهی ضد علمی بدون اینکه حتی کلمه ای از اون کتابها خونده شده باشه و منابع اون مورد بررسی قرار گرفته باشه به یک چوب نفی رونده میشن؟ آیا با این وضعیت جای بحثی باقی می مونه؟ و ....
دوست من آیا کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی دکتر شریعتی رو مطالعه کردین؟
یا کتاب مقتل روضه رضوان که در رابطه با امام حسین روضه خوانان ، که نام خود رو هم از روی اون اخذ کردن ، به اون ارجاعات فراوان دارند؟

بنده شخصا به تمام دوستان احترام میزارم و این نه منت که افتخار بنده است و امیدوارم مطالبی که میگم باعث رنجش کسی نشه.
ممنون
 
آخرین ویرایش:

mehrzadmo

عضو جدید
تست ميشود!
هر چه رشته بوديم پريد ! يك ساعت نشستم تايپ كردم اما پست نشد و همه اش پريد . سعي مي كنم حداكثر تا فردا همه اش را دوباره بنويسم . از دوستان معذرت ميخواهم .
 

mmg11

عضو جدید
با سلام به دوستان
این تایپیک رو تازه دیدم
قبل از هر چیز باید بگم این موضوع خیلی مهمه چون ما شیعه هستیم
ومی خوایم در مورد معصوم بودن یا نبودن امام صحبت کنیم

نظر اکثر دوستان رو خوندم چیزی که مشهود بود اکثرا ما مطالعه کمی داریم
در مورد امامان ، یکیش خود من

بیشتر اطلاعات ما در این مورد به شنیده ها بر می گرده که متاسفانه بدون
مطالعه و فکر و باز تاکید می کنم بدون فکر کردن روی اون تعصب داریم.

به نظر من برای بهتر فهمیدن باید چند چیز رو مد نظر داشته باشیم
اول از همه باید تعصب که آدمو کور میکنه کنار گذاشت
بعدش دانستهامنو زیاد کنیم تا به شناخت برسیم و ....
 

mmg11

عضو جدید
اما منم مثل دوستان میخام نظرمو بدم البته به اندازه عقل خودم و
از دوستان میخام اگه اشتباه کردم به من گوشزد کنند

اول باید پرسید ائمه و پیامبر انسان بوده اند یا چیزی برتر از انسان ؟
ایا مقام خدایی داشته اند . یادر خلقت دست داشته اند ؟

از این سوالات تعجب نکنید. در این مورد خیلی چیزها شنیده ام که چند نمونه می آورم که
پای منبر وجاهای دیگه شنیدم.

مثلا.... میگفت موقعی که خدا مخواست جهان رو بیآفریند ابتدا فاطمه زهرا رو آفرید که
از نور حضرت فاطمه جهان به وجود آمد.

یکی دیگه: موقعی امام حسین شهید شد . این خود خدا بود که آمد و ایشان را قبض روح کرد.

از این موارد هست که بهتر برای گمراهی دیگران گفته نشه.

اما امامان و پیامبر مثل ما انسان بودند.

مگه نمیگیم" اشهدو ان محمد عبده و رسوله" یعنی محمد(ص) ابتدا بنده خداست بعد
رسول خدا.

ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مى‏كرديم، نفرستاديم! (همه انسان‏بودند، و از جنس بشر!) اگر نمى‏دانيد، از آگاهان بپرسيد (قرآن کریم)

اصلا در این مورد حدیث زیاد هست
چند حدیث درباره پرهیز از غلو درباره معصومین علیه السلام

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«مرا بالاتر از حقّم قرار ندهید چرا که خداوند، قبل از اینکه مرا پیغمبر گرداند، بنده خودش قرار داد.»

امیرالمومنین علیه السلام فرمود:«بر حذر باشید از زیاده‌روی. نخست بگویید ما بندگان و پرورش یافتگان خداییم، سپس هر چه می‌خواهید در مدح و فضلیت ما بگویید.»

امام سجاد علیه السلام فرمود:«خدا لعنت کند کسی را که به ما دروغ ببندد. به خدا قسم امیرالمؤمنین علی علیه السلام عبد صالح خداوند و برادر رسول خدا بود و با طاعت و عبادت به مقامات بلند خود رسید. خود رسول خدا هم با اطاعت از خدا به کرامات الهی رسید.»

امام مهدی علیه السلام در نامه‌ای می‌فرماید:«. . . خداوند منزّه است و ما شریک علم و قدرت او نیستیم. من و جمیع پدرانم بندگان خداییم.»
 
بالا