اشعار و نوشته هاي عاشقانه

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق تنها درسي است كه نياز به اموزگار ندارد
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولين نامه من... اولين نامه تو..... اولين برگ سفر نامه عشق من و توست. و در اين پندارم....كه اگر عشق سر آغاز وجودست.. كه هست... آخرين نامه من.... آخرين نامه تو.... آخرين برگ وجود من و توست
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمستون هیچ وقت برای همیشه نمیاد ...به امیده روزی که زندگیت فقط بهاری باشه فقط و فقط
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق را دوست دارم نه در قفس
بوسه را دوست دارم نه در هوس
تو را دوست دارم تا اخرين نفس
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزي خنديدم گفتند ديوانه است,روزي سكوت كرم گفتند عاشق است,بس خنديدم و سكوت كردم تا بگند عاشقي ديوانه است
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگاني هنر ساختن پنجره بر بيداريست


زندگاني هنريافتن روزنه در تاريكيست
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهي من در كلبه ي فقيرا نه ي خود چيزي دارم كه تو در عرش كبرياي خود نداري من چون تو يي دارم وتو چون خودي نداري
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون غروب خيلي قشنگه تو خود خود غروبي
چي بگم قحطي واژه اس هر چي هستي خيلي خوبي
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگي دفتري است پر ماجرا
هيچگاه آنرا به خاطر يك ورقش دور مينداز
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگرقرارباشد من هم مثل ژول ورن دوردنيارادرهشتادروز بچرخم،ترجيح ميدهم دورتوبچرخم،چون تودنياي مني يادت باشه دنيا گرده,هر وقت احساس كردي به اخر رسيدي شايد در نقطه شروع باشي
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
دروغ ديگه يه عادته برادري حكايته افتادن و لگد زدن اينم يه جور شهامته نه ديگه زنها ظريفن نه تو مردامون غروره نه ديگه دلي صبوره توشباي بي ستاره حالا اينجا ته بن بست همه چي رنگ سرابه حرف عاشقانه گفتن توي دفتر و كتابه
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره افکارم . . .
گریم میندازن
آزارم میدن . . .
میشکوننم
عذابم میدن . . .
*پی نوشت: از فکر کرن متنفرم
دریای احساس
..:: غم... ::..
وقتی که هنوز چشم به جهان نگشوده بودم صدایی نام غم را در گوشم طنین انداز کرد
فکر می کردم که غم عروسکی است که من در دست می گیرم و با آن بازی می کنم
اما حال می بینم که خود عروسکی هستم در دست
غم...
(در عالم یکرنگی نیرنگ ها بی رنگند)
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
از تهي سرشار
جويبار لحظه ها جاري ست
چون سبوي تشنه كاندر خواب بيند آب ،
واندر آب بيند سنگ
دوستان و دشمنان را مي شناسم من
زندگي را دوست مي دارم
مرگ را دشمن
واي ، اما با كه بايد گفت اين ؟
من دوستي دارم
كه به دشمن خواهم از او التجا بردن
جويبار لحظه ها جاري.
«مهدی اخوان ثالث»



 

pashe_naz2001

عضو جدید
عشق مانند نیروی الکتریسیته است وقتی روشن شود جهانتان را تابناک و درخشان
می سازد
 

pashe_naz2001

عضو جدید
سرخی افق زیباست اما خشم آسمان را نیز باید باور کرد . باید دانست که خشم او
مقدس است : پرستشی عاشقانه تر از همیشه و نیایشی عارفانه تر از همه
 

pashe_naz2001

عضو جدید
قبلب من امروز از مشرق ترین نقطه هستی ام طلوع خواهد کرد و در هرم آفتاب توبه
تطهیر خواهم شد
 

ساغر777

عضو جدید
:heart:
عشق يعني يك سلام بيجواب....عشق يعني حسرت تشنه به آب.
عشق يعني همچون من شيدا شدن......عشق يعني قطره و باران شدن
عشق يعني يك شقايق غرق خون ........عشق يعني درد محنت در درون
عشق يعني سوز ني آه و شبان....عشق يعني معني رنگين كمان
 

ساغر777

عضو جدید
گفتگوي ماه و نابينا
نابينا گفت.دوستت دارم
ماه گفت.تو كه منو نمي بيني چطوري منو دوست داري
نابينا گفت.اگه مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم اما حالا كه نمي بينمت
عاشق خودت هستم
***********************************************

زندگي چيست؟
اگر خنده هست چرا گريه مي كنيم؟ اگر گريه هست چرا خنده مي كنيم؟
اگر مرگ است چرا زندگي مي كنيم؟ اگر زندگي است چرا مي ميريم؟
اگر عشق است چرا به آن نمي رسيم؟ اگر عشق نيست چرا عاشقيم؟؟؟؟؟
 

نسیم

عضو جدید
من . مناجات درختان را . هنگام سحر

رقص عطر گل یخ را با باد

نفس پاک شقایق را در سینه کوه

صحبت چلچله ها را با صبح

نبض پاینده هستی را در گندم زار

گردش رنگ و طراوت را در گونه گل

همه را می شنوم
می بینم

من به این جمله نمی اندیشم !

به تو می اندیشم

ای سرا پا همه خوبی

تک و تنها به تو می اندیشم.

همه وقت

همه جا

من به هر حال که باشم به تو می اندیشم.

تو بدان این را . تنها تو بدان

تو بیا

تو بمان با من . تنها تو بمان

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب

من فدای تو به جای همه گلها تو بخند.

اینک این من که به پای تو در افتادم باز

ریسمانی کن از آن موی دراز .

تو بگیر.

تو ببند!

تو بخواه

پاسخ چلچله ها را . تو بخوان

تو بمان با من . تنها تو بمان

در رگ ساغر هستی تو بجوش

من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!:gol::gol::gol::gol::gol:





 

pashe_naz2001

عضو جدید
:heart:دیر وقتی است که قلبم در انحصار تو
بی تاب است
ونگاهم از سوسوی چشمت
بجز رخ زیبای تو نگاهی را انتظار نمی کشد
دیدار روی تو"روز و شب
مرا فکر نسوزی است :heart:
 

pashe_naz2001

عضو جدید
آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند
نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
 

ساغر777

عضو جدید
حديث عشق من و توحديث ابر بهاري است
به من چه مي رسد اي دوست از اين همه غم و زاري
تو ازقبيله لبخند من از قبيله اندوه
فضاي فاصله صد آه فضاي فاصله صد كوه
تو از قبيله ليلي من از قبيله مجنون
تو از سپيده و نوري من از شقايق پر خون
تو از قبيله دريا من از نژاد كويرم
هميشه تشنه و غمگين هميشه بي تو اسيرم.....
 

بشارت

عضو جدید
گفتم

گفتم

بهم گفت :منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو؟
بهش گفتم :زندگیمو بیشتر دوست دارم
قهر کرد و رفت
در حالی که نمیدونست خودش همه زندگیمه.
 

ساغر777

عضو جدید
تا در ره عشق آشناي تو شدم با سد غم و درد مبتلاي تو شدم
ليلي وش من به حال زارم بنگر مجنون زمانه از براي تو شدم
 

ساغر777

عضو جدید
وجود عشق كش علم طفيل است :heart:زاستيلاي قبض وبسط ميل است
نبيني هيچ جزميلي درآغاز:heart: زاصل عشق اگر جويي نشان باز
اگر صد آب حيوان خورده باشي:heart:چو عشقي در تو نبود مرده باشي
مدار زندگي برچيست؟برعشق:heart:رخ پايندگي در كيست؟در عشق
زخود بگسل ولي زنهار!زنهار!:heart:به عشق آويز و عشق از دست مگذار
 

@REZ

عضو جدید
تا روح بشر به چنگ زر ، زندانيست
شاگردي مرگ پيشه اي انساني است
جان از ته دل ،‌ طالب مرگ است ... دريغ
درهيچ کجا ‌براي مردن جا نيست ؟
 

@REZ

عضو جدید
هنگام پاييز
زير يک درخت ... مردم
برگهايش مرا پوشاند
و هزاران قلب يک درخت
گورستان ... قلب من شد
 

@REZ

عضو جدید
او مظهر عشق بود و من مظهر ننگ
وقتي که فشردمش به آغوش تنگ
لرزيد دلش ، شکست و ناليد که : آخ
اي شيشه چه مي کني تو در بستر سنگ ؟
 

Similar threads

بالا