آیا فرگشت فقط یک نظریه است؟

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من نظریاتو ول کنید.گذشته برای یادگیری و عبرت هست ، نه واسه تکرار برای دیگران ، چرا تکرارش میکنید؟ مگه خودتون مغز ندارید؟ بشینید فکر کنید.چرا همش نقل قول میکنید؟ فلانی اینو گفت بهمان دانشمند اونو گفت.من در یکی دو صفحه قبل یه حرفایی زدم مشخصه هیشکی نخونده ، یا اگرم خوندن اصلا متوجه نشدن من چی گفتم،اگه دقت میکردید و خوب میخوندید بهتر بود.سال ها بعد خواهید دید که دانشمندان میان و این حرفایی که زدم رو خواهند زد،شاید با پایه ی علمی و دلایل مستحکم تر.شما هیچوقت فکر نکنید که حرف فلان دانشمند بر شما حجت هستش ، دانشمند اسمش دانشمنده ، راهشو بلد شده که چیکار کنه بهش بگن دانشمند ، خیلی از شماها دانشمند هستید ولی خودتون خبر ندارید ، یا از خودتون استفاده نمیکنید، یا بلد نیستید چطوری به استعدادهاتون پاسخ بدید و ناکام دنیا رو ترک خواهید کرد، خیلی از ماها همینطوری هستیم.
 

عاشق پیشه

عضو جدید
انسان همان خدا و خدا همان انسان است
ولی سخت اینجاست که هیچ انسانی خودش را نشناخت تا خدا را نیز شناخته باشد
 

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
به نظر من نظریاتو ول کنید.گذشته برای یادگیری و عبرت هست ، نه واسه تکرار برای دیگران ، چرا تکرارش میکنید؟ مگه خودتون مغز ندارید؟ بشینید فکر کنید.چرا همش نقل قول میکنید؟ فلانی اینو گفت بهمان دانشمند اونو گفت.من در یکی دو صفحه قبل یه حرفایی زدم مشخصه هیشکی نخونده ، یا اگرم خوندن اصلا متوجه نشدن من چی گفتم،اگه دقت میکردید و خوب میخوندید بهتر بود.سال ها بعد خواهید دید که دانشمندان میان و این حرفایی که زدم رو خواهند زد،شاید با پایه ی علمی و دلایل مستحکم تر.شما هیچوقت فکر نکنید که حرف فلان دانشمند بر شما حجت هستش ، دانشمند اسمش دانشمنده ، راهشو بلد شده که چیکار کنه بهش بگن دانشمند ، خیلی از شماها دانشمند هستید ولی خودتون خبر ندارید ، یا از خودتون استفاده نمیکنید، یا بلد نیستید چطوری به استعدادهاتون پاسخ بدید و ناکام دنیا رو ترک خواهید کرد، خیلی از ماها همینطوری هستیم.
دوست عزیز اگه کسی به شما پاسخی نداده بدونید حرفاتون خیلی منطقی نبوده.
شما می فرمایید نظریات رو ول کنید.گذشته برای یادگیری عبرت است!
خب شما تغریف نظریه رو می دونید چیه؟
داروین 30 سال رو این نظریه وقت گذاشت، مطالعه کرد، شواهد رو برسی کرد. 5 سال سفر تحقیقاتی داشت به دور دنیا
بعد من یه سوال دارم داروین مگه برای اثبات این نظریه از چیزی غیر از گذشته هم استفاده کرد؟
خب ایشون هم در مورد گذشته جانداران نحقیق و مطالعه کردن و به این نتیجه رسیدن;)
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای این ادعا که تکامل ، جهت دار و هدف دار بوده و به قول شما هدایت شده است ،دلیلتون این بود که طبق آمار و احتمالات، "احتمالش" کم هست !!!
یه نکته مهمی که فراموش میشه تو این قسمت از بحث تکامل (یا همون به قول دوستان فرگشت) ،
زمانه ...
عمر زمین نزدیک به 4.5 میلیارد ساله ...
اولین نشانه های حیات مربوط به حدود 3.8 میلیارد سال پیشه .
انسان ماهر حدود 2 میلیون سال .
و انسان امروزی حدود 250 هزار سال از پیدایشش میگذره !
چون درکی از بزرگی این مقادیر نداریم ، معمولاً تبدیل به فواصلش میکنن ... برای درک بهتر فواصل هم اگه برج میلاد رو یه کمی بلندترش کنیم و 450 متر در نظرش بگیریم ، باید این عددا رو ضرب در 7-^10 کنیم ...ینی 2.5cm در برابر برج میلاد ...یا نه با اوانتاژ 20cm در برابر برج میلاد.

میدونین چرا میگم احتمالش کم هست چون میزان جهش مثلا در ژن های انسان در طی همانند سازی ..یک سلول وقتی می خواد تقسیم بشه قبل از تقسیم DNA همانند سازی میکنه DNA انسان سه ملیارد نوکلئوتید طول داره یعنی و در طی همانند سازی از هر 10000 نوکلئوتید یکی اشتباه همانند سازی میشه یعنی در هر تقسیم 300000 اشتباه وجود داره ولی این جهش همین طور باقی نمی مونه و در سلول سیستم غلط خوان وجود داره آنزیم های ویژه ای هستن که این اشتباه رو تصحیح میکنن حالا من در انسان گفتم ولی در موجودات دیگر هم همین طور هست.............اگر این جهش ها باقی می موندن چی میشد که باقی نمی مونن به هیچ عنوان اگر باقی بمونن بعضی جهش ها با عث مرگ میشن بعضی ها باعث بیماری میشن وخیلی چیزهای دیگه.................ولی اینکه یک موجودی به موجود دیگر تبدیل بشه بازهم میگم خودبه خودی نیست..جهت دار هست..ازتون خواهش میکنم DNA وسلول زنده رو با ساختمان و چیزهای دیگه مقایسه نکنید هر چه قدر هم فاصله زمانی بیشتر باشه خودبه خودی چیزی به وجود نمیاد اونم در صورتی که آن موجود انسان باشه............در مورد انتخاب طبیعی هم یک موجود برتر این رو طراحی کرده انگار هدفی داشته و در انتها به انسان رسیده وسیستم همانند سازی انسان رو هم خدمتتون عرض کردم شما فکر میکنید سرطان ها چه جوری ایجاد میشه ؟؟؟به علت جهش ولی همه سرطان نمیگیرن چرا چون سیستم های غلط خوان وجود داره که مانع جهش میشه .در ضمن موجودی به نام انسان امروزی انقدر باهوش هست که انتخاب طبیعی رو حداقل امروزه کاملا مقدارش صفر شده چرا باید یک چنین موجودی به وجو می آمد چه لزومی داشت غیر از اینکه خدا می خواست موجودی خلق کند که اشرف مخلوقات باشد نه جهش ایجاد میشه (منظورم جهشی هست که باعث تکامل بشه)نه انتخاب طبیعی میتونه اونو از بین ببره
منظور شما این هست که بعد از میلیون ها سال از انسان امروزی یک موجود دیگری تکامل پیدا میکنه این طور نیست در یکی از بیماری به نام دیسترفی عضلانی (که عضلات به تحلیل میرن )یک ژنی که دو میلیون و چهارصد هزار نوکلئوتید داره اگه یک سیتوزین گوانین بشه این بیماری ایجاد میشه که در 14 سالگی باعث مرگ هم میشه این بیماری ولی اتفاق افتادن جهش و ایجاد موجودی دیگر شوخی بردار نیست که در طی میلیون ها سال به وجود بیاد مگر اینکه خدا بخواد....از نظر ژنتیک انسان این نظر شما محااااااااااااااااال هست..........انتخاب طبیعی هم فعلا احتمالش صفر هست(در مورد خلق موجودی دیگر )
نظریه داروین تا خلق انسان درسته ازش هم ممنونم باعث شد بیشتر خدا رو بشناسم
 
آخرین ویرایش:

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
یک موجودی این شرایط رو ایجاد میکنه عامل انتخاب طبیعت خداست تصادفی نیست اگه آمار بلد باشین میدونستین که درصد احتمال خیلی کمتر هست
خلقت برحسب تصادف و انتخاب طبیعی ایجاد نشده غیر ممکن هست با تصادفی بودن این چنین نظمی به وجود بیاید......امکان ندارد به نظر من به صورت هدایت شده هست ...........اگه بیشتر مطالعه کنید خودتون هم همین نتیجه رو میگیرین..............هیچ چیز خود به خودی به وجود نمیاد مگه میشه با تصادف احتمال و انتخاب طبیعی جهانی با این چنین نظمی ایجاد بشه هر علتی معلولی داره که آن هم خداست
پست های برخی از دوستان رو که می خوندم به این نتیجه رسیدم که خیلی از ماها(خود من) هنوز فرگشت رو به درستی درک نکردیم .

دوست عزیز فرگشت تصادفی نیست.اون چیزی که میشه گفت تصادفیِ جهش های ژنتیکی هستند. و به این دلیل میگن تصادفی هستن چون حاصل برنامه و تدبیر کسی نیستن.

چیزی که فرگشت رو جلو می بره گزینش فزاینده از بین جهش های ژنتیکیِ که اصلا نیاز به طراحی هم نداره.و همین نکته خودش برهان نظم رو به کلی رد میکنه

و اما در مورد نظم .البته من میدونم ما هر مثالی از بی نظمی هم بزنیم بازم دوستان میگن این بی نظمی نیست و حکمت خداست.خب در نوع خودش هم استدلال محکمیه:D

تعریف شما از یه مجموعه منظم چیه؟

معمولا میگم که مجموعه ای که همه اجزاء اون یه هدف مشخص دارن

خب ما می تونیم برای یه سیستم اهداف گوناگونی در نظر بگیریم. مثال معمول زلزله رو می زنم. ما عواملی که باعث رخ دادن زلزله میشه رو شاید

برای رسیدن به هدف خاصی ندونیم ولی می تونیم زلزله رو از یه زاویه دیگه نگاه کنیم و بگیم باعث میشه انرژی سنگ ها آزاد بشه.پس در نتیجه

زلزله برای رسیدن به یک هدف مشخص رخ میده و درنهایت هم بگیم منظمِ.

این مثال رو زدم که بگم جهان هر شکلی که می بود و هر اتفاقی که توی این جهان رخ بده از نظر ما می تونه منظم باشه.

به قول معروف میگن نظم یه ایده ذهنیه نه یه قانون خارجی

من تعجب مبکنم برهان نظم رد شده ولی دوستان هنوز دارن بهش استناد میکنن!
 
آخرین ویرایش:

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
پست های برخی از دوستان رو که می خوندم به این نتیجه رسیدم که خیلی از ماها(خود من) هنوز فرگشت رو به درستی درک نکردیم .

دوست عزیز فرگشت تصادفی نیست.اون چیزی که میشه گفت تصادفیِ جهش های ژنتیکی هستند. و به این دلیل میگن تصادفی هستن چون حاصل برنامه و تدبیر کسی نیستن.

چیزی که فرگشت رو جلو می بره گزینش فزاینده از بین جهش های ژنتیکیِ که اصلا نیاز به طراحی هم نداره.و همین نکته خودش برهان نظم رو به کلی رد میکنه

و اما در مورد نظم .البته من میدونم ما هر مثالی از بی نظمی هم بزنیم بازم دوستان میگن این بی نظمی نیست و حکمت خداست.خب در نوع خودش هم استدلال محکمیه:D

تعریف شما از یه مجموعه منظم چیه؟

معمولا میگم که مجموعه ای که همه اجزاء اون یه هدف مشخص دارن

خب ما می تونیم برای یه سیستم اهداف گوناگونی در نظر بگیریم. مثال معمول زلزله رو می زنم. ما عواملی که باعث رخ دادن زلزله میشه رو شاید

برای رسیدن به هدف خاصی ندونیم ولی می تونیم زلزله رو از یه زاویه دیگه نگاه کنیم و بگیم باعث میشه انرژی سنگ ها آزاد بشه.پس در نتیجه

زلزله برای رسیدن به یک هدف مشخص رخ میده و درنهایت هم بگیم منظمِ.

این مثال رو زدم که بگم جهان هر شکلی که می بود و هر اتفاقی که توی این جهان رخ بده از نظر ما می تونه منظم باشه.

به قول معروف میگن نظم یه ایده ذهنیه نه یه قانون

پست قبلی رو بخونیدلطفا ....................چرا نمی خونید بعد می آیید بحث میکنید جواب همه سوالاتون تو پست های قبلی هست
 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
پست قبلی رو بخونیدلطفا ....................چرا نمی خونید بعد می آیید بحث میکنید جواب همه سوالاتون تو پست های قبلی هست
من که جوابی ندیدم

شما تصادفی بودن و نظم رو گفته بودید، من هم جواب دادم
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من نظریاتو ول کنید.گذشته برای یادگیری و عبرت هست ، نه واسه تکرار برای دیگران ، چرا تکرارش میکنید؟ مگه خودتون مغز ندارید؟ بشینید فکر کنید.چرا همش نقل قول میکنید؟ فلانی اینو گفت بهمان دانشمند اونو گفت.من در یکی دو صفحه قبل یه حرفایی زدم مشخصه هیشکی نخونده ، یا اگرم خوندن اصلا متوجه نشدن من چی گفتم،اگه دقت میکردید و خوب میخوندید بهتر بود.سال ها بعد خواهید دید که دانشمندان میان و این حرفایی که زدم رو خواهند زد،شاید با پایه ی علمی و دلایل مستحکم تر.شما هیچوقت فکر نکنید که حرف فلان دانشمند بر شما حجت هستش ، دانشمند اسمش دانشمنده ، راهشو بلد شده که چیکار کنه بهش بگن دانشمند ، خیلی از شماها دانشمند هستید ولی خودتون خبر ندارید ، یا از خودتون استفاده نمیکنید، یا بلد نیستید چطوری به استعدادهاتون پاسخ بدید و ناکام دنیا رو ترک خواهید کرد، خیلی از ماها همینطوری هستیم.

اتفاقا مشکل اساسی همین طرز تفکر شماست.
اتفاقا امثال من و شما که علم یک چیزی را نداریم حق نظر دادن از خودمون نداریم.البته نه اینکه فکر و تفکر نکنیم.حداقل نمیتونیم ادعای درست بودنش را داشته باشیم.

بدبختی جهان سوم همینه.البته منظورم به شما نیستا.کلی عرض کردم.طرف رشته اش عمران هست و ریاضی و استاتیک را با نمره 10 و پاچه خواری از استاد پاس کرده.
بعد میاد نظریه زیست شناسی برای خودش صادر میکنه و میگه کل دانشمندان چرت میگن.
کل جامعه علمی و زیست شناسی دنیا تکامل را به عنوان یک فکت قبول کرده و بحث و اختلاف در جزئیاتش هست.
نمیدونم چرا نمیخوایید تعصب را کنار بزارید.
چرا شبیه همون کشیش های چند قرن پیش عمل میکنید که گالیله را تا پای دار بردند.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونین چرا میگم احتمالش کم هست چون میزان جهش مثلا در ژن های انسان در طی همانند سازی ..یک سلول وقتی می خواد تقسیم بشه قبل از تقسیم DNA همانند سازی میکنه DNA انسان سه ملیارد نوکلئوتید طول داره یعنی و در طی همانند سازی از هر 10000 نوکلئوتید یکی اشتباه همانند سازی میشه یعنی در هر تقسیم 300000 اشتباه وجود داره ولی این جهش همین طور باقی نمی مونه و در سلول سیستم غلط خوان وجود داره آنزیم های ویژه ای هستن که این اشتباه رو تصحیح میکنن حالا من در انسان گفتم ولی در موجودات دیگر هم همین طور هست.............اگر این جهش ها باقی می موندن چی میشد که باقی نمی مونن به هیچ عنوان اگر باقی بمونن بعضی جهش ها با عث مرگ میشن بعضی ها باعث بیماری میشن وخیلی چیزهای دیگه.................ولی اینکه یک موجودی به موجود دیگر تبدیل بشه بازهم میگم خودبه خودی نیست..جهت دار هست..ازتون خواهش میکنم DNA وسلول زنده رو با ساختمان و چیزهای دیگه مقایسه نکنید هر چه قدر هم فاصله زمانی بیشتر باشه خودبه خودی چیزی به وجود نمیاد اونم در صورتی که آن موجود انسان باشه............در مورد انتخاب طبیعی هم یک موجود برتر این رو طراحی کرده انگار هدفی داشته و در انتها به انسان رسیده وسیستم همانند سازی انسان رو هم خدمتتون عرض کردم شما فکر میکنید سرطان ها چه جوری ایجاد میشه ؟؟؟به علت جهش ولی همه سرطان نمیگیرن چرا چون سیستم های غلط خوان وجود داره که مانع جهش میشه .در ضمن موجودی به نام انسان امروزی انقدر باهوش هست که انتخاب طبیعی رو حداقل امروزه کاملا مقدارش صفر شده چرا باید یک چنین موجودی به وجو می آمد چه لزومی داشت غیر از اینکه خدا می خواست موجودی خلق کند که اشرف مخلوقات باشد نه جهش ایجاد میشه (منظورم جهشی هست که باعث تکامل بشه)نه انتخاب طبیعی میتونه اونو از بین ببره
منظور شما این هست که بعد از میلیون ها سال از انسان امروزی یک موجود دیگری تکامل پیدا میکنه این طور نیست در یکی از بیماری به نام دیسترفی عضلانی (که عضلات به تحلیل میرن )یک ژنی که دو میلیون و چهارصد هزار نوکلئوتید داره اگه یک سیتوزین گوانین بشه این بیماری ایجاد میشه که در 14 سالگی باعث مرگ هم میشه این بیماری ولی اتفاق افتادن جهش و ایجاد موجودی دیگر شوخی بردار نیست که در طی میلیون ها سال به وجود بیاد مگر اینکه خدا بخواد....از نظر ژنتیک انسان این نظر شما محااااااااااااااااال هست..........انتخاب طبیعی هم فعلا احتمالش صفر هست(در مورد خلق موجودی دیگر )
نظریه داروین تا خلق انسان درسته ازش هم ممنونم باعث شد بیشتر خدا رو بشناسم

انسان اشرف مخلوقات نیست
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که جوابی ندیدم

شما تصادفی بودن و نظم رو گفته بودید، من هم جواب دادم

میدونین چرا میگم احتمالش کم هست چون میزان جهش مثلا در ژن های انسان در طی همانند سازی ..یک سلول وقتی می خواد تقسیم بشه قبل از تقسیم DNA همانند سازی میکنه DNA انسان سه ملیارد نوکلئوتید طول داره یعنی و در طی همانند سازی از هر 10000 نوکلئوتید یکی اشتباه همانند سازی میشه یعنی در هر تقسیم 300000 اشتباه وجود داره ولی این جهش همین طور باقی نمی مونه و در سلول سیستم غلط خوان وجود داره آنزیم های ویژه ای هستن که این اشتباه رو تصحیح میکنن حالا من در انسان گفتم ولی در موجودات دیگر هم همین طور هست.............اگر این جهش ها باقی می موندن چی میشد که باقی نمی مونن به هیچ عنوان اگر باقی بمونن بعضی جهش ها با عث مرگ میشن بعضی ها باعث بیماری میشن وخیلی چیزهای دیگه.................ولی اینکه یک موجودی به موجود دیگر تبدیل بشه بازهم میگم خودبه خودی نیست..جهت دار هست..ازتون خواهش میکنم DNA وسلول زنده رو با ساختمان و چیزهای دیگه مقایسه نکنید هر چه قدر هم فاصله زمانی بیشتر باشه خودبه خودی چیزی به وجود نمیاد اونم در صورتی که آن موجود انسان باشه............در مورد انتخاب طبیعی هم یک موجود برتر این رو طراحی کرده انگار هدفی داشته و در انتها به انسان رسیده وسیستم همانند سازی انسان رو هم خدمتتون عرض کردم شما فکر میکنید سرطان ها چه جوری ایجاد میشه ؟؟؟به علت جهش ولی همه سرطان نمیگیرن چرا چون سیستم های غلط خوان وجود داره که مانع جهش میشه .در ضمن موجودی به نام انسان امروزی انقدر باهوش هست که انتخاب طبیعی رو حداقل امروزه کاملا مقدارش صفر شده چرا باید یک چنین موجودی به وجو می آمد چه لزومی داشت غیر از اینکه خدا می خواست موجودی خلق کند که اشرف مخلوقات باشد نه جهش ایجاد میشه (منظورم جهشی هست که باعث تکامل بشه)نه انتخاب طبیعی میتونه اونو از بین ببره
منظور شما این هست که بعد از میلیون ها سال از انسان امروزی یک موجود دیگری تکامل پیدا میکنه این طور نیست در یکی از بیماری به نام دیسترفی عضلانی (که عضلات به تحلیل میرن )یک ژنی که دو میلیون و چهارصد هزار نوکلئوتید داره اگه یک سیتوزین گوانین بشه این بیماری ایجاد میشه که در 14 سالگی باعث مرگ هم میشه این بیماری ولی اتفاق افتادن جهش و ایجاد موجودی دیگر شوخی بردار نیست که در طی میلیون ها سال به وجود بیاد مگر اینکه خدا بخواد....از نظر ژنتیک انسان این نظر شما محااااااااااااااااال هست..........انتخاب طبیعی هم فعلا احتمالش صفر هست(در مورد خلق موجودی دیگر )
نظریه داروین تا خلق انسان درسته ازش هم ممنونم باعث شد بیشتر خدا رو بشناسم..................تصادفی بودن از این کامل تر نمیشه گفت..............
همین جا اگه خوب بخونی می بینی که منظورم از نظم چی هست منظورم توالی نوکلئوتیدی هست که اگه یکی اشتباه بشه چه بلایی سر انسان میاد چه برسه به این که موجود دیگری هم ازش به وجود بیاد..........ضمنا حیات زبانی هست که از 4 حرف تشکیل شده .آدنین سیتوزین گوانین تیمین زندگی برحسب ردیف این ها ست در DNA انسان
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
اتفاقا مشکل اساسی همین طرز تفکر شماست.
اتفاقا امثال من و شما که علم یک چیزی را نداریم حق نظر دادن از خودمون نداریم.البته نه اینکه فکر و تفکر نکنیم.حداقل نمیتونیم ادعای درست بودنش را داشته باشیم.

بدبختی جهان سوم همینه.البته منظورم به شما نیستا.کلی عرض کردم.طرف رشته اش عمران هست و ریاضی و استاتیک را با نمره 10 و پاچه خواری از استاد پاس کرده.
بعد میاد نظریه زیست شناسی برای خودش صادر میکنه و میگه کل دانشمندان چرت میگن.
کل جامعه علمی و زیست شناسی دنیا تکامل را به عنوان یک فکت قبول کرده و بحث و اختلاف در جزئیاتش هست.
نمیدونم چرا نمیخوایید تعصب را کنار بزارید.
چرا شبیه همون کشیش های چند قرن پیش عمل میکنید که گالیله را تا پای دار بردند.

دستتون درد نکنه نمی دونن DNA چیه چطور همانند سازی صورت میگیره سلول چیه اومدن بحث تکامل میکنن....................تکامل هیچ اختلافی با هیچ کدام از ادیان نداره منم کاملا قبول میکنم چون اگه قبول نکنیم چیو قبول کنیم عقلانی ترین نظریه هست
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستتون درد نکنه نمی دونن DNA چیه چطور همانند سازی صورت میگیره سلول چیه اومدن بحث تکامل میکنن....................تکامل هیچ اختلافی با هیچ کدام از ادیان نداره منم کاملا قبول میکنم چون اگه قبول نکنیم چیو قبول کنیم عقلانی ترین نظریه هست

اینکه اختلاف داره و یا نداره با مذاهب یک بحث دیگه هست و درست و غلطش را کار ندارم.

ولی 2 تا سوال دارم.
شما این را قبول دارید که منشا همه پستاندارانی مثل ما از دریا و ابزیان هست؟؟؟؟
در ضمن میتونم تعریف شما را از اشرف مخلوقات بدونم ؟
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
. ترجمه واژه Evolution به "تکامل" صحیح نمی باشد.

واژه Evolution به معنای "برآمدن" و "فرگشت" و اشاره به وجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد مانند وجود آمدن بخار از آب.

برخلاف تصور عموم، Evolution / فرگشت به معنای "کمال یافتن" و یا "کامل شدن" نیست! بلکه به معنای تغییر جاندار برای انطباق بیشتر با محیط است.

2. آنچه پروژه ژنوم انسان (HGP) روشن نموده، اينست كه تمامی انسانها در سطح مولكولی تقريباً يكسانند. يعنی به رغم تفاوت های ظاهری در انسانها، باید بگوییم 99.9 در صد DNAآنها عيناً شبيه يكديگر است. آن يك دهم درصد تفاوت، همان است كه باعث تمامی دگرگونی های ظاهری در انسانهاست مانند: رنگ مو، رنگ چشم، رنگ پوست و كليه تفاوتهای ديگری كه انسانها را از يكديگر متمايز ميكند.
نكته مهمتر اينست كه ژنوم ما انسانها اشتراكات زيادی با ساير حيوانات دارد. تقريبا 95 تا 98 درصد DNA انسان عيناً همانست كه در نخستينيان، مانند ميمون های بزرگ وجود دارد؛ و 85 درصد آن همانست كه در موشها وجود دارد! بين 40 تا 50 در صد DNA انسان را نيز ميتوان در مگس ميوه! يا انواع كرمها يافت! 11 درصد از ژنوم ما با برنج یکسان است!!

به ژنوم خوش آمدید، راب دوسال، مایکل یودل، ص 147
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک نکته:
فاصله گوریل ها و شامپانزه ها بیشتر از فاصله انسان ها و شامپانزه هاست یعنی شامپانزه ها به ما نزدیک تر هستند تا گوریل ها و این رو از تشابه ژنتیک و DNA متوجه میشیم. تازه گونه های دیگری از میمون ها هم هستند (مثل میمون رزوس) که فاصله اونها با شامپانزه ها خیلی خیلی بیشتر از فاصله ما با شامپانزه ها و حتی ما با اون میمون هاست
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
برداشت‌های نادرست از فرگشت



فرگشت (تکامل) نظریه‌ای علمی و مجموعه‌ای از واقعیت‌‌هایی است كه این نظریه در پی توضیح و تشریح آن‌هاست. جانداران پیوسته در حال تغییر و تحول‌اند و فرگشت در پی درک چگونگی و اساس این تغییر و تحول است. نظریه‌ی فرگشت از راه انتخاب طبیعی، كه داروین حدود ۱۵۰ سال پیش آن را تشریح كرد، توضیحی برای این تغییر و تحول همیشگی است. البته، این نظریه طی سال‌های اخیر پخته‌تر شده و اكنون یكی از استوارترین و موثرترین اندیشه‌های علمی محسوب می‌شود كه تاكنون علم برای بشر به ارمغان آورده است .

به بیان ریچارد داوكینز، جانورشناس بریتانیایی، «اگر جاندارانی از سیاره‌های دیگر می‌خواستند سطح توسعه هوشی ما را بسنجند، نخستین چیزی كه می‌خواستند بدانند این بود كه آیا ما تا به حال فرگشت را كشف كرده ایم.»


شواهد زیادی از فرگشت پشتیبانی می‌كنند . امروزه برعكس زمان داروین، این شواهد به بقایای فسیلی محدود نمی‌شوند. زیست‌شناسی مولكولی شواهد محكمی بر تایید آن فراهم كرده است . با وجود این، برخی برداشت‌های نادرست باعث شده‌اند كه برخی از افراد آن را نپذیرند و برخی سخنان غیر علمی را به عنوان شواهدی علمی علیه فرگشت عرضه كنند .

اغلب این افراد تلاش می‌كنند از «جنبه منفی معلومات بشر» برای اثبات ادعاهای خود بهره گیرند. به عبارت دیگر، آنان توان اثبات ادعای خود را ندارند، بلكه همواره تلاش می‌كنند نقص‌های احتمالی یک نظریه را دلیل ادعای خود مطرح كنند. اما با افزایش آگاهی ما از فرایندهایی كه حیات را پیش می‌برند، بسیاری از این نقص‌ها كه در واقع مجهول‌های ما و نه نقص‌های فرگشت بوده‌اند، رفع شده‌اند.


در این مقاله، برخی از مهم‌ترین برداشت‌های نادرست از فرگشت، گردآوری و بررسی شده‌اند.



۱. فرگشت یک حقیقت یا قانون علمی نیست بلكه فقط یک نظریه است(نادرست)


نظریه فرگشت به ما می‌گوید كه حیات در زمین چگونه تغییر پیدا كرده است. در بیان دانشمندان، «نظریه» (Theory) آن گونه كه در زبان محاوره به كار می‌بریم، به مفهوم حدس و گمان نیست، نظریه‌های علمی، توضیحی برای پدیده‌های طبیعی هستند كه به صورت منطقی از مشاه‌ها و فرضیه‌های قابل آزمایش به دست می‌آیند. فرگشت زیستی بهترین توضیح علمی برای مشاهده‌های بی‌شماری است كه ما هر روزه در جهان زنده با آن‌ها روبه رو می شویم.


دانشمندان در اغلب موارد برای توصیف یک مشاهده، از واژه «حقیقت» (Fact) استفاده می‌كنند. اما حقیقت در واقع به یک پدیده طبیعی می‌گویند كه مشاهده‌ها همواره آن را تایید می‌كنند. برای مثال، ۲۲۵ روز طول می‌كشد تا زهره یک دور به گرد خورشید بچرخد. بنابراین، فرگشت را كه در واقع تغییر پیوسته سیمای حیات است، می‌توان یک حقیقت علمی نیز در نظر گرفت.

بقایای فسیلی و شواهد فراوان دیگری كه قابل آزمایش نیز هستند، ثابت می‌كنند فرگشت طی زمان رخ داده است. هر چند كسی این تغییرها را با چشم خود مشاهده نكرده است، اما شواهد غیر مستقیم، روشن، صریح و در خور توجه هستند.


همه‌ی رشته‌های علمی در اغلب موارد بر شواهد غیر مستقیم متكی هستند. فیزیک‌دانان هنوز نتوانسته‌اند ذره‌های درون اتم‌ها رابه طور مستقیم مشاهده كنند، اما كسی در وجود آن‌ها شكی ندارد و دانشمندان درباره‌ی ویژگی‌های آن‌ها پژوهش می‌كنند.


« قانون» (Law) علمی، توصیفی است برای این كه یک پدیده‌ی طبیعی در شرایط معین چگونه رخ خواهد داد. اما نظریه، آن پدیده‌ی طبیعی را توضیح می‌دهد. برای مثال، قانون‌های ترمودینامیک آن چه را توصیف می‌كنند كه در شرایط معین رخ می‌دهد، اما نظریه‌های ترمودینامیک توضیح می‌دهد كه این واقعیت‌ها چرا رخ می‌دهند.
قانون‌ها مانند حقیقت‌ها و نظریه‌ها، با به دست آمدن داده‌های بهتر می‌توانند تغییر كنند. بنابراین، تصور نكنید یک قانون علمی تغییر ناپذیر است و فقط نظریه‌ها هستند كه قطعیت علمی ندارند. به علاوه، نظریه‌ها با به دست آمدن شواهد بیش‌تر به قانون تبدیل نمی‌شوند، بلكه روز به روز كامل‌تر و روشن‌تر می‌شوند. نظریه‌ها هدف نهایی علم هستند‌.



۲. تعداد زیادی از دانشمندان نظریه فرگشت را نپذیرفته‌اند(نادرست)


این طور نیست. اجماع علمی درباره فرگشت شگفت‌انگیز است. آن دسته از دانشمندانی كه سخنان آنان به عنوان مخالفان نظریه‌ی فرگشت مطرح می‌شود، در خود فرگشت شكک ندارند، بلكه جنبه‌هایی از چگونگی فرگشت را نمی‌پذیرند.

برای مثال، برخی از زیست‌شناسان در این مورد با هم اختلاف نظر دارند كه سرعت تغییر گونه‌ها همواره ثابت و تدریجی است، یا این كه پس از گذشت دوره‌ای طولانی از تغییرهای كوچک، تغییرهای ژرف‌تری روی می‌دهند. چنین اختلاف نظرهایی درسایر شاخه‌های علم نیز دیده می‌شود.



۳. بقایای فسیلی پر از «حلقه های گمشده» است(نادرست)



منظور از حلقه‌های گمشده، فسیل‌های جاندارانی است كه بینابین جانداران شناخته شده قرار می‌گیرند. هر چند در قرن نوزدهم حلقه‌های گمشده مهمی در شواهد فسیلی وجود داشت، اما بسیاری از آن‌ها به تدریج پیدا شدند. از جمله آن‌ها می‌توان به «آرکئوپتریکس» اشاره كرد كه جانوری بینابین خزندگان و پرندگان بوده است. نیاكان وال‌ها، چهار پا داشتند و روی زمین راه می‌رفتند و جانداران بینابین آن‌ها Ambulocetus و Rodhocetus امكان گذار از زندگی خشكی به زندگی آبی را برای آن‌ها فراهم كردند. فسیل‌هایی كه به تازگی كشف شده‌اند، این نظریه را تایید می‌كنند.


با وجود این، برخی از تغییرهایی كه در جمعیت‌ها رخ داده‌اند، ممكن است آن اندازه سریع روی داده باشند كه فسیلی از آن‌ها بر جای نمانده باشد. به علاوه از بسیاری از جانداران، به علت عادت‌های خاصی كه داشتند، به دلیل شرایط محیطی و یا به این دلیل كه هیچ بخشی از پیكر آن‌ها قابلیت فسیل شدن نداشته، فسیلی بر جای نمانده است.

البته،‌ فسیل‌های جانداران بین ماهی‌های ابتدایی و دوزیستان، دوزیستان و خزندگان، خزندگان و پستانداران، و پرندگان و خزندگان به روشنی از نظریه‌ی فرگشت حمایت می‌كنند. صرف نظر از مدارک فسیلی،‌ یافته‌های زیست‌شناسی مولكولی نظریه فرگشت را بیش از پیش تقویت كرده‌اند.



۴. جانداران، چه در سطح كالبدشناسی، سلولی و چه در سطح مولكولی، پیچیدگی بسیار زیادی دارند كه به وجود آمدن آن از راه فرگشت غیرممكن به نظر می‌رسد (نادرست)


برخی از مخالفان فرگشت عنوان می‌كنند ، بعضی نظام‌ها آن اندازه پیچیده‌اند كه شكل‌گیری آن‌ها با تغییرها و اصلاح‌های متوالی مشكل به نظر می‌آید. آنان به عنوان مثال به تله موش اشاره می‌كنند كه تشكیل شده از: (۱) قطعه‌ای چوب به عنوان پایه؛ (۲) یک قطعه سیم فلزی كه موش را له می‌كند؛ (۳) فنری كه نیروی لازم را فراهم می‌سازد؛ (۴) گیره‌ای كه فنر را آزاد می‌‌كند؛ (۵) میله‌ای كه به گیره متصل است و قطعه سیم فلزی را عقب نگه می‌دارد.


آنان می‌گویند با هیچ كدام از قطعه‌های یک تله‌موش به تنهایی نمی‌توان موشی را به دام انداخت. پیش از این كار، همه این قطعه‌ها باید در موقعیت مناسب كنار یكدیگر قرار بگیرند. بنابراین، بسیار بعید به نظر می‌رسد، تغییرهای اندک و متوالی بتوانند نظام‌های پیچیده‌ای به وجود آورند. زیرا اگر هر یک از پیش‌سازه‌ها‌ی یک نظام پیچیده، یک بخش ضروری را نداشته باشند، نمی‌توانند عملی را انجام دهند.


این گروه ادعا می‌كنند انتخاب طبیعی فقط نظام‌هایی را بر می‌گزیند كه از پیش وجود داشته باشند. بدون شک یک نظام ناكارآمد و ناقص انتخاب نخواهد شد. چنین نظام‌هایی را در همه جای جهان زنده مشاهده می‌كنیم.

تاژک باكتری‌ها نمونه خوبی است. تاژک‌ها رشته‌های شلاق مانند درازی هستند كه یک موتور مولكولی آنها را می‌چرخاند. تاژک با یک مفصل پروتئینی به موتور متصل می‌شود. پروتئین‌هایی كه به عنوان تثبیت كننده عمل می‌كنند، موتور را در مكان خود نگه می‌دارند.

قطعه‌های دیگر نیز به عنوان «بوش» عمل می‌كنند و «شافت» متحرک را در غشای باكتری نگه می‌دارند. بنابراین برای این كه یک تاژک كار كند، بیش از ۱۲ نوع پروتئین متفاوت لازم است. در غیاب هر یک از این پروتئین‌ها، تاژک كار نمی‌كند یا حتی سلول‌ها نمی‌تواند آن را بسازد.


برای پاسخ دادن به این ابهام، از همین مثال تله‌موش بهره می‌گیریم. دو قطعه از آن (گیره و میله فلزی) را در نظر بگیرید. با این دو قطعه شما تله موش ندارید، اما می‌توانید از آن‌ها به عنوان گیره‌ی كاغذ استفاده كنید. از گیره‌ی برخی از تله‌موش‌ها نیز می‌توان به عنوان قلاب ماهی‌گیری استفاده كرد. از قطعه چوب تله‌موش نیز می‌توان در كارهای گوناگونی بهره گرفت. بنابراین، قطعه‌های یک ماشین پیچیده به تنهایی می‌توانند كاربردهای متفاوت، اما مفیدی داشته باشند.


فرگشت ‌از راه كپی كردن، اصلاح كردن و تركیب‌كردن پروتئین‌های از پیش موجود، ماشین‌های بیوشیمیایی پیچیده‌ای را به وجود آورده كه پیش از این برای كارهای دیگری از آن استفاده می‌شده است. برای مثال، بار دیگر به تاژک باكتری‌ها دقت كنید. تعداد اندكی از پروتئین‌های این ماشین، می‌توانند در غیاب بقیه‌ی پروتئین‌های آن نیز كار مفیدی را انجام دهند.

این پروتئین‌ها در بسیاری از باكتری‌ها به عنوان ابزاری برای تراوش سم به بیرون از باكتری به كار می‌روند. اگر چه این پروتئین‌ها به تنهایی كارهای متفاوتی را انجام می دهند، اما انتخاب طبیعی آن‌ها راحفظ می‌كند.


پروتئین‌های كلیدی انعقاد خون نیز چنین وضعیتی دارند. در واقع، آن‌ها نمونه‌های اصلاح شده‌ی پروتئین‌هایی هستند كه در دستگاه گوارش نقش بازی می‌کنند. پروتئین‌های سازنده‌ی عدسی چشم، آنزیم‌هایی مانند «لاكتات دهیدروژناز» و «انولاز» هستند كه پیش از فرگشت چشم وجود داشته‌اند، اما فرگشت با كنار هم قرار دادن آن‌ها به شیوه‌ای جدید، نقش جدیدی به آن‌ها بخشیده است.


عدسی‌های چشم از سلول‌های بافت پوششی به وجود می‌آیند و دارای پروتئین‌های محلول (از جمله دو آنزیمی كه نام برده شد) در غلظت بسیار بالا هستند. غلظت نسبی این پروتئین‌ها از حاشیه عدسی به سمت مركز آن تغییر می‌كند. همین تغییر است كه كارآیی عدسی را در متمركز كردن نور، به همراه دارد. این پروتئین‌ها از بقیه‌ی پروتئین‌ها شفاف‌تر نیستند، بلكه چگونگی توزیع غلظت آن‌ها در چشم و سازمان‌یابی ویژه‌ی آن‌ها در كنار یكدیگر، این توان ویژه را به آن‌ها بخشیده است.


بنابراین، فرگشت با تغییر میزان تولید، چگونگی توزیع و سازمان‌یابی مولكول‌های از پیش‌موجود، دست به نوآوری می‌زند و لازم نیست همه چیز از صفر شروع شود.



۵. بیشتر جهش‌های DNA مضرند. بنابراین انتخاب طبیعی آن‌ها را حذف می‌كند. جهش‌هایی كه باعث مقاومت باكتری‌ها به آنتی‌بیوتیک‌ها می‌شوند، فقط بر فرایندهای شیمیایی تاثیر می‌گذارند. حال آن كه تغییر‌های فرگشتی بزرگ، ‌به جهش‌هایی نیاز دارند كه تغییرهای كالبدشناختی مفیدی ایجاد كنند. یک یا دو جهش (حتی در صورتی كه مفید باشند) نیز نمی‌توانند چنین تغییرهایی را ایجاد كنند. (نادرست)


كشف ژن‌های HOM و HOX در جانوران گوناگون (از جمله اسفنج‌ها ، مگس سركه و پستاندران) نشان داد كه گاهی حتی یک جهش، می تواند باعث تغییرهای كالبد‌شناختی ژرفی شود.

این ژن‌ها طرح پیكری یک جاندار (یعنی تفاوت اساسی كه بین یک حلزون و یک پشه یا یک اسفنج و یک عنكبوت وجود دارد) را در فرمان خود دارند؛ و فعال یا غیر فعال بودن آن‌ها، در قطعه‌قطعه ‌شدن بدن و تولید پیوست‌هایی مانند شاخک، پا و بال دخالت دارند. جهش در این ژن‌ها با پدیده‌هایی نظیر حذف پا در مارها، تغییر باله‌‌های لب‌دار به دست و ایجاد آرواره در مهره‌داران ارتباط دارد.


البته، ‌امروزه دانشمندان برای تشریح ویژگی‌های جانداران تنها بر جهش‌های نقطه‌ای و انتخاب طبیعی تكیه ندارند و از فرایندها و ساز و كارهای گوناگونی بهره می‌گیرند كه داروین از آن‌ها اطلاع نداشت. از جمله جا‌به‌جایی ژن، هم‌زیستی اندامک‌هایی نظیر میتوكندری و كلروپلاست، دوتایی شدن ژن، نقش ژن‌های تنظیمی، بازآرایی كروموزومی، پردازش گزینشی mRNA (قطعه ژن‌های كارآمد می‌توانند به شیوه‌های جدیدی به یكدیگر متصل شوند). ساختار ماجولی پروتئین‌ها نیز راه را برای آفرینش پروتئین‌هایی با كارهای جدید هموار كرده است.



۶. بر اساس قانون دوم ترمودینامیک، سیستم‌ها با گذشت زمان بی‌نظم‌تر می‌شوند. بنابراین، سلول‌های زنده نمی‌توانند از مواد بی‌جان به وجود آمده، و جانداران پرسلولی نمی‌توانند از جانداران تک‌سلولی فرگشت یافته باشند.(نادرست)


این استدلال از برداشت نادرستی از قانون دوم ترمودینامیک ناشی می‌شود. اگر این استدلال درست باشد، كانی‌ها و دانه‌های برف نیز هرگز نباید تشكیل شوند، زیرا آن‌ها نیز ساختار پیچیده‌ای هستند كه خود به خود از اجزای بی‌نظم به وجود می‌آیند.


قانون دوم ترمودینامیک در واقع می گوید، انتروپی كل یک سیستم بسته (سیستمی كه هیچ‌گونه مبادله‌ی انرژی یا ماده ندارد)، نمی‌تواند كاهش یابد. آنتروپی یک مفهوم فیزیكی است كه اغلب به طور اتفاقی به بی‌نظمی معنا می‌شود، اما مفهوم این واژه با آنچه كه در محاوره به كار می‌رود، بسیار متفاوت است.


به علاوه، قانون دوم اجازه كاهش آنتروپی را در بخش‌هایی از سیستم می‌دهد، در حالی كه بخش‌های دیگر دچار افزایش آنتروپی می‌شوند. بنابراین، كل سیاره‌ی ما می‌تواند متحمل افزایش پیچیدگی شود، زیرا نور و گرمای خورشید وارد آن می‌شود. جانداران نیز می‌توانند با دریافت انرژی از مواد زنده و غیر زنده، بر پیچیدگی خود بیفزایند.



۷. با محاسبه ریاضی می‌توان دریافت كه تشكیل حتی یک مولكول زیستی (یک آنزیم) به طور تصادفی ممكن نیست. (نادرست)


مخالفان نظریه‌ی فرگشت عنوان می‌كنند، یک آنزیم دست كم از ۱۰۰ اسید آمینه تشكیل شده است. از آن جا كه ۲۰ اسید آمینه متفاوت وجود دارد، ۱۰۰ ۲۰ تركیب متنوع از اسید آمینه وجود خواهد داشت و احتمال ایجاد توالی خاص، حدود ۱ در ۱۰ با ۱۳۰ صفر جلوی آن است.


این محاسبه بسیار دقیق و جالب است، اما یک محاسبه وقتی ارزشمند است كه فرض‌های مرتبط با آن، فرض‌های درستی باشند. اشتباه این استدلال این است كه برای تشكیل یک‌باره یک آنزیم جدید، به یک توالی خاص نیاز دارد. اما در نظر نمی‌گیرد كه بهبود تدریجی آنزیم‌های مفیدی كه از پیش وجود داشته‌اند، می‌تواند به ایجاد تدریجی آنزیم‌هایی با ویژگی‌های جدید بیانجامد. تغییرهای كوچک در توالی اسیدآمینه‌های یک آنزیم می‌تواند به تشكیل آنزیم‌های بینابینی منجر شود كه كار زیستی خود را نیز انجام دهند.


در سال‌های اخیر، باكتری‌ها دارای آنزیم‌های جدیدی شده‌اند كه به آن‌ها امكان اثرگذاری بر تركیب‌های صنعتی سمی را بخشیده‌اند. هیدروكربن‌های كلردار و فلوردار، كه پیش از این در طبیعت وجود نداشتند، از جمله این تركیب‌ها هستند. یكی از آنزیم‌ها كه نایلون هیدرولاز نام گرفته، حاصل «جهش تغییر چارچوب» است . این نوع جهش، كل ساختمان یک پروتئین را تغییر می‌دهد.

بنابراین، آنزیم جدید شاهكار تازه فرگشت است كه حتی در نتیجه یک تحول (نه تدریجی) به وجود آمده است. البته همان‌گونه كه انتظار می‌رود، كارایی این آنزیم در مقایسه با سایر آنزیم‌ها بسیار پایین است. اما آن چه كه اهمیت بیش‌تری دارد، این است كه این گونه آنزیم‌ها كار می‌كنند. در گام‌های بعدی، كارایی این آنزیم‌ها می‌تواند بهبود پیدا كند.


نسخه بازیافتی از سایت فرگشت

ویدیوی علمی فارسی: پاسخ به ۱۰ انتقاد مخالفان از فرگشت



منابع مورد استفاده:
1. Jhon Rennie, 15 Answer to creationist nonsense , scientific American , July 2002
2. ConstanceJ . Jeffery , Moonligting proteins , TIBS , January 1999
3. Richard E. Lenski , Evolution: Fact and Theory
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرضیه پیدایش خود به خود (Spontaneous Origin)


جستجو در اعماق تاریکی

بسیاری از حوادثی که در طول چند میلیارد سال پیش اتفاق افتاده، در پرده ابهام قرار دارند. احتمال تبدیل یک مولکول به فسیل نزدیک به صفر است و حتی اگر چنین فسیلی وجود داشته باشد، چگونه می توان آنرا یافت؟ حتی یافتن فسیل سلول ها هم کار بسیار دشواری است. با این حال فسیل سلول های ساده ی اولیه متعلق به ۲.۵ میلیارد سال پیش یافت شده است.



شکل ۱
عدم توانایی زمین شناسان در تعیین کاملاً دقیق شرایط شیمیایی و زمین شناختی زمین اولیه نیز به این ابهام ها می افزاید.

زمینی که سبز نبود


تقریباً ۳.۸ میلیارد سال پیش، دمای زمین بین ۴۹ تا ۸۸ درجه سانتیگراد متغیر بود. جو زمین مملو از دی اکسید کربن، نیتروژن، بخار آب، هیدروژن، سولفید هیدروژن، آمونیاک و متان بود. اکسیژن در جو وجود نداشت. لایه اوزون وجود نداشت و به همین دلیل پرتو فرابنفش بی هیچ حفاظی به زمین می رسید. آتشفشان ها فعالیت زیادی داشتند. ابرها بخشهای وسیعی از آسمان را می پوشاندند و بارش و رعد و برق های متعددی اتفاق می افتاد.

آیا مولکول های زیستی از ماده بیجان پدید می آیند؟

برای پاسخ به این پرسش در دهه ۱۹۵۰، هارولد اوری [۴] و استنلی میلر [۵] آزمایش هایی را انجام دادند. آنها مخلوطی از متان، آمونیاک، آب و هیدروژن را در معرض تخلیه های الکتریکی مشابه صاعقه قرار دادند. این آزمایش ها به صورت کاملاً غیرتصادفی (تکرار پذیر) منجر به تولید مخلوطی از ترکیبات آلی زیستی مانند اسیدهای آمینه ی آلانین، گلایسین، اسید گلوتامیک و لوسین می شدند.

با افزودن یکی دیگر از مواد زمین اولیه یعنی سیانید هیدروژن مولکول های زیستی دیگری مانند آدنین (مورد نیاز برای ساخت DNA و RNA) تولید شد. امروزه با پیشرفت علم شیمی تجزیه مشخص شده است که در آزمایش اوری-میلر بیش از ۱۳۰ ترکیب زیستی مختلف تولید می شود. باید توجه داشت که ترکیبات شیمیایی استفاده شده در این آزمایش بسیار کمتر از تعداد مواد موجود در زمین اولیه است و نکته دوم اینکه نیروهای موجود در آزمایش بسیار محدودتر از نیروهای موجود در طبیعت است.

نکته سوم زمان اندک آزمایش است. تاکنون آزمایش های فراوانی از این دست صورت پذیرفته است و هر بار با طبیعی تر کردن آزمایش ها تنوع و مقدار مواد زیستی تولید شده افزایش چشمگیری پیدا کرده است.


شکل ۲
انواع مختلفی از این آزمایش ها انجام شده و در همه موارد مولکول های زیستی تولید شده اند. پس از این آزمایش ها، پژوهش های مختلفی در این زمینه انجام شد و مشخص شد که مولکول های تولید شده در این آزمایش ها می توانند بصورت خود به خود با هم واکنش داده و مولکول های متنوع دیگری را پدید آورند. همچنین در اثر این واکنش ها مولکول های خطی زیستی نیز تولید می شوند.

آیا مولکول ها هم فرگشت می یابند؟

سل اسپیگلمن [۶] در سال ۱۹۶۷ این موضوع را بر روی یک مولکول RNA آزمایش کرد. [۷] این RNA طولی برابر با 3300b دارد و در حضور نوعی پروتئین[8] در زمان 20 دقیقه تولید مثل می کند. توجه کنید که در لوله آزمایش تنها RNA و پروتئین تکثیر کننده ی آن وجود داشت، نه سلول. اسپیگلمن مشاهده کرد که در شرایط عادی تمام جمعیت های تولید شده طولی معادل 3300b دارند و مشابه مولکول های اولیه هستند.

او با تغییر شرایط لوله آزمایش، زمان تولید مثل را از ۲۰ دقیقه به ۵ دقیقه رساند. پس از ۷۵ نسل جمعیت موجود در لوله آزمایش 550b طول داشتند و ۱۵ بار سریعتر از مولکول های اولیه تولید مثل می کردند. اسپیگلمن تغییرات محیطی دیگری مانند افزودن مهار کننده ها یا محدود کردن مواد مورد نیاز برای تولید مثل را اعمال کرد و مشاهده کرد که در هر حالتی پس از چند نسل مولکول ها به شکلی تغییر کرده اند که بتوانند در شرایط جدید با بالاترین کارایی ممکن تولید مثل کنند.

پس از آن دانشمندان آزمایش های متعددی را برروی انواع مولکول ها انجام دادند و فرگشت مولکولی را مشاهده و بررسی کرده اند. امروزه این فرآیندها در سیستم های شبیه سازی فرگشت مولکولی به نام SLEX مطالعه می شوند.

مرغ یا تخم مرغ؟

اکثر واکنش های های زیستی بوسیله آنزیم ها تسریع می شوند. در شیمی به چنین مولکول هایی کاتالیزور می گویند. تقریباً تمامی آنزیم ها از جنس پروتئین هستند. بدون وجود آنزیم، واکنش های زیستی بین چند ساعت تا چند هزار سال زمان می برند، ولی آنزیم ها سرعت این واکنش ها را به چند هزارم تا چند میلیونم ثانیه می رسانند. یکی از واکنش هایی که نیازمند به آنزیم است تکثیر DNA می باشد.

ماده ی ژنتیکی اکثر موجودات زنده از DNA ساخته شده است. DNA برای تولید مثل نیاز به پروتئین (آنزیم) دارد و پروتئین از روی DNA ساخته می شود. حال کدام مولکول می تواند آغازگر حیات باشد در حالی که تولید هر کدام به دیگری وابسته است؟

سوال قدیمی «اول مرغ بود یا تخم مرغ؟» جواب مشخصی در زیست شناسی دارد: هیچکدام، اجداد مرغ.
پاسخ به سوال «اول DNA بود یا پروتئین» نیز چنین پاسخی دارد: هیچکدام، RNA.

RNA نخستین مولکول

تا پیش از دهه ۱۹۸۰ تصور می شد که تمام آنزیم ها از جنس پروتئین هستند. سپس، تام کچ [۹] و سیدنی آلتمن [۱۰] کشف کردند که برخی از مولکول های RNA خاصیت آنزیمی دارند. پس از آن صدها RNA ی مختلف با خاصیت آنزیمی کشف شد. پس از این کشف ها، فرانسیس کریک [۱۱] بیان کرد که RNA اولین مولکول زیستی بوده است.




شکل ۳
RNA، مولکولی شبیه به DNA و نوعی کد ژنتیکی است که تفاوت آن در داشتن یک اتم اکسیژن بیشتر از DNA است. همین اتم اکسیژن است که موجب می شود RNA بتواند طیف وسیعی از واکنش ها را به صورت آنزیمی تسریع کند. برخی مولکول های RNA مثل IVS-19 واکنش ساخته شدن RNA ها را انجام می دهند. به عبارت دیگر، RNA می تواند RNA بسازد.

جهان RNA

با آغاز حیات مولکولی، مواد زیستی که از ماده بیجان بوجود آمده بودند، برای تولید RNA های جدید استفاده می شد. جهش ها باعث بوجود آمدن RNA های جدید می شد که با والد خود اندکی تفاوت داشتند. بزودی سوپ اولیه حیات بوجود آمد که مخلوطی از هزاران نوع RNA ی مختلف بود. RNA می تواند اتصال اسیدهای آمینه به یکدیگر را کاتالیز [تسریع] کند. در نتیجه از جمله مولکول هایی که در این زمان تولید شد، پروتئین ها بودند. پروتئین ها خاصیت آنزیمی بسیار بیشتری دارند و طیف واکنش هایی که به وسیله آنها می تواند انجام شود بسیار بیشتر از RNA است.

انرژی،‌ مسئله این است

تا به این جای نوشتار درباره حرکت اتوموبیلی صحبت می کردیم که انگار در باکش بنزین نداشت. تولید مثل و واکنش های مولکول ها نیاز به انرژی دارد. انرژی واکنش ها در سوپ اولیه ی حیات از کجا تامین می شد؟ انرژی الکتریکی یا برق،‌ شکل رایج انرژی در خانه ها و شهرها است. در موجودات زنده نیز مولکولی پر انرژی به نام ATP، نقش سوخت رایج در بین همه سلول ها و جانوران بر عهده دارد.

همانطور که در آزمایش اوری-میلر مشاهده کردیم، اسیدهای آمینه مانند گلایسین به مقدار بسیار بالایی به صورت خود به خود تولید می شده است. با شکسته شدن این اسید آمینه ها، ATP تولید می شود. همچنین واکنش هایی شیمیایی در دهانه آتشفشان ها انجام می شود که منجر به تولید ATP و دیگر مولکول های پر انرژی می شوند.

از RNA به DNA

RNA مولکول بسیار مقاومی است اما مقاومت DNA در برابر تجزیه و آسیب تقریباً صد برابر بیشتر است. همچنین DNA توانایی تشکیل مولکول های دورشته ای را دارد که مزایای گوناگونی را ایجاد می کند. همانطور که پیش تر گفته شد تفاوت این دو مولکول تنها در یک اتم اکسیژن است.

با بوجود آمدن انواع متفاوتی از پروتئین ها، واکنش های متعددی امکان پذیر شد که یکی از آنها تبدیل پیش سازهای RNA به پیش سازهای DNA بود [۱۲]. با بوجود آمدن DNA وظیفه حفظ و انتقال اطلاعات ژنتیکی بر دوش مولکول پایداری سپرده شد که می تواند طول زیادی داشته باشد، به عبارتی دیگر توانایی ذخیره اطلاعات بسیار بیشتری را دارد.

نخستین سلول ها

یکی از موادی که در اثر وجود پروتئین ها تولید می شود، فسفولیپید ها یعنی مولکولهای سازنده ی غشاء سلول است. فسفولیپید ها، مولکول هایی دو قطبی هستند. همانطور که همه ی ما تجربه کرده ایم با استفاده از آب-صابون می توان به سادگی صدها حباب تولید کرد. (حباب ها ساختار مولکولی پیچیده ای دارند، ولی توسط فوت کردن ساده ی بچه ها درست می شوند) (برهان نظم و مسئله گزینش فزاینده) مولکول های صابون دو قطبی هستند. فسفولیپیدها نیز چنین خاصیتی دارند و در اثر تکان های آب، محفظه های حباب مانند میکروسکوپی تولید می کنند.

تولید میلیونها محفظه ی کوچک در مکانی که میلیون ها مولکول در حال زندگی هستند به طور حتم سبب می شود که تعدادی از این مولکول ها در درون این محفظه ها قرار بگیرند.



شکل ۴
قرار گرفتن مولکول ها در درون یک محیط بسته مزایای زیادی مثل افزایش سرعت واکنش ها را در بر دارد. همچنین مواد تولید شده بوسیله مولکول ها در محیط پخش نمی شود و در دسترس تولید کنندگان باقی می ماند. خصوصیات متعدد سلول باعث می شود که سرعت فرگشت آن بسیار بالاتر از حیات مولکولی باشد [۱۳].

پروکایوت ها [۱۴]

سلول های ساده ی اولیه کم کم به شکلی از سلول تبدیل شدند که در زبان علمی به آنها پروکاریوت می گویند؛ که همان باکتری ها هستند. رقابت و انتخاب طبیعی موجب پیشرفته تر شدن سلول ها برای کسب شانس بقای بیشتر می شود.

پروکاریوت ها سرعت تولید مثل و فرگشت بالایی دارند. این سلولها توانایی زندگی در سخت ترین شرایط را دارا هستند. باکتری هایی وجود دارند که در دمای ۱۰۰ و حتی تا ۲۵۰ درجه سانتیگراد زندگی می کنند. برخی از باکتری ها در اسیدهای سوزان یا آب های بسیار شور هم به حیات خود ادامه می دهند. اولین سلول ها نیز پروکاریوت بودند که توانایی زندگی در بدترین شرایط ممکن را دارند.



شکل ۵
انرژی، مسئله این است

یک سلول برای انجام واکنش های خود نیاز به انرژی زیادی دارد. مهمترین ترین شیوه ی تولید انرژی زیستی، فتوسنتز است. اما در باکتری های ابتدایی [۱۵] روش دیگری برای تولید انرژی وجود دارد که شیموسنتز نامیده می شود. باکتری های شیموسنتز کننده، انرژی موجود در مواد شیمیایی را به انرژی زیستی یعنی ATP تبدیل می کنند. با استفاده از این روش مقدار بسیار زیادی انرژی در اختیار سلول قرار می گیرد. پروکایوت های اولیه نیز از چنین روشی استفاده می کرده اند.
یوکاریوت ها [۱۶]

نوع دیگر سلول را یوکاریوت می نامند که شامل سلول های دارای هسته و اندامک های سلولی است. پیشرفت پروکاریوت ها موجب شد تا برخی از آنها دارای اندامک های سلولی مانند هسته بشوند. بررسی اندامک ها نشان می دهد که آنها از بخش های مختلف سلول پروکاریوت بوجود آمده اند. مثلاً هسته در اثر تغییر شکل یک زائده ی سلولی در باکتری ها به نام مزوزم پدید آمده است. اندامکی به نام میتوکندری، نوعی باکتری بوده که توانسته در درون سلول یوکاریوت زندگی (همزیستی) کند و با گذشت زمان به جزئی از سلول یوکاریوت تبدیل شده است. کلروپلاست نیز در اثر همزیستی باکتری های فتوسنتز کننده با سلول یوکاریوت بوجود آمده است.


شکل ۶
انرژی، مسئله حل شد

فتوسنتز منبع بی پایانی از انرژی یعنی نور را به انرژی زیستی تبدیل می کند. فتوسنتز فرآیند پیچیده ای است که حاصل همکاری چندین پروتئین با یکدیگر است. اما این ساختار از سیستم فتوسنتز ساده و تک پروتئینه ای بوجود آمده است که هنوز هم در برخی باکتری های آب شور وجود دارد. با وجود پیچیدگی فرایند فتوسنتز، اصول آن بسیار ساده است.

در لامپ های التهابی، جریان الکتریسیته موجب می شود تا الکترون های اتم ها به لایه بالاتری بروند و پس از بازگشت به لایه اصلی، انرژی خود را بصورت نور و گرما از دست بدهند. در فتوسنتز عکس این فرآیند اتفاق می افتد. نور پس از برخورد به یک اتم روی (Zn) ، ‌الکترون را به لایه ی بالاتری می فرستد. این الکترون پس از بازگشت به لایه ی اصلی،‌ جریان الکتریکی ایجاد می کند. انرژی موجود در این جریان الکتریکی به مولکول پرانرژی زیستی یعنی ATP منتقل می شود. ادامه یافتن این فرایند در طول روز مقدار بسیار زیادی ATP تولید می کند. یکی از موادی که در فرایند فتوسنتز تولید می شود اکسیژن است.


اگر فکر می کنید اکسیژن ماده ای ضروری برای وجود حیات است کاملاً در اشتباه هستید. اکسیژن سمی کشنده برای موجدات زنده است. اگر سلولی نتواند اثر سمی اکسیژن را از بین ببرد به سرعت می میرد. سلول هایی که این توانایی را ندارند «بیهوازی اجباری» می نامند. این سلول ها در مکان هایی زندگی می کنند که دور از اکسیژن است.

با آغاز فتوسنتز، اکسیژن وارد جو شد و رفته رفته جو زمین و اقیانوس ها پر از اکسیژن شد. به این ترتیب قتل عام سلول های اولیه که همگی بیهوازی اجباری بودند آغاز شد [۱۷]. تنها سلول هایی توانستند باقی بمانند که مکانیسم مقابله با سمیّت اکسیژن در آنها ایجاد شد. به چنین سلول هایی «هوازی» می گویند.

فراوانی اکسیژن فرصت جدیدی را برای سلول های هوازی بوجود آورد. سلول های بیهوازی مواد غذایی را به الکل یا اسید تبدیل می کنند و از این راه مقداری انرژی بدست می آورند. در سلول های هوازی مکانیسمی بوجود آمده است که مواد غذایی را به کمک اکسیژن به دی اکسید کربن تبدیل کنند و از این راه مقدار زیادی انرژی بدست آورند. به این فرایند تنفس سلولی می گویند. بیشتر سلول های هوازی آنچنان به انرژی زایی از راه تنفس وابسته شده اند که بدون وجود اکسیژن می میرند. به چنین سلولهایی «هوازی اجباری» می گویند.

فراوانی اکسیژن و تغییرات وسیعی را در زمین بوجود آورد. اکسید شدن مواد موجود در خشکی ها، خصوصیات سطح زمین را تغییر داد. مقدار کمی از اکسیژن O2 در اثر واکنش های شیمیایی به اکسیژن O3 یا اوزون تبدیل می شود [۱۸]. بوجود آمدن لایه ی اوزون در جو، خشکی ها را آماده ی پذیرایی از موجودات زنده کرد.

کلونی ها و تمایز سلولی

برخی تک سلولی ها به صورت دسته جمعی زندگی می کنند که به این اجتماعات کلونی می گویند. همه سلول های کلونی مشابه هم هستند. با بوجود آمدن کلونی ها این امکان فراهم شد که بین سلول ها تقسیم کار بوجود بیاید، و هرسلول اندکی با دیگر سلول ها تفاوت داشته باشد. به این فرآیند تمایز سلولی [۱۹] گفته می شود. تمایز بسیار ابتدایی که در برخی موجودات مثل جلبک ها دیده می شود، در طول میلیون ها سال بعد موجب پدید آیی موجوداتی با تمایز بسیار بیشتر و دارای ده ها عضو و اندام شد.


شکل ۷
انتقادهای نادرست

انتقاد های مشترک با نظریه فرگشت

( هفت انتقاد بی اساس به نظریه فرگشت)

زیست زایی (Biogenesis)


ایراد: آزمایش های پاستور نشان داده که حیات بصورت خلق الساعه پدید نمی آید. هر موجودی از والدین خود بوجود می آید، نه از ماده بیجان.

تا مدت ها این عقیده وجود داشت که برخی موجودات بصورت خلق الساعه (spontaneous generation) بوجود می آیند. مثلاً مگس ها از مرداب، کرم ها از میوه و میکروب ها از غذا بوجود می آیند. لوئی پاستور و جان تندال با آزمایش هایی نشان دادند که هیچ موجودی بصورت خلق السائه بوجود نمی آید، به این معنی که هر موجود زنده ای، والدی دارد.

نظریه زیست زایی مورد تایید تمامی زیست شناسان است اما تعارضی با پیدایش حیات ندارد. شاید ریشه ی این انتقاد برابر دانستن خلق الساعه (spontaneous generation) با پیدایش خود به خود (spontaneous origin) باشد.

در فرضیه پیدایش خود به خود، حیات بصورت خلق الساعه بوجود نمی آید. هر موجودی والدی دارد که سلسله این والدها به سلول های ساده ابتدایی می رسد. والد سلول های ابتدایی، بیومولکول های سوپ اولیه حیات است و والد این بیومولکول ها، ماده بیجان است. آیا این سلسله والد ها تعارضی با زیست زایی دارد؟

در مورد آزمایشهای پاستور و موارد مشابه باید به نکات زیر توجه کرد:

۱- شرایط مکانی: پیدایش حیات در شرایط خاص زمین اولیه صورت پذیرفته، ولی آزمایش پاستور در شرایط فعلی زمین انجام می شود. در شرایط کنونی اکسیژن موجود در جو هر بیومولکولی را اکسید می کند و از بین می برد. هنوز هم بیومولکول ها در دهانه آتشفشان ها و در اثر صاعقه تولید می شوند ولی این مواد بسرعت توسط موجودات زنده مصرف می شوند. اگر در آزمایشی شرایط اولیه زمین بازسازی شود شاهد پیدایش بیومولکول ها خواهیم بود.

۲- محدودیت مکانی: آزمایش های پاستور، اوری-میلر و دیگر آزمایش ها در ظروف آزمایشگاهی انجام می شود، ولی پیدایش حیات نیاز به ظرفی به بزرگی زمین دارد.

۳- محدودیت زمانی: زمان انجام آزمایش ها کوتاه است، و این زمان قابل قیاس با زمان لازم برای پیدایش حیات نیست. اگر فرض کنیم هر سال را برابر با یک سانتیمتر است، یک میلیارد سال مسافتی به طول ده هزار کیلومتر خواهد بود.

تصادف

ایراد: مگر می شود حیات حاصل تصادف باشد؟ پیدایش حیات تصادفی نیست. پیدایش حیات همانقدر تصادفی است که پیدایش ابر و بارش باران. در کاربرد این کلمه باید به مفهوم علمی تصادف توجه کرد.

پیچیدگی

ایراد: حیات پیچیده تر از آن است که از ماده بیجان بوجود آید. هربخش از سلول به دیگر بخش های آن وابسته است. زیست شناسان بیش از منتقدان به پیچیدگی حیات آگاهی دارند. اما تولید مرحله به مرحله ی هر ساختار از ساختار ساده تر پاسخ این ایراد را در خود دارد. ( برهان نظم و مسئله گزینش فزاینده) چنین ادعاهایی پیش از مشاهده حداقل یک مورد از آن فاقد هرگونه اعتبار علمی است. شیوه پیدایش هر ساختار سلولی ای یا کشف شده و یا در دست تحقیق است.

قانون دوم ترمودینامیک


ایراد: همه چیز به سمت بی نظمی پیش می رود، و نظم هیچوقت از بی نظمی بوجود نمی آید. به همین دلیل امکان ندارد حیات از ماده بیجان بوجود آید. این اظهارات حاصل کج فهمی و تحریف عمیق قانون دوم ترمودینامیک است. نخست اینکه قانون دوم ترمودیک درباره ی آنتروپی است نه نظم. نظم یک مفهوم ذهنی است نه عینی و علمی. اگر بخواهیم از کلمه ی نظم در علم استفاده کنیم باید به مفهوم علمی آن یعنی آنتروپی توجه کنیم. دوم اینکه باید دید قانون دوم ترمودینامیک چه می گوید:

Disorder increases in closed systems. بی نظمی در سیستم های بسته افزایش می یابد.

سیستم بسته، سیستمی است که با محیطش ماده و انرژی مبادله نکند. برای انجام کار انرژی لازم است. زمین سیستمی بسته نیست و هر ثانیه چند ترلیون ژول (معادل چند بمب اتم) انرژی از طریق نور خورشید به زمین می رسد که این انرژی منجر به کار می شود. مثل بخار شدن آب دریاها و فرایندهای زیستی.

ایراد: «همه چیز به سمت بی نظمی پیش می رود» ؟!!!

اگر چنین قانونی جاری بود تقریباً همه چیز متوقف می شد. از بخار آب ابری و بارانی بوجود نمی آمد، گیاه از خاک نمی رویید و یک نوزاد تبدیل به خواننده این مقاله نمی شد.

هر ساختاری که به سمت نظم پیش می رود، بی نظمی محیط اطرافش را افزایش می دهد. وقتی در یک لیوان آب نمک ساختاری منظم یعنی بلور نمک تشکیل می شود، آب به حالتی بسیار بی نظم یعنی بخار تبدیل می شود. پیدایش حیات نیز که منجر به پیدایش موجودات منظم شد، چهره ی ساده ی زمین را تبدیل به سطحی به هم ریخته، شخم زده و دارای صدها ماده مختلف کرد.


ایراد: هنوز هیچ دانشمندی نتوانسته حیات را در آزمایشگاه بوجود آورد.

علمی بودن یک ادعا وابسته به شبیه سازی کامل آن در آزمایشگاه ندارد. برخی پدیده ها بنا به سرشت خود قابل شبیه سازی آزمایشگاهی نیستند، بلکه وجودشان را به شیوه های علمی دیگر می شناسیم و تحقیق می کنیم. هیچ دانشمندی نتوانسته یک کوه یا یک سیاهچاله را در آزمایشگاه بوجود آورد.

دانشمندان چگونگی تشکیل کوه ها و سیاهچاله ها را به شیوه های علمی دیگر پژوهیده اند و به نتایج قابل اعتمادی دست یافته اند. درباره ی درستی هر ادعای علمی باید بر اساس روش علمی به قضاوت نشست، و روش علمی منحصر به شبیه سازی آزمایشگاهی نیست. پیدایش حیات نیاز به شرایط خاص و زمان طولانی دارد که سبب می شود پیدایش حیات در آزمایشگاه بسیار بعید باشد. ( آزمایشهای پاستور در همین نوشتار) با این وجود شنیدن این خبر در سال ها یا دهه های آینده چندان عجیب نیست.



نویسنده: فرخ فرپژوه

[۱] Scientific creationism

[۲] Sprite

[۳] Opportunity

[۴] Harold Urey

[۵] Stanley Miller

[۶] Sol Spiegelman

[۷] اين RNA ژنوم باكترويفاژ Qβ است كه باكتری ايشريشيا كولی را آلوده می كند.

[۸] Qβ رپليكاز

[۹] Tom Cech

[۱۰] Sidney Altman

[۱۱] Francis Crick

[۱۲] پيش ساز RNA يعنی ريبونوكلوتيد فسفات توسط آنزيم روبونوكلئوتيد ردوكتاز به پيش ساز DNA يعنی داكسی ريبونوكلئوتيد فسفات تبديل می شود.

[۱۳] سلول ها همواره در معرض نيرويی به نام فشار اسمزی هستند. اگر اين نيرو كنترل نشود پس از مدتی غشاء سلول از بين می رود. سلول های اوليه، تا زمانی كه مكانيسم های مقابله با فشار اسمزی تكوين نيافته بود، ساختارهايی موقتی بودند، اما سرعت فرگشت همين سلول های موقتی نيز بسيار زيادتر از حيات مولكولی بود و به همين دليل مكانيسم های پايداری در برابر فشار اسمزی و ديگر مكانيسم های حياتی به سرعت بوجود آمدند.

[۱۴] پرو به معنی پیش و كاریوت به معنی هسته است. پروكاریوت ها فاقد هسته و ساير اندامک های سلولی هستند.

[۱۵] Archaebacteria دسته ای از باكتری ها كه باقیمانده اولین سلول های پديد آمده بر روی زمین هستند. مطالعه بر روی اين باكتری ها بخش بزرگی از پژوهش های فرگشتی را در بر می گیرد، و اين پژوهش ها استفاده های فراوانی در صنعت و پزشكی دارند.

[۱۶] يو به معنی پیش و كاریوت به معنی هسته است. یوكاریوت ها دارای هسته و ساير اندامک های سلولی هستند.

[۱۷] Oxygen holocaust

[۱۸] O2 در حضور پرتو فرا بنفش تبدیل به O3 می شود و O3، لايه اوزون را برای حفاظت در برابر پرتو فرا بنفش بوجود می آورد.

[۱۹] Cell differentiation[/]
 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
میدونین چرا میگم احتمالش کم هست چون میزان جهش مثلا در ژن های انسان در طی همانند سازی ..یک سلول وقتی می خواد تقسیم بشه قبل از تقسیم DNA همانند سازی میکنه DNA انسان سه ملیارد نوکلئوتید طول داره یعنی و در طی همانند سازی از هر 10000 نوکلئوتید یکی اشتباه همانند سازی میشه یعنی در هر تقسیم 300000 اشتباه وجود داره ولی این جهش همین طور باقی نمی مونه و در سلول سیستم غلط خوان وجود داره آنزیم های ویژه ای هستن که این اشتباه رو تصحیح میکنن حالا من در انسان گفتم ولی در موجودات دیگر هم همین طور هست.............اگر این جهش ها باقی می موندن چی میشد که باقی نمی مونن به هیچ عنوان اگر باقی بمونن بعضی جهش ها با عث مرگ میشن بعضی ها باعث بیماری میشن وخیلی چیزهای دیگه.................ولی اینکه یک موجودی به موجود دیگر تبدیل بشه بازهم میگم خودبه خودی نیست..جهت دار هست..ازتون خواهش میکنم DNA وسلول زنده رو با ساختمان و چیزهای دیگه مقایسه نکنید هر چه قدر هم فاصله زمانی بیشتر باشه خودبه خودی چیزی به وجود نمیاد اونم در صورتی که آن موجود انسان باشه............در مورد انتخاب طبیعی هم یک موجود برتر این رو طراحی کرده انگار هدفی داشته و در انتها به انسان رسیده وسیستم همانند سازی انسان رو هم خدمتتون عرض کردم شما فکر میکنید سرطان ها چه جوری ایجاد میشه ؟؟؟به علت جهش ولی همه سرطان نمیگیرن چرا چون سیستم های غلط خوان وجود داره که مانع جهش میشه .در ضمن موجودی به نام انسان امروزی انقدر باهوش هست که انتخاب طبیعی رو حداقل امروزه کاملا مقدارش صفر شده چرا باید یک چنین موجودی به وجو می آمد چه لزومی داشت غیر از اینکه خدا می خواست موجودی خلق کند که اشرف مخلوقات باشد نه جهش ایجاد میشه (منظورم جهشی هست که باعث تکامل بشه)نه انتخاب طبیعی میتونه اونو از بین ببره
منظور شما این هست که بعد از میلیون ها سال از انسان امروزی یک موجود دیگری تکامل پیدا میکنه این طور نیست در یکی از بیماری به نام دیسترفی عضلانی (که عضلات به تحلیل میرن )یک ژنی که دو میلیون و چهارصد هزار نوکلئوتید داره اگه یک سیتوزین گوانین بشه این بیماری ایجاد میشه که در 14 سالگی باعث مرگ هم میشه این بیماری ولی اتفاق افتادن جهش و ایجاد موجودی دیگر شوخی بردار نیست که در طی میلیون ها سال به وجود بیاد مگر اینکه خدا بخواد....از نظر ژنتیک انسان این نظر شما محااااااااااااااااال هست..........انتخاب طبیعی هم فعلا احتمالش صفر هست(در مورد خلق موجودی دیگر )
نظریه داروین تا خلق انسان درسته ازش هم ممنونم باعث شد بیشتر خدا رو بشناسم..................تصادفی بودن از این کامل تر نمیشه گفت..............
همین جا اگه خوب بخونی می بینی که منظورم از نظم چی هست منظورم توالی نوکلئوتیدی هست که اگه یکی اشتباه بشه چه بلایی سر انسان میاد چه برسه به این که موجود دیگری هم ازش به وجود بیاد..........ضمنا حیات زبانی هست که از 4 حرف تشکیل شده .آدنین سیتوزین گوانین تیمین زندگی برحسب ردیف این ها ست در DNA انسان
جالبه برای دوستان عجیبه که یه موجود طی میلیون ها سال به یه موجود دیگه تبدیل بشه .ولی این اصلا عجیب نیست که یک عصا در لحظه ای به مار تبدیل بشه:D

چیزی که ما باید توجه کنیم اینه که تکامل به صورت خیلی آرام و تدریجی بوده و همین تدریجی بودن باعث به وجود اومدن موجود پیچیده ای به نام انسان میشه

مثال قورباغه های داوکینز رو می زنم.

شما از بین تعدادی قورباغه پا کوتاه،نر و ماده ای که از همه پا هاشون بلند تره رو انتخاب کنید و زمان بدیم تا آمیزش کنن ،تخم گذاری کنن و تبدیل به قورباغه بشن

دو ماه طول میکشه تا دوباره آماده جفتگیری بشن حالا بازهم از بین قورباغه ها نر و ماده ای که از همه پاهاشون بلند تره رو انتخاب میکنیم...

این کار رو برای فرضا 10 نسل ادامه میدیم و بعد می بینیم که قورباغه ها پاهاشون بلند تر میشه و این حدودا 2 سال طول میکشه

پس طی میلیون ها سال امکان این هست که حتی موجودی به موجود دیگه تبدیل بشه
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینکه اختلاف داره و یا نداره با مذاهب یک بحث دیگه هست و درست و غلطش را کار ندارم.

ولی 2 تا سوال دارم.
شما این را قبول دارید که منشا همه پستاندارانی مثل ما از دریا و ابزیان هست؟؟؟؟
در ضمن میتونم تعریف شما را از اشرف مخلوقات بدونم ؟

بله قبول دارم .....................منظورم رو تو پست قبلی گفتم منظور از این کلمه به نظر من از نظر زیست شناسی این هست که انسان آخرین حلقه موجودات هست و در اینجا متوقف میشه تکامل از این نظر هم اشرف مخلوقات هست حالا شاید برداشت های مذهبی زیادی از این جمله وجود داشته باشه ولی به نظر من این جمله بار علمی زیادی داه...........تکامل در انسان متوقف میشه.پست قبلی رو کامل بخونید...............در ضمن من خودم تایپ میکنم خیلی سختمه و کپی پیست های بعضی ها رو اصلا قبول ندارم چون رشته خودم اینه نظر میدم حوصله تایپ کردن هم ندارم منظورم شما نیستین کلی گفتم......در ضمن من شما رو خوب میشناسم اولین باری هم نیست که باهاتون بحث میکنم
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالبه برای دوستان عجیبه که یه موجود طی میلیون ها سال به یه موجود دیگه تبدیل بشه .ولی این اصلا عجیب نیست که یک عصا در لحظه ای به مار تبدیل بشه:D

چیزی که ما باید توجه کنیم اینه که تکامل به صورت خیلی آرام و تدریجی بوده و همین تدریجی بودن باعث به وجود اومدن موجود پیچیده ای به نام انسان میشه

مثال قورباغه های داوکینز رو می زنم.

شما از بین تعدادی قورباغه پا کوتاه،نر و ماده ای که از همه پا هاشون بلند تره رو انتخاب کنید و زمان بدیم تا آمیزش کنن ،تخم گذاری کنن و تبدیل به قورباغه بشن

دو ماه طول میکشه تا دوباره آماده جفتگیری بشن حالا بازهم از بین قورباغه ها نر و ماده ای که از همه پاهاشون بلند تره رو انتخاب میکنیم...

این کار رو برای فرضا 10 نسل ادامه میدیم و بعد می بینیم که قورباغه ها پاهاشون بلند تر میشه و این حدودا 2 سال طول میکشه

پس طی میلیون ها سال امکان این هست که حتی موجودی به موجود دیگه تبدیل بشه

انسان آخریشه یه کم به خودتون زحمت بدین بخونید لطفا
 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
انسان آخریشه یه کم به خودتون زحمت بدین بخونید لطفا
چرا این رو میگید؟

مگه ما تو طبیعت زندگی نمی کنیم؟پس ما همیشه تحت تاثیر انتحاب طبیعی خواهیم بود.

درسته انسان با علمش تاثیر انتخاب طبیعی رو تعدیل کرده ولی هنوز تحت فشار انتخاب طبیعی هست.

در ضمن شما تکامل رو قبول دارید ولی معتقدید طراح داشته.درسته؟


 
آخرین ویرایش:

?Why

عضو جدید
میدونین چرا میگم احتمالش کم هست ...
اول اینکه کمی با نحوه جمله بندی شما مشکل داشتم و فهمیدن بعضی جملاتتون برام سخت بود ... خواهش میکنم وقت بیشتری برای ویرایش نوشتتون بزارید .
بعد اینکه ممنون به خاطر اطلاعاتی که در اختیارمون میزارید . اما ای کاش مختصر و مفید دلایلتون رو بگید ...
چکیده حرفاتون این بود که گفتین احتمالش کمه چون خیلی از جهش ها مضر هستن و اگه مفید باشن ، جهش های کوچیکی هستن که نمیتونه به انسان منجر بشه . اگه چیز دیگه ای بود بفرمایید.
بر خلاف توصیه خودتون به دیگران برای دقت در پستها ،به نظرم باز هم اهمیت زمان رو در نظر نگرفتین . گفتیم انسان ماهر حدود 2 میلیون سال پیش میزیسته ... اگه متوسط عمر هر انسان رو 40 سال در نظر بگیریم نتیجه میشه که 50 هزار بار فرصت جهش هست ... این برای حالتی بود که یک انسان فقط و فقط یک انسان دیگه تولید کنه در طول عمرش ... حالا اگه دو تا انسان ماهر داشته باشیم میشه 100 هزار فرصت! و با توجه به رشد تصاعدی جمعیت و این که امروزه در هر ثانیه حدود 4 تولد یا فرصت جدید داریم ، خودتون پیش بینی کنین به چه اعداد بزرگی میرسیم و این همه فرصت ، فقط برای تبدیل انسان ماهر به انسان امروزی فراهم بوده ...
برای نمونه این لینک رو هم از اخبار روزهای اخیر ببینید برای اینکه ببینید چه جهش های بزرگی ممکنه فقط در یک نسل رخ بده! :
http://www.seemorgh.com/entertainment/2429/66633.html
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا این رو میگید؟

مگه ما تو طبیعت زندگی نمی کنیم؟پس ما همیشه تحت تاثیر انتحاب طبیعی خواهیم بود.

درسته انسان با علمش تاثیر انتخاب طبیعی رو تعدیل کرده ولی هنوز تحت فشار انتخاب طبیعی هست.

در ضمن شما تکامل رو قبول دارید ولی معتقدید طراح داشته.درسته؟


چرا تو طبیعت زندگی میکنیم ولی ما بر طبیعت پیروزیم ما هستیم که فرمانروایی میکنیم در طبیعت...............درسته شاید مقدار کمی فشار وجود داشته باشه ولی تاثیر گذار نیست...درسته طراح داره هنوز هم همینو میگم
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول اینکه کمی با نحوه جمله بندی شما مشکل داشتم و فهمیدن بعضی جملاتتون برام سخت بود ... خواهش میکنم وقت بیشتری برای ویرایش نوشتتون بزارید .
بعد اینکه ممنون به خاطر اطلاعاتی که در اختیارمون میزارید . اما ای کاش مختصر و مفید دلایلتون رو بگید ...
چکیده حرفاتون این بود که گفتین احتمالش کمه چون خیلی از جهش ها مضر هستن و اگه مفید باشن ، جهش های کوچیکی هستن که نمیتونه به انسان منجر بشه . اگه چیز دیگه ای بود بفرمایید.
بر خلاف توصیه خودتون به دیگران برای دقت در پستها ،به نظرم باز هم اهمیت زمان رو در نظر نگرفتین . گفتیم انسان ماهر حدود 2 میلیون سال پیش میزیسته ... اگه متوسط عمر هر انسان رو 40 سال در نظر بگیریم نتیجه میشه که 50 هزار بار فرصت جهش هست ... این برای حالتی بود که یک انسان فقط و فقط یک انسان دیگه تولید کنه در طول عمرش ... حالا اگه دو تا انسان ماهر داشته باشیم میشه 100 هزار فرصت! و با توجه به رشد تصاعدی جمعیت و این که امروزه در هر ثانیه حدود 4 تولد یا فرصت جدید داریم ، خودتون پیش بینی کنین به چه اعداد بزرگی میرسیم و این همه فرصت ، فقط برای تبدیل انسان ماهر به انسان امروزی فراهم بوده ...
برای نمونه این لینک رو هم از اخبار روزهای اخیر ببینید برای اینکه ببینید چه جهش های بزرگی ممکنه فقط در یک نسل رخ بده! :
http://www.seemorgh.com/entertainment/2429/66633.html

بابت نحوه نوشتن معذرت میخوام من بیشتر مقاله انگلیسی می خونم برای همینم نوشته هام شبیه ترجمه هست ....کاملا به جا گفتین .........لینکی رو که گذاشته بودین رو دیدم خودتونم میبینین مقدار این اتفاقات نادر هست.......................ای کاش در مورد تقسیم سلول ....آنزیم های دخیل در همانند سازی .....و خود DNA............و تمهیدات سلول برای جلوگیری از جهش رو می خوندین.........من سایت های فارسی رو نمی خونم بیشتر مقاله های به روز و جدید انگلیسی میخونم...............در مورد مختصر بودن باور کنید نمیشه من میگم متوجه نیستن میان دوباره همون سوال رو می پرسن................جهش هست ولی نه مقدار ی که باعث بشه از انسان امروزی یک موجود دیگر متکامل بشه...........چون حتی بیماری های که در اثر تغییر ژنتیکی به وجود میاد امروزه همان انسان اونا رو تصحیح میکنه البته اگر سیستم غلط گیر سلول نتواند تصحیح کند ....انسان بامهندسی ژنتیک این کارو میکنه ..................جهش رو اصلاح میکنه برای همینم هست من میگم جمله انسان اشرف مخلوقات هست بهترین تعریف در مورد انسان هست.................
ازتون خواهش میکنم واژه جن پت رو تو گوگل سرچ کنید .................خودتون در مورد انسان قضاوت کنید..............هدف خدا خلق موجودی با قدرت تفکر بالا بود که به آن رسید ودیگر پدیده تکامل از انسان به بعد وجود ندارد........تکامل هدفی بود که خدا به انسان برسد وانسان را خلق کند
در مورد جهش در انسان زمان معنی نداره درسته در مورد موجودات دیگه زمان خیلی تاثیر گذار بود اما در مورد انسان کارایی نداره چون امروزه انسان هست که حکومت میکنه نه جهش و انتخاب طبیعی
 
آخرین ویرایش:

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
چرا تو طبیعت زندگی میکنیم ولی ما بر طبیعت پیروزیم ما هستیم که فرمانروایی میکنیم در طبیعت...............درسته شاید مقدار کمی فشار وجود داشته باشه ولی تاثیر گذار نیست...درسته طراح داره هنوز هم همینو میگم
منم گفتم انسان تا حدی تونسته کنترل کنه ولی یه مثال براتون می زنم انسان با دخالت در طبیعت(با استفاده از علم) آپاندیس رو در میاره و مرگ میر

ناشی از آپاندیس رو کم میکنه ولی هنوز هم هستن کسانی که بر اثر آپاندیس می میرن. پس نمی تونه به طور کامل این فشار رو دفع کنه

در ضمن انتخاب مصنوعی که خود بشر مسبب اون هست هم می تونه موجب تغییرات بشه

و این رو هم درنظر بگیریم که طبیعت قابل پیش بینی نیست و معلوم نیست میلیون ها سال بعد انسان کنونی چه سرنوشتی رو دچار میشه

خب دلیل شما برای وجود یه طراح چیه؟و اگر طراحی وجود داشته چرا انسان رو از همون ابتدا به این شکل خلق نکرد؟کار سختی بوده براش؟
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم گفتم انسان تا حدی تونسته کنترل کنه ولی یه مثال براتون می زنم انسان با دخالت در طبیعت(با استفاده از علم) آپاندیس رو در میاره و مرگ میر

ناشی از آپاندیس رو کم میکنه ولی هنوز هم هستن کسانی که بر اثر آپاندیس می میرن. پس نمی تونه به طور کامل این فشار رو دفع کنه

در ضمن انتخاب مصنوعی که خود بشر مسبب اون هست هم می تونه موجب تغییرات بشه

و این رو هم درنظر بگیریم که طبیعت قابل پیش بینی نیست و معلوم نیست میلیون ها سال بعد انسان کنونی چه سرنوشتی رو دچار میشه

خب دلیل شما برای وجود یه طراح چیه؟و اگر طراحی وجود داشته چرا انسان رو از همون ابتدا به این شکل خلق نکرد؟کار سختی بوده براش؟

در مورد انتخاب طبیعی منظور من زندگی کردن بال دار ها و مردن بدون بال ها ..............یا دراز شدن گردن ........این جور حرف هاست............خوب بیماری یک چیز عادی هست خوب درسته بعضی ها از بیماری می میرن ولی دوباره انسان هایی هستن که مبتلا به بیماری متولد میشن.پس طبیعت اینارو حذف نمی کنه ..................مریضی انتخاب طبیعی نیست منظور من انتخاب طبیعی در طی تکامل هست به نظر من از انسان به بعد تکاملی وجود نداره.........................مطمئنا کسی که انسان رو با این ویژگی خلق کرده هیچی براش سخت نیست...........................دلیل من برای وجود طراح 6 سال درس خوندن و مطالعه هست در مورد DNA و سلول................چون خیلی هوشمندانه خلق شده منظورم کارکرد سلول زنده هست..چرخش DNA در حین رونویسی و خیلی چیزهای دیگه.................به قول دوستاتون یه گوشی هوشمندانه طراحی میشه چه قدر تعجب میکنید....کاش میدونستین که من چی میگم
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد انتخاب طبیعی منظور من زندگی کردن بال دار ها و مردن بدون بال ها ..............یا دراز شدن گردن ........این جور حرف هاست............خوب بیماری یک چیز عادی هست خوب درسته بعضی ها از بیماری می میرن ولی دوباره انسان هایی هستن که مبتلا به بیماری متولد میشن.پس طبیعت اینارو حذف نمی کنه ..................مریضی انتخاب طبیعی نیست منظور من انتخاب طبیعی در طی تکامل هست به نظر من از انسان به بعد تکاملی وجود نداره.........................مطمئنا کسی که انسان رو با این ویژگی خلق کرده هیچی براش سخت نیست...........................دلیل من برای وجود طراح 6 سال درس خوندن و مطالعه هست در مورد DNA و سلول................چون خیلی هوشمندانه خلق شده منظورم کارکرد سلول زنده هست..چرخش DNA در حین رونویسی و خیلی چیزهای دیگه.................به قول دوستاتون یه گوشی هوشمندانه طراحی میشه چه قدر تعجب میکنید....کاش میدونستین که من چی میگم
این را قبول دارید که نتیجه گیری که شما پس از 6 سال در خوندن و خوندن مقالات انگلیسی و غیره داشتید.بیشتر نظر شخصی و استدلال خود شماست و قبول دارید که بسیارو حتی اکثر
کسانی که حتی بسیار بیشتر از شما در زیست شناسی علم دارند با شما اختلاف نظر دارند.این را که قبول دارید؟؟
ایا این را قبول دارید که بسیاری از دانشمندان زیست شناسی بر این عقیده اند که بوجود امدن موجودی مثل انسان و موجودات دیگر کره زمین تصادفی بوده و امکانش بوده که تا حالا
موجوداتی مثل ما وجود نداشتند؟؟؟
ایا این را قبول دارید که یکی از دلایل سلطه پستانداران بر زمین از بین رفتن دایناسور ها بوده که راه را برای رشد پستانداران باز کرده؟؟؟؟
یکی از دلایلی که دایناسور ها ازبین رفتند امدن شهاب سنگ و برخوردش به زمین بوده .
ایا اگر اون شهاب سنگ بزرگ و به زمین برخورد نمیکرد و ممکن بود از کنار زمین بگذره .بسیار امکانش بود که فرایند تکاملی موجودات به شکل دیگری بود و کلا موجودات باهوشی مثل شامپانزه و
انسان به تکامل نمیرسیدن.غیر از اینه؟؟؟
شما میگید یعنی هیچ امکانی برای نابودی نسل بشر در حال حاضر نیست؟؟؟
شاید در اینده نه چندان دور ابر شهاب سنگی به زمین برخورد کنه و نسل بشر را از بین ببره.
فکر نکنم هنوز بشر نتونسته به اون قدرت و علم و دانش برسه که در مقابل ابر شهاب سنگی مقاومت کنه.
همین الانش تو پیدا کردن یک هواپیما موندن.هر سال 100 ها سیل میاد و در کشوری با دانشی مثل امریکا کشته و ویرانی به بار میاره.
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
این را قبول دارید که نتیجه گیری که شما پس از 6 سال در خوندن و خوندن مقالات انگلیسی و غیره داشتید.بیشتر نظر شخصی و استدلال خود شماست و قبول دارید که بسیارو حتی اکثر
کسانی که حتی بسیار بیشتر از شما در زیست شناسی علم دارند با شما اختلاف نظر دارند.این را که قبول دارید؟؟
ایا این را قبول دارید که بسیاری از دانشمندان زیست شناسی بر این عقیده اند که بوجود امدن موجودی مثل انسان و موجودات دیگر کره زمین تصادفی بوده و امکانش بوده که تا حالا
موجوداتی مثل ما وجود نداشتند؟؟؟
ایا این را قبول دارید که یکی از دلایل سلطه پستانداران بر زمین از بین رفتن دایناسور ها بوده که راه را برای رشد پستانداران باز کرده؟؟؟؟
یکی از دلایلی که دایناسور ها ازبین رفتند امدن شهاب سنگ و برخوردش به زمین بوده .
ایا اگر اون شهاب سنگ بزرگ و به زمین برخورد نمیکرد و ممکن بود از کنار زمین بگذره .بسیار امکانش بود که فرایند تکاملی موجودات به شکل دیگری بود و کلا موجودات باهوشی مثل شامپانزه و
انسان به تکامل نمیرسیدن.غیر از اینه؟؟؟
شما میگید یعنی هیچ امکانی برای نابودی نسل بشر در حال حاضر نیست؟؟؟
شاید در اینده نه چندان دور ابر شهاب سنگی به زمین برخورد کنه و نسل بشر را از بین ببره.
فکر نکنم هنوز بشر نتونسته به اون قدرت و علم و دانش برسه که در مقابل ابر شهاب سنگی مقاومت کنه.
همین الانش تو پیدا کردن یک هواپیما موندن.هر سال 100 ها سیل میاد و در کشوری با دانشی مثل امریکا کشته و ویرانی به بار میاره.

استدلال شخصی نیست به هیچ عنوان اتفاقا من گفته دانشمندا رو کاملا قبول دارم خیلی از دانشمندا هم نظر منو دارن چون واقعا اعتراف میکنن که موجود برتری وجود داشته
کدوم حرف من استدلال شخصی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!چون من مسلمان هستم شاید قبلا اسمم مسلمان بود باور کنید به هیچ چیزی اعتقاد نداشتم ولی بعد از اینکه اطلاعاتم در این زمینه بیشتر شد به خداشناسی رسیدم .......................دلیل همه چیز حتی شهاب سنگ ها و...خداااااااااااااااااااااااااست همین وبس
درسته کشته به بار میاد ولی انتخاب طبیعی و جهش صورت نمی گیره گفتم منظور من از انتخاب طبیعت تعریف شده در بحث تکامل هست نه بلایای طبیعی......من که جای خود خود دانشمندا هم هر کدام استدلال شخصی خودشون دارن بعضی ها با دید معنوی به قضیه نگاه میکنن بعضی ها هم بر حسب ماده گرایی بستگی داره.........نظر منم اینه انتخاب با خود مردم هست ........
 

?Why

عضو جدید
جهش هست ولی نه مقدار ی که باعث بشه از انسان امروزی یک موجود دیگر متکامل بشه...........چون حتی بیماری های که در اثر تغییر ژنتیکی به وجود میاد امروزه همان انسان اونا رو تصحیح میکنه البته اگر سیستم غلط گیر سلول نتواند تصحیح کند ....انسان بامهندسی ژنتیک این کارو میکنه ..................جهش رو اصلاح میکنه برای همینم هست من میگم جمله انسان اشرف مخلوقات هست بهترین تعریف در مورد انسان هست.................ازتون خواهش میکنم واژه جن پت رو تو گوگل سرچ کنید .................خودتون در مورد انسان قضاوت کنید..............هدف خدا خلق موجودی با قدرت تفکر بالا بود که به آن رسید ودیگر پدیده تکامل از انسان به بعد وجود ندارد........تکامل هدفی بود که خدا به انسان برسد وانسان را خلق کنددر مورد جهش در انسان زمان معنی نداره درسته در مورد موجودات دیگه زمان خیلی تاثیر گذار بود اما در مورد انسان کارایی نداره چون امروزه انسان هست که حکومت میکنه نه جهش و انتخاب طبیعی
قرار نیست" یک موجود دیگر" از انسان متکامل بشه !!!
درباره انسان هم همین الان حدس هایی هست که در آینده چه "تغییراتی" خواهد کرد :
http://www.foxnews.com/science/2013/06/12/humans-in-100000-years-what-will-look-like/
http://www.mnn.com/earth-matters/wi...-human-evolution-5-traits-we-might-possess-in
Genpet رو هم نفهمیدم چه ربطی داشت ... دیده بودمش ... فِیک هست :
http://en.wikipedia.org/wiki/Genpet
گم شد موضوع بحث کلاً !!!
به عنوان بحث جانبی (که شما بهشون علاقه داری...) یه سوال قدیمی اینجا مطرح میشه که اگه هدف رسیدن به اشرف مخلوقات بوده ، چرا چند میلیارد سال معطل شده این هدف ؟ چرا به بیراهه هایی ، به قول دوستان ، مثل دایناسورها کشیده شده ؟ بازم حکمت خدا ؟
البته رو این بحثهای جانبی صحبت نکنیم بهتره ... موضوع اصلی معطل میمونه .
 
آخرین ویرایش:

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرار نیست" یک موجود دیگر" از انسان متکامل بشه !!!
درباره انسان هم همین الان حدس هایی هست که در آینده چه "تغییراتی" خواهد کرد :
http://www.foxnews.com/science/2013/06/12/humans-in-100000-years-what-will-look-like/
http://www.mnn.com/earth-matters/wi...-human-evolution-5-traits-we-might-possess-in
Genpet رو هم نفهمیدم چه ربطی داشت ... دیده بودمش ... فِیک هست :
http://en.wikipedia.org/wiki/Genpet
گم شد موضوع بحث کلاً !!!
به عنوان بحث جانبی (که شما بهشون علاقه داری...) یه سوال قدیمی اینجا مطرح میشه که اگه هدف رسیدن به اشرف مخلوقات بوده ، چرا چند میلیارد سال معطل شده این هدف ؟ چرا به بیراهه هایی ، به قول دوستان ، مثل دایناسورها کشیده شده ؟ بازم حکمت خدا ؟
البته رو این بحثهای جانبی صحبت نکنیم بهتره ... موضوع اصلی معطل میمونه .

خوب اگه برحسب نظریه داروین پیش بریم داروین همینو میگه.حرف منم اینه بعد از انسان موجودی نمیاد سوال اینه چرا باید در انسان متوقف بشه دلیلش چیست؟به غیر از اینکه انسان هست که به حکم خدا در دنیا فرمانروایی کند......................ولی من گفتم اشرف مخلوقات یعنی نقطه پایان..............در مورد اینکه چرا میلیون ها سال طول کشیده تا انسان خلق بشه خدا عالمه ......ولی نتیجه این شده که میبینی............خانم یا آقای محترم بحث مقاومت در بیماری ها رو در انسان با تکامل اشتباه گرفتین......بحث مقاومت در برابر آنتی بیوتیک ها حتی در میکروب ها هم دیده میشه ژن هاشون رو تغییر میدن و مقاوم میشن واثر آنتی بیوتیک روخنثی میکنند مثالش استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به پنی سیلین ولی هیچ وقت این باکتری تبدیل به قارچ یا مخمر نمیشه تو همون حالت باکتری باقی می مونه ولی فرم مقاوش در مورد انسان هم همین طور لینکی که گذاشتین موضوعش همینه با تکامل متفاوته امیدوارم با مثالی که زدم گرفته باشید چی گفتم..... تو لینکی که گذاشتین نوشته چون فک اجداد ما بزرگ بوده دندان عقل داشتن و مشکلی ایجاد نمی کرد ولی در طی سال ها فک کوچک شده و نیازی به دندان عقل نیست چون مشکل ایجاد میکنه و در مورد بیماری ها هم گفته .............مثل مثالی که در مورد باکتری ها گفتم .....ولی این انسان هیچ وقت به گونه ای دیگر تبدیل نمیشه مثل باکتری ها که یک باکتری به خاطر کسب ژن مقاومت هیچ وقت به باکتری دیگه تبدیل نمیشه حتی در خود باکتری ها هم سیستم غلط خوان وجود داره با اینکه ساده ترین موجودات هستند ولی در طی این سال ها دیده نشده که یک باکتری در اثر کسب ژن های مقاومت ویا غیره به گونه ای دیگر تبدیل بشه..............ونمیشه اسم این تغییرات را تکامل گذاشت بلکه تعامل با محیط هست
 
آخرین ویرایش:
بالا