آقایان نظر بدن خانم ها یاد بگیرن

ooraman

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای احساسات یک مرد احترام قائل بودن دارای تعاریف بسیار گسترده ای هست.

مردها با اینکه اصلا به نظر نمیاد ولی در عمق وجودشون موجودات احساسی هستند. ولی نفوذ کردن در آنها به مراتب سخت تر از زنان هست.

احترام قائل شدن برای احساسات یک مرد از این بابت سخته که مردها احساساتشون رو غالبا به زبون نمیارن و عمدتا با ملاحظه به حساب میان. این ویژگی ها در مردان باعث میشه صبور و آرام به نظر بیان ولی امان از روزی که کاسه این صبر لبریز بشه. پس برای اینکه این کاسه لبریز نشه باید کاری کرد. از طرفی احساساتی بروز نمیکنه که شما متوجه شید طرف از چی قلبا خوشش میاد و از چی بدش میاد. پس برای حل این مشکل باید تا وقتی طرفتون رو نشناختید و با روحیاتش آشنا نشدید خیلی با احتیاط رفتار کنید و راجع به همه ارتباطات و مسائلی که بین شما میگذره خوب فکر کنید و تحلیلشون کنید. اگر خانم ها یه کم ملاحظه کنن و به مغزشون فشار بیارن میتونن پس پرده رو ببینن. گاها یک کار خیلی ساده از نظر شما خانم ها برای ما یک عمل فوق العاده سنگین و غیر قابل تحمل به حساب میاد که به روتون نمیاریم و شما هم چون در مورد احساسات پس پرده یک مرد تفحصی نمیکنید روی همون کار ساده (از نظر خودتون) تکرار به خرج میدید و این میشه که به یکباره کاسه صبر لبریز میشه. با هوش باشید! این ویژگی خاص شماست. ازش استفاده کنید.

مردها در مورد علایقشون یکبار بیشتر به زبون نمیان و دوست دارن همون یکدفعه کارساز باشه. پس اگر دیدید که یه کاری رو که طرف قبلا گفته انجام نده و شما انجام میدید و اعتراضی هم نمیشنوید دلیل بر این نیست که نظرش عوض شده یا دیگه براش مهم نیست. بلکه داره بهتون فرصت میده و گذشت میکنه. یادتون باشه که از این گذشت ها همیشگی نیست. ممکنه بابت یه چیز که قبلا به شما گفته و ازتون خواسه که انجام ندید شما 20 مرتبه اون کارو انجام دادید و به شما هیچی نگفته بعد بار بیست و یکم صبرش لبریز میشه و متعاقبا رفتاری رو از خودش بروز میده که در حد بیست مرتبه تذکر و بیست مرتبه بی توجهی هست. بعد شما پیش خودتون میگید که چرا یه دفه اینطوری شد. کار مربوط به یکبار نیست. شما فقط دفعاتی رو که با اعتراض مردتون مواجه شدید رو به حساب میارید در صورتی که مردتون هر بار با انجام اون عمل توسط شما وارد تنش درونی شده.

پس ملاحظه کنید!
زن و مرد از هم دیگه شناخت درستی ندارن....به نظر من به زبون اوردن بعضی چیزا لازم و حیاتی ...به جایه اینکه دو نفر دائم همدیگه رو تفتیش کنن و بعد از چن ماه دعوا و جنگ و جدل یا ناراحتی به شناخت درستی از هم برسن و به قول معروف قلق همدیگه دستشون بیاد بهتر نیست هرکس درمورد علائقش و چیزایی که دوست نداره حرف بزنه و طرف مقابلم سعی کنه اونا رو رعایت کنه؟میدونم که بعضی چیزا رو نمیشه عنوان کرد ولی خیلی چیزا رو هم میشه...چرا از خصوصیاتمون با هم حرف نزنیم و بذاریم طرف بگرده و پیدا کنه!اینجوری هم مدت بیشتری طول میکشه هم دوطرف دائم بینشون دلخوری پیش میاد
 

scorpio20

عضو جدید
زن و مرد از هم دیگه شناخت درستی ندارن....به نظر من به زبون اوردن بعضی چیزا لازم و حیاتی ...به جایه اینکه دو نفر دائم همدیگه رو تفتیش کنن و بعد از چن ماه دعوا و جنگ و جدل یا ناراحتی به شناخت درستی از هم برسن و به قول معروف قلق همدیگه دستشون بیاد بهتر نیست هرکس درمورد علائقش و چیزایی که دوست نداره حرف بزنه و طرف مقابلم سعی کنه اونا رو رعایت کنه؟میدونم که بعضی چیزا رو نمیشه عنوان کرد ولی خیلی چیزا رو هم میشه...چرا از خصوصیاتمون با هم حرف نزنیم و بذاریم طرف بگرده و پیدا کنه!اینجوری هم مدت بیشتری طول میکشه هم دوطرف دائم بینشون دلخوری پیش میاد

حرفت اگه از بالا بهش نگاه كنيم كاملا درسته ولي اگه نزديك بيايم ميبينيم يه سري جزئيات بايد سوهان بخوره!!!
خب احتمالا سرعت تايپ كردن شما هم مثل من زياد بالا نيست و گرنه به اونها هم مي پر داختيد!!
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
5 - بشاش و سازنده باشد.

5 - بشاش و سازنده باشد.

خیلی از خانم ها در طول زندگی با یه افسردگی خاصی مواجه هستن که در پی کشف علل این افسردگی تلاشی هم نمیکنن. خیلی وقتها تلاش هم میکنن و هیچ دلیلی براش پیدا نمیکنن. خود من هم هنوز نتونستم علل این افسرگی رو تو خیلی از خانم های اطراف خودم پیدا کنم. ولی تا اونجایی که دستگیرم شده این افسردگی توی زندگی های موفق و بدون مشکل هم وجود داره پس میشه نتیجه گرفت این ناامیدی و افسردگی مربوط به زندگی مشترکشون نمیشه. توجه کنید که میگم زندگی های موفق و ایده آل. پس سایر انواع افسردگی ها که دلایل واضحی داره رو مد نظرم نیست. گاها خانم ها بار این افسردگی و نا امیدی بی دلیل رو تا آخر عمر بدون اینکه خودشون هم بدونن به دوش میکشن و فضای زندگی خود و طرف مقابلشون رو هم کم کم تیره میکنن. اگر دلیلی هست بگید تا ما هم بدونیم. اگر مشکلی هست قطعا میشه حلش کرد. ولی زندگی زیبا و بدون مشکل رو که میشه در اکثر ساعاتش خندید و شاد بود رو چرا باید با نا امیدی و افسردگی بی دلیل گذروند.

اگر مشکلی هست که از عنوان کردنش میترسید باید از عنوان نکردنش بیشتر بترسید. مشکلتون رو مطرح کنید ولی از راهش. راهش رو پیدا کنید و اون مشکل رو ارائه بدید و برای حل این مشکل از مردتون کمک بخواید. مطمئنا این به نفع زندگی شماست. چرا که هم مردتون از این بابت که میتونه مشکل کسی رو که بهش تکیه کرده حل کنه خوشحال میشه و این حس پناهگاه بودن و حراست کردن که یه میل طبیعی در وجود همه مردها هست تقویت میشه.

پس مشکلات رو حل کنید و هیچ جایی برای نگرانی خودتون و همسرتون نزارید.

منظور از سازندگی این نیست که شما باید تو ساخت و فراهم کردن مایحتاج زندگی تلاش کنید. البته اگر اینکار رو کردید (در صورت تمایل مردتون) بهش کمک کردید. ولی زندگی به مصالح دیگه ای هم نیاز داره. شما باید مصالحی رو بسازید و فراهم کنید که یک مرد از ساختن و آماده کردن اون ها ناتوانه. مهر بسازید. علاقه بسازید. پایبندی و اعتماد بسازید. همه اینها رو که ساختید به مردتون هدیه کنید تا ازش حراست کنه.
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر كلي مستثنياتي دارد و اين امر يك استثنا نيست!!!
البته ديدگاه من با شما پارالل است!!!

من متوجه نشدم منظورتون از جمله اول چیه. ولی همین که موازی هستیم خوبه.

زن و مرد از هم دیگه شناخت درستی ندارن....به نظر من به زبون اوردن بعضی چیزا لازم و حیاتی ...به جایه اینکه دو نفر دائم همدیگه رو تفتیش کنن و بعد از چن ماه دعوا و جنگ و جدل یا ناراحتی به شناخت درستی از هم برسن و به قول معروف قلق همدیگه دستشون بیاد بهتر نیست هرکس درمورد علائقش و چیزایی که دوست نداره حرف بزنه و طرف مقابلم سعی کنه اونا رو رعایت کنه؟میدونم که بعضی چیزا رو نمیشه عنوان کرد ولی خیلی چیزا رو هم میشه...چرا از خصوصیاتمون با هم حرف نزنیم و بذاریم طرف بگرده و پیدا کنه!اینجوری هم مدت بیشتری طول میکشه هم دوطرف دائم بینشون دلخوری پیش میاد

اینکه شما میگید بشینیم و راجع بهش حرف بزنیم خیلی خوبه ولی چند تا نکته هست که باید بهش توجه کرد:

1 - اول اینکه ما داریم میگیم زن واقعی چه زنیه و داریم ویژگی هاشو میشمریم. پس اگر خیلی وارد این بحث بشیم از بحث اصلی خارج میشیم.

2 - چقدر زمان نیاز هست تا شما به شناخت از طرف مقابل در مورد علاقه هاش برسی؟ 1 ساعت؟ 1 هفته؟ 1 ماه؟ 6 ماه؟ 2 سال؟ هیچوقت؟
زمان های کوتاه رو که بهتره حذفش کنیم چون به دلیل خیلی مسائل عملی نیست که اگر خواستید این مسائل رو هم براتون باز میکنم.
زمان های طولانی تر برای شکل گیری یک خانواده و آشنایی قبل از ازدواج خیلی آسیب رسان هست و اون هم دلایل خودش رو داره که اگر خواستید خارج از این بحث راجع بهش صحبت میکنیم.

3 - خیلی وقتها راجع به خیلی از مسائل نمیتونیم قبل از شروع یه رابطه دو طرفه پیش بینی کنیم و در موردشون حرف بزنیم.

و موارد بالا همش مرتبط به فرهنگ کشور ما میشه که قبل از ازدواج نمیشه به شناخت های کاملی از طرف رسید. پس بهتره مطابق فرهنگی که توش داریم زندگی میکنیم عمل کنیم و به تعاریف زن ایده آل و مرد ایده آل برسیم و سعی کنیم زنان و مردان ایده آلی باشیم.
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
6 - همانطور که برای خانواده خود ارزش و احترام قائل است برای خانواده مردش هم ارزش و احترام قائل شود. (عموما ضعف شدیدی در این قسمت د

6 - همانطور که برای خانواده خود ارزش و احترام قائل است برای خانواده مردش هم ارزش و احترام قائل شود. (عموما ضعف شدیدی در این قسمت د

نیاز به توضیح خاصی در این مورد نیست چون همه چیز روشنه.

فقط یه مثال کوچیک میزنیم تا متوجه بشید.


اگر خواهر یا مادر من بخوان مطلبی رو با من در میون بزارن یا از من خواسته ای داشته باشن اول باید برن از خانمم صلاح مشورت کنن یا اون رو واسطه قرار بدن برای انتقال این موضوع. یعنی ارتباطاتشون به قدری تنگاتنگ شده که با خانمم بیشتر احساس راحتی میکنن تا من. خوب کی باعث شده اینطوری بشه؟ من یا خانمم؟

پس برای برقراری ارتباط و رویارویی با خانواده مردتون باید خودتون رو خیلی قوی کنید و به قول معروف سیاست داشته باشید. :D


در خصوص ارزش قائل شدن باید بگم اگر مردتون برای مادر شما بدون چشم داشتی خدمتی میکنه یا هدیه ای میخره شما هم باید در درجه اول خودتون برای خانواده اش جبران کنید. اگر از عهده جبرانش بر نمیاید باید تشویقش کنید که به خانواده خودش هم برسه و کلا همون تیتر گویای همه مطالب هست و برای روشن شدن بیشتر موضوع باید وارد مصادیق شد که دو تا گفتم. بقیه اش هم خودتون میدونید. فقط باید مساوات رو رعایت کنید.


فقط یه نکته بگم که رعایت کردن این برابری و مساوات برای اکثر خانم هایی که الان مدعی هستند میتونن بعد از ازدواج ناگواره و مردشون رو کاملا برای خود و خانواده خوشون میدونن و حق کامل خودشون در صورتی که باید این اجازه رو بدن و حتی تشویقش کنن برای خانواده خودش هم خدمت کنه و ازشون قدر دان باشه.
 

haleh_sharif

عضو جدید
نیاز به توضیح خاصی در این مورد نیست چون همه چیز روشنه.

فقط یه مثال کوچیک میزنیم تا متوجه بشید.


اگر خواهر یا مادر من بخوان مطلبی رو با من در میون بزارن یا از من خواسته ای داشته باشن اول باید برن از خانمم صلاح مشورت کنن یا اون رو واسطه قرار بدن برای انتقال این موضوع. یعنی ارتباطاتشون به قدری تنگاتنگ شده که با خانمم بیشتر احساس راحتی میکنن تا من. خوب کی باعث شده اینطوری بشه؟ من یا خانمم؟

پس برای برقراری ارتباط و رویارویی با خانواده مردتون باید خودتون رو خیلی قوی کنید و به قول معروف سیاست داشته باشید. :D


در خصوص ارزش قائل شدن باید بگم اگر مردتون برای مادر شما بدون چشم داشتی خدمتی میکنه یا هدیه ای میخره شما هم باید در درجه اول خودتون برای خانواده اش جبران کنید. اگر از عهده جبرانش بر نمیاید باید تشویقش کنید که به خانواده خودش هم برسه و کلا همون تیتر گویای همه مطالب هست و برای روشن شدن بیشتر موضوع باید وارد مصادیق شد که دو تا گفتم. بقیه اش هم خودتون میدونید. فقط باید مساوات رو رعایت کنید.


فقط یه نکته بگم که رعایت کردن این برابری و مساوات برای اکثر خانم هایی که الان مدعی هستند میتونن بعد از ازدواج ناگواره و مردشون رو کاملا برای خود و خانواده خوشون میدونن و حق کامل خودشون در صورتی که باید این اجازه رو بدن و حتی تشویقش کنن برای خانواده خودش هم خدمت کنه و ازشون قدر دان باشه.

مرسی دوست عزیز راهنمایی هاتون عالیه
 

Mahdi Joon2

عضو جدید
خدا برات نگهش داره دوست عزیز و امیدوارم که خوشبخت بشید.
خیلی ممنون امیدوارم خدا قسمت شما هم بکنه... ;)
موافقم کلا مردها ترجیح می دهن همسری داشته باشن که باعث پیشرفتشون تو زندگی بشه چه مسایل مادی و چه مسایل دیگر! ولی باز هم میگم تعادل!!! باید از طرف حتما چیزهایی خواست این باعث می شه هم طرف از اینکه می تونه نیاز خانمشو برطرف کنه شاد باشه و همچنین قدرتون را هم بداند
من فکر میکنم خانوم ها هم علاقه مند مردی میشن که موجب پیشرفتشون بشه،این تو ذات انسانهاست که خواهان پیشرفتند :smile:
زن و مرد از هم دیگه شناخت درستی ندارن....به نظر من به زبون اوردن بعضی چیزا لازم و حیاتی ...به جایه اینکه دو نفر دائم همدیگه رو تفتیش کنن و بعد از چن ماه دعوا و جنگ و جدل یا ناراحتی به شناخت درستی از هم برسن و به قول معروف قلق همدیگه دستشون بیاد بهتر نیست هرکس درمورد علائقش و چیزایی که دوست نداره حرف بزنه و طرف مقابلم سعی کنه اونا رو رعایت کنه؟میدونم که بعضی چیزا رو نمیشه عنوان کرد ولی خیلی چیزا رو هم میشه...چرا از خصوصیاتمون با هم حرف نزنیم و بذاریم طرف بگرده و پیدا کنه!اینجوری هم مدت بیشتری طول میکشه هم دوطرف دائم بینشون دلخوری پیش میاد
کاملاً موافقم اینو من تجربه کردم و میگم،دوستان اینکه حرف بزنید خیلی بهتره خوب حرف بزنید زبون واسه همین روزاس راستشو از اول بگید راجع به خودتون
نیاز به توضیح خاصی در این مورد نیست چون همه چیز روشنه.

فقط یه مثال کوچیک میزنیم تا متوجه بشید.


اگر خواهر یا مادر من بخوان مطلبی رو با من در میون بزارن یا از من خواسته ای داشته باشن اول باید برن از خانمم صلاح مشورت کنن یا اون رو واسطه قرار بدن برای انتقال این موضوع. یعنی ارتباطاتشون به قدری تنگاتنگ شده که با خانمم بیشتر احساس راحتی میکنن تا من. خوب کی باعث شده اینطوری بشه؟ من یا خانمم؟

پس برای برقراری ارتباط و رویارویی با خانواده مردتون باید خودتون رو خیلی قوی کنید و به قول معروف سیاست داشته باشید. :D


در خصوص ارزش قائل شدن باید بگم اگر مردتون برای مادر شما بدون چشم داشتی خدمتی میکنه یا هدیه ای میخره شما هم باید در درجه اول خودتون برای خانواده اش جبران کنید. اگر از عهده جبرانش بر نمیاید باید تشویقش کنید که به خانواده خودش هم برسه و کلا همون تیتر گویای همه مطالب هست و برای روشن شدن بیشتر موضوع باید وارد مصادیق شد که دو تا گفتم. بقیه اش هم خودتون میدونید. فقط باید مساوات رو رعایت کنید.


فقط یه نکته بگم که رعایت کردن این برابری و مساوات برای اکثر خانم هایی که الان مدعی هستند میتونن بعد از ازدواج ناگواره و مردشون رو کاملا برای خود و خانواده خوشون میدونن و حق کامل خودشون در صورتی که باید این اجازه رو بدن و حتی تشویقش کنن برای خانواده خودش هم خدمت کنه و ازشون قدر دان باشه.
میدونید باید اینو باور کرد که همسر من تا حالا کنار خونوادش بوده اکثر ساعات عمرش رو و خوب سخته حالا بخواد کنتر ببینتشون من هم همینطور ولی خوب خانومها دل نازکند،من هوای خونوادشو دارم همسر منم مدام هوای خونواده منو مطمئن باشید اگه شماها خوب باشید این خوبی دو طرفه خواهد شد
یه چیزه دیگه هم اینه که ما میخوایم همدیگرو تغییر بدیم،تغییر خوبه ولی نه دیگه شخصیت طرف رو کلاً نابود کنیم
من همیشه با خودم میگم زن من کسیه که من انتخاب کردم همینجوری بوده که من انتخابش کردم کسی هست که با تمام وجود دوستش دارم،اینو مدام به خودم یادآوری میکنم تا مبادا جایی فراموش کنم
خودمونیم گاهی اوقات همه ماهارو شیطون یه قلقلکایی میده
البته من خیلی سال نیست که متاهل شدم
اینا تجربه های کم من بود ;)
 

Mahdi Joon2

عضو جدید
یه چیز دیگه واس اینکه بحث منحرف نشه:
درست که همیشه میگن مردا باید تکیه گاه باشند ولی این زنه که میتونه مرد رو محکم ترو محکم تر کنه
پس خانوما هیچوقت هیچوقت همسرتون رو خورد نکنید
پدر و مادر خود من از هم جدا شدند،مشکل هم پدر من بود،از جداییشون ناراحت نیستم،این خوب نیست اما یه تجربیاتی بدست آوردم
و الان خدارو شکر خودم خانواده خوبی رو سعی میکنم اداره کنم
همسر من حتی تو بدترین موقعیتهای من،قضیه جدایی پدرو مادرم رو وسط نکشیده و تاحالا حرفی ازش به میون نیاورده
این منو خیلی محکم کرده که همسر من ،من رو به خاطر اشتباه دیگران مجازات نمیکنه و منو به خاطر خودم میخواد
 

mary90

عضو جدید
کاربر ممتاز
این جمله شما نشان دهنده اینه که شما هنوز به درک درستی از ازدواج نرسیدید.
علاوه بر علاقه احتیاجات هم لازمه که زن و مرد رو در کنار همدیگه نگه داره.

در خصوص دفاع از حق هم همانطور که گفتم راه و روش خودشو داره. یه زن نباید مثل یه مرد حق خودشو بگیره.
شاید!
ولی این موضوع حرف شما رو انکار نمی کنه
مگه بده یه خانوم از پس همه ی کارا بر بیاد؟
این به این منی نیست که ......
ببین مگه اقایون نمی تون ظرف بشورن؟
یا غذا بپزن؟
ولی این کار وظیفه ی خانوم خونست دیگه!(البته در تقسیم وظایف می رسه به خانوما)
 

mary90

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی از خانم ها در طول زندگی با یه افسردگی خاصی مواجه هستن که در پی کشف علل این افسردگی تلاشی هم نمیکنن. خیلی وقتها تلاش هم میکنن و هیچ دلیلی براش پیدا نمیکنن. خود من هم هنوز نتونستم علل این افسرگی رو تو خیلی از خانم های اطراف خودم پیدا کنم. ولی تا اونجایی که دستگیرم شده این افسردگی توی زندگی های موفق و بدون مشکل هم وجود داره پس میشه نتیجه گرفت این ناامیدی و افسردگی مربوط به زندگی مشترکشون نمیشه. توجه کنید که میگم زندگی های موفق و ایده آل. پس سایر انواع افسردگی ها که دلایل واضحی داره رو مد نظرم نیست. گاها خانم ها بار این افسردگی و نا امیدی بی دلیل رو تا آخر عمر بدون اینکه خودشون هم بدونن به دوش میکشن و فضای زندگی خود و طرف مقابلشون رو هم کم کم تیره میکنن. اگر دلیلی هست بگید تا ما هم بدونیم. اگر مشکلی هست قطعا میشه حلش کرد. ولی زندگی زیبا و بدون مشکل رو که میشه در اکثر ساعاتش خندید و شاد بود رو چرا باید با نا امیدی و افسردگی بی دلیل گذروند.

اگر مشکلی هست که از عنوان کردنش میترسید باید از عنوان نکردنش بیشتر بترسید. مشکلتون رو مطرح کنید ولی از راهش. راهش رو پیدا کنید و اون مشکل رو ارائه بدید و برای حل این مشکل از مردتون کمک بخواید. مطمئنا این به نفع زندگی شماست. چرا که هم مردتون از این بابت که میتونه مشکل کسی رو که بهش تکیه کرده حل کنه خوشحال میشه و این حس پناهگاه بودن و حراست کردن که یه میل طبیعی در وجود همه مردها هست تقویت میشه.

پس مشکلات رو حل کنید و هیچ جایی برای نگرانی خودتون و همسرتون نزارید.

منظور از سازندگی این نیست که شما باید تو ساخت و فراهم کردن مایحتاج زندگی تلاش کنید. البته اگر اینکار رو کردید (در صورت تمایل مردتون) بهش کمک کردید. ولی زندگی به مصالح دیگه ای هم نیاز داره. شما باید مصالحی رو بسازید و فراهم کنید که یک مرد از ساختن و آماده کردن اون ها ناتوانه. مهر بسازید. علاقه بسازید. پایبندی و اعتماد بسازید. همه اینها رو که ساختید به مردتون هدیه کنید تا ازش حراست کنه.
خانوما خیلی خیلی حساس تر از اون چیزی هستن که شما فکرش رو می کنید
خیلی خیلی زود ناراحت می شن
با یه رفتار کوچیک یه حرف
که شاید این موضوع برای خودشون هم خیلی عجیب به نظر برسه
و روشون نشه به کسی بگن چون واقعا هیچی نیست
البته با گذشت زمان پوست کلفت می شن!!!!!
البته اگه خوانومی نتونه با این مسائل کنار بیاد و اونها رو برای خودش حل نکنه به کینه تبدیل می شه
اون وقت دیگه نمی شه به هیچ نحوی درستش کرد
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
7 - دلسوز و مهربان باشد. (در کلمات و واژه ها نمیگنجه که چقدر باید روی این مورد کار کنید.)

7 - دلسوز و مهربان باشد. (در کلمات و واژه ها نمیگنجه که چقدر باید روی این مورد کار کنید.)

همین دیگه!!!

دلسوز و مهربان باشید. :D
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زن باید در همه حال وهمه جا و پیش همه کس مراقب بلور آبیرنگ زیبای غرور مرد باشه. چون این غرور حافظ حریم خانوادگی و ضامن عشق دوام زندگی زناشوییه.همین. بقیه اش قابل حله
 

Similar threads

بالا