|
امروز چون رییس اداره آمده بود در اتاق ما بست نشسته بود، همکاران یک ساعت کار کردند. بعد از رفتن رییس فیلترشکنها راه افتاد و بچهها همه رفتند توی فضای مجازی. چند دقیقهای در سکوت گذشت که تیموری گفت: در عجبم که چطور هنوز این داستان خمیر مرغ، سیاسی نشده است. گفتم: خمیر مرغ چه ربطی به سیاست دارد؟ گفت: اختیار دارید. همه چیز بالاخره یک وجه سیاسی دارد. هر چیزی که یک مدت رسانهها دربارهاش حرف میزنند، سیاسی میشود دیگر. مثال بزنم؟ صابری گفت: نه مثال نزن، ممکن است به برخی بربخورد. قاسمی گفت: ها؟ لابد خمیر مرغ و کالباس و سوسیس هم مربوط به دولت قبل است. صابری گفت: نیست؟ قاسمی گفت: عجب رویی داری. صابری گفت: طرح یارانهها خوب اجرا میشد، مردم مجبور نمیشدند بروند به جای گوشت، کالباس بخورند. قاسمی گفت: میدانی مشکل تو چیست؟ صابری گفت: مشکل من؟!
قاسمی و صابری خواستند دست بهیقه بشوند که محمدی گفت: رستورانهای زیرزمینی در تهران با بیکن و ... همه به سمت مانیتور شیرجه زدیم. نوشته بود یکسری رستوران در تهران هست که ملت میتوانند غذای ممنوعه بخورند و در آن مثل خارج باشند. مرادی گفت: واقعا که. شرمآور است. صابری گفت: آنقدر به خارج از کشور نرفتند که مجبور شدیم خارج از کشور را بیاوریم توی زیرزمین. اگر یارانهها درست توزیع میشد و طرح کامل اجرا میشد، الان اینطوری نبودیم. قاسمی که از دست صابری شاکی شده بود، همانجا یقهاش را گرفت و خواست حساب صابری را برسد که محمدی گفت: خاک بر سرم، بچهها نشانی رستوران را هم نوشته. بریم؟ مرادی گفت: استغفرالله. و صابری و قاسمی یقه هم را ول کردند.
گروه فرهنگی: رضا ساکی در بخش طنز ایسنا
****بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم سهم مان کم نشود
ما خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
و حقیقتها را زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم****
بیخودی حرص زدیم سهم مان کم نشود
ما خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
و حقیقتها را زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم****
آخرین ویرایش: