بابا خبر نداره! خبر نداره وقتی مثل خیلی از باباهای دیگه رفته بود جنگ، بزرگترین دغدغه و دلنگرانی یه دونه دخترش این بود: "حالا که بابابزرگ در خونه رو رنگ زده، بابا که برگرده هیچ وقت ما رو پیدا نمیکنه...!"
جالب بود اماااااااااااااا این رو خوب میدونم که ایهام سنگین و متلک سنگین تری رو داره میزنه که حرف از جنگ و بابا بزرگ و رنگ کردن در خونه میزنه.(من متوجه نشدم) اما خواهشا دوستان عمیق تر نگاه کنن بخصوص بچه های ادبیاتی حتما یه چیزی رو بت خودش یدک میکشه
جالب بود اماااااااااااااا این رو خوب میدونم که ایهام سنگین و متلک سنگین تری رو داره میزنه که حرف از جنگ و بابا بزرگ و رنگ کردن در خونه میزنه.(من متوجه نشدم) اما خواهشا دوستان عمیق تر نگاه کنن بخصوص بچه های ادبیاتی حتما یه چیزی رو بت خودش یدک میکشه