آورده اند که روزی و روزگاری، در دهستانی رعیتی زیر خط فقیر زندگی می کرد. تمام دارایی رعیت یک خانه کوچک بود با یک اتاق و یک حیاط 10 متری. رعیت زن و چند تا فرزند داشت با دو بز و یک گوسفند که در گوشه حیاط از آنها نگهداری می کرد. شبها سر و صدای بز و گوسفند خواب راحت را از چشمان رعیت و زن و بچه هاش...