نتایح جستجو

  1. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا ان دل که بر دریا زنم نیست ز پا این بند خونین برکنم نیست امید انکه جان خسته ام را به ان نادیده ساحل افکنم نیست...... فریدون مشیری
  2. industrial-eng

    چند مشکل و سوال نسبتا جدی در حوزه ی دین اسلام

    همه ی حرفاتون متاسفانه چرت و پرته جبر و اختیار!!! یه داستان تکراری بی معنی خدایی وجود نداره. همش توهمه دیگه چه برسه به ادیان و مذاهب من دراوردی بشر راستش خیلی دلم می خواست خدا باشه: زندگی جاودان اون دنیا! عدالت محض افریدگار!! دلگرم بودن به ... اما حیف که فقط مثل یه رویای شیرین می مونه. اخیرآ...
  3. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از ان به که ببندی و نپایی
  4. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    ارزو می کردم دشت سرشار ز سرسبزی رویاهارا من چه می دانستم سبزه می پژمرد از بی ابی.... سبزه یخ می زند از سردی دی... من چه می دانستم دل هر کس دل نیست.
  5. industrial-eng

    سلام عزیزم نماز و روزت قبول. هستم ... همین جاها.... ممنون که به یادم بودی شادباشی قربونت

    سلام عزیزم نماز و روزت قبول. هستم ... همین جاها.... ممنون که به یادم بودی شادباشی قربونت
  6. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    تو با خدای خودانداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
  7. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    دلی که با سر زلفین او قراری داد/گمان مبر که بدان دل قرار باز اید
  8. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    شور شیرینم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا؟ ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب الود من لالا چرا؟ شهریار
  9. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    ...در کنج حجره های قدیمی در دنج هر رباط پستوی خانه ها در گوشه ی مسجد میخانه خانقاه ویرانه ای_هنوز اگر هست_ از دیر یا خرابات یا در رواق مدرسه ها هرجا شیراز را همیشه بگردیم... با سالخوردگان بنشینیم لای کتاب های کهن را ده صد هزاربار ببینیم..... شاید در این میان خورشید یک غزل _با خط نغز حافظ...
  10. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    لب لعل و خط مشکین چو انش هست و اینش نیز بنازم دلبر خود را که حسنش ان و این دارد
  11. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    ای جدایی تو بهترین بهانه ی گریستن ! بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام. ای نوازش تو بهترین امید زیستن در کنار تو من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام.
  12. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهی ای عشق تو را دارم و دارای جهانم همراه تویی هر چه تو گویی و تو خواهی
  13. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    غلام همت ان رند عافیت سوزم که در گداصفتی کیمیاگری داند
  14. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    تو بگیر تو ببند! تو بخواه! پاسخ چلچله ها را تو بگو! قصه ی ابر هوا را تو بخوان! تو بمان با من تنها تو بمان! فریدون مشیری
  15. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین/خاموشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟ شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر/این سفر راه قیامت می روی تنها چرا؟
  16. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کنند ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان می دهند ابی و دلها را توانگر می کنند حافظ (خطاب به: واعظان کاین جلوه بر....)
  17. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان امد وقت است که باز ایی
  18. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
  19. industrial-eng

    بحث آزاد صنایع

    لبخند خدا بسیار زیبا بود سپاسگذار اقای کیانی اگر یادتان بود و باران گرفت / دعایی به حال بیابان کنید
  20. industrial-eng

    مشاعرۀ سنّتی

    رهروان در سفر بادیه حیران تو اند با تو ان عهد که بستند بر انند هنوز
بالا