خوشابحالشان
انانکه به ظاهر مردند
اما در اصل از همه ی مرده ها ی زمانه زنده ترند
انانکه راه جدایی و راه ازادی و رهایی از این بنده ها را با جان اموختند
هم زندگیشان عاشقانه بود
و هم مرگشان
به قول اوینی
پندار ما این است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند،
اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است
و شهدا مانده اند.
داغ این حسرت را چگونه
ارام کنیم
که کاش کنارتان بودیم
از خودم می پرسم اگر تاریخ به گونه ایی رقم می خورد که زمانه شما را لمس کنم
ایا واقعا
جرات عاشقانه هاجانبازی های شما را داشته ام یا نه؟؟؟؟؟؟
امشب چه شده که به سراغتان امدم
دنیا برایم زیباست یک پارچه هستی و وجود است
اما
با این حال
بازهم چونان قفسی تنگ است که مانع از رهایی شده
این روزها چرا اینقدر دگر گونم
ای مردان زنده ی تاریخ
این معبر را
چگونه بپیمایم
مرا دریابید
و باز هم به قول اوینی خوش می کنم
که می گوید
پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.اگرمقصدپرواز است پس قفس ویران بهتر.