یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    : ))))
    نه اون همون لبخند بود
    اونا واسه این بود ک نوشتم طولانی بشه ارسال بشه : ))))
    خوشابحالشان
    انانکه به ظاهر مردند
    اما در اصل از همه ی مرده ها ی زمانه زنده ترند
    انانکه راه جدایی و راه ازادی و رهایی از این بنده ها را با جان اموختند
    هم زندگیشان عاشقانه بود
    و هم مرگشان
    به قول اوینی
    پندار ما این است که ما مانده ­ایم وشهدا رفته ­اند،
    اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است
    و شهدا مانده­ اند.
    داغ این حسرت را چگونه
    ارام کنیم
    که کاش کنارتان بودیم
    از خودم می پرسم اگر تاریخ به گونه ایی رقم می خورد که زمانه شما را لمس کنم
    ایا واقعا
    جرات عاشقانه هاجانبازی های شما را داشته ام یا نه؟؟؟؟؟؟

    امشب چه شده که به سراغتان امدم
    دنیا برایم زیباست یک پارچه هستی و وجود است
    اما
    با این حال
    بازهم چونان قفسی تنگ است که مانع از رهایی شده
    این روزها چرا اینقدر دگر گونم
    ای مردان زنده ی تاریخ
    این معبر را
    چگونه بپیمایم
    مرا دریابید
    و باز هم به قول اوینی خوش می کنم
    که می گوید
    پرستویی که مقصد را در کوچ می­بیند از ویرانی لانه ­اش نمی ­هراسد.اگرمقصدپرواز است پس قفس ویران بهتر.
    مپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده اند ولاغیر...صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
    9-او (شیطان)ازاهل عشق نبود... تا با امری خلاف عقل خویش مواجه شد،گردن از طاعت معبودپیچید وحکم عقل ­گرایی خویش را گردن نهاد. و پیروان شیطان نیز هم چنین ­اند.
    ، پرستویی که مقصد را در کوچ می­بیند از ویرانی لانه ­اش نمی ­هراسد.اگرمقصدپرواز است پس قفس ویران بهتر.
    اکنون شهیدان مرده اند و ما مرده ها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن را داشتند که - وقتی نمی توانستند زنده بمانند – مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بی شرمان مانده ایم. صدها سال است که مانده ایم و جا دارد که دنیا بر ما بخندد... دکترعلی شریعتی، مجموعه آثار 19، حسین وارث آدم، ص 199.
    تعبیر خوابم را نمی دانم
    تو که در بیداری مرا به دروازه های دلت راه ندادی
    چرا
    چرا در رویا
    روبروی من اینگونه مستانه ایستاده ایی
    و لمس لبخند را بر گونه هایمان می نشانی
    کاش دنیا خواب بود
    من خواب بودم
    و تورا در خواب همیشگی می یافتم
    اره منم متوجهش شدم....
    جناب افتخاری نخوندن این شعر رو؟
    نقاشی های عجیبی هستن
    ادمای برون چهره
    باریکه ابی
    گلهایی رشد کرده از سر انگشتانشون
    اون ادم سیاه ک مث اسمون شبه
    خیلی جالبن خیلی
    خوب ی جورایی موافقم با شما
    اما خوب ی سری رشته های ابی و زرد اجری از جایی ک تقریبا وسط چشماس زده بیرون
    اون ب نظرم باریکه ایه از ذهن این ادماس
    ادمایی ک چهره ندارن اما...
    اون گلها رو نمیدونم چرا .. درک نکردمشون .....
    تویی نقاشی دیگه از همین سری همین ادمای بدون چهره در کنار ی ادم عادی با لباسهای مشابه ایستادن...
    نمیدونم ... فهمیدن و درک کردنشون کار هرکسی نیس
    خوب ما هرچی نظر بدیم در موردشون نمیتونیم بفهمیمو درک کنیم منظور نقاش چی بوده


    دوس دارم برم گالری این جور نقاشا باهاشون حرف بزنم بفهممشون ... دوسشون دارم
    واسه من خیلی زیبا هستن
    ممنون
    بد نیستم

    اونایی ک گل داخلشون هس فک کنم واسه باربارا بزینا باشه
    نقاش اواتار خودم ی اقای فرانسوی هست ک من عاشقشم اما متاسفانه هرچی فک کردم اسمش یادم نیومد حالا اگر یادم اومد میگم

    اونا فقط چشم ندارن
    کلا صورت ندارن
    نه بینی نه چشم نه ابرو
    ی صورت خالی خالی
    الان نظرتون چیه؟
    ببخشید منم یادم رفت سلام کنم : )
    سلام خوبید؟

    نقاشهاشون رو بله میدونم کین... اما برداشت خودشون رو خیر...بهرحال سبکی جدید و خاص هستن ... و برای همه مورد پسند نیستن و البته قابل درک شاید ...
    شما چی برداشت میکنید؟
    در این زمان که عقیم است جمله صحبتها
    کناره گیر و غنیمت شمار عزلت را
    (صائب)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا