مردی در کنار ساحل داشت میلیون ها ستاره دریایی را که با امواج به ساحل آمده و در حال مرگ بودند دانه دانه به آب بر می گرداند شخصی از وی پرسید برای تو چه فرقی میکند تو که نمی توانی همه اینها را از مرگ نجات دهی.مرد گفت برای من فرقی نمی کند و در حالی که داشت یکی دیگر را به آب بر می گرداند گفت برای این یکی فرق می کند