چقد سخته ! تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و بجاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی ، حس کنی هنوزم دوسش داری!
چقد سخته ! دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیز آوار غرورش همه ی وجدت له شده!
چقد سخته ! تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی ، اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز «سلام» نتونی بگی!
چقد سخته ! نتونی از راز دل و عشق و احساست حرفی بزنی ومجبور باشی بخاطر حفظ غرورت برای همیشه ساکت بمونی!
چقد سخته ! یکدفعه چشم باز بکنی وببینی همه ی زندگیت تباه شده و تازه بعد از اون محکومی تا آخرین روز زندگیت حسرت بخوری و آه بکشی!
چقد سخته ! وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه ، اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری!
چقدر سخته ! گل آرزوهاتو ، تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی :
گل من ! باغچه نو مبارک ...