مشاعرۀ سنّتی

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرو راهی که بر پات سنگت ایو
جهان با این فراخی تنگت ایو
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
 

حصار

عضو جدید
میگریزم زین دغلکاران دنیا میگریزم
تا نیابندم دگرگم کرده جا پا میگریزم:gol:
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
به تنگ چشمی آن آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس

آن چنان در هوای خاک درش
می رود آب دیده ام که مپرس...
 

aloosha

عضو جدید
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده صید و صیاد رفته باشد
 

sisah

عضو جدید
درویش که می خورد به میری برسد
ور روبهکی خورد به شیری برسد
گر پیر خورد جوانی از سر گیرد
ور زانکه جوان خورد به پیری برسد
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
دادو بیدا که در مجلس ما رندی نیست
که برش داد برم داد ز بیداد کشم
 

sisah

عضو جدید
ما را ز شوق یار بغیر التفات نیست
پروای جان خویش و سر کاینات نیست
از پیش یار اگر نفسی دور می‌شوم
هر دم که میزنم ز حساب حیات نیست
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام خلوت خود را اگر نباشی تو
به یاد سرخ ترین لحظه ی تو خواهم داد

تو هم به یاد من او را ببوس اگر گذرت
به مرغ خسته پر دل شکسته ای افتاد
 

sisah

عضو جدید
دلخسته‌ام از ناوک دلدوز فراق
جان سوخته از آتش دلسوز فراق
دردا و دریغا که بود عمر مرا
شب‌ها شب هجر و روزها روز فراق
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا