بیایید پارسی را پاس بداریم.

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
فعلا اول املا رو پاس بداریم، جایگزینی واژه ها پیشکش!!!!!!!

مثلا "غواص" رو ننویسیم " قواص"!!!! بعد به فکر جایگزینی کلمه فارسی به جاش بیفتیم!!!!!
 

joliet_arch

عضو جدید
کلمه درب اشتباهه و باید نوشته شه در.
چون درب عربیه و جمع اون دروب به معنای
دروازست.
در_------->درب
 

joliet_arch

عضو جدید
نوشتن باسمه تعالی بهتر از بسمه تعالی ست.
به جای فکر می کنم بهتره بگیم گمان می کنم.
 

meytim

متخصص محاسبات عددی و MATLAB
کاربر ممتاز
رونوشت---->کپی
رویان---->جنین
روزآمد---->آپ دیت
به روز رسانی----->آپ دیتینگ


با اونهايي كه قرمزشون كردم، مخالفم:

به‏هنگام <----------------- آپ‏ديت
به‏هنگام كردن <----------- آپ‏ديتينگ

در ضمن فكر كنم جهت پيكانها رو هم بايد وارونه كنيد؛ اون جوري كه من نوشته‏ام.
 

meytim

متخصص محاسبات عددی و MATLAB
کاربر ممتاز
نماد---->سمبل
رشته---->سری
رسا (رساننده سرویس اینترنتی)--->آی اس پی
رخنه گر---->هکر


"رشته" و "سري" دو اصطلاح فني هستند، و نبايد براي آنها چنين پيشنهادي بدهيد:

به مجموعه‏اي از عددها كه به ترتيب ويژه دنبال هم نوشته شوند در زبان انگليسي Sequence گفته مي‏شود، و براي مجموع عددهاي مزبور Series به كار مي‏رود. در برگردان فارسي اين دو اصطلاح، چنين متداول شده بود كه به جاي اولي اصطلاح "دنباله" و به جاي دومي اصطلاح "رشته" به كار مي‏رفت، كه اين روش هنوز هم در بسياري از كتابها رعايت مي‏شود. اما تا اواسط دهه 70 در بعضي از كتابها، به ويژه كتابهاي درسي، اصطلاح "رشته" را به جاي Sequence برگزيدند، و اصطلاح "سري" را به جاي Series به كار بردند. به‏تازگي در كتابهاي درسي ازنو به روش كهن اين اصطلاحها را به كار برده‏اند. در هر صورت، من فكر نمي‌كنم اين به‌هم‌ريختگي را بتوان به‌گونه‌اي سامان داد، جز اينكه در هر نوشته به انگليسي آن اشاره شود.​
 

meytim

متخصص محاسبات عددی و MATLAB
کاربر ممتاز
نماد---->سمبل
رشته---->سری
رسا (رساننده سرویس اینترنتی)--->آی اس پی
رخنه گر---->هکر


به جاي "هكر" فكر كنم اگه همون اصطلاح جاافتاده "دزد رايانه‏اي" به كار بره بهتر باشه؛ از نظر اجتماعي هم بهتره، چون نشون مي‏ده كه طرف يك نوع دزده، دزد هم سگه، سگ هم دشمن خداست. ببخشد اشتباه گفتم؛ دروغگو سگه، سگ هم دشمن خداست.
 

meytim

متخصص محاسبات عددی و MATLAB
کاربر ممتاز
در پاسداشت يك زبان، واژه‌گزيني اهميت چنداني ندارد. اما در كنار اين پاسداشت مي‌توان واژه‌ها را هم جايگزين كرد. آنچه بيش از ديگران اهميت دارد، رعايت ساختار جمله است؛ چيزي كه تحصيل‌كرده‌ها، به ويژه تحصيل‌كرده‌هاي علوم، نه بلدند، نه ياد مي‌گيرند، نه اهميت مي‌دهند. من در نوشته‌هاي رسمي، همواره كوشيده‌ام كه ساختار جملاتم فارسي باشد. براي همين، بسيار بر آن خرده گرفته‌اند. نمونه:

You not only learn how much it costs to install a system, but also you learn how to read and understand P&ID's and Isometric drawings. þ

شما نه تنها ياد مي‏گيريد چقدر نصب يك دستگاه مي ارزد، بلكه [همچنين] ياد مي‏گيريد كه چگونه P&IDها و نقشه‏هاي ايزومتريك را بخوانيد و بفهميد. (ساختار اين جمله فارسي نيست؛ به‏آساني رد not only ... but also قابل تشخيص است.)​
شما هم مي‏فهميد نصب يك دستگاه چقدر مي‏ارزد، هم ياد مي‏گيريد P&IDها و نقشه‏هاي ايزومتريك را بخوانيد و بفهميد. (ساختار فارسي)​
شما هم ارزش نصب يك دستگاه را فرا مي‏گيريد، هم خواندن و فهميدنِ P&IDها و نقشه‏هاي ايزومتريك را. (ساختار فارسي)​
Midas was too exited to think wisely. þ
ميداس براي تفكر عاقلانه بسيار هيجان‏زده بود. (جملة گنگ و بي‏مفهوم؛ too درست ترجمه نشده است.)​
ميداس آنقدر هيجان‏زده بود كه نمي‏توانست عاقلانه فكر كند. (جملة شفاف)​
 

joliet_arch

عضو جدید
"رشته" و "سري" دو اصطلاح فني هستند، و نبايد براي آنها چنين پيشنهادي بدهيد:​





به مجموعه‏اي از عددها كه به ترتيب ويژه دنبال هم نوشته شوند در زبان انگليسي Sequence گفته مي‏شود، و براي مجموع عددهاي مزبور Series به كار مي‏رود. در برگردان فارسي اين دو اصطلاح، چنين متداول شده بود كه به جاي اولي اصطلاح "دنباله" و به جاي دومي اصطلاح "رشته" به كار مي‏رفت، كه اين روش هنوز هم در بسياري از كتابها رعايت مي‏شود. اما تا اواسط دهه 70 در بعضي از كتابها، به ويژه كتابهاي درسي، اصطلاح "رشته" را به جاي Sequence برگزيدند، و اصطلاح "سري" را به جاي Series به كار بردند. به‏تازگي در كتابهاي درسي ازنو به روش كهن اين اصطلاحها را به كار برده‏اند. در هر صورت، من فكر نمي‌كنم اين به‌هم‌ريختگي را بتوان به‌گونه‌اي سامان داد، جز اينكه در هر نوشته به انگليسي آن اشاره شود.​

منم موافقم. اما من در کتاب خوبان پارسیگو خوندم که
سری به معنای دوره و رشته است .اینواژه فرانسویه
و ادبای فصیح زبان اون رو به کار نمیبرن.;)
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود
دوباره می خوام این نوشتارو ادامه بدم.
پس نخست یادآوری از واژگاه گذشته داشته باشیم
رایانه---->کامپیوتر
رایانامه---->ایمیل
هرزنامه، هرزنوشت---->اسپم
نوشتار---->تاپیک
پویشگر---->اسکنر
نمایشگر---->مانیتور
صفحه کلید---->کیبورد
پیامک---->اس ام اس
درود ---------- سلام
سپاس -------- مرس ي تشكر
چیدمان ----------- لی اوت
پایانه ------ ترمینال
یارانه ------ سوبسید
کمینه---->حداقل، مینیمم
بیشینه---->حداکثر، ماکزیمم
نخست----> اول
کاربر----> یوزر
ویرایش ----> ادیت
خودرو ----> ماشین
نشانی ----> آدرس
كاربرد----- استفاده
ويژه----- خاص
رونوشت---->کپی
رویان---->جنین
روزآمد---->آپ دیت
به روز رسانی----->آپ دیتینگ
نماد---->سمبل
رشته---->سری
رسا (رساننده سرویس اینترنتی)--->آی اس پی
رخنه گر---->هکر
راهبرد---->استراتژی
راهکار--->تکنیک
راه اندازی--->بوت
رانه---->درایو
بي تاب---- بي حوصله
نادان---- بي شعور
واکنشگاه---->رآکتور
دیوارک---->پارتیشن
دورنگار--->فکس
بسپار---->پلیمر
تکپار--->مونومر
تندرو---->سریع السیر
بالگرد---->هلیکوپتر
پیوست---->ضمیمه
خاور---->شرق
باختر---->غرب
 

sanam_el

عضو جدید
به نظرم ی راه حل خوب میتونه مطالعه کتابای پارسی قدیمی باشه،مثل گلستان،بوستان.
آقای شهاب مرادی رو اگر بشناسید،توصیه میکردن که هر شب از روی گلستان یک صفحه بنویسیم،اسمش رو گذاشتن مشق شب،هم به منظم شدن کمک میکنه هم به پارسی را پاس بداریم.
برای توضیحات بیشتر میتونید به سایتشون مراجعه کنید:www.shahab-moradi.ir
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
که چی بشه که اسم و واژه های جا افتاده در دنیا را عوض کرد
می دونی اگر بخواهی اینکار را انجام بدهی باید یک زبان دیگری تاسیس کنی

بابا این دیگه چه فکریه ... بجای این حرفها سعی کنیم عقب ماندگیمان را جبران کنیم .
من خودم داشتم یک کتاب به اصطلاح ترجمه شده می خوندم کلی گشتم فهمیدم منظور این نویسنده از رسانه یعنی cd

به نظر من این افکار فقط ما را به مسائل حاشیه ایی می پردازه

به جای این به فکر پیشرفت این آب و خاک باشید
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظرم ی راه حل خوب میتونه مطالعه کتابای پارسی قدیمی باشه،مثل گلستان،بوستان.
آقای شهاب مرادی رو اگر بشناسید،توصیه میکردن که هر شب از روی گلستان یک صفحه بنویسیم،اسمش رو گذاشتن مشق شب،هم به منظم شدن کمک میکنه هم به پارسی را پاس بداریم.
برای توضیحات بیشتر میتونید به سایتشون مراجعه کنید:www.shahab-moradi.ir

درود
ممنون از پیشنهادت.


که چی بشه که اسم و واژه های جا افتاده در دنیا را عوض کرد
می دونی اگر بخواهی اینکار را انجام بدهی باید یک زبان دیگری تاسیس کنی

بابا این دیگه چه فکریه ... بجای این حرفها سعی کنیم عقب ماندگیمان را جبران کنیم .
من خودم داشتم یک کتاب به اصطلاح ترجمه شده می خوندم کلی گشتم فهمیدم منظور این نویسنده از رسانه یعنی cd

به نظر من این افکار فقط ما را به مسائل حاشیه ایی می پردازه

به جای این به فکر پیشرفت این آب و خاک باشید

درود عزیزم
ما با دنیا چیکار داریم . فقط میخوام زبان خودمونو بیشتر پاس بداریم. زبان پارسی که از شیرینترین و آسان ترین زبان ها با اون توانایی ساخت واژه قدرتمندی که داره چرا باید پر بشه از واژگان بیگانه؟!
ما چرا نباید زبان علمی خودمونو داشته باشیم؟!
این پست ها رو بخون ، بد نیست :
7 12 22


 

shahram1159

عضو جدید
درود
ممنون از پیشنهادت.




درود عزیزم
ما با دنیا چیکار داریم . فقط میخوام زبان خودمونو بیشتر پاس بداریم. زبان پارسی که از شیرینترین و آسان ترین زبان ها با اون توانایی ساخت واژه قدرتمندی که داره چرا باید پر بشه از واژگان بیگانه؟!
ما چرا نباید زبان علمی خودمونو داشته باشیم؟!
این پست ها رو بخون ، بد نیست :
7 12 22



این حس وطن دوستیت منو کشته
سالار مهندسای شیمی
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز

کارکنان ------>پرسنل
کارگروه ------>کمیته
همایش ------->کنگره
هم‌اندیشی -------->سمینار

---------------------------------------------------
ونیز این نوشته

 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم کلا با عوض کردن کلمات بین المللی مخالفم ، به خصوص کلمات علمی چون واژه های ترجمه شده نمی توانند به درستی معنی اصلی رو برسونند. بعد هم واژه های اصلی در همه دنیا شناخته شده است و امروزه باید با همه کشورها در ارتباط بود.
 

anjam.vazife

عضو جدید
به جای بعضی مواقع بگو گاهی
به جای حدس می زنم بگو گمان می کنم
به جای عجب بگو شگفت
 
آخرین ویرایش:

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
به جای بعضی مواقع بگو گاهی
به جای حدس می زنم بگو گمان می کنم
به جای عجب بگو شگفت

درود
ممنون ازهمکاریتون.
اگه امکان هست به همون شیوه نگارش من و برای یکسان بودن نوشته ها ، نگارش بفرمایید.
با سپاسی فراوان
 

anjam.vazife

عضو جدید
حدی ندارد از ... --------> مرزی ندارد از ...
فیش --------> برگه
تعداد -------->شمار
بحث و تبادل نظر -------->گفتمان
 

bowmanengclub

عضو جدید
به نظرم ی راه حل خوب میتونه مطالعه کتابای پارسی قدیمی باشه،مثل گلستان،بوستان.
آقای شهاب مرادی رو اگر بشناسید،توصیه میکردن که هر شب از روی گلستان یک صفحه بنویسیم،اسمش رو گذاشتن مشق شب،هم به منظم شدن کمک میکنه هم به پارسی را پاس بداریم.
برای توضیحات بیشتر میتونید به سایتشون مراجعه کنید:www.shahab-moradi.ir

یکی از دلیل های خراب شدن زبان پارسی،کتاب هایی چون گلستان و ... است. چون هدف این شاعرها تنها زبان بازی بوده و برای اینکار نیاز به واژه های بسیار بود که هرکجا کم می اوردن،از عربی می گرفتن.
ولی شاهنامه پر است از واژه های پارسی
 

bowmanengclub

عضو جدید
آخشیج ........... ضد *******************چیرگی............تسلط
آک..................عیب *******************خستوان...........معترف
آگاهی.............اطلاع ****************** داراک...............مال
آموزاک............تعلیمات *****************دررفت.............خرج
اند.................مقدار******************** دژآگاه..............وحشی،فرهنگ ندیده
انگار..............فرض ********************راد.................سخی
انگیزه............محرک ******************* رویه...............ظاهر
باهماد...........حزب ******************** ستیز.............لجاجت
بایا،باینده.......واجب ******************* سکالش.........مشاوره
بخش............قسمت ******************سهش...........احساس درونی
بدیده گرفتن....در نظر گرفتن ************** فرهنگ،فرهیخت................تربیت
بسامان.........منظم *******************گزیر...............تصمیم
یکباره............یکدفعه ******************نام................اسم
تندیس...........مجسمه ***************** نوید...............وعده
جربزه.........استعداد ******************* همباز...........شریک
جداسر...........مستقل ***************** هوده............نتیجه
جستار..........مبحث ......
چندان...........آنقدر
چندید............اینقدر
 
آخرین ویرایش:

sanam_el

عضو جدید
یکی از دلیل های خراب شدن زبان پارسی،کتاب هایی چون گلستان و ... است. چون هدف این شاعرها تنها زبان بازی بوده و برای اینکار نیاز به واژه های بسیار بود که هرکجا کم می اوردن،از عربی می گرفتن.
ولی شاهنامه پر است از واژه های پارسی

منبع؟
یعنی شما خودتون همه کلمه های گلستان رو ریشه یابی کردید و شخصا به این نتیجه رسیدید؟
قرار نیستفقط ی کتاب این ویژگی رو اشته باشه که خب!
 

bowmanengclub

عضو جدید
ببينيد دوست من
در صده هاي آغازين تسخير ايران،در آميختگي واژه هاي پارسي با تازي بيرون از اندازه رخ نداده، و تنها واژه هايي که در زبان پارسي نبود(بيشتر واژه هاي مذهبي) از تازي وارد پارسي شد. کتاب هايي چون شاهنامه،سفرنامه ناصرخسرو،ويس و رامين،ديوان رودکي و ... و ديگر کتاب هايي که در اون زمان ها نوشته شده گواه بر اين ادعا است.
اما در قرن هاي پنجم و ششم است که اين درآميختگي بسيار نمايان ميشه و دليلشم جز خودنمايي عده اي نبوده:
در اون زمان ها دونستن زبان تازي مايه سرافرازي بوده و زبان رسمي علوم هم بوده؛از اينرو بسياري درسشو مي خوندن و تازي ياد مي گرفتند،چيزيکه هست برخيشون کتابي به تازي نوشته يا شعري مي سرودند و از هنرشون بهره مي بردند ولي ديگراني که اينکارها رو نمي توانستند يا نمي خواستند بکنن در نوشتن پارسي پياپي واژه ها و جمله هاي عربي مي اوردند و هنرشونو اينگونه نشون مي دادند.
باز شدن درهاي پارسي به روي زبان هاي ديگر جز نتيجه ي اين هوسبازي ها نبوده و چون کسان مشهوري اينکارو کردند خودش يه شيوه ي همگاني شده و حتي تا به امروز هم رواج داره،دو مثال مي زنم:
روحانيون رو ببينيد که سال ها درس عربي مي خونن ولي به اندازه ي کتاب نوشتن يا شعر سرودن عربي نمي دونند تنها بهره اي که ازش مي برند اينه که در سخن گفتن با مردم پياپي جمله ها و واژه هاي عربي به کار ببرند تا بدينسان فهم و هنرشونو نشون بدن.
يا گاهي مانند همين کار بين ديگراني که انگليسي يا فرانسه مي دونستند ديده شد(امروز اين رفتار کمتر شده خوشبختانه)
راستي اينه که از هزار سال پيش زبان پارسي تنها براي سخن بازي شاعران به کار رفته به همين خاطر هست که پس از مشروطيت قالب هاي هزارساله ي شعرگويي پارسي شکست و شعر نو پديد اومد چون قالب هاي قديمي توانايي بيان مفاهيم نويي چون آزادي و ميهن دوستي و ... رو نداشت چراکه تنها در پي قافيه و رديف و ... بود.
ببينيد حتي کتاب نويسان هم همين راه رو پيمودند،تاريخ نويسان که تاريخو نوشتن هم از "سخن بازي" و "سجع پردازي" چشم نپوشيدن و کساني بيش از خود تاريخ در پي همين "سجع" پردازي و "بهاريه" سازي ها بودند. وصاف(تاريخ نويس دوران مغول) آشکارا مينويسه که خواستش نشون دادن "فصاحت و بلاغت" بوده و تاريخو بهانه اي براش گرفته: "نظر بر آن است که اين کتاب مجموعه ي صنايع علوم و فهرست بدايع فضايل و دستور اساليب بلاغت و قانون قواليب براعت باشد و اخبار و احوال که موضوع علم تاريخست مضامين آن بالعرض معلوم گردد." جويني در همون حال که اون تاريخ دلگداز و پر از کشتار و جنايت مغول رو مي نويسه از "سجع"پردازي و "بهاريه" سازي و ... که نشان بي درديش هست دور نمي افته! ديگران هم همين رفتار و داشتن(جز تاريخ بيهقي و دو سه کتاب ديگه).
به هر حال ؛ گذشتگان سخن بازي رو يه هنر مي دونستند و بهش "سحر حلال" يا "معجزه" مي گفتن. البته اين سخن بازي ها در تازي بوده ولي با پارسي هم همون رفتارو کردن و ....
خوب شما راجع به اين حرف ها بيانديش و نتيجشو به من بگيد. با اين حال مي تونيد کتاب "زبان پاک-احمد کسروي" رو بخونيد که در بخشي به اين ايرادها اشاره کرده.
يعني شما خودتون همه کلمه هاي گلستان رو ريشه يابي کرديد و شخصا به اين نتيجه رسيديد؟
نه دوست من. چون شيوه ي سعدي هم همون روشي بود که در بالا اشاره کردم (البته با شدت کمتري نسبت به صده هاي پسين(بعدي)) من نام گلستان رو بردم. البته که بوستان و گلستان رو هم خوندم. شما هم بخونيد و ببينيد بسياري واژگان که ما در پارسي داشتيم و داريم معادل تازيش در جمله اومده چرا که سجع برقرار بشه.

قرار نيست فقط ي کتاب اين ويژگي رو اشته باشه که خب!
درسته.
ولي شوربختانه زمان کوتاهي بود که پارسي ارج گذشتشو بدست اورد(سده هاي سوم:آغاز -چهارم:اوج- پبجم:پايان) و کتاب هايي که در اون زمان نوشته شده اين ويژگي "پارسي سره بودن" رو داره و هرچه ازون زمان دور بشيم ارزش کتاب ها از اين نظر کمتر ميشه،به گونه اي که بيشتر کتاب هاي زمان مغول (نثر مصنوع و متکلف) از صد واژه يکيش پارسي هست!
 

sanam_el

عضو جدید
در صده هاي آغازين تسخير ايران،در آميختگي واژه هاي پارسي با تازي بيرون از اندازه رخ نداده، و تنها واژه هايي که در زبان پارسي نبود(بيشتر واژه هاي مذهبي) از تازي وارد پارسي شد. کتاب هايي چون شاهنامه،سفرنامه ناصرخسرو،ويس و رامين،ديوان رودکي و ... و ديگر کتاب هايي که در اون زمان ها نوشته شده گواه بر اين ادعا است.
یعنی منظورتون اینه که فقط کتابایی که تو اون زمان نوشته میشد فارسی خالص بود؟
بقیه صحبتاتون رو هم دقیق متوجه نشدم،یعنی پارسی حکم عربی رو داشته تو اون مثالی که زدید،یا تازی؟
تو گلستان چه جوریه خب؟
 

bowmanengclub

عضو جدید
یعنی منظورتون اینه که فقط کتابایی که تو اون زمان نوشته میشد فارسی خالص بود؟
ببینید منظورتون از پارسی خالص چیه؟ یعنی 100% پارسی باشه؟ اگه منظور اینه که خوب نه حتی در همون زمان ها هم پارسی خالص نبود(چون ملت ها با هم در تماس هستند و از زبان همدیگر واژه هایی می گیرند، همون زمان ها هم واژه های یونانی در زبان پارسی بوده و بالعکس)
ولی اگه منظور از خالص بودن زبان پارسی نبود واژه های عربی درونش هست، آره کتاب های اون زمان (قرن سوم، چهارم، کمی هم پنچم) از این نظر پر است از واژه های پارسی.

بقیه صحبتاتون رو هم دقیق متوجه نشدم،یعنی پارسی حکم عربی رو داشته تو اون مثالی که زدید،یا تازی؟
منم راستش درست متوجه ی پرسش شما نشدم. عربی همون تازی هست.

تو گلستان چه جوریه خب؟
گفتم که در گلستان بسیاری از واژه هایی که ما در پارسی داشتیم، واژه ی عربیش بکار رفته و به مرور به خاطر نفوذ این کتاب (و کتاب هایی شبیه به اون-به ویژه دیوان اشعار بوستان و حافظ و ...) کم کم اون واژه ی عربی جایگزین واژه ی پارسی شده.
 

Similar threads

بالا