مشاعرۀ سنّتی

[آراز ائل سس]

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب

بعد از این وصلش چه جویم چیست سود آن غرقه را ....... کش به قعر بحر گوهر در کنار آید پدید

 

[naghmeirani]

بعد از این وصلش چه جویم چیست سود آن غرقه را ....... کش به قعر بحر گوهر در کنار آید پدید

دل ناله کرد و گفت : که ای بیخبر ز عشق!

کی دیده غیرِ رنج ، خریدارِ عاشقی؟

 

[آراز ائل سس]

دل ناله کرد و گفت : که ای بیخبر ز عشق!

کی دیده غیرِ رنج ، خریدارِ عاشقی؟

یا رب ز کرم دری برویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما

 

[naghmeirani]

یا رب ز کرم دری برویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما

آن شاخۀ برهنۀ گيلاس

كز باد سرد آخر پاييز، ميرميد،

با خندۀ بهار

باز از نسيم بوي خوش آشتي شنيد!

 

[تاریک وتنها]

آن شاخۀ برهنۀ گيلاس

كز باد سرد آخر پاييز، ميرميد،

با خندۀ بهار

باز از نسيم بوي خوش آشتي شنيد!

دل من دیر زمانی است که می پندارد

دوستی نیز گلی است مثل نیلوفر و ناز .......

 

[آراز ائل سس]

دل من دیر زمانی است که می پندارد

دوستی نیز گلی است مثل نیلوفر و ناز .......

ز ذاتش ندارد نشانی به دست ------------- دلش از شراب صفاتست مست

 

[تاریک وتنها]

ز ذاتش ندارد نشانی به دست ------------- دلش از شراب صفاتست مست

تو ای سپرده دلم به دست ویرانی

همین تویی که شاید دو قطره پنهانی

شبی که با تو درافتد غم پشیمانی

سرشک تلخی در مرگ من می افشانی

همین تویی که می اوری به یاد مرا .......

 

[آراز ائل سس]

تو ای سپرده دلم به دست ویرانی

همین تویی که شاید دو قطره پنهانی

شبی که با تو درافتد غم پشیمانی

سرشک تلخی در مرگ من می افشانی

همین تویی که می اوری به یاد مرا .......

از خيال لطف مي مشاطه چالاك طبع
در ضمير برگ گل خوش ميكند پنهان گلاب

 

[تاریک وتنها]

از خيال لطف مي مشاطه چالاك طبع
در ضمير برگ گل خوش ميكند پنهان گلاب

بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم.....

 

['nobody']

بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم.....

من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد

قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد.......

 

[banoo12]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

 

[naghmeirani]

من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد

قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد.......

درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما

 

[آراز ائل سس]

درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما

اين غزل آمدو خوش آمدو خظ بطلان..................به حساب خودي و دفتر بيگانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عزر بنه.................چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند!!

 

[naghmeirani]

داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست

 

[آراز ائل سس]

داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست

دلي كه با سر زلفين او قراري داد -------------------- گمان مبر كه بدان دل قرار باز آيد
چه جورها كه كشيدن بلبلان از وي -------------------- ببوي آنكه دگر نو بهار باز آيد

 

[naghmeirani]

دلي كه با سر زلفين او قراري داد -------------------- گمان مبر كه بدان دل قرار باز آيد
چه جورها كه كشيدن بلبلان از وي -------------------- ببوي آنكه دگر نو بهار باز آيد

دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا
گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست

 

[آراز ائل سس]

دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا
گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست

تن ز جان و جان ز تن مستور نيست

ليك كس را ديد جان دستور نيست

 

[naghmeirani]

تن ز جان و جان ز تن مستور نيست

ليك كس را ديد جان دستور نيست

تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم
بگذار در جدا شدن از یار جان دهم

همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش
چون بوته زار دست برایش تکان دهم

 

[آراز ائل سس]

تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم
بگذار در جدا شدن از یار جان دهم

همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش
چون بوته زار دست برایش تکان دهم

مطرب عشق عجب ساز ونوايي دارد
نقش هر نغمه كه زد راه به جايي دارد

 

[naghmeirani]

مطرب عشق عجب ساز ونوايي دارد
نقش هر نغمه كه زد راه به جايي دارد

در دفتر هميشه ي من ثبت مي شود
اين لحظه ها عزيزترين يادگار تو

 

[آراز ائل سس]

در دفتر هميشه ي من ثبت مي شود
اين لحظه ها عزيزترين يادگار تو

و گر بماه بسايد سر تكبر دود.........................همان پليد سيه روزن سيه روز است

 

[naghmeirani]

و گر بماه بسايد سر تكبر دود.........................همان پليد سيه روزن سيه روز است

تا سر به بدن باشد ،اين جامه كفن باشد
فرياد اباذرها ،ره بسته به بيگانه

لبخند سروري كو،سرمستی و شوري كو
هم كوزه نگون گشته ،هم ريخته پيمانه

 

[semiramis261]

تا سر به بدن باشد ،اين جامه كفن باشد
فرياد اباذرها ،ره بسته به بيگانه

لبخند سروري كو،سرمستی و شوري كو
هم كوزه نگون گشته ،هم ريخته پيمانه

همای را پر و بال از برای پروازست
که گوشه ی قفس و دام بر تو ننگین است.

 

[آراز ائل سس]

همای را پر و بال از برای پروازست
که گوشه ی قفس و دام بر تو ننگین است.

تیر دعای شب به هدف تا شود قرین ... ....... اندیشه در کشیدن زرین کمان صبح

 

[semiramis261]

تیر دعای شب به هدف تا شود قرین ... ....... اندیشه در کشیدن زرین کمان صبح

حوا منم،منم زن، پر بار دامن من
تهمینه و تهمتن برگی ز گلشن من

 

[آراز ائل سس]

حوا منم،منم زن، پر بار دامن من
تهمینه و تهمتن برگی ز گلشن من

نسیما جانب بستان گذر کن / بگو آن نازنین شمشاد ما را
به تشریف قدوم خود زمانی / مشرف کن خراب آباد ما را

 

[امیر افشار]

ای جوانی رفتی زدستم و من در خون نشستم
جوانی کجایی که غم پیری نبود دیری که در خود شکستم

 

[semiramis261]

ای جوانی رفتی زدستم و من در خون نشستم
جوانی کجایی که غم پیری نبود دیری که در خود شکستم

ماه منیر مهربان، آویخته از آسمان
همراه من هر سو روان، تا ملتقای آینه

 

[آراز ائل سس]

ماه منیر مهربان، آویخته از آسمان
همراه من هر سو روان، تا ملتقای آینه

هر كسي از ظن خود شد يار من ---------- از درون من نجست اسرار من

 

[blue bee]

هر كسي از ظن خود شد يار من ---------- از درون من نجست اسرار من

نان فرو زن به خون دیده ی خویش
وز در هیچ سفله سرکه مخواه

« انوری »