مشاعرۀ سنّتی

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم

من آن شتاره شب زنده دار اميدم

كه عاشقان تو تا روز ميشمارندم...

نرگس جونم سلاااااااااااام.......:heart:

من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم

که بر دیدارِ طاقت سوزِ خود عاشق تر از مایی...
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
تو مثل دست خود افتاده بودی
به قدر مهربانی ساده بودی
در آن هنگامه از خود گذشتن
عجب دستی به دریا داده بودی
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ما دل به درد هجر ضروری نهاده‌ایم

زیرا که فارغست طبیب از دوای ما
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا