مشاعرۀ سنّتی

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
یافته معروفیی هر طرفی صوفیی



دست زنان چون چنار رقص کنان چون صبا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
:gol:

ای نفس خرم باد صبا

از بر یار آمده‌ای مرحبا

قافله شب چه شنیدی ز صبح

مرغ سلیمان چه خبر از سبا
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دانسته سفر کردم و از کوی تو رفتم
تا گوش تو از ناله در آزار نباشد
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما اگر پیکار با نابخردان را
شمشیر باید میگرفتم
بر من نگیری،من به راه مهر رفتم
 

usef.key

عضو جدید
می سوزم و می سازم و فریاد رسی نیست
با این همه اندوه مرا داد رسی نیست
شب آمد و شب آمد و بس ناله ی جان سوز
افسوس که می میرم و فریاد رسی نیست
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
توان گفتن به مه مانی ولی ماه

نپندارم چنین شیرین دهان هست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آن نصیحتها که می‌کردیم اهل عشق را

این زمان معلوم ما شد کان همه افسانه بود
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش

میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا