مشاعرۀ سنّتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از غم عشق تو ای صنم
روز شب ناله ها میکنم من
وز قدو قامتت هر زمان
صد قیامت به پا میکنم من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
:gol:

نشد یک لحظه از یادت جدا دل

زهی دل، آفرین دل ، مرحبا دل
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ور عاقبت این چشم من محروم خواهد ماندن


تا کور گردد آن بصر کو نیست لایق دوست را

م ...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
مستی سرم آمد نور نظرم آمد



چیز دگر ار خواهی چیز دگرم آمد
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخـت
با جام می بـه کام دل دوسـتان شدم

مطرب جان بیا بزن تنتن تن تنن تنن

کاین دل مست از به گه یاد نگار می‌کند




یاد نگار می‌کند قصد کنار می‌کند

روح نثار می‌کند شیر شکار می‌کند



شب خوش:gol::gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مطرب جان بیا بزن تنتن تن تنن تنن

کاین دل مست از به گه یاد نگار می‌کند




یاد نگار می‌کند قصد کنار می‌کند

روح نثار می‌کند شیر شکار می‌کند



شب خوش:gol::gol:
:gol:
دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب

چو فرقدین و نگه می‌کنم ثریا را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد

هر چه می‌بینم به چشمم نقش دیوار آمدست
 

م.سنام

عضو جدید
یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد


من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تخم امید ما از و نارسته ماند از بی‌نمی



اما به کشت دیگران باران رحمت کم نشد
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما

بربند سر سفره بگشای ره بالا
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا