یکی از شیطونیاتو بگو!!

l0ve.s0ng

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من يه بار تو حياط خونمون داشتم بازي ميكردم
2تا سنگ اندازه فندق پيدا كردم فرو كردم تو سوراخ دماغم ...
مامانم ميگه رنگم بدجور كبود شده بوده:crying2:
البته اينو من خودم يادم نمياد چون خيلي كوشولو بودم...
 

ahmadi-2010

عضو جدید
من يه بار تو حياط خونمون داشتم بازي ميكردم
2تا سنگ اندازه فندق پيدا كردم فرو كردم تو سوراخ دماغم ...
مامانم ميگه رنگم بدجور كبود شده بوده:crying2:
البته اينو من خودم يادم نمياد چون خيلي كوشولو بودم...
:biggrin::biggrin:
میگم مطمئنی الان اون سنگه رو از دماغت در اوردی؟؟؟!!!!
من احساس میکنم داری یه ذره تو دماغی حرف میزنیا!!!!:biggrin:
 

sahar68

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین حد که یه بار از روی تاپ با سر و صورت افتادم رو سنگ
 

mxmxz

عضو جدید
من شیطونیهامو بگم از سایت اخراجم میکنن یکی نامه کتبی بیاره که اخراج نمیشم میگم.
 

ahmadi-2010

عضو جدید
من شیطونیهامو بگم از سایت اخراجم میکنن یکی نامه کتبی بیاره که اخراج نمیشم میگم.
ای شیطون نکنه بمب گذاری وزارت دادگستری عراق کار تو بوده!!!
فک کنم شیطونیات تو این مایه هاست که داری میگی ها....:biggrin:
 

ahmadi-2010

عضو جدید
نه بابا ... از یه نوع دیگس گیر نده نامه آوردی بگو بگم. :cool::smile:
نکنه انگشت کردی تو دماغ ادمین یا گوش مدیر یکی از تالارها رو گاز گرفتی که میترسی؟؟؟!!!
نترس عزیزم خودم اینجام شفاعتت رو میکنم بگو......
 

mxmxz

عضو جدید
نکنه انگشت کردی تو دماغ ادمین یا گوش مدیر یکی از تالارها رو گاز گرفتی که میترسی؟؟؟!!!
نترس عزیزم خودم اینجام شفاعتت رو میکنم بگو......

:biggrin:

جا قحطه مگه بکنم تو دماغ ؟ :biggrin: نه جون من بیخیال شو فقط نامه بیار .
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب منم یکی میگم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بچه که بودم برعکس بیشتر پسرا که به ماشین علاقه دارن من عاشق دایناسورا بودم و همیشه اسباب بازی دایناسوری میخریدم اما اااا بعد یه چند وقت یهو تعدادشون کم میشد و بعضیا غیب میشدن!
میدونی چرا؟!
نمیدونی؟!

خب معلومه دیگه میرفتم تو باغچه خونمون دفنشون میکردم تبدیل به فسیل شن!
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یادمه یه بار (البت چن بار ولی چون رسمه میگن یه بار گفتم یه بار) از این کرمای ابریشم بر میداشتم میزاشتم رو سر دخیای فامیل!
یه چن بارم انواع جک و جونورو تو حیاط خونه مادربزرگه چال کردم از همون کرمای ابریشم تا قورباغه و جوجه!
دو بارم انباری خونه خودمون یه بارم خونه مادربزرگه رو با خاکستر یکی کردم!
تو مدرسه با سنگ زدم سر همکلاسیمو شیتوندم!
تو هنرستان یدونه مار فسخلی بردیم گذاشتیم تو کشوی میز معلم، معلم اومد از کشو کچ برداره جاش مار برداشت!
معلم کارگاه برقمون تو هنرستان رو دوبار به تکفاز یه بار به سه فاز وصل کردم!
پشم شیشه کولر آبی تو هنرستانو برداشتیم بعد جا شکر دادیم به خورد معلممون!
سر همکلاسیم رو به کمک چنتا از بکس دیگه به صورت چارراه اصلاح نمودیم!
تو آز-شیمی اول دبیرستان بجای آب مقطر به استاد آب اکسیژنه دادم دستش سوخت!
توی اتاق مدیر هنرستان یه اسپیکر کوچیک گذاشته بودیم ازش صدای جک جونور در میاوردیم بیچاره اتاقشو عوض کرد!
تو چایی داداشم نمک ریختم دادم بش!
بسه یا بازم بگم؟
 

مریم راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
!!!!!!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام
آخ جون شیطونی.دلم واسه شیطونی تنگ شده.دیگه همه میگن خانم شدی باید آسه بری آسه بیای زنبوره نیشت نزنه.از کدوم شیطونی بگم.
یه بار با پسر خالم یه عالمه مگس گرفتیم و ریختیم تو پلاستیک و اونارو خفه کردیم و بعدش هم پسر خالم به سیخشون کشید.بعضیشون رو هم با چرخ خیاطی سوراخ سوراخ کردیم.خدایا منو ببخش!پشیمونم حسابی!:(:(:(
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یادمه یه بار (البت چن بار ولی چون رسمه میگن یه بار گفتم یه بار) از این کرمای ابریشم بر میداشتم میزاشتم رو سر دخیای فامیل!
یه چن بارم انواع جک و جونورو تو حیاط خونه مادربزرگه چال کردم از همون کرمای ابریشم تا قورباغه و جوجه!
دو بارم انباری خونه خودمون یه بارم خونه مادربزرگه رو با خاکستر یکی کردم!
تو مدرسه با سنگ زدم سر همکلاسیمو شیتوندم!
تو هنرستان یدونه مار فسخلی بردیم گذاشتیم تو کشوی میز معلم، معلم اومد از کشو کچ برداره جاش مار برداشت!
معلم کارگاه برقمون تو هنرستان رو دوبار به تکفاز یه بار به سه فاز وصل کردم!
پشم شیشه کولر آبی تو هنرستانو برداشتیم بعد جا شکر دادیم به خورد معلممون!
سر همکلاسیم رو به کمک چنتا از بکس دیگه به صورت چارراه اصلاح نمودیم!
تو آز-شیمی اول دبیرستان بجای آب مقطر به استاد آب اکسیژنه دادم دستش سوخت!
توی اتاق مدیر هنرستان یه اسپیکر کوچیک گذاشته بودیم ازش صدای جک جونور در میاوردیم بیچاره اتاقشو عوض کرد!
تو چایی داداشم نمک ریختم دادم بش!
بسه یا بازم بگم؟
:w04:
بسه دیگه نمیخواد بگی
کاسه کوزتو جم کن برو از شهرمون
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w04:
بسه دیگه نمیخواد بگی
کاسه کوزتو جم کن برو از شهرمون

حالا بزار چنتا دیگه بتعریفم!
تو عنفوان جوانی در خانه مادربزرگه درختی بود که ما آنجا خانه درختی داشتیم بنده لطف کردم و شبانه شاخه های درخت را به صورت نامحسوس اره نمودم!
فردا که دو عدد از پسرخاله ها به بالای خانه درختی صعود کردن شاخه های درخت لطف کرد و شیتستند!
پسرخاله ها را در بیمارستان جمع نمودیم!
دم گوساله مادربزرگه را به ستون طویله به کمک پسرخاله اتصال دادیم و رم کردن حیوان همان و نصف شدن دمش همان!
در بادکنک آب ریخته و از طبقه ۶ بر سر بکس همسایه شلیک مینمودیم!
تصور نمایید در کلاس به صورت ۲۰ درجه باز باشد و ما لطف کرده و بالای آن یک سطل زباله جایگذاری کنیم، حال که استاد مربوطه وارد کلاس شود چه اتفاقی رخ میدهد؟
روی دیبدمینی های کبابی ما برای طعمدار شدن و به مزاق بکس خوش آمدن نفت میریختیم!
در سفری که به ماسوله داشتیم به همراه یک عدد از بکس که بور بود ما ملت را اسگل کرده و اورا روس معرفی مینمودیم!
در اردو درون ساک یکی از بکس ماست تزریق نمودیم!
در همان اردو سرصندلی معلم در اتوبوس آدامس چسبانده کردیم!

شیطان بزرگ امین!
احترام بگذارید!
 

behnam-violoonn

عضو جدید
من یه داداش دارم اسمش حسامه..9 سالشه..
انقد شیطونههههههههههههههههههه
از سر و کوله ادم میره بالا
از صبح تا شب کارتون نگا میکنه .... اداشونو در میاره ..
فقط بلده ... نمیگم دیگه ...
 

Amir.27

عضو جدید
ما يه بار با بروبچ فلفل قرمز ريختيم توي گل رز داديم به دخمل همسايه!!!!!!!

بدبخت فلك زده كلي خوشحال شد و از اعماق وجودش گل رو بو كرد ..........

تا دو روز از مماخش خون ميومد:redface:
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما يه بار با بروبچ فلفل قرمز ريختيم توي گل رز داديم به دخمل همسايه!!!!!!!

بدبخت فلك زده كلي خوشحال شد و از اعماق وجودش گل رو بو كرد ..........

تا دو روز از مماخش خون ميومد:redface:

چه جلب، یادم باشه تستش کنم!
ولی دخیای محل همینجوریشم از دستم شاکین اونجوری فک کنم تشنه به خونم بشن!
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
ايني كه من گفتم مال سن 6 سالگيمه

الان كه نميشه ازين كارا كرد مگه از جونت سير شدي داداش:eek:

اشکال نداره، همشون با من آشنائیت دارن!
چون میدونن چخد تخسم در اطرافم مشاهده نمیشن!
 

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
6-7 ساله بودیم با بچه های خاله ام 5نفر میشدیم.سر خیابونه خاله ام اینا یه تالار بزگ و شیک بود که عروسی های آنچنانی توش میگرفتن.یه بعداز ظهر که ما بچه ها خونه خاله ام جمع بودیم،دیدیم عروسیه،نقشه کشیدیم لباس هامون رو پوشیدیم رفتیم عروسی.دمه در یکی یکی خودمون رو به مهمونا میچسبوندیم میرفتیم تو.هرکی میپرسید : شما طرف دومادید/عروس؟میگفیتیم :آره.خلاصه یا نفهمیدن یا اینکه فهمیدن به رومون نیاوردن.ولی خیلی حال یه دل سیر خوردیم و تازه رقصیدیم:w31:.بعد هم یه کتک مفصل از مامان بابا ها خوردیم.:w00:
 

*ملینا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا بزار چنتا دیگه بتعریفم!
تو عنفوان جوانی در خانه مادربزرگه درختی بود که ما آنجا خانه درختی داشتیم بنده لطف کردم و شبانه شاخه های درخت را به صورت نامحسوس اره نمودم!
فردا که دو عدد از پسرخاله ها به بالای خانه درختی صعود کردن شاخه های درخت لطف کرد و شیتستند!
پسرخاله ها را در بیمارستان جمع نمودیم!
دم گوساله مادربزرگه را به ستون طویله به کمک پسرخاله اتصال دادیم و رم کردن حیوان همان و نصف شدن دمش همان!
در بادکنک آب ریخته و از طبقه ۶ بر سر بکس همسایه شلیک مینمودیم!
تصور نمایید در کلاس به صورت ۲۰ درجه باز باشد و ما لطف کرده و بالای آن یک سطل زباله جایگذاری کنیم، حال که استاد مربوطه وارد کلاس شود چه اتفاقی رخ میدهد؟
روی دیبدمینی های کبابی ما برای طعمدار شدن و به مزاق بکس خوش آمدن نفت میریختیم!
در سفری که به ماسوله داشتیم به همراه یک عدد از بکس که بور بود ما ملت را اسگل کرده و اورا روس معرفی مینمودیم!
در اردو درون ساک یکی از بکس ماست تزریق نمودیم!
در همان اردو سرصندلی معلم در اتوبوس آدامس چسبانده کردیم!

شیطان بزرگ امین!
احترام بگذارید!


:eek::eek::surprised:

مااااااااااااااادر جااااااااااااان

خوبه زودی شناختمت..
آخه تو با حیوونا چیکار داری بچه؟:w00:
 

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا بزار چنتا دیگه بتعریفم!
تو عنفوان جوانی در خانه مادربزرگه درختی بود که ما آنجا خانه درختی داشتیم بنده لطف کردم و شبانه شاخه های درخت را به صورت نامحسوس اره نمودم!
فردا که دو عدد از پسرخاله ها به بالای خانه درختی صعود کردن شاخه های درخت لطف کرد و شیتستند!
پسرخاله ها را در بیمارستان جمع نمودیم!
دم گوساله مادربزرگه را به ستون طویله به کمک پسرخاله اتصال دادیم و رم کردن حیوان همان و نصف شدن دمش همان!
در بادکنک آب ریخته و از طبقه ۶ بر سر بکس همسایه شلیک مینمودیم!
تصور نمایید در کلاس به صورت ۲۰ درجه باز باشد و ما لطف کرده و بالای آن یک سطل زباله جایگذاری کنیم، حال که استاد مربوطه وارد کلاس شود چه اتفاقی رخ میدهد؟
روی دیبدمینی های کبابی ما برای طعمدار شدن و به مزاق بکس خوش آمدن نفت میریختیم!
در سفری که به ماسوله داشتیم به همراه یک عدد از بکس که بور بود ما ملت را اسگل کرده و اورا روس معرفی مینمودیم!
در اردو درون ساک یکی از بکس ماست تزریق نمودیم!
در همان اردو سرصندلی معلم در اتوبوس آدامس چسبانده کردیم!

شیطان بزرگ امین!
احترام بگذارید!

احسنت احسنت :w25:
 

vleila

عضو جدید
یکی از بچه های اتاقمون همستر داشت .یه بار یواشکی بهش بیاز دادیم. بیچاره یه گاز که زد تا یه ساعت داشت تو قفسش می دویید:redface:
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
:eek::eek::surprised:

مااااااااااااااادر جااااااااااااان

خوبه زودی شناختمت..
آخه تو با حیوونا چیکار داری بچه؟:w00:

چلا من که انخده خوفم!
تازه بیشترشون قورباغه بود من به سهیل انخد میگم گوزگا خبر نداره براش نشخه دارم!
 
بالا