تک بیتی های ناب وپرمعنا

[Mitra_Galaxy]

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند ...

حافظ

 

[naghmeirani]

صائب تبریزی

صائب تبریزی

دل عاشق ز گلگشت چمن آزرده‌تر گردد

که هر شاخ گلی دامی است مرغ رشته برپا را

 

[siyavash51]

برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان

بگذار تا ببینم که که می زند به تیرم ؟!

 

[naghmeirani]

صائب تبریزی

صائب تبریزی

شبنم ز باغبان نکشد منت وصال

معشوق در کنار بود پاک دیده را

 

[siyavash51]

شبنم ز باغبان نکشد منت وصال

معشوق در کنار بود پاک دیده را

گریه ی حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندرین توفان نماید هفت دریا شبنمی
​

 

[Mitra_Galaxy]

سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم ...

فخر رازی

 

[eksir]

قیامت در قیامت بین نگار سروقامت بین
کز او عالم بهشتی شد هزاران نوبهار آمد

​

 

[Mitra_Galaxy]

یا رب نگاه کس، به کسی آشنا مکن
گر می کنی، کرم کن و از هم جدا مکن

 

[eksir]

[FONT=times new roman, times, serif]خُرّم آن روز که ما عاکف میخانه شویم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]از کف عقل بُرون جسته و دیوانه شویم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif] [/FONT]

 

[Mitra_Galaxy]

[FONT=times new roman,times,serif]افسانه حیات حرفی جز این نبود [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یا مرگ آرزو یا آرزوی مرگ ![/FONT]​

 

[لیلی 63]

مجنون اسیر سحر نگاه کسی مشو
هرگز کسی برای تو لیلا نمیشود

 

[لیلی 63]

می اید و بخواهی میماند ونخواهی هم میماند
اما سکوتش بی شباهت به رفتن نیست.

 

[لیلی 63]

تار و پود موج این دریا به هم پیوسته است

می‌زند بر هم جهان را، هر که یک دل بشکند​

زندگی گرمی دلهای بهم پیوسته ست
تا در ان دوست نباشد, همه درها بسته ست

 

[siyavash51]

شیرینی لبان تو فرهادی آورد

دلخواهی آنقدر که غمت شادی آورد

 

[Mitra_Galaxy]

بار درخت علــــم مباشد مگر عمــــل
با علم اگر عمل نکنی، شاخ بی بری ...

 

[ahmad45199]

از ما گذشت نيك و بد اما تو روزگار
فكري به حال خويش كن اين روزگار نيست

 

[eksir]

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

 

[naghmeirani]

مستیم و مستی ما از جام عشق باشد

وین نام اگر بر آریم، از نام عشق باشد ​

 

[eksir]

ای مهر تو در دلها ،وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها، وی سِرّ تو در جانها

 

[Mitra_Galaxy]

لــــــذت اندر تـــــرک لــــــــذت بود، ای آزادگان
مــا گـــدایان ترک این لذت نمی دانسته ایم ...

 

[eksir]

خدا را رحمي اي منعم كه درويش سر كويت
دري ديگر نميداند رهي ديگر نميگيرد


​

 

[eksir]

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
​

 

[naghmeirani]

مشو چون شمع سر تا پا زبان تا سوزدت هستی

صدف شو تا گهر یابی به پاداشِ خموشیها

 

[eksir]

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
​

 

[eksir]

بتی دارم که گرد گل زسنبل سایبان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

 

[Biomedical]

عشقت رسد به فریاد گر تو به سان حافظ

قــــــــرآن ز بــــــــر بخوانی در چارده روایت

 

[naghmeirani]

شمع و پروانه به یک شعله سر و جان سوزند

همه را بهرۀ یکسان رسد از محفلِ عشق

 

[eksir]

آن يار کز او خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عيب بری بود

 

[eksir]

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود

 

[eksir]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم سمر شود