مشاعرۀ سنّتی

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لب به هر جام برم سم بمذاقم ریزد
دایه داده است از این دست مگر شیر مرا
بزمان خندم و پیكان هدر گشته ی او
این كماندار كه پنداشته نخجیر مرا...
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست برتابم

بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مست گشتم ز لطف دشنامش
یارب ان می بهست یا جامش
عنبرش خلق و زلف هم خلقش
حسنش نام و روی هم نامش
 

Ka!SeR

عضو جدید
در سر خلقان می روی در راه پنهان می روی
بستان به بستان می روی آن جا که خیزد نقش ها
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
ور نه ز آسمان خرد آفتاب وار
این خاک را به مرتبه یاقوت و زر کنید
 
  • Like
واکنش ها: agin

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یار بگذشت از همه خندان و از من خشمناک
عمر بر من مشکل بر دیگران آسان گذشت
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل بدستم بود و میگشتم بگرد کوی دوست
بیخبر بودم نمیدانم کجا افتاده است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا