مشاعرۀ سنّتی

[انعکاس]

مائيم و شهريارا اقليم عشق آری // مرغان قاف دانند آيين پادشاهی

هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است

 

[Mitra_Galaxy]

تو کز محنت دیگران بی‌غمی
نشاید که نامت نهند آدمی ...

 

[انعکاس]

تو کز محنت دیگران بی‌غمی
نشاید که نامت نهند آدمی ...

یک سال دگر امد و دنیا عضو نشد
چیزی بغیر از پیرهن از ما عضو نشد

 

[Mitra_Galaxy]

شرمنده ام دوست عزيز تشکر هام تموم شده

دگر رغبت کجا ماند کسی را سوی هوشیاری
چو بیند دست در آغوش مستان سحرخیزت
دمادم درکش ای سعدی شراب صرف و دم درکش
که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت ...

 

[ARASH AZ]

ترا که هر چه مرا دست در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری؟

 

[*setareh66*]

یاد باد آن کو به قصد خون ما
زلف را بشکست و پیمان نیز هم

 

[iman.mpr]

یاد باد آن کو به قصد خون ما
زلف را بشکست و پیمان نیز هم

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید بایداز این ورطه رخت خویش

 

[*setareh66*]

شبستاني که طوفانش دميد از رخنه و روزن
دو صد شمعش برافروزي يکي روشن نخواهد شد

 

[raha]

در جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران . . .

 

[*setareh66*]

نوگل نازنین من تا تو نگاه می کنی
لطف نگاه عارفان در تو نگاه کردنست

 

[torpheh]

تار و پود هستی ام بر باد رفت اما نرفت
عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم

 

[naghmeirani]

ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا كه تویی تفرج آن جاست
این باد بهار بوستانست
یا بوی وصال دوستانست​

 

[ehsan-shimi]

ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا كه تویی تفرج آن جاست
این باد بهار بوستانست
یا بوی وصال دوستانست​

تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

یا حق

 

[maryam_22]

تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی

صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت

 

[*setareh66*]

تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است
خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست

 

[iman.mpr]

تا به سالی نیستم موقوف عید / با مه تو عیدوارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد / روز و شب را می​شمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است / ز ابر دیده اشکبارم روز و شب

 

[naghmeirani]

عماد خراسانی

عماد خراسانی

به یادِ چشمِ تو دارم دلی خراب هنوز
سحر رسید و ندارم خیالِ خواب هنوز

 

[Faeze Ardeshiry]

به یادِ چشمِ تو دارم دلی خراب هنوز
سحر رسید و ندارم خیالِ خواب هنوز

ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی گژی زاید و کاستی

 

[naghmeirani]

یاد باد آن کو به قصدِ خونِ ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

 

[Faeze Ardeshiry]

یاد باد آن کو به قصدِ خونِ ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

من بی تو هیچم تو باورو نکن
خیسم ز گریه تنها ترم نکن
عاشق نبودم تا با تو سر کنم
عاشق نبودی تنها ترم نکن

 

[maryam_22]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

 

[sh85]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آنکه از تو نیاید هیچ کار

 

[naghmeirani]

ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آنکه از تو نیاید هیچ کار

رموزِ عشق ز دیوانِ شهریار آموز
به فیضِ این چمن ای گل هزار دستان باش

 

[iman.mpr]

شنیده ام سخنی خوش که پیرکنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت

 

[naghmeirani]

تنها نه‌ایم در ره دور و دراز عشق

آوارگی چو ریگ روان هم عنان ماست

 

[Ka!SeR]

تويي که بر سر خوبان کشوري چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج

 

[far_22]

جای در بستان سرای عشق می باید مرا
عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده م ( رهي معيري )

 

[naghmeirani]

می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش **كه بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی​

 

[دختر کوهستان]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

 

[naghmeirani]

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ

سرود زهره به رقص آورد مسیحا را