وقتی مردا تلافی میکنن

tick taack

عضو جدید
:biggrin:یك شب كه من و همسرم توی رختواب مشغول ناز و نوازش بودیم. در حالی كه احتمال وقوع حوادثی هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد یك دفعه خانم برگشت و به من گفت: "من حوصله‌اش رو ندارم فقط می‌خوام كه بغلم كنی

چی؟ یعنی چه؟
و اون جوابی رو كه هر مردی رو به در و دیوار می‌كوبونه بهم داد
تو اصلاً به احساسات من به عنوان یك زن توجه نداری و فقط به فكر رابطه‌ی فیزیكی ما هستی
و بعد در پاسخ به چشم‌های من كه از حدقه داشت در می‌اومد اضافه كرد
تو چرا نمی‌تونی من رو بخاطر خودم دوست داشته باشی نه برای چیزی كه توی رختواب بین من و تو اتفاق می‌افته؟

خوب واضح و مبرهن بود كه اون شب دیگه هیچ حادثه‌ای رخ نمی‌ده. برای همین من هم با افسردگی خوابیدم

فردای اون شب ترجیح دادم كه مرخصی بگیرم و یك كمی وقتم رو باهاش بگذرونم. با هم رفتیم بیرون و توی یك رستوران شیك ناهار خوردیم. بعدش رفتیم توی یك بوتیك بزرگ و مشغول خرید شدیم.
چندین دست لباس گرون قیمت رو امتحان كرد و چون نمی‌تونست تصمیم بگیره من بهش گفتم كه بهتره همه رو برداره. بعدش برای اینكه ست تكمیل بشه توی قسمت كفش‌ها برای هر دست لباس یك جفت هم كفش انتخاب كردیم. در نهایت هم توی قسمت جواهرات یك جفت گوشواره‌ای الماس

حضورتون عرض كنم كه از خوشحالی داشت ذوق مرگ می‌شد. حتی فكر كنم سعی كرد من و امتحان كه چون ازم خواست براش یك مچ‌بند تنیس بخرم، با وجود اینكه حتی یك بار هم راكت تنیس رو دستش نگرفته ‌بود. نمی‌تونست باور كنه وقتی در جواب درخواستش گفتم: "برشدار عزیزم

در اوج لذت از تمام این خرید‌ها دست آخر برگشت و بهم گفت: "عزیزم فكر كنم همین‌ها خوبه. بیا بریم حساب كنیم

در همین لحظه بود كه گفتم: "نه عزیزم من حالش و ندارم

با چشمای بیرون زده و فك افتاده گفت:"چی؟

عزیزم من می‌خوام كه تو فقط كمی این چیزا رو بغل كنی. تو به وضعیت اقتصادیه من به عنوان یك مرد هیچ توجهی نداری و فقط همین كه من برات چیزی بخرم برات مهمه
و موقعی كه توی چشماش می‌خوندم كه همین الاناست كه بیاد و منو بكشه اضافه كردم: "چرا نمی‌تونی من و بخاطر خودم دوست داشته‌باشی نه بخاطر چیزایی كه برات می‌خرم؟"
خوب امشب هم توی اتاق‌خواب هیچ اتفاقی نمی‌افته فقط دلم خنك شده كه فهمیده "هرچی عوض داره گله نداره
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه اینا نشات گرفته از اینه که ما ادما دوست داریم عشق رو اونطری که دوست داریم بهمون نشون بدند.
بابا یکی نیست به ماها بفهمونه عشق رو باید در جزییات دید. باید ددیدو یاد گرفت که یک نفر عشق رو چه جوری نشون میده. و اونو عشق تلقی کرد . نه منتظر باشیم و تا حرکتی که دوست داریم رو ببینیم و بعد به خودمون بگیم حالا که اینکار رو کرد پس عاشقمه.

من معتقدم ما کلا یه کمی مرض داریم. هر کی موافقه بزنه زنگو!!!!
 

hani_0t

عضو جدید


آخی
ولی گناه داره خانومش... راست میگه خب .... خانومها ماهیتشون همینه

(بعد از عمری مرد سالاری ، داریم میریم تو کار حقوق خانومها )

مرسی باحال بود
 

سه رتنور

عضو جدید
:biggrin:یك شب كه من و همسرم توی رختواب مشغول ناز و نوازش بودیم. در حالی كه احتمال وقوع حوادثی هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد یك دفعه خانم برگشت و به من گفت: "من حوصله‌اش رو ندارم فقط می‌خوام كه بغلم كنی


چی؟ یعنی چه؟
و اون جوابی رو كه هر مردی رو به در و دیوار می‌كوبونه بهم داد
تو اصلاً به احساسات من به عنوان یك زن توجه نداری و فقط به فكر رابطه‌ی فیزیكی ما هستی
و بعد در پاسخ به چشم‌های من كه از حدقه داشت در می‌اومد اضافه كرد
تو چرا نمی‌تونی من رو بخاطر خودم دوست داشته باشی نه برای چیزی كه توی رختواب بین من و تو اتفاق می‌افته؟

خوب واضح و مبرهن بود كه اون شب دیگه هیچ حادثه‌ای رخ نمی‌ده. برای همین من هم با افسردگی خوابیدم

فردای اون شب ترجیح دادم كه مرخصی بگیرم و یك كمی وقتم رو باهاش بگذرونم. با هم رفتیم بیرون و توی یك رستوران شیك ناهار خوردیم. بعدش رفتیم توی یك بوتیك بزرگ و مشغول خرید شدیم.
چندین دست لباس گرون قیمت رو امتحان كرد و چون نمی‌تونست تصمیم بگیره من بهش گفتم كه بهتره همه رو برداره. بعدش برای اینكه ست تكمیل بشه توی قسمت كفش‌ها برای هر دست لباس یك جفت هم كفش انتخاب كردیم. در نهایت هم توی قسمت جواهرات یك جفت گوشواره‌ای الماس

حضورتون عرض كنم كه از خوشحالی داشت ذوق مرگ می‌شد. حتی فكر كنم سعی كرد من و امتحان كه چون ازم خواست براش یك مچ‌بند تنیس بخرم، با وجود اینكه حتی یك بار هم راكت تنیس رو دستش نگرفته ‌بود. نمی‌تونست باور كنه وقتی در جواب درخواستش گفتم: "برشدار عزیزم

در اوج لذت از تمام این خرید‌ها دست آخر برگشت و بهم گفت: "عزیزم فكر كنم همین‌ها خوبه. بیا بریم حساب كنیم

در همین لحظه بود كه گفتم: "نه عزیزم من حالش و ندارم

با چشمای بیرون زده و فك افتاده گفت:"چی؟

عزیزم من می‌خوام كه تو فقط كمی این چیزا رو بغل كنی. تو به وضعیت اقتصادیه من به عنوان یك مرد هیچ توجهی نداری و فقط همین كه من برات چیزی بخرم برات مهمه
و موقعی كه توی چشماش می‌خوندم كه همین الاناست كه بیاد و منو بكشه اضافه كردم: "چرا نمی‌تونی من و بخاطر خودم دوست داشته‌باشی نه بخاطر چیزایی كه برات می‌خرم؟"

خوب امشب هم توی اتاق‌خواب هیچ اتفاقی نمی‌افته فقط دلم خنك شده كه فهمیده "هرچی عوض داره گله نداره
باب دمت گرم جالب بود جالب بود.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin:یك شب كه من و همسرم توی رختواب مشغول ناز و نوازش بودیم. در حالی كه احتمال وقوع حوادثی هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد یك دفعه خانم برگشت و به من گفت: "من حوصله‌اش رو ندارم فقط می‌خوام كه بغلم كنی
بخاطر این تاپیک من اسم شما را از ردیف دوستانم حذف کردم. متاسفم.
 

NYC

عضو جدید
کاربر ممتاز
بخاطر این تاپیک من اسم شما را از ردیف دوستانم حذف کردم. متاسفم.

از تالار گفتگو دیدم آخرین نظر رو شم دادی اومدم تو 2-3 خط اول رو خوندم دیدم +18 گفتم حتما شما نظر جالبی باید داده باشی آخه می دونم رو اینجور قضایا حساسی.
 

شاهین تیز پرواز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشمان امد
نتجه اخلاقی : پس هم خانومه و هم آقا هه هردو هم دیگه رو تا لب چشمه بردن و تشنه برگردوندن:biggrin:
 

sinatra6

عضو جدید
همه اینا نشات گرفته از اینه که ما ادما دوست داریم عشق رو اونطری که دوست داریم بهمون نشون بدند.
بابا یکی نیست به ماها بفهمونه عشق رو باید در جزییات دید. باید ددیدو یاد گرفت که یک نفر عشق رو چه جوری نشون میده. و اونو عشق تلقی کرد . نه منتظر باشیم و تا حرکتی که دوست داریم رو ببینیم و بعد به خودمون بگیم حالا که اینکار رو کرد پس عاشقمه.

من معتقدم ما کلا یه کمی مرض داریم. هر کی موافقه بزنه زنگو!!!!

موافقم......همین جوریه که گفتی عزیز......;););)............
 

Amir kabir.Iran

عضو جدید
خيلي جالب بود ممنون
امان از دست اين خانما كه ما مردا رو به چه كارايي وا نمي دارن
اون وقت مي گن فلان و بهمان
:heart::gol:
 

آیاتای

عضو جدید
:biggrin:یك شب كه من و همسرم توی رختواب مشغول ناز و نوازش بودیم. در حالی كه احتمال وقوع حوادثی هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد یك دفعه خانم برگشت و به من گفت: "من حوصله‌اش رو ندارم فقط می‌خوام كه بغلم كنی




چی؟ یعنی چه؟
و اون جوابی رو كه هر مردی رو به در و دیوار می‌كوبونه بهم داد
تو اصلاً به احساسات من به عنوان یك زن توجه نداری و فقط به فكر رابطه‌ی فیزیكی ما هستی
و بعد در پاسخ به چشم‌های من كه از حدقه داشت در می‌اومد اضافه كرد
تو چرا نمی‌تونی من رو بخاطر خودم دوست داشته باشی نه برای چیزی كه توی رختواب بین من و تو اتفاق می‌افته؟

خوب واضح و مبرهن بود كه اون شب دیگه هیچ حادثه‌ای رخ نمی‌ده. برای همین من هم با افسردگی خوابیدم

فردای اون شب ترجیح دادم كه مرخصی بگیرم و یك كمی وقتم رو باهاش بگذرونم. با هم رفتیم بیرون و توی یك رستوران شیك ناهار خوردیم. بعدش رفتیم توی یك بوتیك بزرگ و مشغول خرید شدیم.
چندین دست لباس گرون قیمت رو امتحان كرد و چون نمی‌تونست تصمیم بگیره من بهش گفتم كه بهتره همه رو برداره. بعدش برای اینكه ست تكمیل بشه توی قسمت كفش‌ها برای هر دست لباس یك جفت هم كفش انتخاب كردیم. در نهایت هم توی قسمت جواهرات یك جفت گوشواره‌ای الماس

حضورتون عرض كنم كه از خوشحالی داشت ذوق مرگ می‌شد. حتی فكر كنم سعی كرد من و امتحان كه چون ازم خواست براش یك مچ‌بند تنیس بخرم، با وجود اینكه حتی یك بار هم راكت تنیس رو دستش نگرفته ‌بود. نمی‌تونست باور كنه وقتی در جواب درخواستش گفتم: "برشدار عزیزم

در اوج لذت از تمام این خرید‌ها دست آخر برگشت و بهم گفت: "عزیزم فكر كنم همین‌ها خوبه. بیا بریم حساب كنیم

در همین لحظه بود كه گفتم: "نه عزیزم من حالش و ندارم

با چشمای بیرون زده و فك افتاده گفت:"چی؟

عزیزم من می‌خوام كه تو فقط كمی این چیزا رو بغل كنی. تو به وضعیت اقتصادیه من به عنوان یك مرد هیچ توجهی نداری و فقط همین كه من برات چیزی بخرم برات مهمه
و موقعی كه توی چشماش می‌خوندم كه همین الاناست كه بیاد و منو بكشه اضافه كردم: "چرا نمی‌تونی من و بخاطر خودم دوست داشته‌باشی نه بخاطر چیزایی كه برات می‌خرم؟"

خوب امشب هم توی اتاق‌خواب هیچ اتفاقی نمی‌افته فقط دلم خنك شده كه فهمیده "هرچی عوض داره گله نداره
برای شوهر این خانم متاسفم... لابد اقا فکر کرده که هر وقت اراده کرد خانم باید سرحال و اماده تمکین بدون چون و چرا باشه!!! گویا زن نه انسان بلکه ادم اهنیه و حق نداره که یه روز هم بی حوصله باشه و به رابطه جنسی تمایل نداشته باشه..!! این شوهر هم چون برای همسرش هیچ حقی در این زمینه قایل نیست و خود را برحق میدونه بنابراین به فکر انتقام افتاده!! البته درخواست طلا و جواهر از شوهر هم کار درستی نیست.. مخصوصا از این تیپ مردا! :razz:
 

waffen

اخراجی موقت
برای شوهر این خانم متاسفم... لابد اقا فکر کرده که هر وقت اراده کرد خانم باید سرحال و اماده تمکین بدون چون و چرا باشه!!! گویا زن نه انسان بلکه ادم اهنیه و حق نداره که یه روز هم بی حوصله باشه و به رابطه جنسی تمایل نداشته باشه..!! این شوهر هم چون برای همسرش هیچ حقی در این زمینه قایل نیست و خود را برحق میدونه بنابراین به فکر انتقام افتاده!! البته درخواست طلا و جواهر از شوهر هم کار درستی نیست.. مخصوصا از این تیپ مردا! :razz:
شوهر این خانوم احتمالا یکی از پیروان اسلام ناب بوده.
تمکین صد در صد زن از شوهر.
 

waffen

اخراجی موقت
بله، تمام بدبختی های ما هم از همین اسلام ناب محمدی است
قبول دارم. درست می فرمایید:gol::gol:
امیدوارم که روزی برسه که ما هم جامعه و حکومت و هم فکر مردم رو از دست این قوانین اسلام ناب آزاد کنیم که هرچی میکشیم از این اسلام ناب محمدی هست.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله، تمام بدبختی های ما هم از همین اسلام ناب محمدی است
تو این قصه مطلبی یا موضوعی که به اسلام ربط داده باشه , وجود نداره . شما چطور این موضوع رو به اسلام ربط دادین؟
خوشحال میشیم بدونیم.
یکی از دوستان نظر داده که : شوهر این خانوم احتمالا یکی از پیروان اسلام ناب بوده.
این احتمال دادن ایشون بهانه خوبی میشه که هر کی از راه میرسه به اسلام توهین کنه؟
 

Dehaty

عضو جدید
اصلا این قضیه نکته آموزشیش که تا گردون میگرده مرد ها هستن که همیشه بزرگند رو نشون میده

ولی منم خیلی دوست دارم بدونم کجای این داستان به دین ما کار داشت که یهویی وسط این همه ندونه یه خربزه پیدا شد ؟
به منم بگین لطفا ..
 

eng_beshak

عضو جدید
برای شوهر این خانم متاسفم... لابد اقا فکر کرده که هر وقت اراده کرد خانم باید سرحال و اماده تمکین بدون چون و چرا باشه!!! گویا زن نه انسان بلکه ادم اهنیه و حق نداره که یه روز هم بی حوصله باشه و به رابطه جنسی تمایل نداشته باشه..!! این شوهر هم چون برای همسرش هیچ حقی در این زمینه قایل نیست و خود را برحق میدونه بنابراین به فکر انتقام افتاده!! البته درخواست طلا و جواهر از شوهر هم کار درستی نیست.. مخصوصا از این تیپ مردا! :razz:
با توجه به اين كه هر عملي را باز تابي است
پس اگه اون خانوم ميتونست با يه لحن اروم تري خواسته خودشو بيان كنه ومطمعن باشين كه روابط تخته خوابي با اجبار ويكطرفه برا هيچكس جذاب نيست :cool:
 

Afarin_z

عضو جدید
:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin: خیلی با حال بود ;););)

البته یکم بی رحمانه بود در مورد هر دوطرف
 
آخرین ویرایش:

tick taack

عضو جدید
:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin: خیلی با حال بود ;););)

البته یکم بی رحمانه بود در مورد هر دوطرف

خيلي جالب بود ممنون
امان از دست اين خانما كه ما مردا رو به چه كارايي وا نمي دارن
اون وقت مي گن فلان و بهمان:heart::gol:

خوشمان امد
نتجه اخلاقی : پس هم خانومه و هم آقا هه هردو هم دیگه رو تا لب چشمه بردن و تشنه برگردوندن:biggrin:

باب دمت گرم جالب بود جالب بود.



آخی
ولی گناه داره خانومش... راست میگه خب .... خانومها ماهیتشون همینه

(بعد از عمری مرد سالاری ، داریم میریم تو کار حقوق خانومها )

مرسی باحال بود


خواهش میکنم :smile:;)
 

آیاتای

عضو جدید
تو این قصه مطلبی یا موضوعی که به اسلام ربط داده باشه , وجود نداره . شما چطور این موضوع رو به اسلام ربط دادین؟
خوشحال میشیم بدونیم.
یکی از دوستان نظر داده که : شوهر این خانوم احتمالا یکی از پیروان اسلام ناب بوده.
این احتمال دادن ایشون بهانه خوبی میشه که هر کی از راه میرسه به اسلام توهین کنه؟
اگر روایت های انباشته از توهین به زنان را که از زبان محمد و علی گفته شده میخوندی اینقدر کاسه داغتر از آش نمی شدی برا اسلام!!!
بفرما اینم روایات پر از توهین بانیان دین اسلام:

علی می فرمایند: من و فاطمه به محضر مبارک رسول خدا (ص) مشرف شدیم و او را در حالی که شدیدا گریه میکرد مشاهده نمودیم به او گفتم : پدر و مادرم به فدایت ، چه چیزی شما را به گریه واداشته است ؟ حضرت فرمود : ای علی در شب معراج که به آسمان رفتم ، زنان امت خود را در عذاب شدید دیدم به طوری که آنها را نشناختم . از همین رو برای آنچه از شدت عذاب آنها دیدم گریان هستم بعد فرمود :

1-زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، و مغز سرش می جوشید.

2-زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود ، و حمیم در حلق او می ریختند.

3-زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید.

4-زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند.

5-زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود.

6-زنی را دیدم کر و کور و لال ، در حالی که در تابوتی از آتش ، مغز سرش از دماغش خارج میشد و بدن او به صورت جذام و برص می بود.

7-زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند ، در حالی که در تنوری از آتش بود.

8-زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچیهائی از آتش جدا می کردند.

9-زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالی که روده هایش را میخورد.

10-زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود.

11-زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج میشد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می کوبند.

بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود : به من بگو که این زنان عمل و روششان چه بود که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرر فرموده است ؟

رسول خدا (ص) فرمود :

آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

آن زنی که به زبانش آویزان بود ، برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت میکرد.

اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد ، بدنش را برای مردم زینت میکرد.

آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد.

اما آن زنی که به دو پستانش آویزان بود ، از همبستر شدن با شوهرش خود داری میکرد.

آن زنی که پاهایش به دستهایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند ، برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی میکرد.

اما آن زنی که کر و لال بود از راه زنا بچه دار میشد و به شوهرش نسبت می داد.

آن زنی که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند ، خود را بر مردان عرضه میکرد.

اما آن زنی که صورت و بدنش می سوخت ، در حالی که روده هایش را می خورد برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود.

آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود سخن چین و دروغگو بود.

آن زنی که بصورت سگ بود به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود.

آنگاه رسول خدا (ص) فرمود : وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند ، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد.

عیون الاخبار الرضا جلد 1 صفحه 249 ، بحارالانوار جلد 103 صفحه 246
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر روایت های انباشته از توهین به زنان را که از زبان محمد و علی گفته شده میخوندی اینقدر کاسه داغتر از آش نمی شدی برا اسلام!!!
6
اگر دین ندارید آزاده باشید.
کافر بودن و باور نداشتن دین هم آداب خاص خود را دارد. یعنی اینهمه انسان همگی اشتباه میکنند و شما با این مغز کوچک و با این سن و سالت درست میفهمی و باید همه مردم دنیا به شما اقتدا کنند؟
اگر دینی را قبول داری که خوب میتونی مطابق قواعد اون رفتار کنی
اگر هم قبول نداری , نداشته باش.
دیگران هر اعتقادی دارند به خودشان مربوط است. شما نمیتوانی برای دیگران تکلیف معین بکنی.
احترام به حق انتخاب انسان وظیفه هر انسانی است.
خصوصآ در مباحث اعتقادی که کاملآ جنبه شخصی دارد و کسی نمیتواند برای این مقوله ها صغرا کبرا بچیند.
توی آمریکا کلی پول خرج میکنند که نجابت دختران را از بین ببرند و از آنها یک هرزه بسازند که شما این مسائل را در ماهواره ها و فیلمها میبینی . چرا به آنها اعتراض نمیکنی؟
توهین به هر انسانی و هر نوع اعتقادی بد و ناپسند است و کسی حق ندارد به دیگران توهین کند . اگر این مسئله را درک بکنی , همه چیز حلّ است.
 

آیاتای

عضو جدید
]اگر دین ندارید آزاده باشید.
ازاده هستم چون دین ندارم...
کافر بودن و باور نداشتن دین هم آداب خاص خود را دارد. یعنی اینهمه انسان همگی اشتباه میکنند و شما با این مغز کوچک و با این سن و سالت درست میفهمی و باید همه مردم دنیا به شما اقتدا کنند؟
من کی و کجا گفتم که همه باید به من اقتدا کنن؟!!! عجب!!! اینم روش تازه برا طفره رفتن از اصل موضوع

دیگران هر اعتقادی دارند به خودشان مربوط است. شما نمیتوانی برای دیگران تکلیف معین بکنی.
بله موافقم البته تا زمانی که اعتقادشون را به بقیه تحمیل نکنن...

احترام به حق انتخاب انسان وظیفه هر انسانی است.
پس شما هم به این وظیفه عمل کنید و به دگراندیشان حکم صادر نکنید! شما میتوانید دیندار باشید و به کسی هم مربوط نیست.. همانطور که بی دین بودن من به کسی مربوط نیست و کسی حق توهین نداره.


خصوصآ در مباحث اعتقادی که کاملآ جنبه شخصی دارد و کسی نمیتواند برای این مقوله ها صغرا کبرا بچیند.
گرامی، من حق دارم در مورد دین اسلام نظرم را بگویم چون دخالت مستقیم داره در زندگی من دین تو! و من دوست ندارم اسلام برای من نسخه بپیچه!


توی آمریکا کلی پول خرج میکنند که نجابت دختران را از بین ببرند و از آنها یک هرزه بسازند که شما این مسائل را در ماهواره ها و فیلمها میبینی . چرا به آنها اعتراض نمیکنی؟
فعلا زنان کشورم بیشتر زیر ستم قوانین زن ستیز هستن. زنان امریکا حامی و پشتیبان زیاد دارند وظیفه ما کمک به زنان و دختران هموطنمون هس تا از قید و بند رها بشن و روی ازادی را ببین.
توهین به هر انسانی و هر نوع اعتقادی بد و ناپسند است و کسی حق ندارد به دیگران توهین کند . اگر این مسئله را درک بکنی , همه چیز حلّ است.
البته این توصیه بیشتر شامل حال شما میشه... تا یکی نظرش را راجع به دین اسلام میگه به شما بر میخوره!! من هر جا که لازم باشد نظرم را راجع به قوانین زن ستیز اسلامی خواهم گفت...


حالا شما نظرتون را راجع به روایاتی که از بانیان دین اسلام ارسال کردم بفرمایید. بحث ما سر همین مطلب بود و من منتظر نظر شما در این خصوص هستم.
چرا حضرت محمد در مورد زنان چنین گفته؟
 
آخرین ویرایش:

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا شما نظرتون را راجع به روایاتی که از بانیان دین اسلام ارسال کردم بفرمایید. بحث ما سر همین مطلب بود و من منتظر نظر شما در این خصوص هستم.
چرا حضرت محمد در مورد زنان چنین گفته؟
حالا شما نظرتون را راجع به روایاتی که از بانیان دین اسلام ارسال کردم بفرمایید. بحث ما سر همین مطلب بود و من منتظر نظر شما در این خصوص هستم.
من نظرم را قبلآ گفتم .
چرا حضرت محمد در مورد زنان چنین گفته؟
من در این مورد به چرا نرسیده ام. شما کتاب نهج الفصاحه را بخونید جواب این سئوال را پیدا میکنید.
با تشکر
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو این قصه مطلبی یا موضوعی که به اسلام ربط داده باشه , وجود نداره . شما چطور این موضوع رو به اسلام ربط دادین؟
خوشحال میشیم بدونیم.
یکی از دوستان نظر داده که : شوهر این خانوم احتمالا یکی از پیروان اسلام ناب بوده.
این احتمال دادن ایشون بهانه خوبی میشه که هر کی از راه میرسه به اسلام توهین کنه؟
دوست عزیزبالاخره بایدیه چیزی برای گفتن داشته باشن دیگه.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیزبالاخره بایدیه چیزی برای گفتن داشته باشن دیگه.
با شما موافقم.ولی ظاهرآ این دوستان ما بنا دارند که یک خانه تکانی ساده را هم به زلزله تبدیل کنند.
مصیبت اینجاست.
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر روایت های انباشته از توهین به زنان را که از زبان محمد و علی گفته شده میخوندی اینقدر کاسه داغتر از آش نمی شدی برا اسلام!!!
بفرما اینم روایات پر از توهین بانیان دین اسلام:

علی می فرمایند: من و فاطمه به محضر مبارک رسول خدا (ص) مشرف شدیم و او را در حالی که شدیدا گریه میکرد مشاهده نمودیم به او گفتم : پدر و مادرم به فدایت ، چه چیزی شما را به گریه واداشته است ؟ حضرت فرمود : ای علی در شب معراج که به آسمان رفتم ، زنان امت خود را در عذاب شدید دیدم به طوری که آنها را نشناختم . از همین رو برای آنچه از شدت عذاب آنها دیدم گریان هستم بعد فرمود :

1-زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، و مغز سرش می جوشید.

2-زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود ، و حمیم در حلق او می ریختند.

3-زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید.

4-زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند.

5-زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود.

6-زنی را دیدم کر و کور و لال ، در حالی که در تابوتی از آتش ، مغز سرش از دماغش خارج میشد و بدن او به صورت جذام و برص می بود.

7-زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند ، در حالی که در تنوری از آتش بود.

8-زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچیهائی از آتش جدا می کردند.

9-زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالی که روده هایش را میخورد.

10-زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود.

11-زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج میشد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می کوبند.

بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود : به من بگو که این زنان عمل و روششان چه بود که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرر فرموده است ؟

رسول خدا (ص) فرمود :

آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

آن زنی که به زبانش آویزان بود ، برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت میکرد.

اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد ، بدنش را برای مردم زینت میکرد.

آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد.

اما آن زنی که به دو پستانش آویزان بود ، از همبستر شدن با شوهرش خود داری میکرد.

آن زنی که پاهایش به دستهایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند ، برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی میکرد.

اما آن زنی که کر و لال بود از راه زنا بچه دار میشد و به شوهرش نسبت می داد.

آن زنی که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند ، خود را بر مردان عرضه میکرد.

اما آن زنی که صورت و بدنش می سوخت ، در حالی که روده هایش را می خورد برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود.

آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود سخن چین و دروغگو بود.

آن زنی که بصورت سگ بود به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود.

آنگاه رسول خدا (ص) فرمود : وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند ، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد.

عیون الاخبار الرضا جلد 1 صفحه 249 ، بحارالانوار جلد 103 صفحه 246
شما از هر مطلب فقط یه تیکه هاییش رو اونم به سلیقه خودتون دیدین و حالا هم برای بقیه به نمایش گذاشتی. بهتره بری اونا روکامل بخونی
اشتباه یه آدم رو به پای اسلام نذار. هر تفسیر اشتباهی رو هم که از اسلام کردن نپذیر
 
آخرین ویرایش:

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
با شما موافقم.ولی ظاهرآ این دوستان ما بنا دارند که یک خانه تکانی ساده را هم به زلزله تبدیل کنند.
مصیبت اینجاست.
البته تو این زلزله خودشونو ویرون می کنن.
بعد دوباره میندازن تقصیر اسلام و خدا و ............
حالا بیا و درست کن
 

SHRP

همکار مدیر تالار مهندسی کامپیوتر متخصص برنامه نوی
کاربر ممتاز
به نظرم مشکل از اتاق خوابه
باید اتاقشون رو عوض کنن!
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظرم خدا بزرگ تر ازاین حرفای بهشت و جهنمیه...و هدف آفرینش انسان هم خیلی عمیق تر از اینه که مثلا اگه موهای من رو یه پسر ببینه دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
این تاپیک جدا از این بحثاس...چرا ما می خوایم همه چیز رو پیچیده کنیم؟؟؟؟؟؟
خب این طبیعی که مرد و زن گاهی از هم انتظار توجه بیشتری و داشته باشن...امیدوارم شبای تموم زوجا پر از ستاره و خالی از این نوع حالگیریا باشه:gol:
 

Similar threads

بالا