هر روز يك آيه ي ارزشمند از قرآن

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الف لام ميم (۱)
الم ﴿۱﴾

آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند (۲)
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾
و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته‏اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد (۳)
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾



سوره ۲۹: العنكبوت
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره: هود , آیه: ۱۱۴

وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ

و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار زيرا خوبيها بديها را از ميان مى‏برد اين براى پندگيرندگان پندى است
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوند در بسیاری از آیات قرآن با بندگان خود با استفاده از لفظ «من» و «ما» سخن گفته است، یكی از شگفت‌انگیزترین آیات، آیه‌ای است كه خداوند در آن هفت بار لفظ «من» را بكار برده است و این آیه در وصف رابطه خدا با بندگان و ضمانت كردن استجابت دعای ایشان است


و اذاسَئَلَكَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریب اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعان فَلیستَجیبُوالی وَ لیؤمِنُوا بی لَعَلَّهُم یرشُدُون"

[ای پیامبر!] هر گاه بندگان من از تو در مورد من سؤال كردند [بگو] من بسیار نزدیكم، هر گاه كسی مرا بخواند، اجابت می‌كنم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند». (سوره بقره، آیه 186)


 

student64

عضو جدید
بگو به خداوند روشن کننده شب تار پناه می برم فلق آیه 1:gol:
هر وقت از تاریکی ترسیدین اینو بگین
اثر عجیبی داره
 

shahabelec

عضو جدید

وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ

و [ما] فراروى آنها سدى و پشت‏سرشان سدى نهاده و پرده‏اى بر [چشمان] آنان فرو گسترده‏ايم در نتيجه نمى‏توانند ببينند.
(
سوره يس آيه 9)
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره حج
ان الذين كفروا و يصدون عن سبيل الله و المسجد الحرام الذي جعلناه للناس سواء العاكف فيه و الباد و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب اليم (25)

كسانى كه كافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنين) از مسجد الحرام، كه آن را براى همه مردم، برابر قرار داديم، چه كسانى كه در آنجا زندگى مى‏كنند يا از نقاط دور وارد مى‏شوند (،مستحق عذابى دردناكند); و هر كس بخواهد در اين سرزمين از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابى دردناك به او مى‏چشانيم! (25)
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره منافقون
بسم الله الرحمن الرحیم

وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۰﴾

و از آنچه روزى شما گردانيده‏ايم انفاق كنيد پيش از آنكه يكى از شما را مرگ فرا رسد و بگويد پروردگارا چرا تا مدتى بيشتر [اجل] مرا به تاخير نينداختى تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم
 

shahabelec

عضو جدید
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبيرًا

قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى‏نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‏كنند مژده مى‏دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود.
(سوره اسرا آيه9)
 

shahabelec

عضو جدید
سوره اسرا:

وأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا «10»
و اينكه براى كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏آورند عذابى پر درد آماده كرده‏ايم


وَيَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً «11»

و انسان [همان گونه كه] خير را فرا مى‏خواند [پيشامد] بد را مى‏خواند و انسان همواره شتابزده است
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره ی شوری
بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿۴۳﴾

و هر كه صبر كند و درگذرد مسلما اين [خويشتن دارى حاكى] از اراده قوى [در] كارهاست (۴۳)
 

shahabelec

عضو جدید
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «33»
او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند.
(سوره توبه آیه 33)

این آیه در مورد آینده جهان و آخرالزمانه.وخدا در این آیه وعده داده که دین اسلام بر تمام دینها غلبه خواهد کرد و این همون اعتقادیه که ما شیعه ها در مورد ظهور حضرت مهدی (عج) داریم که حضرت ظهور خواهند کرد وبر تمام جهان حکومت خواهند کرد.
 

fataneh gh

عضو جدید
به نام خداوند نعمت بخشنده ی رحمگستر

در دلهاشان مرض [شک و نفاق] است و خداوند [با بستن در رحمت و هدایت به روی آنان] بر مرضشان افزوده است و به کیفر دروغهایی که می گویند، به عذاب دردناکی دچار خواهند شد. (10)

و چون به آن ها گفته شود :"در روی زمین فتنه و فساد نکنید" ، می گویند: "ما خودمان صلح طلب و اصلاح گریم" (11)
(سوره بقره)
 

shahabelec

عضو جدید
إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا
مسلما خدا اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى‏بخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى‏بخشايد و هر كس به خدا شرك ورزد به يقين گناهى بزرگ بربافته است.
(سوره نساء آيه 48)
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره یس



[سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏دانستند (۲۶)


كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد (۲۷)


پس از [شهادت] وى هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم] فروفرستنده نبوديم (۲۸)


تنها يك فرياد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند (۲۹)

دريغا بر اين بندگان هيچ فرستاده‏اى بر آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند مى‏كردند (۳۰)
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
و نُنَزِّلُ مِنَ القُرءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُومِنِینَ وَ لَا یَزیدُ الظَّالِمِینَ اِلَّا خَسَاراً

و ما آنچه را برای مومنان مایه درمان شدن و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، و[لی] ستمگران را جز زیان نمی افزاید.

اسراء : ۸۲
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ

و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‏ایم [چرا كه] دلهایى دارند كه با آن [حقایق را] دریافت نمى‏كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى‏بینند و گوشهایى دارند كه با آنها نمى‏شنوند آنان همانند چهارپایان بلكه گمراه‏ترند [آرى] آنها همان غافل‏ماندگانند.

اعراف : ۱۷۹
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
ستارالعیوب بودن خداوند:

عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا (26 - الجن)

داناى غیب اوست و هیچ كس را بر اسرار غیبش آگاه نمى‏سازد
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید (16- سوره ق)

ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏هاى نفس او را مى‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیكتریم!
 

!ala

عضو جدید
کاربر ممتاز
" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ "





اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند و هر كس چنين كند آنان خود زيانكارانند (المنافقون آیه ۹)
 

shahabelec

عضو جدید
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا
اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده‏ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده‏ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست‏يافتند يكسره [آن را] نابود كنند
(سوره اسراء آيه 7)
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخ که چقدر دلم برای این تاپیک تنگ شده بود..



سوره : المنافقون آیه : 4



وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ

و چون آنان را ببينى پيكرهاشان تو را به شگفت آرد، و اگر سخن گويند گفتارشان را بشنوى- از بس چرب‏زبانند-، [و حال آنكه‏] گويى چوبهايى‏اند به ديوار تكيه نهاده- بى‏ايمان و مردگانى بى‏روح‏اند-. هر بانگى را بر [زيان و هلاك‏] خود پندارند. اينان دشمن‏اند پس از آنها بر حذر باش. خدا بكشدشان- يا لعنت بر آنها باد- به كجا و چگونه [از حق‏] گردانيده مى‏شوند؟!

And when you see them, their persons will please you, and If they speak, you will listen to their speech; (they are) as if they were big pieces of wood clad with garments; they think every cry to be against them. They are the enemy, therefore beware of them; may Allah destroy them, whence are they turned back?


تفسیر نور

در سوره توبه، خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: اموال و اولاد منافقان ترا به شگفتى نياندازد، در اين جا مى‏فرمايد: قيافه و بيان آنان سبب شگفتى شما نشود. گرچه در اين آيه، مخاطب پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله است ولى مراد تمام مسلمانان هستند كه ممكن است ظواهر و بيان منافقان آنان را تحت تأثير قرار دهد. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: «مثل المؤمن مثل السّنبلة تحركها الريح فتقوم تارة و تقع تارة و مثل الكافر مثل ارزه لا تزال قائمة حتى تنقعر»<137> مؤمن مثل خوشه، انعطاف‏پذير است و در برابر حوادث كمى خم مى‏شود ولى دوباره روى پاى خود مى‏ايستد، ولى افر همچون درختى سخت (صنوبر)، بخاطر عدم انعطاف همچنان مى‏ايستد تا باد آن را از ريشه بر كند. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: مؤمن چهار دشمن دارد: مسلمانى كه به او حسد مى‏ورزد: «مؤمن يحسُدَه»، منافقى كه كينه او را در دل دارد: «منافق يبغضه»، شيطانى كه او را گمراه مى‏كند: «شيطان يضله»، كافرى كه به جنگ او مى‏آيد: «كافر يقاتله».<138> چوب اگر در سقف و ديوار و در و پنجره به كار رفته باشد مفيد است، ولى اگر آن را در كنارى به چيزى تكيه دهند، نشانه بلا استفاده بودن آن است. <<خشبٌ مسنّدة>> تشبيه منافقان به تنه‏هاى بريده شده درخت <<كانّهم خشب مسنّدة>>، از جهاتى مى‏تواند باشد از جمله: 1- سبكى و پوكى و شكسته شدن در برابر فشار و ضربه؛ 2- جمود و خشكى و عدم انعطاف و تأثير پذيرى؛ 3- عدم استقلال در ايستادن روى پاى خود؛ 4- عدم قدرت بر شنيدن و ا يشيدن. منافقان، از مؤمنان دلهره دارند و همواره نگرانند كه مبادا آيه‏اى درباره آنان نازل شود: <<يحسبون كلّ صيحة عليهم>> نظير آيه 64 توبه كه مى‏فرمايد: <<يحذر المنافقون ان تنزل عليهم سورة تنبّئهم بما فى قلوبهم>> <<هم العدوّ>> يعنى دشمن واقعى اين افراد هستند، زيرا اولاً درون جامعه هستند و از اسرار مسلمين آگاهند، ثانياً چون در لباس دوست هستند شناخت آنان مشكل است، ثالثاً چون ناشناخته‏اند مبارزه با آنان سخت‏تر است، رابعاً چون پيوندهاى نسبى و سببى با مسلمين دارند رخورد با آنان پيچيده‏تر است و خامساً ضربه آنان غافلگيرانه‏تر است. 1- منافقان، در ميان ما و جلو چشمان ما هستند، نه افرادى دور از چشم. <<رأيتهم>> 2- به هر قيافه‏اى اعتماد نكنيم كه قيافه زاهدانه دليل تقوا نيست. در برخى موارد، ظاهر زيبا وسيله فريب مردم است. <<تعجبك اجسامهم>> 3- اگر هشدارهاى الهى نباشد، سخنان زيبا و فريبنده، حتى در پيامبر اثر مى‏گذارد. <<و ان يقولوا تسمع لقولهم>> 4- منافقان، ظاهرى آرام ولى باطنى پر دغدغه دارند و هميشه در وحشت و اضطرابند. <<تعجبك اجسامهم... يحسبون كلّ صيحة عليهم>> 5 - از دشمن داخلى بيشتر بترسيد. <<هم العدو>> 6- دشمن را بشناسيم و فريب ظاهر و سخنان او را نخوريم. <<تعجبك اجسامهم... تسمع لقولهم... هم العدوّ فاحذرهم>> 7- منافقان با خدا درگيرند و خدا نيز آنها را لعنت مى‏كند: <<قاتَلهم اللّه>>. (قاتل» از باب مفاعله در مورد درگيرى طرفينى است و لذا نفرمود: «قتلهم اللّه») 8 - موضع‏گيرى منافقان در برابر اسلام، شگفت آور است. <<اَنّى‏ تُوفكون>>
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز



تفسير:

پيوسته آسمان ها را گسترش مى دهيم!

بار ديگر اين آيات، به مسأله آيات عظمت خداوند در عالم آفرينش مى پردازد، و در حقيقت بحث هائى را كه در آيات 20 و 21 همين سوره درباره آيات او در زمين و وجود انسان گذشت، تكميل مى كند، و در ضمن، دليلى بر قدرت خداوند بر مسأله معاد و زندگى پس از مرگ است، نخست مى فرمايد: «ما آسمان را با قدرت بنا كرديم، و پيوسته آن را وسعت مى بخشيم» (وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْد وَ إِنّا لَمُوسِعُونَ).
* * *​
«و زمين را گسترديم و چه خوب گستراننده ايم»! (وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ).
«اَيْد» (بر وزن صيد)، به معنى قدرت و قوت است، و در بعضى آيات قرآن مجيد به اين معنى آمده است، و در اينجا اشاره به قدرت كامله خداوند بزرگ در آفرينش آسمان ها دارد.
نشانه هاى اين قدرت عظيم، هم در عظمت آسمان ها، و هم در نظام خاصى كه بر آنها حاكم است به خوبى آشكار مى باشد.(1)
در اين كه منظور از «إِنّا لَمُوسِعُونَ» (ما پيوسته وسعت مى بخشيم)، در اينجا چيست؟ در ميان مفسران گفتگو است: بعضى، آن را به معنى توسعه رزق از سوى خدا بر بندگان از طريق نزول باران دانسته اند، بعضى، آن را به معنى گسترش رزق از هر نظر مى دانند، و بعضى، نيز آن را به معنى غنى و بى نيازى خداوند تفسير كرده اند; چرا كه خزائن او آن قدر گسترده است كه با اعطاء رزق به خلايق، هرگز پايان نمى پذيرد و كم نمى شود.
ولى، با توجه به مسأله آفرينش آسمان ها در جمله قبل، و با توجه به كشفيات اخير دانشمندان در مسأله «گسترش جهان»، كه از طريق مشاهدات حسى نيز تأييد شده است، معنى لطيف ترى براى آيه مى توان يافت، و آن اين كه: خداوند آسمان ها را آفريده و دائماً گسترش مى دهد.
علم امروز مى گويد: نه تنها كره زمين بر اثر جذب مواد آسمانى تدريجاً فربه و سنگين تر مى شود، بلكه آسمان ها نيز در گسترشند، يعنى ستارگانى كه در يك كهكشان قرار دارند، به سرعت از مركز كهكشان دور مى شوند، حتى سرعت اين گسترش را در بسيارى از مواقع اندازه گيرى كرده اند.
در كتاب «مرزهاى نجوم» نوشته «فرد هويل» مى خوانيم: «تندترين سرعت عقب نشينى كرات، كه تاكنون اندازه گيرى شده، نزديك به 66 هزار كيلومتر در ثانيه است!، كهكشان هاى دورتر در نظر ما به اندازه اى كم نورند، كه اندازه گيرى سرعت آنها به سبب عدم نور كافى دشوار است، تصويرهائى كه از آسمان برداشته شده، آشكارا اين كشف مهم را نشان مى دهد كه، فاصله اين كهكشان ها بسيار سريع تر از كهكشان هاى نزديك افزايش مى يابد».
نامبرده سپس به بررسى اين سرعت در كهكشان هاى «ابر سنبله» و «اكليل» و «شجاع» و غير آن پرداخته و بعد از محاسبه، سرعت هاى عجيب و سرسام آورى را ارائه مى دهد.(2)
چند جمله هم در اين زمينه از آقاى «جان الدر» بشنويد، او مى گويد: «جديدترين و دقيق ترين اندازه گيرى ها در طول امواجى كه از ستارگان پخش مى شود، پرده از روى يك حقيقت عجيب و حيرت آور برداشته، يعنى نشان داده است مجموعه ستارگانى كه جهان از آنها تشكيل مى يابد، پيوسته با سرعتى زياد از يك مركز دور مى شوند، و هر قدر فاصله آنها از اين مركز بيشتر باشد، بر سرعت سير آنها افزوده مى گردد، مثل اين است كه زمانى كليه ستارگان در اين مركز مجتمع بوده اند، و بعد از آن از هم پاشيده، و مجموعه ستارگان بزرگى از آنها جدا و به سرعت به هر طرف روانه مى شوند!
دانشمندان از اين موضوع چنين استفاده كرده اند كه جهان داراى نقطه شروعى بوده است».(3)
«ژرژ گاموف» در كتاب «آفرينش جهان»، در اين زمينه چنين مى گويد: «فضاى جهان كه از ميلياردها كهكشان تشكيل يافته، در يك حالت انبساط سريع است، حقيقت اين است كه جهان ما در حال سكون نيست، بلكه انبساط آن مسلم است.
پى بردن به اين كه، جهان ما در حال انبساط است، كليد اصلى را براى گنجينه معماى جهان شناسى مهيا مى كند، زيرا اگر اكنون جهان در حال انبساط باشد، لازم مى آيد كه زمانى در حال انقباض بسيار شديدى بوده است»!.(4)
تنها دانشمندان فوق نيستند كه به اين حقيقت اعتراف كرده اند، افراد ديگرى نيز اين معنى را در نوشته هاى خود آورده اند كه نقل كلمات آنها به درازا مى كشد.
جالب توجه اين كه، تعبير به «إِنّا لَمُوسِعُونَ» (ما گسترش دهندگانيم) با استفاده از جمله اسميه و اسم فاعل، دليل بر تداوم اين موضوع است، و نشان مى دهد كه اين گسترش، همواره وجود داشته، و همچنان ادامه دارد، و اين درست همان چيزى است كه امروز به آن رسيده اند كه، تمام كرات آسمانى و كهكشان ها در آغاز در مركز واحدى جمع بوده (با وزن مخصوص فوق العاده سنگين)، سپس انفجار عظيم و بى نهايت وحشتناكى در آن رخ داده، و به دنبال آن، اجزاى جهان متلاشى شده، و به صورت كرات درآمده، و به سرعت در حالت عقب نشينى و توسعه است.
اما در مورد خلقت زمين واژه «ماهِدُون»، تعبير لطيفى است كه نشان مى دهد خداوند زمين را با تمام وسائل استراحت، براى زندگى انسان ها «ممهد» و آماده ساخته است; زيرا «ماهد» از ماده «مهد»، به معنى گاهواره و يا هر محلى است كه براى استراحت آماده مى كنند، چنين محلى، بايد آرام، مطمئن، محفوظ و گرم و نرم باشد، و تمام اين شرائط در كره زمين حاصل است.
به فرمان الهى، از يكسو سنگ ها نرم و تبديل به خاك شده، و از سوى ديگر، صلابت كوه ها و پوسته سخت زمين آن را در برابر فشار جزر و مد، مقاوم ساخته، از سوى سوم، قشر هوائى كه گرداگرد آن را فرا گرفته، هم حرارت خورشيد را در خود نگه مى دارد، و همچون لحاف بزرگى بر اين بستر گسترده افتاده، و هم سپر نيرومندى است در برابر هجوم سنگ هاى آسمانى كه آنها را به محض ورود به قلمرو زمين، آتش زده، خاكستر مى كند.
و به اين ترتيب، تمام شرائط آسايش از سوى خداوند براى پذيرائى از انسان كه ميهمان خدا در اين كره خاكى است فراهم شده است.


http://www.makaremshirazi.org/urdu/quran/


و فضا را، ما آنرا با نيروی ويژه بنا کرديم، وhttp://www.quranology.com/farsi/hasti.htmاين ما هستيم که پیوسته آنرا گسترش می دهيم»!
«سماء»: چیزیکه در بالا قرار دارد (بالای سر قرار دارد)، و به بالای هر چیزی سماءِ آن گفته می شود (و به پائین آن زمین آن).

ابتدا به درخت که بالای سر قرار دارد سماء گفته شده و بعد به گیاه تعمیم داده شده، و شاید به خاطر اینکه گیاه بالای زمین قرار دارد به آن سماء گفته شده است. سماء در برابر ارض (زمین) مؤنث است و مذکر هم بکار میرود. سماء هم مفرد و هم جمع هر دو می آید و جمع آن سماوات است. سمائی که بمعنی باران است مذکر میآید.
سماء در آیه بمعنی فضاء آمده است و می تواند مجاز باشد، که بمعنی "محتوای فضا" خواهد بود و میتواند بمعنی خود فضا باشد، که در این صورت به این معنی خواهد بود که گسترش فضا و گسترش محتوای آن با هم هستند و فضا بدون محتوای آن وجود ندارد.
نکات آيه:
1ـــ فضا پيوسته در گسترش است:

وقتی منبع نور به طیف نور نزدیک می شود امواج نور آن بهم فشرده می شوند و خطوط سیاه در طيف به طـرف رنگ آبـی جابجا می شود. و وقتی منبع نور از طیف نور دور می شود خطوط سياه در طيف به طرف رنگ قـرمز جابجا می شوند.
وقتی انسان از طـيـف نور سـتارگان کهـکشانها تصوير می گيرد و آنها را با هم مـقايسه می کند، می بيند که خطوط طيفی آنها در نظام تجزيه طيفی در جائيکه می بايست باشند نيستند، بـلـکـه بـه سمت خط قـرمـز طيف جابجا شده اند. معنی اين جابجائی اين است که ستارگان پيوسته از ما دور می شوند و اين به اين معنی است که کهکشانها پيوسته از ما دور می شوند. و اين به اين معنی می شود که فـضا (يعنی جهان) پـيوسته در حال گسترش است. یعنی همان چیزی که آیه گفته است.
2ـــ فضا با نيروی ويژه بنا شده است:

"پيوسته در گسترش بودن هستی" به اين معنی است که هر چه رو به عقب برمی گرديم نتيجه اين می شـود کـه کـهکـشانها به هم نزديک و نزديک تر میشوند. تا اينکه بالاخره هـمه جرم و انرژی موجود در جهان در يک نقطه به هم می رسند. و نتيجه اين می شود که همه جرم و انرژی موجود در هستی در ابتدا در يک نقطه مـتمـرکز بوده و ضمن يک انـفجار به هر سو پخش و پراکنده شده و جهان کـنونی مـا شکـل گـرفـته است. زمان آن انفجار حدوداً 18 ميليارد سال پيش تخمين زده می شود.

پس از پخش و پراکنده شدن جرم و انرژی اولـيه با نيرو (يا بعبارتی با انفجار)، هـر يک از سـيارات و خورشـيـدهـا نـيـز بنوبه خود با نيرو متولد می شوند. به اين شکل که ابتدا نيروی جـاذبـه آغـاز به جـذب مـواد و عـناصر بدور خود می کند و رفـته رفـته سياره يا خورشيد بزرگ و بزرگ تر می شود و شکـل می گيرد.
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره : لقمان آیه : 7​



وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ

و چون آيات ما بر آنها خوانده شود ، با خود پسندی روی برگردانند ، چنان که گويی نشنيده اند يا همانند کسی که گوشهايش سنگين شده باشد او رابه عذابی دردآور بشارت ده

And when Our communications are recited to him, he turns back proudly, as if he had not heard them, as though in his ears were a heaviness, therefore announce to him a painful chastisement


تفسیر نور

كلمه‏ى «وَقر»، به معناى سنگينى است. به افراد با شخصيّت و سنگين نيز باوقار مى‏گويند. از اين آيه استفاده مى‏شود كه افراد متكبّر، حتّى حاضر به شنيدن سخن حقّ نمى‏باشند. چه رسد به آنكه آن را بشنوند و در آن انديشه كنند و اگر منطقى نبود نپذيرند. 1- شنيدن سخنان لهو و باطل، آمادگى پذيرش حقّ را از انسان سلب مى‏كند. (لهو الحديث... ولّى مستكبراً) 2- برخى افراد، از هر زبانى آيات الهى را بشنوند، باز هم زير بار نمى‏روند. (و اذا تُتلى عليه آياتنا ولّى مستكبراً) گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله‏ى من آنچه البتّه به جايى نرسد فرياد است 3- روحيه‏ى استكباري، مانع پذيرش حقّ و حقيقت است. (ولّى مُستكبراً) 4- گوش ندادن به سخن حقّ، نشانه‏ى استكبار است. (مُستكبراً كان لم يسمعها) 5- آن كه طالب سخنان باطل باشد، آمادگى شنيدن قرآن را ندارد. (يشترى لهو الحديث... اذا تتلى عليه... لم يسمعها) 6- مستكبران، سزاوار تحقير هستند. (كأنّ فى اُذنيه وقراً) 7- يكى از شيوه‏هاى تبليغى و تربيتى قرآن، استفاده از مثال و تمثيل است. (كَأن... كَأَنّ...) 8- كسى كه حقّ را نمى‏پذيرد، مثل كسى است كه هر دو گوش او سنگين باشد. (كأنّ فى اُذنيه وَقرا)
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره : الشورى آیه : 48



متن عربی آیه : فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ كَفُورٌ


اگر اعراض کنند ، تو را نفرستاده ايم که نگهبانشان باشی بر تو جز تبليغ رسالت هيچ نيست و ما چون به انسان از رحمت خود بچشانيم شادمان می گردد ، و اگر به خاطر کارهايی که کرده است ناروايی بدو رسد ناسپاسی می کند


But if they turn aside, We have not sent you as a watcher over them; on you is only to deliver (the message); and surely when We make man taste mercy from Us, he rejoices thereat; and if an evil afflicts them on account of what their hands have already done, then-surely man is ungrateful

تفسیر نور


هميشه اعراض مردم به خاطر عملكرد مسئولين و رهبران نيست، حتّى اگر پيامبر معصوم هم تبليغ كند گروهى اعراض مى‏كنند. 1- رهبر جامعه بايد اعراض از دين مردم را پيش بينى كند. «فان اعرضوا» 2- مسئوليّت پيامبر، ابلاغ رسالت است نه اجبار مردم به پذيرش. «فما ارسلناك عليهم حفيظاً ان عليك الا البلاغ» 3- نعمت‏ها از خداست، پس نبايد ما را از خدا غافل كند. «اذقنا... منّا رحمة» 4- ابلاغ دين بر پيامبر واجب است گرچه عده‏اى نپذيرند. «ان عليك الا البلاغ» 5- لذّت‏هاى دنيا، جز به مقدار چشيدن نيست. «اذقنا رحمة» 6- رحمت هر چه باشد از جانب خداست. «منّا رحمة» 7- انسان موجودى كم ظرفيّت است. «اذقنا رحمة... فرح بها» 8- رحمت‏ها از جانب خداست ولى مصيبت‏ها بازتاب عمل انسان است. «منّا رحمة... سيئة بما قدمت ايديهم» 9- در تلخى‏ها نيز بايد ياد خدا باشيم و گرنه مورد ملامت و سرزنش قرار مى‏گيريم. «تصيبهم سيّئة بما قدمت ايديهم فان الانسان كفور»

 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره بقره
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ
مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ
عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ
بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ
وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ «255»
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ
بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ
لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «256»
اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ
أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ
أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ «257»




خداى يكتا كه جز او هيچ معبودى نيست ، زنده و قائم به ذات [ و مدّبر و برپا دارنده و نگه دارنده همه مخلوقات ] است ، هيچ گاه خواب سبك و سنگين او را فرا نمي گيرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است در سيطره مالكيّت و فرمانروايى اوست . كيست آنكه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند ؟ آنچه را پيش روى مردم است [ كه نزد ايشانحاضر و مشهود است ] و آنچه را پشت سر آنان است [كه نسبت به آنان دور و پنهان است] مي داند . و آنان به چيزى از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت [حكومت ، قدرت و سلطنت]ش آسمان ها و زمين را فرا گرفته و نگهدارى آنان بر او گران و مشقت آور نيست ; و او بلند مرتبه و بزرگ است . « 255»

در دين ، هيچ اكراه و اجبارى نيست [ كسى حق ندارد كسى را از روى اجبار وادار به پذيرفتن دين كند ، بلكه هر كسى بايد آزادانه با به كارگيرى عقل و با تكيه بر مطالعه و تحقيق ، دين را بپذيرد ] . مسلماً راه هدايت از گمراهى [ به وسيله قرآن ، پيامبر و امامان معصوم ] روشن و آشكار شده است . پس هر كه به طاغوت [ كه شيطان ، بت و هر طغيان گرى است ] كفر ورزد و به خدا ايمان بياورد ، بى ترديد به محكم ترين دستگيره كه آن را گسستن نيست ، چنگ زده است ; و خدا شنوا و داناست . « 256»

خدا سرپرست و يار كسانى است كه ايمان آورده اند ; آنان را از تاريكى ها [ ى جهل ، شرك ، فسق وفجور ] به سوى نورِ [ ايمان ، اخلاق حسنه و تقوا ] بيرون مي برد . و كسانى كه كافر شدند ، سرپرستان آنان طغيان گرانند كه آنان را از نور به سوى تاريكى ها بيرون مي برند ; آنان اهل آتش اند و قطعاً در آنجا جاودانه اند . « 257»
 

Similar threads

بالا