زوج خوشبخت طبقه 10 را دیدم که با هم زد و خورد میکردند.
پیتر محکم و قوی را دیدم که داره گریه میکنه.!
طبقه 8، "آمی" نامزدش رو می دید که با بهترین دوستش خوابیده.!
آقای خیلی محترم "وانگ" در طبقه 5 سعی میکنه لباسای خانومش رو بپوشه.!
طبقه 6، "دن" قرصای روزانه ضدافسردگیش رو می خوره
طبقه5 "هنگ" بیکار هنوز هفت تا روزنامه در روز می خره تا یه کار پیدا کنه.
طبقه 4، "لیلی" هنوز به عکس شوهرش که از شش ماه پیش گم شده خیره میشه.!
طبقه3 "رز" دوباره داره با دوست پسرش دعوا میکنه!
قبل از اینکه از ساختمون بپرم فکر می کردم بدشانس ترین آدمم!
الآن فهمیدم هرکسی مشکلات و نگرانی های خودش رو داره!
آدمایی که دیدم الآن دارن به من نگاه می کنن
فکر کنم الآن که من رو می بینن، احساس می کنن وضعشون اونقدرا هم بد نیست.!