مشاعرۀ سنّتی

[pani33]

یک حاجت بیدلی روا می نکنند
یک وعده عاشقی وفا می نکنند

این است غم ما که درین تنهایی
ما را به غم خویش رها می نکنند

دل روشن من چو برگشت ازوي​

سوي تخت شاه جهان کرد روي ​

که اين نامه را دست پيش آورم​

ز دفتر به گفتار خويش آورم ​

 

[*زهره*]

من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم

کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را

 

[تندباد]

من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم

کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
اخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

 

[*زهره*]

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

 

[naghmeirani]

نادر نادر پور

نادر نادر پور

دیوارهای کور کهن ناله می کنند :
ما را چرا به اسارت خاک نشانده اید ؟
ما خشت ها به خامی خود شاد بوده ایم .

 

[*زهره*]

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندارم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم

 

[تندباد]

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندارم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم

من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
من بنده اندمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من..

 

[تندباد]

دیوارهای کور کهن ناله می کنند :
ما را چرا به اسارت خاک نشانده اید ؟
ما خشت ها به خامی خود شاد بوده ایم .

ماییم ومی ومطرب و این کنج خراب
جان ودل وجام وجامه در رهن شراب
فارغ زامید رحـــمت و بیم عذاب
آزاد ز باد و خاک و از آتش و آب

 

[naghmeirani]

ماییم ومی ومطرب و این کنج خراب
جان ودل وجام وجامه در رهن شراب
فارغ زامید رحـــمت و بیم عذاب
آزاد ز باد و خاک و از آتش و آب

بس در سر زلف بتان جا کردی ای دل
ما را میان خلق رسوا کردی ای دل
غافل مرا از فکر فردا کردی ای دل
تا از کجا ما را تو پیدا کزدی ای دل

 

[تندباد]

بس در سر زلف بتان جا کردی ای دل
ما را میان خلق رسوا کردی ای دل
غافل مرا از فکر فردا کردی ای دل
تا از کجا ما را تو پیدا کزدی ای دل

لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی

 

[oli]

یا رب این آینه حسن چه جوهر دارد

که در او آه مرا قوت تاثیر نبود

 

[*زهره*]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش

 

[elva]

شمع ای شمع چه می خندی؟
به شب تیره خاموشم
بخدا مردم ازین حسرت
که چرا نیست در آغوشم

 

[sarooneh]

مراقب باش سلامم که میکنی صدایت شبیه ستاره باشد.

 

[*زهره*]

دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش

 

[elva]

دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش

شب تیره و ره دراز و من حیران
فانوس گرفته اون به راه من
بر شعله بی شکیب فانوسش
وحشت زده میدود نگاه من

 

[*زهره*]

نازك آراى تن ساقه گلى
كه به جانش كشتم
و به جان دادمش آب
اى دريغا به برم می شكند

 

[elva]

در منی و من اینهمه ز من جدا
با منی و دیده ات بسوی غیر
بهر من نمانده راه گفتگو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر

 

[Mitra_Galaxy]

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند...

 

[محـسن ز]

در همه دیر مغان نیست چومن شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

 

[elva]

درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سر نهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها

 

[titisatiti]

آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از غیب بری بود

 

[Mitra_Galaxy]

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد و ز غم ما هیچ غم نداشت....

 

[Reza.P]

آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از غیب بری بود

در نور دم و گرد مجالست نگردم
سود دریا نیک بودی گر نبودی بیم موج

 

[محـسن ز]

تا شویم اعجوبه‌ی دور زمان

تا نهیم اندر زمین امن و امان

 

[Reza.P]

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد و ز غم ما هیچ غم نداشت....

تا درین روز جهانی بی تو ندیدی چشم . این منم بر سر خاک تو که خاکم بر سر

 

[Reza.P]

تا شویم اعجوبه‌ی دور زمان

تا نهیم اندر زمین امن و امان

نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

 

[titisatiti]

رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع

 

[Mitra_Galaxy]

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را...

 

[Reza.P]

رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع

علیلی مخبط شد اعتدال مزاج
نه عزیمت اثر کند نه علاج