Happy Birth day **SPOW**

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا میدانستید USA مخفف عیبارت یوم الله سیزده آبانه ؟......اگه میدونستید به درک
 

YuMi

اخراجی موقت
پژمان راست میگه؟؟؟؟؟؟؟؟
اینو پس واسه چی پرسیدی؟
گفتم الان میخوای یه جایزه بهم بدی
از این کلمه نیت حالم بد میشه
قهرم باهات :cry:
آخ جوووووون
 

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا کسی هست به من بگوید اینجا موضوع اصلی بحث چه میباشد؟
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
جدی موندش
حواست نبوده:D


کی خوردش ؟

وقتی دست گل امید جا موند
تو چه توقعایی داریا




برو جلو در خونه خودتون بازی کن ، اینجا سر و صدا راه ننداز


الو ......الو ......صدا میاد تصویر نمیاد .....کسی نیست اینجا ......صاب خونه .....یالاه .......تق تق تق


جان؟
بفرمائین

با کی کار دارین؟
 

ثنا_980

عضو جدید
هیچی اون دستای گارگری عمویی رو باید بوسید :cry:


ثنا واسه چی منو گذاشتی تو لیست سیاه؟؟؟؟؟:surprised:
دوس داشتم،دلم خواست.... میخواستم سرت بخوره به دیوار پروفایلم ،مغزت پخش شه دم در خونه م......
تک خوری میکردی اصلا یادت بود ثنایی هم هست؟:razz:
 
آخرین ویرایش:

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
روباه و زاغ در طول تاریخ

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] دهه سی به قبل:
[/FONT]
زاغکي قالب پنيري ديد
به دهان بر گرفت و زود پريد
بر درختي نشست در راهي
که از آن مي گذشت روباهي
روبه پر فريب و حيلت ساز
رفت پاي درخت و کرد آواز
گفت: به به، چقدر زيبايي
چه سري، چه دمي، عجب پايي
پر و بالت سياه رنگ و قشنگ
نيست بالاتر از سياهي رنگ
گر خوش آواز بودي و خوشخوان
نبدي بهتر از تو در مرغان
زاغ مي خواست قار قار کند
تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اواخر دهه چهل:[/FONT]​
روباه (با سبیل از بنا گوش در رفته) به زاغ گفت: چه سري، چه دمي، عجب پايي داری تو ضعیفه!؟ زاغ گفت راست میگید آقا؟ و قالب پنیر از دهانش افتاد و روبهک جست و طعمه را بربود.
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اواسط دهه پنجاه:[/FONT]​
روباه به زاغ گفت: چه سري، چه دمي، عجب پاي پر جنب و جوشی!؟ زاغ گفت: زر نزن خودم کلاس دومم! ضمنا می‌خوام برم راه پیمایی الان وقت این چرندیات رو ندارم!
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اوایل دهه شصت:[/FONT]​
برادر روباه به خواهر زاغ گفت: چه سري، چه دمي، عجب پايي!؟ زاغ گفت: به به! چه روباه با شخصیتی ... و همون شب به حجله رفت!
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اواسط دهه هفتاد:[/FONT]​
روباه به زاغ گفت: چه سري، چه دمي، عجب پايي!؟ زاغ گفت: زنهار که عشق ورزیدن در این سرزمین نفرین شده گناه است (و قالب پنیر افتاد، اما روباه روشنفکر وقعی بر آن ننهاد!).
روباه (در حالیکه عینکش را با انگشت وسط به منتهی الیه پیشانی اش هدایت میکند): من این گناه را به جان می‌خرم تا هنرمندی چون تو ببالد و رشد کند ... بخوان که آواز تو والاترین ِ آواز مرغان است ...
و زاغ بعد از خواندن یار دبستانی من، تصنیفی در چگونگی تعميق مردم‌سالاري، نهادینه کردن گفتمانهاي اجتماعی جوانان و تحقق مطالبات شهروندی می‌خواند (با اون صدای افتضاحش)
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اوایل دهه هشتاد:[/FONT]​
روباه به زاغ گفت: چه دمي، چه سري، عجب پايي؟زاغ عصباني شد و گفت: آقای روباه ِ بي‌شعور! لطفا خجالت بکشید! خواهر و مادر خدمتتون نیست ظاهرا! اون موقع من كلاس اول بودم رد می‌شدید هی چرت و پرت می‌گفتید، الان بنده متاهلم!
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] این روزها:[/FONT]​
روباه به زاغ گفت: چه سري، چه دمي، عجب پايي!؟ زاغ تحت تاثیر یک کلیپ صداگذاری شده نیروی انتظامی در یوتیوب فریاد زد: آقا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا .... و روباه بی‌خیال پنیر شده و فرار کرد
 

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
این رو اسپاو(سجاد)داده تا براتون بزارمش
میگه نمیام ولی اینو داد تا از طرفش بزارم اینجا

ديوانه را توان به محبت نمود رام

ما را محبت است كه ديوانه مي‌كند






چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغي که نمی بینی دردی که نمی دانی
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت ؟
روی از من سر گردان شاید که نگردانی

“رهي معيري”






سلام دوستان عزیز
سپاس وقدردانی مرا بابت این همه محبتی و لطفی که نسبت به بنده مبذول کرده اید را پذیرا باشید
دوستانی که اومدند وموجب شادی محفلمان شدند وکسانی هم که بنا به هردلیلی نیامدند
جای تک تکتون خالی بود
خیلی دوست داشتیم تا تمام دوستان دور هم بودند وکل ماجرا بهانه ای بیش برای این موضوع نبود
درپایان باز هم از تک تکتون صمیمانه سپاسگزاری میکنم وارزومند شادیهای بی حد وحصر برایتان هستم
درگذشت دوستمان ادرینه را هم به جمع دوستان وعلی الخصوص خانواده محترمشان از همین جا تسلیت گفته وبرایشان ارامش ابدی از درگاه ایزد منان خواستارم
شاد وپیروز وسبز باشید

عمواسپاو:gol:
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
این رو اسپاو(سجاد)داده تا براتون بزارمش​


میگه نمیام ولی اینو داد تا از طرفش بزارم اینجا​

ديوانه را توان به محبت نمود رام

ما را محبت است كه ديوانه مي‌كند




چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغي که نمی بینی دردی که نمی دانی
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت ؟
روی از من سر گردان شاید که نگردانی​

“رهي معيري”​





سلام دوستان عزیز
سپاس وقدردانی مرا بابت این همه محبتی و لطفی که نسبت به بنده مبذول کرده اید را پذیرا باشید
دوستانی که اومدند وموجب شادی محفلمان شدند وکسانی هم که بنا به هردلیلی نیامدند
جای تک تکتون خالی بود
خیلی دوست داشتیم تا تمام دوستان دور هم بودند وکل ماجرا بهانه ای بیش برای این موضوع نبود
درپایان باز هم از تک تکتون صمیمانه سپاسگزاری میکنم وارزومند شادیهای بی حد وحصر برایتان هستم
درگذشت دوستمان ادرینه را هم به جمع دوستان وعلی الخصوص خانواده محترمشان از همین جا تسلیت گفته وبرایشان ارامش ابدی از درگاه ایزد منان خواستارم
شاد وپیروز وسبز باشید
عمواسپاو:gol:
ممنون سجاد جان هر جا هستی موفق باشی و سهیل عزیزممنون یاد خاطرات کردی و نقل قول:gol:
 

a_m68 سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
این رو اسپاو(سجاد)داده تا براتون بزارمش

میگه نمیام ولی اینو داد تا از طرفش بزارم اینجا​

ديوانه را توان به محبت نمود رام

ما را محبت است كه ديوانه مي‌كند




چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغي که نمی بینی دردی که نمی دانی
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت ؟
روی از من سر گردان شاید که نگردانی​

“رهي معيري”​





سلام دوستان عزیز
سپاس وقدردانی مرا بابت این همه محبتی و لطفی که نسبت به بنده مبذول کرده اید را پذیرا باشید
دوستانی که اومدند وموجب شادی محفلمان شدند وکسانی هم که بنا به هردلیلی نیامدند
جای تک تکتون خالی بود
خیلی دوست داشتیم تا تمام دوستان دور هم بودند وکل ماجرا بهانه ای بیش برای این موضوع نبود
درپایان باز هم از تک تکتون صمیمانه سپاسگزاری میکنم وارزومند شادیهای بی حد وحصر برایتان هستم
درگذشت دوستمان ادرینه را هم به جمع دوستان وعلی الخصوص خانواده محترمشان از همین جا تسلیت گفته وبرایشان ارامش ابدی از درگاه ایزد منان خواستارم
شاد وپیروز وسبز باشید
عمواسپاو:gol:

:gol::gol::gol::gol::gol::gol:مرسی بابایی :redface::heart::gol::gol::gol:

تولدت مباررررررررررر:D:gol:
پژی کجایی که تاپیکت داره میره پایین!!!:دی:biggrin:
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من مطمئنم تبرک گفتم ولی انگار نگفتم !!!!
پس تبریکککککککککککککککک
همیشه شاد و سربلند باشید
انشالله که خداوند صبرتون بده بتونید آقا سهیل را تحمل کنید :دی
 

"hasta"

عضو جدید
عمو اسپاو کجایی؟؟ چرا رفتی؟ من خیلی دیر رسیدم:(
تولدت مبارک عمویی:gol:
آخه این چه تولدیه که صاحبش نیست:(
 

Similar threads

بالا