4مرحله مرگ عاطفي

thesunnrise

عضو جدید
مجردها هم بخونن......
موهبتیه که نصیب همتون میشه...زیاد دست و پا نزنید آخرش باید تن بدید...
بقول معروف
...... که در خونه هر کسی می خوابه:D
----------------------------------------------------------------------------

زن و شوهري را در نظر بگيريد كه براي شما الگوي يك زوج موفق مي‌باشند. آنها با يكديگر رفتار خوبي دارند و به هم احترام ‌مي گذارند و زندگي مالي مستحكمي بنا نهاده اند، به خواسته هاي هم ارج مي نهند و در نهايت زوج موفقي به ‌نظر مي رسند. اين طرز فكر شما ، يك روز در حالي كه مشغول خوردن شام و گفتگوي خانوادگي هستيد به يكباره ‌با شنيدن خبر جدايي آن زوج به هم مي ريزد و هر چه فكر مي كنيد نمي توانيد علتي منطقي براي اين اتفاق بيابيد. ‌همه گوشه و زواياي مغزتان را مي كاويد تا نشانه‌اي دال بر مشكلات زناشويي آن زوج بيابيد، اما به نتيجه خاصي ‌نمي‌رسيد. ‌چه اتفاقي مي افتد كه روابط عاطفي و پيوند هاي خانوادگي و اجتماعي از بين مي روند و جدايي جاي آنها را مي‌گيرد ؟ حتما دليلي وجود دارد، ولي ناشناخته تر از آن است كه شما به وجودش پي ببريد.

مراحل چهار گانه مرگ عاطفي ‌
1‌- مخالفت :‌ در هر نوع رابطه اي كه ميان دو انسان شكل مي گيرد هميشه درجه اي از مخالفت وجود دارد و تضادهاي فكري و ‌رفتاري، جزئي طبيعي از روابط ميان فردي ما را تشكيل مي دهند. ‌اما مخالفت مي تواند درجات مختلفي داشته باشد؛ مخالفت پنهان در برابر مخالفت آشكار. صحنه اي را در نظر بگيريد كه در يك مهماني خانوادگي بزرگ نشسته ايد و همسر شما در حال تعريف خاطره اي از شما مي باشد كه ‌اصلا دوست نداريد ديگران چيزي درباره آن بدانند ؛ مضاف بر اينكه اين چندمين باري است كه همسرتان اين داستان ‌را با آب و تاب تعريف مي كند. شما شروع به خودخوري مي كنيد يا طوري به وي نگاه مي كنيد كه بفهمد مايل به ‌تعريف داستان توسط وي نيستيد، اين درجه خفيفي از مخالفت است در برابر اينكه شما با صداي بلند، وي را از ‌گفتن داستان منع كنيد. راه ديگري هم وجود دارد ؛ سعي مي كنيد خود را آدم متمدني نشان بدهيد كه اين ‌موضوعات كوچك برايش مهم نيست و از مطرح شدن آنها در جمع حتي لذت هم مي برد ! ‌اگر كمي به زندگي روزانه خود دقت كنيد متوجه مي شويد كه در زمينه ابراز مخالفت هاي بجا و به موقع تا چه حد ‌فعال هستيد. آيا حفظ ظاهر مي كنيد و در درون، خود خوري ؟ آيا مستقيما ناراحتي خود را به شخص مقابل انتقال ‌مي دهيد ؟ ‌بيشتر مردم مخالفت هاي خود را به بهانه‌ بد جلوه كردن در نظر ديگران ابراز نمي كنند و تظاهر مي كنند كه چنين ‌احساسي ندارند. آنچه در اين‌گونه موارد افراد به خود مي گويند اين است : " اين مسئله بزرگي نيست ، اينقدر ‌ايرادگير نباش ، هيچ‌كس كامل نيست ، فراموش كن، چرا دردسر درست مي كني ؟ " ‌در زمينه عاطفي و در زندگي زناشويي،اين مسئله مخالفت به كرات اتفاق مي افتد، زيرا تعداد" تعاملات ميان فردي" ‌زوجين خيلي زيادتر از انواع ديگر روابط مي‌باشد و به همين نسبت احتمال بروز اختلاف ميان آنها بيشتر است. ‌اگر مخالفت هاي كوچك خود را بيان نكنيد و با توجه به تعداد موارد پيش آمده ، از خير مطرح كردن آنها بگذريد ، اين‌ مخالفت هاي كوچك جمع شده و كم كم به علامت هشداردهنده بعدي يعني رنجش و عصبانيت تبديل مي شوند. ‌
2‌- رنجش و عصبانيت: ‌عصبانيت و رنجش ، نوع شديدتر مخالفت هايي است كه روي هم جمع شده اند و به صورت احساس تنفري موقتي ابراز مي شود . در اين مرحله شما، فرد مقابل را سرزنش و ملامت مي كنيد و فرد مقابل هم عكس العمل نشان ‌مي دهد و شما، را مورد حمله قرار مي دهد. خيلي مواقع كه سر موضوع كوچك و بي ربطي دعواي بزرگي راه مي‌افتد علت آن‌ را بايد درجاي ديگر و موضوع ديگري جستجو كنيد. ‌اگر رنجش و عصبانيت ، مدام تكرار شود شما در مقام جلوگيرنده آن ، با به درون ريختن اين عصبانيت و رنجش و ‌انباشت انرژي منفي بسيار در درونتان پا به مرحله سوم مي گذاريد. ‌
3-‌ عدم پذيرش و طرد: ‌بعد از يك دعواي مفصل ، در را به هم مي كوبيد و از منزل خارج مي شويد در حالي‌كه احساس ياس و پوچي سراسر وجودتان را فرا گرفته است . اين در حالي است كه از جار و جنجال و دعوا هم خسته ايد و منزل را براي ‌رسيدن به آرامش ترك كرده ايد، در حقيقت از همسر خود فرار كرده ايد. اين مرحله ممكن است به صورت ديگر و در ‌درون منزل اتفاق بيفتد. شما در منزل و زير يك سقف هستيد ولي به يكديگر بي اعتنايي مي كنيد و يكديگر را مورد ‌بي توجهي قرار مي دهيد، در واقع وي را هم از ديده و هم از دل بيرون مي كنيد. اين مرحله مي تواند يك ساعت به ‌طول بينجامد ولي تا چند روز و چند هفته هم ممكن است طول بكشد، بيشترجدايي ها و طلاق ها در اين مرحله ‌اتفاق مي افتد. اين دوره، بحراني ترين دوره اختلافات و در حقيقت زمان به زانو در آمدن آخرين تلاش هاي عاطفي ‌طرفين براي بقاي زندگي مشتركشان مي باشد.‌در طرد و عدم پذيرش ، آنقدر فشار روحي و تنش زياد مي شود كه فرد براي خود، فضايي تازه و آرام طلب مي كند و ‌اين‌گونه از زندگي زناشويي خود عقب نشيني كرده ، ميدان مبارزه را ترك مي كند در حالي‌كه پيوندهاي عاطفي وي، ‌آخرين نفس ها را مي كشد. ‌اما طرد و عدم پذيرش هم مي تواند لاينحل باقي بماند و با تكرار و انباشت در طول يك دوره زماني ، شما را به ‌مرحله نهايي گسست عاطفي تان سوق دهد. ‌
4-‌ سركوب: ‌گوشه اي از رستوران ، ساكت، تنها و عبوس نشسته ايد و زندگي خود را مرور مي كنيد. به زندگي مشترك با همسرتان و تمام زحماتي كه براي اين زندگي مشترك متحمل شده ايد فكر مي كنيد. تمام لحظات شيرين زندگي زناشويي خود و نظرات خانواده و فاميل درباره زندگي‌تان را از خاطر عبور مي دهيد و به حرف هاي آنها بعد از جدايي ‌خود فكر مي كنيد. در اين لحظه در يك عكس العمل طبيعي، شما نمي خواهيد در نظر ديگران، آدم شكست خورده‌اي به نظر برسيد، پس بايد كاري بكنيد و همه اين زندگي خوب را نجات دهيد، به يكباره همه چيز مرتب مي شود و ‌كدورت ها از وجودتان رخت مي بندند. اينجاست كه شما در دام سركوب مي‌افتيد و همه احساسات منفي، عصبانيت و رنجش و طردهاي مداوم خود را ‌سركوب مي‌كنيد تا آبروي‌تان حفظ شود و خانواده‌تان پابرجا بماند. در اين لحظات شما با خود مي گوييد: " بيشتر از اين ‌ارزش جنگيدن ندارد، بگذار همه چيز را فراموش كنم، خسته تر از آنم كه بتوانم با موضوع سروكله بزنم."‌سركوب، نوعي احساس كرخي و بي حسي است. شما ديگر احساسات منفي خود را حس نمي كنيد، اما در مقابل، بهاي بزرگي مي پردازيد و ديگر احساسات مثبت خود را نيز لمس و درك نخواهيد كرد. شما از نظر عاطفي فلج شده ايد و تا پايان عمر ، يكنواخت و بي احساس به نمايش كسالت آور زندگي خود ادامه مي دهيد. ماسكي از ‌لبخندها و احترامات ساختگي به چهره مي زنيد و ديگر شور و نشاط سابق را نداريد. زندگي‌شما قابل پيش بيني و ‌كسل كننده مي شود و خستگي مزمن جسمي به سراغتان مي آيد.

در انتهاي سخن ‌
عده زيادي از ما در مراحلي يا در همه زندگي خود درگير اين مرگ عاطفي مي شويم، اما علاج كار در كجاست ؟ مسلما در روراست بودن با خود و ديگران،بيان مخالفت ها در همان زمان شكل گيري و ابراز ناراحتي و رنجش ها در ‌مرحله بعد. در كنار پرورش اين عادت پسنديده ، فراگيري و تمرين مهارت هاي حل مسئله و گفتگوي معطوف به ‌نتيجه عيني و مؤثر نيز بايد در دستور كار قرار گيرد. اگر درحال حاضر درگير اين مراحل هستيد ، وضعيت خود را به طور كامل ‌تشريح كنيد و با درنظرگرفتن هدف هاي كوچك ودست يافتني، قدم به قدم از مرگ عاطفي خود فاصله بگيريد.
 

Similar threads

بالا